• تماس  

تربيت الهي

تربيت الهي ،  تربيت همه جا نبه است ، مقا يسه تربيت الهي با روش هاي تربيتي عا دي چند حقيقت را آشكا ر مي سا زد، اول اين كه تربيت هاي معمولي فا قد جا معيت لازم اند. به سخن ديگر تربيت عا دي يا نظام هاي  تربيتي غير الهي غا لبا يك يا چند بعد از شخصيت انسان را در نظر مي گيرند، در صورتي كه در تربيت الهي تما م جنبه هاي شخصيت  آدمي مورد توجه است . ثا نيا تربيت الهي با طبيعت آدمي و نيا زهاي او ، و رشد و تكا مل او سا زگا ر است . تربيت الهي هم بعد اجتماعي حيا ت  انسا ني را در نظر مي گيرد و هم جنبه فردي در تربيت الهي هم ، شخصيت را مورد توجه قرار مي دهد، بُِعد  ما دي در حد ضرورت و نيا ز مورد توجه است و هم مسائل معنوي بر تما م شئون حيا ت انسا ن پرتو مي افكند. تعا ليم الهي هم نيا زهاي معنوي انسا ن  را تأ مين مي كند و هم به نيا زهاي اجتماعي و عقلاني  انسا ن توجه دارد هم احساسا ت و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكا وي و حقيقت جويي انسا ن را ارضا مي كند. نظا م هاي تربيتي عا دي ، هر چند از هدف هاي گسترده حما يت كنند، براي كما ل و ترقي انسا ن محدوديتي به وجود مي آورند ، اما تربيت الهي راه را براي رشد و تكا مل دائمي و نا محدود انسا ن هموار مي سا زد و از اين جهت انساني را ، كه فطرتا كما ل جو و ترقي طلب است راضي ميكند.

روز امور و تربيت و تربيت اسلامي گرامي با د.

نامه رهبر انقلاب اسلامی به عموم جوانان در کشورهای غربی‌!

09 آذر 1394 توسط فروتن

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است.

اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد.

وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.

 نظر دهید »

غنیمت وقت یا پیاده روی اربعین ؟

04 آذر 1394 توسط فروتن

آیا در عصر حاضر، با پیشرفت تکنولوژی، پای پیاده به زیارت حرم مطهر معصومین (علیهم السلام) رفتن از جمله سفر به مشهد مقدس و کربلا جایز است؟ با توجه به حدیثی از امام علی (علیه السلام) درباره وقت شناسی پاسخ دهید .

بدون شک هدر دادن عمر و وقت نزد خردمندان کاری جاهلانه و نکوهیده است . هر انسان بصیر و با درایتی بر این عقیده است که عمر سرمایه بی بدیل انسان است و هیچ کالای با ارزشی با آن قابل مقایسه نیست .

از نظر آموزه های دینی، عمر ارزش ویژه دارد و تلف کردن آن در امور واهی و بی ارزش و غیرماندگار خسارتی جبران ناپذیر است . ولی پرسش اساسی این است که گذران عمر در چه اموری، اتلاف وقت شمرده می شود؟ بی تردید نوع نگرش انسان به جهان هستی و هدف آن و نیز جایگاه انسان در این مجموعه در پاسخ به این پرسش نقش تعیین کننده دارد .

کسی که درکش از چارچوب عالم ماده فراتر نمی رود، همه حقیقت و هستی را در همین محسوسات محصور می داند و رسیدن به فیض زیارت اولیای پاک خداوند را عملی عاقلانه نمی شمارد، سپری کردن عمر در راه زیارت را اتلاف وقت می داند; ولی اگر انسان به دستگاه آفرینش و هدف آن و موقعیت انسان در این نظام به گونه ای دیگر نگاه کند و هدف آفرینش را هدفی بس والا و متعالی بداند، استفاده بهینه از سرمایه عمر و نشاط و جوانی نزد او معنایی دیگر می یابد . چنین انسانی آن لحظه و ساعتی را که از محبوبش غافل گردد و به یاد او نباشد، خسارت و زیان و گناه می شمرد . گواه بر درستی این نگرش، سخن امیر بیان امیرمۆمنان (علیه السلام) است که می فرماید: «ان عمرک مهر سعادتک ان انفذته فی طاعة ربک ؛ اگر عمرت را در راه فرمانبردای پروردگارت سپری سازی، مهریه سعادت و خوشبختی تو است .» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 160، ح 3058)

امام صادق(علیه السلام) به یکی از اصحابشان می‌فرمایند: «کسی که به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام) از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله(علیه السلام) بر می‌دارد، یک حسنه برایش می‌نویسد و یک سیئه از او محو می‌کند. وقتی که به حرم می‌رسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده می‌نویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین می‌نویسد

انسانی که با پای پیاده و در پاسخ به عشق و شور درونی اش به قصد عرض ادب و خاکساری و تحکیم پیوندش با ولی خدا به زیارت حرم مطهر معصومان (علیهم السلام) می رود، چنان اعتقاد دارد که عمرش را در بهترین عمل و عبادت سپری می کند و از این سرمایه خداداد به بهترین روش بهره می برد .

البته اموری که اهمیت و ارزش دارد و پرداختن به آن ها مورد رضای خداوند است، همواره از مطلوبیت یکسان برخوردار نیست . گاه به خاطر شرایط و زمینه های خاص، انجام بعضی امور مهم تر است . در این موقعیت، باید کار پسندیده و نیکویی که اهمیت کم تر دارد، رها گردد و کار با ارزش تر و ضروری تر انجام شود . بنابراین، کاری مانند پیاده به زیارت رفتن مهم و با ارزش است ولی این بدان معنا نیست که در هر شرایط و موقعیتی مطلوب و نیکو است گاه این گونه امور در برابر کارهای مهم تر و ضروری تر قرار می گیرد . در این موقعیت، پسندیده و مورد رضایت حق نیست و حتی می تواند سبب دور شدن از بارگاه مقدسش گردد . البته این که چه اموری لازم تر و ضروری تر است و باید بر امور با ارزش دیگر مقدم شود، در تعالیم دینی و فقه کاملا تعریف شده است . آگاهی از این امور و توان تشخیص کارهای مهم و مهم تر به آگاهی عمیق و همه جانبه از قرآن و روایات معصومان(علیهم السلام) نیاز دارد . این مهم هرگز با مطالعه سطحی و پراکنده احکام و تعالیم اسلام حاصل نمی گردد.

 نظر دهید »

آيا پياده رفتن به حرم امامان ارزشمند است؟ يا اينكه صرفا يك حركت نمادين است؟

04 آذر 1394 توسط فروتن


آيا پياده رفتن به حرم امامان ارزشمند است؟ يا اينكه صرفا يك حركت نمادين است؟ البته حركت نمادين هم خود مي تواند ارزشمند باشد، اما آيا مي توان گفت كسي كه پياده به حرم يكي از ائمه مي رود ، نسبت به كسي كه سواره مي رود ثواب بيشتري دارد و ارزش زيارتش بيشتر است؟

پياده رفتن زائر به حرم امامان (عليهم السلام ) نه تنها نمادين است بلکه ارزش ذاتي نيز دارد ، راجع به حرم امام حسين و حضرت رضا (عليهما السلام ) تصريح هست و درمورد بقيه ائمه (عليهم السلام  ) نيز به عموماتي كه وجود دارد اثبات مي شود.
پياده‌روي ، تنها كسب آمادگي جسمي نيست، روحِ انسان در جريان اين پياده‌روي، تمرين مي كند وآماده تر مي شود . پياده‌روي يك فرصت عجيب و استثنايي است كه نبايد آن را از دست داد، هر يك قدمي كه انسان در اين مسير نوراني بر مي‌دارد، پاك كنندۀ آلودگي‌هاي روحِ انسان است. در روايت داريم، كسي كه از زيارت حرم اباعبدالله(علیه السلام) باز مي‌گردد، گناهان گذشتۀ او بخشيده مي‌شود و روح او پاك و مطهر مي‌شود.
مَنْ‏ خَرَجَ‏ مِنْ‏ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ص إِنْ كَانَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ [الْمُفْلِحينَ الْمُنْجِحِينَ‏] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَا مَضَى»
امام صادق(علیه السلام) به يكي از اصحابشان مي‌فرمايند: «كسي كه به قصد زيارت امام حسين(علیه السلام) از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمي كه براي زيارت اباعبدالله(علیه السلام) بر مي‌دارد، يك حسنه برايش مي‌نويسد و يك سيئه از او محو مي‌كند. وقتي كه به حرم مي‌رسد، خداوند او را جزء صالحين برگزيده مي‌نويسد. وقتي مناسك او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزين مي‌نويسد. وقتي مي‌خواهد بازگردد يك فرشتۀ الهي در مقابل او قرار مي‌گيرد و مي‌گويد: رسول خدا(صلی  الله علیه واله) به شما سلام مي رساند، و پيغام مي دهد كه عمل را از سرگير كه گذشته‌ات بخشيده شده؛ (كامل الزيارات باب 49/ص132الي 135 ) (درباب 49 ،10 روايت وجود دارد كه ما يكي از آنها را با ترجمه اش آورديم .)
واقعاً همينطور است و اين بخشيده شدن اعمال گذشته و پاك شدن پروندۀ انسان بعد از پياده‌روي اربعين را، واقعاً انسان با تمام وجود احساس مي‌كند.

ودر مورد امام رضا عليه السلام : حضرت جواد (عليه‏ السلام ) فرمود: هيچكس پدرم را زيارت نمي‏كند كه متحمل سختي شود مثل باران يا سرما يا گرما مگر آنكه خداوند بدن او را بر آتش حرام خواهد نمود.
و حضرت هادي عليه‏السلام فرمود: اهل قم و اهل آبه آمرزيده‏اند، زيرا قبر جدم علي بن موسي الرضا عليه‏السلام را در طوس زيارت مي‏كنند، بدانيد هر كه او را زيارت كند و در راه زيارت او قطره‏ي باراني (كوچكترين سختي) به او برسد، خداوند بدن او را بر آتش حرام خواهد كرد.
و حضرت رضا (عليه‏ السلام) نيز فرمود: هيچ مؤمني نيست كه مرا زيارت كند و قطره‏اي باران به صورتش برخورد كند مگر اينكه خداوند، بدن او را بر آتش حرام خواهد نمود
روي همين روايات بوده كه روش زندگي بعضي از علماي قديم چنين بوده كه سعي ميكردند سالي يك بار پياده به سفر امام هشتم بروند .
- احاديث مربوط به فضيلت زيارت حضرت رضا (عليه ‏السلام )همگي از كتاب شريف وسائل الشيعة ج 10 ، باب 82 تا باب 88 ابواب المزار نقل شده است .

 نظر دهید »

ثواب پیاده‌‌رفتن به زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) به روایت امام صادق(علیه السلام)

04 آذر 1394 توسط فروتن

 

امام صادق(علیه السلام ) درباره ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام ) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام ) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته ، یک گناه از او محو مى‏فرماید ، یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را مامور او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد ،تو از افراد حزب خدا ، حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید ، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.(کامل الزیارات ص134)

 نظر دهید »

آداب اربعین از منظر میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.

04 آذر 1394 توسط فروتن

میرزا جواد ملکی تبریزی که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می‌گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین،‌انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها».(ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه 85)

 نظر دهید »

خاطره ای ازحضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در باره پیاده‌روی روز اربعین.

04 آذر 1394 توسط فروتن

آیت‌الله مکارم شیرازی که در سال‌های 1369 تا 1370 هجری قمری در نجف اشرف ساکن بود دو بار توفیق پیاده‌روی از نجف تا کربلا را داشته است. وی با پای برهنه از مسیر شط (رودخانه) که حدود 20 کیلومتر طولانی‌تر از مسیر کنونی نجف کربلاست و حدود 3 روز به طول می‌انجامید، به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) مشرف شدند.
ایشان می‌گویند: وقتی به یکی از این مُضیف‌ها رسیدیم، صاحب مضیف دعوت و اصرار کرد که مهمان او بشویم و آنجا استراحت کنیم، به او توضیح دادیم که چون امروز کم راه رفته‌ایم و باید مسافت بیشتری را طی کنیم، فرصت ماندن نداریم، پس از کمی اصرار او و امتناع ما، ناگهان صاحب مضیف که معلوم بود چند وقتی است که مهمان برایش نرسیده و از این بابت خیلی ناراحت است، ناگهان چاقویش را در آورد و تهدید کرد که من مدتی است مهمان برایم نیامده است و شما حتماً باید مهمان ما بشوید!.اینقدر مهمانی کردن زائر امام حسین(ع) در نزد اینها اهمیت و ارزش داشت. … البته بالاخره بعد از اینکه توضیح بیشتری برایش دادیم و قول دادیم که از طرف او زیارت کنیم، اجازه داد که ما برویم.

 نظر دهید »

پیاده روی اربعین، بزرگترین و معنوی ترین پیاده روی جهانی است .

04 آذر 1394 توسط فروتن

اربعین، هر سال فریاد می‌زند آنها که نرفته‌اند برخیزند… اربعین وقتی می‌آید، می‌خواهد جامانده‌ها را با خود ببرد… آنهایی هم که امسال می‌خواهند بروند باز خدا به داد دل‌شان برسد؛ اما امان از آنهایی که اربعین َکربلا را دیده‌اند، رفته‌اند، رسیده‌اند و امسال…

«خورشید، رفته رفته رو به سیاهی گذاشته است. حادثه، استخوان‏های تاریخ را خرد کرده است. ایستاده‏ام و حادثه چون رودخانه‏ای جوشان، از سرم گذشته است.

تشنه می‏نگرم. یاخته‏هایم در عطش می‏سوزند. دریا دریا از انبوهی این تاریکی، خاک را رهایی نیست. با جانی بی‏تاب، هفتاد و دو خورشید را چهل غروب غم‏انگیز، پر پر نظاره کرده‏ام. ظلمات، تندتر می‏وزد. بیمناک، چشم به صفحات تاریخ دوخته‏ام. یاد خورشید را خاموشی از پی نخواهد بود. بوی مرگ از تکه‏های خاک می‏وزد.
چهل روز می‏گذرد؛ کرانه بی‏دریغ نور پیدا نیست.
سر بر دیواره‏های فرو ریخته درونم گذاشته‏ام و های‏های می‏گریم.
سیاهی اندوه، مرا فرا گرفته است ـ سیاه‏پوش حادثه تلخ دیروزم ـ .
آسمان دیدگانم سخت بارانی است. ویران‏تر از همیشه، هفتاد و دو ستاره خاموش را با نگاه داغدار خویش دنبال می‏کنم ـ هفتاد و دو یار فروزان ـ
چهل روز می‏گذرد و من هر روز و هر ساعت، بیابان‏های جست و جو را با سر دویده‏ام؛ اما نیافته‏ام جز غم، جز اندوه، جز سرشاری از دردی این چنین.
بر ویرانه‏های درونم می‏بارم. این تاریخ است که بر سر می‏کوبد. هیاهوی اندوه، رهایم نمی‏کند.
چهل روز با پیراهنی از جنس حسرت، بیابان‏های داغ و تفتیده را کاویده‏ام. کاروان نور را در کدام افق خونین، سر بریده بنگرم؟ خورشید، دور است و چشم‏های خاکی‏ام حقیر.
فرات، اندوه مالامال تاریخ است که می‏جوشد سال‏های طولانی تا امروز.
چهل روز می‏گذرد و هنوز زمین، خاکسترنشین حادثه‏ای است که گدازه‏هایش، آسمان‏ها را سوزانده است.
خیمه‏های سوخته، بهار را از نیمه راه پس زده است ـ کبوتران گر گرفته ـ
چهل روز می‏گذرد و همچنان هوای حادثه لبریز است.»« اثر حمیده رضایی»

 نظر دهید »

گزارش برنامه های هفته کتاب و کتابخوانی مدرسه فاطمیه درچه به روایت تصویر

02 آذر 1394 توسط فروتن

1-غبارروبی کتابخانه توسط طلاب

2- تهیه بروشور

3- مسابقه کتابخوانی و تقدیر از نفرات برتر

4-  برگزاری نمایشگاه کتاب

                                          

 

 

 

 

 

5- معرفی کتاب در صبحگاه

6- تشویق کتابخوانهای برتر

7- منبع شناسی در کتابخانه مدرسه

8- به نمایش گذاشتن کتب جدید کتابخانه

9- دیدارطلاب از نمایشگاه کتاب مدرسه علمیه زهرای مرضیه (سلام الله علیها)

10- به نمایشگاه گذاشتن منابع دیداری - شنیداری کتابخانه

11- توزیع بروشورمعرفی شده از «مرکز تخصصی فقه و اصول مدرسه علمیه النفسیه » بین طلاب

12- تقدیر از کتابدار

13- عضو گیری اعضای جدید

14- تهیه کتاب جهت تجهیزکتابخانه

15- اهدا ء کتاب توسط اساتید وطلاب به کتابخانه

16- فضا سازی با جملات و تصاویر در رابطه با کتاب و کتابخوانی

17- ارسال جمله و پیام تبریک به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی به  اساتید ،کادر و طلاب مدرسه (در قالب پیامک)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 141
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس