• تماس  

تربيت الهي

تربيت الهي ،  تربيت همه جا نبه است ، مقا يسه تربيت الهي با روش هاي تربيتي عا دي چند حقيقت را آشكا ر مي سا زد، اول اين كه تربيت هاي معمولي فا قد جا معيت لازم اند. به سخن ديگر تربيت عا دي يا نظام هاي  تربيتي غير الهي غا لبا يك يا چند بعد از شخصيت انسان را در نظر مي گيرند، در صورتي كه در تربيت الهي تما م جنبه هاي شخصيت  آدمي مورد توجه است . ثا نيا تربيت الهي با طبيعت آدمي و نيا زهاي او ، و رشد و تكا مل او سا زگا ر است . تربيت الهي هم بعد اجتماعي حيا ت  انسا ني را در نظر مي گيرد و هم جنبه فردي در تربيت الهي هم ، شخصيت را مورد توجه قرار مي دهد، بُِعد  ما دي در حد ضرورت و نيا ز مورد توجه است و هم مسائل معنوي بر تما م شئون حيا ت انسا ن پرتو مي افكند. تعا ليم الهي هم نيا زهاي معنوي انسا ن  را تأ مين مي كند و هم به نيا زهاي اجتماعي و عقلاني  انسا ن توجه دارد هم احساسا ت و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكا وي و حقيقت جويي انسا ن را ارضا مي كند. نظا م هاي تربيتي عا دي ، هر چند از هدف هاي گسترده حما يت كنند، براي كما ل و ترقي انسا ن محدوديتي به وجود مي آورند ، اما تربيت الهي راه را براي رشد و تكا مل دائمي و نا محدود انسا ن هموار مي سا زد و از اين جهت انساني را ، كه فطرتا كما ل جو و ترقي طلب است راضي ميكند.

روز امور و تربيت و تربيت اسلامي گرامي با د.

به مناسبت دهه فجر دومین جلسه سیاسی با موضوع انتخابات با حضور جناب آقای محمدبراتی (هادی سیاسی) مدرسه فاطمیه درچه

19 بهمن 1394 توسط فروتن

به مناسبت دهه فجر دومین جلسه سیاسی با موضوع انتخابات با حضور جناب آقای محمدبراتی (هادی سیاسی) مدرسه فاطمیه درچه 94/11/14 برگزارشد.

آقای براتی ضمن تبریک دهه فجر و ایام الله 22 بهمن اذعان داشتند: ما نباید اهمیت این ایام را فراموش کنیم دهه ای که امام راحل از آن به نام معجزه قرن یاد می کنند و به فرموده ایشان انقلاب ما انفجار نور بود ، به جرات می توان گفت: که خود انقلاب معجزه قرن است از آن جهت که تشکیلات همچون ساواک چطور در بدنه حکومت نفوذ کرده بودند و چه کارهایی که نکردند و با پیروزی انقلاب اسلامی می توان گفت :تا حدودی بسیاری از این تشکیلات محوونابود شدند و ما باید قدر این انقلاب را باید بدانیم.

براتی در ادامه گفت : مهمترین موضوعی که در این ایام الله مد نظر است، مسأله انتخابات می باشداما این دوره از یک جهت اهمیت بیشتری دارد ، زیرا جریاناتی همچون لیبرال آمدند ودر امر هسته ای موفقیت نسبی پیدا کردند و می خواهند از این طریق تسلی بدهند به امر اقتصاد کشور وبیان کنند همان طور که در امر هسته ای ما توانستیم با غربیها یکسری توافق هایی داشته ایم در امر اقتصاد نیز این کار را انجام دهیم ، لذا وظیفه همه ما است که در امر انتخابات دقت کنیم. علت دقت و اهمیت این امر از آن جهت می باشد که انتخابات به دو صورت انجام می شود؛ 1- مورثی ( به معنی پسر جایگزین پدر ) همانند کشور عربستان ، یمن ، قطر..2-دمکراسی (دمو یعنی مردم ، کراسی  یعنی اداره شهر) یعنی اینکه مردم  در اداره شهر دخیل هستند و این خود مردم هستند که سرنوشت کشور خودشان را رقم می زنند و این امر با انتخابات میسر می شود لذا دقت نظر در انتخاب شخص کاندید لازم می باشد.

آقای براتی در پایان تاکید کردند : بنا بر فرموده رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی ) کسی را را انتخاب کنید که مصلح و انقلابی باشد.

 نظر دهید »

اهمیت آبروی مؤمن در روایات

14 بهمن 1394 توسط فروتن

آبرو در لغت به معنای ناموس و شرف و اعتبار و … آمده و انسان به خاطر کرامت ذاتی که دارد جانشین خداوند متعال در روی زمین شده و از طرفی فرشتگان هم مامور به سجده کردن برای انسان شدند تا جایی که ابا کننده از آن از درگاه الهی رانده شد . بنابراین نفس این انسان محترم است و شایسته احترام .

از نظر اسلام حفظ جان ، مال و آبروی مردم و حتی اندیشه آنان محترم است و احترام به ناموس دیگران را بسیار مهم می شمارد . امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است . به گونه ای که مال مؤمن را دارای حریمی چون خودش در نظر گرفته اند . اسلام عزیز آبروی مسلمان را بسیار ارزشمند می داند و ریختن آن را بسیار خطرناک و گناهی بزرگ شمرده است . متاسفانه در جامعه ما چیزی که نزد برخی ها ارزش ندارد همین آبروی مسلمان است که آن را خیلی راحت مورد تاخت و تاز قرار می دهند و خود و دیگران را گرفتار عذاب الهی می کنند .آبروی مؤمن محصول یک عمر زندگی ، تلاش و سختی است و تمام سرمایه ی او می باشد . اما این امر مهم که در آیات و روایات اسلامی تأکید بسیاری به آن شده است ممکن است در اثر جهالت و یا غرض ورزی عده ای در یک لحظه از دست برود ، چیزی که جبران آن بسیار مشکل است و حتی ممکن است هیچگاه جبران نشود .لذا توجه به آموزه های دینی و عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می شود بسیار ضروری به نظر می رسد چرا که دقت در آیات و روایات نشان می دهد که که خداوند توجه بسیاری به آن داشته تا جایی که هر چیزی که زمینه ریختن آبروی مؤمن می شود صراحتا به آن اشاره شده و از آن نهی شده است .

تعریف آبرو

آبرو در لغت به معنای 1. عرق ، خوی ، آب رخ ، آب روی 2. اعتبار ، قدر ، جاه ، شرف ، عرض و ناموس است . و در اصطلاح آبروی کسی را ریختن : وی را مفتضح کردن ، او را مفتضح نمودن .عرض جمع اعراض است به معنی تبار و حسب و نسب و شرف و امثال اینها که مایه ی فخر و مباهات است ، آبرو ، ناموس ، شرف ، قدر ، مقام و اعتبار .

اهمیت حفظ آبروی مؤمن

پوشاندن زشتی و بدی و قبیح و عیب ، از نعمت های بزرگ و احسان های عظیم و الطاف بی بدیل حق درباره عبد است . و باید دانست وقتی خدای مهربان در دنیا بدی و زشتی بنده ی مومنش را می پوشاند و آبرویش را میان مردم حفظ می کند ، قطعا در قیامت به بنده ی مؤمنش و گنهکار بازگشت کننده به درگاهش توجه بیشتری خواهد کرد ، و زشتی و بدی اش را بیش از پیش پرده پوشی خواهد نمود .

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند : از خداوند درخواست کردم که در روز حساب حساب رسی امت را به خودم واگذار کند که بندگان اگر لغزشی داشتند آبروی من پیش پیامبران پیشین نرود . خداوند پاسخ داد حساب آنها را خودم به عهده می گیرم که اگر لغزشی داشتند آبرویشان پیش تو نرود .با توجه به اینکه خداوند حفظ آبرو را به این اندازه مهم داشته که حتی نزد پیامبر خود نمی خواهد که آبروی بنده داش ریخته شود ، پس چکونه انسانها به خود اجازه می دهند که با آبروی یگذیگر بازی کنند .

توجه به اصل کرامت انسان

“لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛ حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ و حُرمَةُ المُؤمِنِ “مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است : حریم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حریم آل پیامبر و حریم کتاب خدای بزرگ و حریم کعبه الهی و حریم مؤمن “از منظر قرآن کریم ، انسان نسبت به سایر مخلوقات از کرامت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و این کرامت در پرتو ایمان و تقوای الهی ایجاد می شود .

خداوند متعال در قرآن می فرمایند : ” إنَّ أکرَمَکُم عِندَالله أتقَاکُم ” به درستی که ارجمندترین شما نزد خدا ، پرهیزگارترین شماست .

بنابرین مؤمنان در نزد خداوند دارای کرامت و مرتبه ای بلند هستند و آنچه که سبب پایمال شدن این کرامت شود از نظر دین مذموم است .روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو به کعبه کرد و فرمود : ” آفرین بر تو ای خانه ( خدا ) چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری ! اما به خدا سوگند که مؤمن ( نزد خداوند ) محترم تر از توست ، زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام و محترم قرار داده است ، ولی از مؤمن سه چیز را : مالش ، جانش و گمان بد او .

مقدس ترین سرزمین کعبه مکرمه ( قبله گاه مسلمانان و نمازگزاران ) است ، به گونه ای که بدون توجه به آن نماز باطل است و حیوانی که به آن سو ذبح نشود ، حرام است . تکریم و احترام کعبه بر همه واجب و اهانت به آن ، حرام و گناه بزرگی است . هر کس نسبت به آن قصد سوء داشته باشد ( مانند ابرهه ) با لشکر شکست ناپذیر ” طیر ابابیل ” رو به رو خواهد شد ، ولی مؤمن بالاتر از کعبه قرار دارد .

بنابراین مؤمن حقیقی برای حفظ کرامت دیگران یا گمان نیکو با آنها برخورد می کند و به خود اجازه نمی دهد که از طریق وسوسه های شیطانی ، بدون هیچ دلیل محکم و استوار بدبین شود و با دیده حقارت به آن ها بنگرد .

لزوم حفظ آبروی مؤمن

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : هر حسنه ای صدقه است و هر چیزی که مرد مسلمان از ثروت خود برای خود و خانواده اش انفاق کند ، برای او صدقه (نزد خدا) نوشته می شود و هر چیزی که شخص مسلمان به وسیله ی آن ، آبروی خود را حفظ کند ، برای او به خاطر حفظ کردنش ، صدقه نوشته می شود .”

ابو بصیر می گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم : مردی از یاران ما فقیر است و من می خواهم زکات خود را به او بدهم ، اما او شرم می کند که زکات بگیرد . آیا لازم است به او بگویم که این زکات اموال است ؟حضرت در جواب فرمود : عملی که خدا بر تو واجب نموده انجام بده ولی مؤمن را خوار مکن .

امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند : هر کس از شما بتواند خداوند متعال را با دستی نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانی سالم از لطمه زدن به آبروی آنان دیدار کند ، پس باید چنین کند .امام زین العابدین (علیه السلام) : هر که از لطمه زدن به آبروی مسلمانان خودداری کند ، خداوند عز و جل روز قیامت از لغزش او درگذرد .قیصر روم به کشیشی گفت : بالاترین حکمت چیست ؟ گفت : شناختن قدر خویش ، پرسید کاملترین عقل کدام است ؟ گفت از حدود علم تجاوز نکردن ، سؤال کرد : بیشترین حلم چیست ؟ گفت بردباری در مقابل دشنام ، پرسید : بالاترین نگهبان حیثیت چیست ؟ گفت نگهداشتن آبرو …..

دفاع از آبروی مومن

هر مسلمانی وظیفه دارد به اندازه توان خود ، آبروی برادر مومن خود را حفظ کند و نگذارد خدشه ای به آن وارد شود .

مردی در حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از کسی بدگویی کرد ، در همان جا فرد دیگری از او دفاع کرد . حضرت فرمودند : ” کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد ، از آتش دوزخ در امان است “

و در روایت دیگر است که فرمودند :"کسی که در غیاب برادر (مسلمان) خود از او دفاع کند ، بر خداوند لازم است که او را از آتش جهنم محافظت کند ."امام صادق علیه السلام فرمود : خدای بزرگ می فرماید هر که بنده مؤمنم را خوار سازد مرا به ستیز فرا خوانده است و هر که بنده ی مؤمنم را بزرگ دارد از خشمم در امان ماند .

و نیز در روایت آمده است که کسی که در مجلسی غیبت برادر خود را بشنود و در مقام رد آن بر آید و از او دفاع کند خداوند هزار نوع از شرور دنیا و آخرت را دور خواهد ساخت .

بنابراین تنهاد نهی از غیبت کردن کافی نیست بلکه بر هر فردی لازم است که از برادران دینی خود دفاع کند و در حفظ آبروی آن ها بکوشد . یعنی بر هر مسلمانی لازم است انتقادها و عیب هایی را که به برادر دینی اش وارد می شود با توجیه صحیح و خداپسندانه دفع کند و زمینه شایعه پراکنی ها و اشاعه ی فحشاء را از بین ببرد تا دیگر کسی جرأت نکند بدون

عوامل آبروریزی

اتهام

یکی از مواردی که باعث ریختن آبروی مومن می شود تهمت زدن به افراد است .

ابن ابی یعفور می گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : هر که بر مرد یا زنی مؤمن به آنچه که در آن ها نیست افترا بندد خداوند او را در روز رستاخیز در “طینت خبال ” برانگیزاند تا از سخنی که گفته به در آید . عرض کردم “طینت خبال” چیست ؟ فرمود : آب چرکینی که از فرج زنان بدکاره بیرون آید .امام باقر علیه السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : دشنام گویی به مؤمن ، هرزگی ، و پیکار با او کفر و خوردن گوشتش (باغیبت) نافرمانی خداست .

حسادت

عده ای از مردم برای اینکه به اشخاص حسادت می برند به تحقیر کردن طرف مقابل می پردازند . و حتی گاهی شرم نکرده و در حضور او بدگویی می کنند . و با کمال تعجب این رفتار خود را پسندیده می شمارند و آن را صراحت لهجه نام می گذارند در صورتی که باید این صفت را بی حیایی نامید .بی جهت آبروی بندگان خدا را بردن و نسبت به مردمی شریف بی احترامی روا داشتن ، جز بی شرمی ، چیز دیگری نیست . این افراد گاهی به صورت شوخی و استهزاء و متلک گفتن ، مقصود خود را انجام می دهند . بدگویی ناپسند است خواه در جلسه خصوصی باشد ، خواه در جلسات بزرگ ، خواه در روزنامه باشد خواه به صورت بیانیه در آید ؛ قبیح به هر لباس درآید قبیح است .

افراط در شوخی و خنده

در روایت آمده است که : مزاح ناروا و مسخرگی ، زبان را از اینگونه سخنان نگهدار که آبرو را می برد ، موجب سقوط و مایه ی دشمنی است ، نهال عداوت در دلها می نشاند ، با کسی مزاح نکن و اگر با تو مزاح کردند جواب نده تا رشته سخن عوض شود ، از کسانی باش که با بزرکی از لغویات می گذرند .

پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) می فرمایند : شوخی بیش از اندازه و بسیارآبرو را می برد خنده ی زیاد ایمان را محو می کند.

عنبسه ی عاید نقل می کند:شنیدم حضرت صادق(علیه السلام) می فرمود:خنده ی بسیار آبرو را می برد.و حضرت صادق (علیه السلام )می فرماید : مبادا مزاح کنید که آبرو را می برد.و البته باید دانست که در این جا مطلق مزاح کردن منظور نیست، رعایت نکردن حد ومرزهای شوخی و خنده طبق فرمایشات معصومین(علیهم السلام)باعث ریختن آبرو می گردد.

استهزاء

خداوند متعای در سوره حجرات می فرمایند : لَا یَسخَر قَومٌ مِن قَومٌ. یکدیگر را مورد مسخره و استهزاء قرار ندهید .

بی شک استهزاء مومن و برجسته کردن نقص های ظاهری او و سرزنش کردن انسان به خاطر خطاهایی که مرتکب شده و همچنین نگاه تحقیر آمیز به او باعث تحقیر و ریختن آبروی او می شود

تجسس

تجسس نیز از مواردی است که در قران به صراحت از آن نهی شده و حتی در هیچ موردی و در هیچ شرایطی انجام آن در زندگی شخصی افراد مجاز شمرده نشده و این صراحت در نهی دلالت بر گناه بودن آن دارد .

ارتباط بین تجسس و ریختن آبروی مومن به این صورت است که اگر شخصی در زندگی خصوصی مردم تجسس کند سعی می کند از تمام زوایای زندگی آنان آگاه شود و از هر مسئله ای که بدست آورد کنجکاوی او بیشتر می شود و بازگو کردن این مسئل به افراد دیگر ممکن است باعث هتک حرمت شخص و افشای مسائلی شود که شخص به آن راضی نیست .

عیب گویی

یکی از مهم ترین راههای حفظ آبروی برادر دینی ، پوشیدن کاستی های اوست . و به همین دلیل خداوند متعال که از عیان و نهان بشر آگاه است ، ستار العیوب است و عیوب مردم را برملا نمی کند پس چگونه بر انسانی که خود از عیوب عاری نیست جایز است که به عیوب مردم بپردازد و سعی در برملا کردن نواقص آن ها و بدنام کردن و آشکار کردن خطاهای او باشد .

روزى حضرت عیسى(علیه السلام) از حواریون خود سؤال کردند، اگر شما در جایى ببینید یکى از دوستان و برادرانتان هنگام خواب لباسش کنار رفته و مقدارى از عورتش ظاهر شده است، آیا سعى مى‌کنید که او را بپوشانید و یا این که عورتش را بیش تر مکشوف مى‌سازید؟ آنها در پاسخ گفتند: روشن است، سعى مى‌کنیم عورتش را بپوشانیم. حضرت فرمودند: خیر، شما این کار را نمى‌کنید، بلکه همه آن را نمایان مى‌کنید. آنها از این سخن حضرت عیسى(علیه السلام) تعجب کردند، اما متوجه شدند که در این پرسش و پاسخ سرّى نهفته است. حضرت عیسى(علیه السلام) با این کار مى‌خواستند به یاران و شاگردانشان بفهمانند که حق مؤمن بر مؤمن این است که عیب او را بپوشاند و نه تنها آن را بازگو نکند، بلکه اگر مى‌تواند پرده پوشى هم بکند تا آبرویش محفوظ بماند.

بنابراین اگر انسان کار بدى از کسى سراغ دارد نه تنها نباید از او غیبت کند و بدى او را براى دیگران بازگو نماید، بلکه باید سعى کند که این عیب مکشوف نشود و مکتوم باقى بماند؛ یعنى خطایى که از او سر زده در بین مردم و مسلمان‌ها زبان به زبان پخش نگردد.

امام صادق علیه السلام می فرمایند : کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و این که او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند ، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده ، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد .

ابی برده گوید : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با ما نماز گذارد و پس آنگاه شتاب ناک به پا خواست و به سوب در مسجد رفت و دست بر در نهاد و با صدایی بلند بانگ برداشت : ای ایمان آورندگان به زبان که ایمان در دلتان جای نگرفته ! عیبهای مؤمنان را نجویید ؛ زیرا هر که عیب های مؤمنان را بجوید خداوند نیز در پی عیب های او باشد و هر که خداوند عیب هایش را بجوید رسوایش سازد هر چند درون خانه اش باشد .

غیبت

رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) فرمود : ” کسی که راه رفت در غیبت برادرش و کشف سرّ او ، اول قدمی که بردارد در جهنم گذارد ، و کشف کند خداوند سرّ او را در بین خلایق “

و در روایت دیگر است که فرمودند : ” شب معراج به قومی گذشتم که روی خود را با چنگالهایشان خراش می دادند و با آن صورت و سینه هایشان را می خراشیدند .. از جبرئیل پرسیدم این ها کیانند ؟ گفت : این ها کسانی هستند که گوشت های مردم را می خوردند (غیبت مردم را می کردند) و و درباره آبروی آن ها سخن می گفتند .”

بنابراین کسی که در دنیا به غیبت دیگران می پردازد و آبروی دیگران را می برد ، خداوند نیز در برزخ و قیامت او را مفتضح می گرداند ، و در جهنم نیز با رسوایی و بی آبرویی به سر خواهد برد .امام صادق (علیه السلام) از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) روایت کردند که فرمودند : “ای گروهی که به زبان ایمان آوردید و ایمان به قلب شما وارد نشده ، مذمت نکنید مسلمانان را و جستجو نکنید قبایح مستوره ی آنان را ؛ زیرا که کسی که عورات آن ها را جستجو کند ، خداوند جستجو کند عورات او را ؛ و کسی را که خدا جستجوی عورات او کند ، مفتضح کند او را اگر چه در خانه اش باشد “

خداوند متعال غیور است و هتک آبروی مؤمنان هتک حرمت الهی است و اگر انسانی بی حیایی را از حد گذراند و آبروی مؤمنی را ریخت خداوند هم آبروی او را می ریزد و عیوب پنهان او را که به لطف ستاریت خود پنهان داشته بود ، آشکار می کند و او را در بین مردم در دنیا و آخرت مفتضح می کند .

امام باقر علیه السلام می فرمایند : ” رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در معراج عرض کرد : “ای پروردگار چگونه است حال مؤمن نزد تو ؟ فرمود : “ای محمد ، کسی که اهانت کند برای من دوستی را ، پس به تحقیق ظاهر شده است به محاربه ی با من ؛ و من سریع تر هستم به سوی یاری کردن دوستان خودم از هر چه ”

اظهار نیاز نزد مردم

یکی از عواملی که باعث ریختن آبروی افراد می شود اظهار نیاز و خواهش از مردم است که باعث شکسته شدن عزت و کرامت انسان می شود . در این جا اولین چیزی که آسیب می بیند ، خود حقیق انسان و کرامت و شخصیت اوست که در حدیث داریم که مؤمن حرمتی بالاتر از کعبه دارد .

و به همین دلیل است که در روایات اجازه هر کاری به مؤمن داده شده جز آنکه با درخواست و اظهار عجز خود را حقیر کند . به دلیل این که اظهار نیاز باعث از بین رفتن آبروست چنان که امام سجاد علیه السلام فرموده است : درخواست نیازها از مردمان مایه ی خوار زیستن و از بین بردن حیا و کاسته شدن وقار است ، و این همان فقر نقد است ، و کم درخواست کردن از مردمان همان بی نیازی ( و توان گری ) نقد است .آبروی انسان حریمی است که چون فرو ریزد ، حرمتهای بسیاری شکسته شود . بنابراین بالاترین ستم انسان به خودش این است که حرمت و عزت خود را نگه ندارد و نباید کرامت انسانی و عزت ایمانی با ذلت تکدی شکسته شود .

امام صادق علیه السلام به یکی از خدمتگذاران خود که به محل کسب و کارش حاضر نشده بود و به سبب بیکاری آبرو و عزت او در مخطره قرار گرفته بود فرمود : ” ای بنده خدا عزت خود را نگهدار ” آن خدمتگذار گفت : “فدایت شوم عزت من در چیست ؟” فرمودند : ” به بازار و محل کسب و کار خویش رفتن و کرامت خود را نگه داشتن “

عوامل حفظ آبرو

بخشش

حضرت علی (علیه السلام) : بخشندگی ، نگاهدارنده آبروست ، و شکیبایی دهان بند بی خردان ، و عفو زکات پیروزی و دوری کردن ، کیفر خیانت کار و مشورت چشم هدایت است .

و در جای دیگر می فرمایند : بخیل ترین مردم در مال خویش بخشنده ترین آن هاست در آبروی خویش .

درخواست نکردن

امام علی (علیه السلام) : آبروی تو یخی جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب می کند ، پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی ؟

دعا کردن

خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با تنگدستی شخصیت مرا لکه دار مفرما ، که از روزی خواران تو روزی خواهم ، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم !ای خدای من تو را ستایش می کنم که چه بسیار عیبها و زشتیهای مرا پنهان ساختی ، و مرا مفتضح و رسوا نساختی ، و چه بسیار گناهانم را در پرده پوشانیدی ، و مرا میان خلق مشهور نگردانیدی ، و چه بسیار عیب و عارها که من مرتکب شدم و تو پرده دری نکردی ، و ننگ و عار آن را بر گردنم چون طوق نیفکندی ، و زشتی اش را بر دیده های همسایگانم و حسودان نعمت هایی که مرا دادی آشکار نگردانیدی .

ترک جدل و نزاع

امام علی (علیه السلام) می فرمایند : ” مَن ضَنَّ بِعِرضِهِ فَلیَدَعِ المِرَاءَ ” هر کس از آبروی خود بیمناک است از جدال بپرهیزد .[30]

حق مسلمان بر برادرش

توجه به حقوقی که مسلمانان نسبت به یکدیگر دارند بسیار ضروری است لذا به حدیثی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله در این زمینه اشاره می شود .پیامبر اسلام (صلی اله علیه و آله)فرمود : مسلمان بر برادر مسلمانش سی حق دارد که برائت ذمه از آن حاصل نمی کند مگر به ادای این حقوق یا عفو کردن برادر مسلمان او :لغزشهای او را ببخشد ، در ناراحتی ها نسبت به او مهربان باشد ، اسرار او را ذپنهان دارد ، اشتباهات او را جبران کند ، عذر او را بپذیرد ، در برابر بدگویان از او دفاع کند ، همواره خیرخواه او باشد ، دوستی او را پاسداری کند ، پیمان او را رعایت کند و در حال مرض از او عیادت کند .در حال مرگ به تشییع او حاضر شود ، دعوت او را اجابت کند ، هدیه او را بپذیرد ، عطای او را جزا دهد ، نعمت او را شکر گوید ، در یاری او بکوشد ، ناموس او را حفظ کند ، حاجت او را برآورد ، برای خواسته اش شفاعت کند و عطسه اش را تحیت گوید .

گمشده اش را راهنمایی کند ، سلامش را جواب دهد ، گفته او را نیکو شمرد ، انعام او را خوب قرار دهد سوگندهایش را تصدیق کند ، دوستش را دوست دارد و با او دشمنی نکند ، در یاری او بکوشد خواه ظالم باشد یا مظلوم ، اما یاری او در حالی که مظلوم است به این است که او را در گرفتن حقش کمک کند ، او را در برابر حوادث تنها نگذارد ، آنچه از نیکی های برادر خود دوست دارد برای او هم دوست بدارد و آنچه از بدی ها برای خود نمی خواهد برای او نیز نخواهد .

 4 نظر

معجزه چهار ذکر

14 بهمن 1394 توسط فروتن

امام صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیزبیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!

1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر

«حسبنا الله و نعم الوکیل»

(آل عمران ایه 171)

پناه نمی برد.در صورتی

که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به

عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق

تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید

بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.

2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر

«لا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین»

(سوره انبیاء آیه 87)

پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر

تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را

نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۷)

3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده،

چگونه به ذکر

«افوض امری الی الله،ان الله بصیر بالعباد»

(سوره غافر آیه 44)

… پناه نمی برد.
زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در

اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 44)

4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه

به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله»

پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از

ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب

به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند،

کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»

 نظر دهید »

معجزه ذکر«لاحول و لا قوه الا بالله»

14 بهمن 1394 توسط فروتن

امام صادق (ع) فرموده است :

«هرگاه از قدرتمند ، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید ،

ذکر

« لاحول و لا قوه الا بالله »

را زیاد تکرار کنید، زیرا این ذکر کلید گشایش

هرگونه گرفتاری و ناراحتی است ، و گنجی است از گنجهای بهشت.»

و نیز فرمود :

رسول اکرم (ص) فرمود: « ذکر « لا حول و لا قوه الا بالله » نود و نه درد را شفا

می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»
و نیز فرمود: « در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد ، و گفت: به امتت امر

کن در بهشت، بسیار درخت نشاء نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.»

گفتم « نشاء بهشت » چیست ؟

پاسخ داد :

« لا حول و لا قوه الا بالله»

 نظر دهید »

22بهمن روز پيروزي انقلاب اسلامي ايران

14 بهمن 1394 توسط فروتن

از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دوره های استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب توده های میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت.

با وسعت یافتن دامنه های انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعداز ظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد.
پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی (ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد.

این درگیری ها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هر یک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابان ها، سینه سپر کردن در برابر تانک ها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت.

هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرمت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیری ها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بی طرفی خود را اعلام کرد.

روز سرنوشت فرا رسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فرو ریخت و ریشه های فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.

 

 نظر دهید »

روز شمار وقایع انقلاب اسلامی بهمن 57 در یک نگاه

14 بهمن 1394 توسط فروتن

-3 بهمن 1357 (سه شنبه)
شورای سلطنت كه برای حفظ رژیم سلطنتی در ایران تشكیل شده بود منحل گردید.
-4 بهمن 1357 (چهارشنبه)
برای جلوگیری از حضور امام خمینی در بین مردم ایران ارتش فرودگاه مهرآباد را به اشغال درآورد.
-5 بهمن 1357 (پنج شنبه)
دولت بختیار 3 روز فرودگاههای كشور را بست.
-7 بهمن 1357 (شنبه)
- تحصن روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در اعتراض به بستن فرودگاهها آغاز شد.
راه‌پیمایی میلیونی مردم در تهران به مناسبت 28 صفر برگزار گردید.
-9 بهمن 1357 (دوشنبه)
- فرودگاه برای ورود امام خمینی بازگشایی شد
-در پی اعتصابات و تظاهرات و راه‌پیمایی مردم كه خواستار بازگشایی فرودگاه مهرآباد بودند. دولت بختیار فرودگاه مهرآباد را از اشغال نظامی خارج كرد.
-11 بهمن 1357 (چهارشنبه)
-مأمور ارتش در خیابانهای تهران
-دولت برای ترساندن مردم و ایجاد حكومت وحشت با انجام رژه نظامیان در تهران و ترویج شایعه كودتا توسط ارتش دست به حیله دیگری برای انحراف مبارزات مردم ایران زد.
-12 بهمن 1357 (پنج شنبه)
ساعت 9 و 27 دقیقه و 30 ثانیه حضرت امام خمینی پس از پانزده سال تبعید پای بر خاك ایران گذاشتند.
ـ فرمانداری نظامی بر اثر فشار مردم راه‌پیمایی و تظاهرات را برای 3 روز آزاد اعلام كرد.
ـ‌ نظامیان مستقر در تلویزیون به طور ناگهانی پخش مراسم استقبال را قطع كردند.
-17 بهمن 1357 (سه شنبه)
- ‌بر اساس پیشنهاد شورای انقلاب، حضرت امام خمینی دولت موقت را به مردم معرفی نمودند.
ـ دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان تشكیل گردید.
-19 بهمن 1357 (سه شنبه)
- راه‌پیمایی مردم ایران در حمایت از دولت موقت انجام شد.
ـ‌ نیروی هوایی ارتش با حضرت امام خمینی بیعت كردند.
ـ‌ حضرت امام خمینی به زیارت حضرت عبدالعظیم (س) رفتند.
20- بهمن 1357 (جمعه)
‌ -طرفداران قانون اساسی با تجمع در استادیوم امجدیه (شهید شیرودي‌) دست به تظاهرات زدند.
ـ‌ ساعت 9 شب سربازان گارد شاه به پادگان نیروی هوایی در شرق تهران (خ دماوند) حمله نمودند.
ـ‌ مردم برا ی كمك به سربازان نیروی هوایی مسلح شدند.
-21 بهمن 1357 (شنبه)
دولت بختیار زمان حكومت نظامی را افزایش داده و حكومت نظامی را از ساعت 4 بعدازظهر اعلام نمود.
ـ حضرت امام خمینی دستور شكستن زمان حكومت نظامی و حضور مردم در خیابانها را صادر نمودند.
ـ‌ در تهران و شهرستانها بین سربازان گارد و مردم مسلح درگیریهای بسیار شدید رخ داد.
-22 بهمن 1357 (دوشنبه)
- تهران صحنه جنگ خونین مسلحانه بین مردم و سربازان طرفدار رژیم پهلوی گردیده است.
ـ با تسلیم تمامی نیروهای نظامی و پیروزی مردم مسلمان ایران رژیم ستمشاهی پس از 57 سال ظلم و ستم متلاشی گردید.

 نظر دهید »

♠ جملات مذهبی پندآموز از آیت الله بهجت ♠

12 بهمن 1394 توسط فروتن


نماز شب
کلید موفقیتها است

****

اگر از قرآن استفاده نمی کنیم
برای آن است که یقین ما ضعیف است

****

شما به دانسته های خود عمل کنید
مجهولاتتان را خدا معلوم میکند.

****

دنیاپرستان را بنگرید که به چه دل بسته‌اند
و بر سر چه با هم نزاع دارند
به دنیایی از کاغذ و مقوا و خانه عنکبوت!

****

اگر می خواهید از ناحیه دعا به جایی برسید
زبان حالتان این باشد:
تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بکند
بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم

****

حرم مطهر امام رضا(ع) نعمت بزرگ و گرانقدری است
که در اختیار ایرانی هاست
عظمتش را خدا می داند!

****

خدا می داند یک صلواتی را که انسان بفرستد
و برای میتی هدیه کند
چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی
برای همین یک صلوات است

****

شیطان، از سجده طولانی میترسد
چون میگوید:
«این همانی است که به خاطرش به این روز افتاده ام
و اینها هم از آن دست نمیکشند
و این قدر طول میدهند».

****

ما به دنیا آمده ایم که
با زندگی کردن
قیمت پیدا کنیم
نه اینکه به هر قیمتی
زندگی کنیم.

****

خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود!
این یک بیماری قلبی است که انسان به آن مبتلا می‌شود
که با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده می‌کند
خود را به حرام گرفتار می‌نماید

****

وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است
ولی ما آن را بسیار دور می‌بینیم
وگرنه اینقدر با هم نزاع نداشتیم

****

معیار اصلی نماز است
این نماز بالاترین ذکر است
شیرین‌ترین ذکر است
همه چیز تابع نماز است
باید سعی کنیم این نماز را حسابی درستش کنیم.

****

از ما، عمل چندانی نخواسته اند!
مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است!
تقوا یعنی “عمل گناه را مرتکب نشدن!
همه میپرسند چه کار کنیم؟
من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟
و پاسخ اینست:
گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــیــد.
شاه کلید اصلی رابطه با خدا
” گــنــاه نــکــردن ” است

****
روزی به ایشان گفتند :
کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید
فرمودند:
لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی :
“خدا می بیند”

 

 1 نظر

دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري

12 بهمن 1394 توسط فروتن

دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي،‌ در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس مي‌كردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به كار گرفتند.

دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه فجر بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 141
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس