* اعتکاف چه رهآوردی میتواند برای انسان داشته باشد؟ مخصوصاً در دنیای پرهیاهوی امروزی که جوانان آنقدر غرق در مسائل و مشکلات متعدد هستند که کمتر فرصت اینچنی مثلاً سه روزه پیدا میکنند؟
یکی از مطلوبات انسان، عبادت با خداست و میل بر پرسش در فطرت انسان وجود دارد. شاید برخی بخواهند این میل را در درون خود کور کنند و فردی به ظاهر آزاد و بیقید باشند، اما در مواقع سختی و مشکلات، رجوع آنها به سوی خداوند خواهد بود. توجه به مال دنیا و دینداری از جمله مواردی است که در ذات انسان وجود دارد.در روایات آمده است که اوقات خود را در شبانهروز به چند نوبت تقسیم کنیم، بخشی را به معیشت و رزق حلال، بخشی هم برای لذتهای حلال و بخشی هم برای پرستش خداوند و خلوت کردن با او.
داستان معروفی است که حضرت موسی(ع) برای مناجات میرفتند، جوانی آمد نزد ایشان و گفت خدایی که میگویی بندگان گنهکارش را مجازت میکند بگو مرا مجازات کند، من که خدای تو را نمیپرستم. حضرت موسی(ع) به مناجات رفت و برگشت، اما درباره گله این فرد چیزی به محضر خداوند عرض نکرد. خداوند متعال سؤال کرد ای موسی! آیا بندهای از بندگان من پیغامی برای من نداد؟ عرض کرد چرا، اما من از گفتن آن حیا کردم. خداوند فرمود برو به این بنده ما بگو بالاترین مجازات تو آن است که لذت مناجات و عبادت را از تو گرفتهام!
گاهی اوقات بعضی افراد بر این باور هستند که زرنگی میکنند و العیاذبالله به خدا دهنکجی میکنند در حالی که لذت مناجات و بندگی خدا از آنها گرفته شده است. لذا این خلوت کردن با خداوند یکی از بهترین مواهبی است که پروردگار متعال به برخی از بندگانش عنایت فرمودهاند.
انسان آرامش میخواهد. تمام تلاشهایی که مثلاً برای خرید خانه، ماشین، ازدواج، بچهدار شدن و … داریم، در واقع برای به دست آوردن آرامش است، اما در واقع دغدغههایی پشت سر هریک از این موارد، وجود دارد. خداوند میفرماید: من آرامش را در ذکر خودم قرار دادم «أَلَا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، اگر میخواهید به آرامش برسید فقط با ذکر من است.
اگر بخواهیم پای درد دل بعضی از کسانی که در اعتکاف شرکت میکنند بنشینیم، میبینیم شاید اعتقاد باطنی نداشته باشند و فقط حضورشان در اعتکاف، صوری بوده، در ظاهر گرفتارند یا با تشویق یکی از دوستانشان به اعتکاف آمده باشند ولی بعد از اینکه اعتکاف تمام میشود، فکر میکنند یک گمگشتهای داشتهاند که در این اعتکاف یافتهاند و غیر از حوائج مادی و دنیوی به آن آرامشی که میخواستند به آن دست یافتهاند.
بهترین زمان برای شروع «مراقبه» زمان اعتکاف است.
دوم اینکه فرصت خوبی برای تفکر است. انسان به فکر کردن و اینکه بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت و مبدأ و معاد و ارتباط آنها با هم نیاز دارد. انسان نیاز دارد اندکی هم با خودش صحبت کند که البته تمام اینها سلسلهوار به هم وصل است و بحث مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه که چهار شرط مرابطه است را داشته باشد و فرصت خوبی است که با خودش شرط کند بعد از این سه روز به این اعمال خویش ادامه دهد و هر روز مراقب شرطهایی که با خود گذاشته باشد، شب بنشیند حساب و کتاب کند تا چه حدی موفق بوده و سپس معاتبه یعنی جاهایی که قصور داشته، خود را مورد عتاب قرار دهد که چرا اینگونه عمل کرده است.
به طورکلی، اعتکاف فرصت خوبی است تمام سالکان و بزرگان میگویند اگر کسی میخواهد به درجات عالی عرفان برسد، بهترین راه آن همین مراقبه است و بنده میگویم بهترین زمان برای شروع مراقبه زمان اعتکاف است چرا که انسان با خود خلوت میکند و قصد و نیتی برای عبادت دارد، انسی هم پیدا میشود و باید آن را غنیمت شمرد.نشستن در مسجد بهتر از نشستن در بهشت است.