• تماس  

تربيت الهي

تربيت الهي ،  تربيت همه جا نبه است ، مقا يسه تربيت الهي با روش هاي تربيتي عا دي چند حقيقت را آشكا ر مي سا زد، اول اين كه تربيت هاي معمولي فا قد جا معيت لازم اند. به سخن ديگر تربيت عا دي يا نظام هاي  تربيتي غير الهي غا لبا يك يا چند بعد از شخصيت انسان را در نظر مي گيرند، در صورتي كه در تربيت الهي تما م جنبه هاي شخصيت  آدمي مورد توجه است . ثا نيا تربيت الهي با طبيعت آدمي و نيا زهاي او ، و رشد و تكا مل او سا زگا ر است . تربيت الهي هم بعد اجتماعي حيا ت  انسا ني را در نظر مي گيرد و هم جنبه فردي در تربيت الهي هم ، شخصيت را مورد توجه قرار مي دهد، بُِعد  ما دي در حد ضرورت و نيا ز مورد توجه است و هم مسائل معنوي بر تما م شئون حيا ت انسا ن پرتو مي افكند. تعا ليم الهي هم نيا زهاي معنوي انسا ن  را تأ مين مي كند و هم به نيا زهاي اجتماعي و عقلاني  انسا ن توجه دارد هم احساسا ت و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكا وي و حقيقت جويي انسا ن را ارضا مي كند. نظا م هاي تربيتي عا دي ، هر چند از هدف هاي گسترده حما يت كنند، براي كما ل و ترقي انسا ن محدوديتي به وجود مي آورند ، اما تربيت الهي راه را براي رشد و تكا مل دائمي و نا محدود انسا ن هموار مي سا زد و از اين جهت انساني را ، كه فطرتا كما ل جو و ترقي طلب است راضي ميكند.

روز امور و تربيت و تربيت اسلامي گرامي با د.

معیار‌های انتخاب ‌‌اصلح از نگاه رهبر معظم انقلاب

21 دی 1394 توسط فروتن

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون معیارهای نماینده یک ملت انقلابی، مؤمن و شجاع به شرح زیر است:

اولین شرط تقواست.

هر کس که به این نظام معتقد و پایبند است، مى‌تواند وارد میدان انتخابات شود؛ کسانى که این نظام و قانون اساسى را قبول ندارند، آمدنشان به مجلس خطاست و خودشان هم بایستى بدانند که از نظر این ملت آمدن آن‌ها به مجلس خطاست. معلوم است کسانى که این قانون اساسى و این ملت و کار‌ها و شعار‌ها و راه و اهدافش را قبول ندارند، نباید به مجلس بیایند؛ اما آن کسانى که نظام، اسلام، قانون اساسى و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتها رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآمیز.این جناح‌ها و خطوط و احزاب هم از نظر بنده اعتبارى ندارند؛ بعضى خودشان که کشمکش مى‌کنند هیچ، سعى مى‌کنند که رهبرى و دستگاه‌هاى نظام را هم وانمود کنند که در دعواهاى جناحى و خطّىِ این‌ها واردند! این مطلب درست نیست. بنده حزب و شخصیت نمى‌شناسم؛ بنده این را مى‌شناسم که کسى که مى‌آید به مجلس، باید با تقوا باشد.

اوّلین شرط تقواست: «انّ اکرمکم عنداللَّه اتقاکم». دیگر این‌که باید طرفدار محرومین باشد؛ بداند که در کشور محرومیت هست و سعى و همّت او باشد که رفع محرومیت کند. باید ضدّ فساد هم باشد و با فساد مالى و اقتصادى به‌شدّت و به‌جد، از بُن‌دندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه کند. البته توانمند، با اخلاص و عالِم هم باشد. صلاحیت بر اساس این مسائل است.

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم قم‌ در آستانه سالروز قیام 19 دی 1382/10/18

نماینده شایسته: شجاع‌ترین، مؤمن‌ترین و انقلابى‌ترین

آن کسى که به عنوان وکیل این ملتِ انقلابى و مؤمن و شجاع به مجلس مى‌رود، باید انقلابى و مؤمن و شجاع باشد اگر نگوییم شجاع‌ترین و مؤمن‌ترین و انقلابى‌ترین؛ لااقل در سطح این توده‌ى عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان مى‌دهند، باشد.

آن کسى که اسلام را نمى‌پسندد و مقرّرات اسلامى را قبول نمى‌کند و براى خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزش‌هاى انقلابى اهانت مى‌کند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جاى این‌که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان مى‌دهد و آن کسى که تقواى لازم را ندارد و اهل معنویّات نیست و اهل دنیاست و فقط براى نام و نشان و استفاده‌ى شخصى، این مسؤولیت را مى‌خواهد، او لایق و شایسته‌ى این کار نیست.

دنبال آدم‌هاى مؤمن و شجاع و انقلابى و کسانى که بتوانند قدرت این ملت را - که در سایه‌ى ارزش‌هاى انقلابى است - حفظ کنند، باشید. کسانى که وقتى قوانینى مى‌گذارند و موضعى مى‌گیرند و نطقى مى‌کنند، همه در این جهت باشد. این طور آدمى، شایسته‌ى آن است که به عنوان وکیل این ملت، به مجلس شوراى اسلامى برود؛ آن کسى که بفهمد امام چه مى‌گفت، چه مى‌خواست و چرا مى‌خروشید.وکیل آینده‌ى مجلس، باید دنبال راه امام و در خطّ او باشد. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‌هاى نماز عید فطر 1374/12/01

اصلح را انتخاب کنید.

هنر ملت ایران و مردم شهر‌ها و حوزه‌هاى انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دیندارى و آمادگى براى حضور در می‌دانهاى انقلاب؛ دردشناسترین و دردمند‌ترین نسبت به نیازهاى مردم را انتخاب کنند.

بیانات در اجتماع عظیم مردم یزد 1386/10/12

مرزبندی شفاف با دشمن؛ شاخص مهم نماینده اصلح

نماینده‌ى صالح آن کسى است که پایبندى او به اسلام باشد، پایبندى او به عدالت باشد، پایبندى او به منافع ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نماینده‌ى خوبى نخواهد بود؛ نماینده‌ى ملت در واقع نخواهد بود. خوشبختانه در کشور ما مجموعه‌هاى سیاسى‌اى که هستند، نسبت به مبانى اسلام و انقلاب تقریباً همه، بجز یک اقلیت کوچکى، متفق‌القولند؛ منتها مرز‌ها را باید روشن کرد. بعضى، از دشمن رودربایستى دارند؛ بعضى، ملاحظه‌ى دشمن را می‌کنند. ملاحظه‌ى ملت را باید کرد، ملاحظه‌ى خدا را باید کرد، نه ملاحظه‌ى دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنى، هر چه عقب بنشینى، او جلو مى‌آید. اگر خاکریز شما در مقابل دشمن خاکریز مستحکمى نباشد، او نفوذ می‌کند. دشمنان این را می‌خواهند. یکى از شاخص‌ها همین است. مردم در هر جاى کشور هستند، به این شاخص توجه کنند.آن کسانى که مرزشان با دشمن و دست‌نشاندگان دشمن مرز کمرنگى است، این‌ها براى ورود به مجلس اصلح نیستند. کسانى باید باشند که مرز روشنى با دشمن داشته باشند.

‌بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 1386/12/22

چهار شرط اصلی برای یک نماینده

به نظر من مهم‌ترین شرایط نماینده عبارت است از این‌که متدیّن، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده‌اى جمع شد،‌‌ همان کارى را که شما آرزو و توقّع دارید، انجام خواهد داد. نماینده باید متدیّن باشد. بى‌دینى و بى‌تقوایى چیز بدى است؛ هرجا باشد، انسان را آسیب‌پذیر مى‌کند. اگر در جاى حسّاس باشد، آسیب‌پذیرى آن بسیار گران تمام خواهد شد. نماینده باید کارآمد هم باشد. بعضی‌ها متدیّن هستند، اما از آن‌ها کارى ساخته نیست. باید به‌گونه‌اى باشند که بتوانند وظایفى را که بر عهده‌شان قرار دارد، انجام دهند.

سوم این‌که دلسوز مردم - بخصوص طبقات محروم - باشد و براى آن‌ها کار و فکر کند. من در انتخاباتِ دوره‌ى قبل - شاید در نماز جمعه بود - گفتم نامزدهاى انتخابات مراقب باشند خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال این‌ها نکنند. اگر کسى وامدار دستگاه‌ها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، دیگر نمى‌تواند براى مردم دلسوزى کند. پس دلسوزى هم یک شرط بزرگ است.

شرط چهارم این است که نماینده‌ى مردم باید شجاع باشد. این ملت، ملت شجاع و آزاده‌اى است؛ ملتى است که تهدید قدرتهاى متکبّر جهانى او را به عقب نمى‌نشاند؛ بنابراین نماینده‌ى او هم باید شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق.

بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1382/11/24

نماینده باید وجدان سیاسی داشته باشد.

نماینده باید احساس دلسوزى و وجدان سیاسى داشته باشد. علاوه بر همه‌ى این‌ها - و شاید بتوانم عرض کنم مهم‌تر از همه‌ى این‌ها - این است که متدین باشد. نماینده‌ى متدین است که براى مردم کار مى‌کند. نیتش را خدا مى‌کند؛ مردم فهمیدند، فهمیدند؛ نفهمیدند، نفهمیدند. آن کس که بخواهد کار نکرده‌اى را به رخ مردم بکشد، متدین نیست. نماینده‌اى که متدین است، براى مردم کار مى‌کند، جان مى‌کند، نفس مى‌زند، در تنظیم قوانین، در حفظ اکثریت مجلس و کمیسیون‌ها و براى حضور در کمیسیون‌ها تلاش مى‌کند. کسى فهمید، فهمید؛ نفهمید، نفهمید. اهمیت نمى‌دهد. مى‌خواهد کار کند. این، فایده‌ى تدین نماینده است؛ نماینده‌ى متدین و معتقد به انقلاب، معتقد و پایبند به اصول انقلاب.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1371/01/07

کارآمدی تنها کافی نیست

ارانتخابات، یک کار بزرگ و یک اقدام شرعى و یک اقدام خدایى است؛ بگردید آدمهاى مناسب را براى این کار مهم پیدا کنید. آدمِ مناسب چطور آدمى است؟ باید کارآمد باشد… کارآمدىِ تنها هم کافى نیست؛ باید متدیّن هم باشد. آدم متدیّن، احتمال خیانتش کم است. آن متدیّن‌هایى که یک وقت دچار لغزش مى‌شوند، اوّل تقواى خودشان را از دست مى‌دهند؛ بعد این لغزش به سراغ آن‌ها مى‌آید. پس، باید متدیّن و باتقوا هم باشند تا بتوانید براى کارهاى این کشور به آن‌ها اعتماد کنید. همچنین باید در مقابل توپ و تشر این و آن - خارجى، داخلى، زورگویان، قدرتمداران - شجاع باشد و دل خود را نبازد. کسى که دل خود را در مقابل توپ و تشر باخت، دستش هم براى امضا مى‌لغزد؛ پایش هم براى جلو رفتن مى‌لرزد؛ نمى‌شود به او اعتماد کرد.

بیانات دردیدار اقشار مختلف مردم‌ 1378/13/11

صداقت و دلسوزی نماینده را تشخیص دهید

مجلس شوراى اسلامى، مجلس مردم است. مجلس خان‌ها نیست؛ مجلس آحاد مردم است. نماینده‌اى که انتخاب مى‌شود، باید دلسوز مردم باشد، صادق باشد، صمیمى باشد و بخواهد براى مردم کار کند. بعضى تظاهر به کار مى‌کنند، اما کار نمى‌کنند. این، به درد نمى‌خورد. باید براى مردم کار کرد. صداقت و دلسوزى نماینده‌اى را که مى‌خواهید انتخاب کنید، تشخیص دهید و بعد او را برگزینید.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1371/01/07

نماینده باید اولویت‌ها را بفهمد

نماینده باید داراى فهم و درک سیاسى باشد و مسائل کشور را بفهمد؛ هم مسائل خارجى و توطئه‌هاى دشمنان را و هم مسائل داخلى و نیازهاى مردم و اولویتهاى کشور را. این‌طور نباشد که بدون رعایت اولویت‌ها، مسأله‌اى را مطرح کنند، شعارى بدهند و براى ملت و دولت مشکل درست کنند.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه ‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1371/01/07

براى مسئول عقیده و اخلاق مسأله‌ى شخصى نیست!

در نظام جمهورى اسلامى غیر از دانایى و کفایت سیاسى، کفایت اخلاقى و اعتقادى هم لازم است. افرادى نگویند که اخلاق و عقیده مسأله‌ى شخصى انسانهاست. بله، اخلاق و عقیده مسأله‌ى شخصى انسانهاست؛ اما نه براى مسؤول. من اگر در جایگاه مسؤولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتى داشتم؛ فهم بدى از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پُر کنم، نمى‌توانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصى من است و اخلاق و عقیده ربطى به کسى ندارد! براى یک مسؤول عقیده و اخلاق مسأله‌ى شخصى نیست؛ مسأله‌اى اجتماعى و عمومى است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است. آن کسى که به مجلس مى‌رود، یا به هر مسؤولیت دیگرى در نظام جمهورى اسلامى مى‌رسد، اگر فاسد، بیگانه‌پرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمى‌تواند نقشى را که ملت و طبقات محروم مى‌خواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معامله‌گر، رشوه و توصیه‌پذیر و مرعوبى بود؛ در مقابل تشرِ تبلیغات و سیاستهاى خارجى جا زد، دیگر نمى‌تواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آن‌جا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معیّن کند. این شخص غیر از کفایت ذاتى و دانایىِ ذاتى، به شجاعت اخلاقى، تقواى دینى و سیاسى و عقیده‌ى درست هم احتیاج دارد.

بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان قزوین 1382/09/26

تملق‌گویی استکبار مجلس را خراب می‌کند.

اگر نماینده‌اى بى‌علاقه به انقلاب و کشور و بى‌اعتقاد به قانون اساسى به مجلس راه پیدا کند که مصالح این کشور برایش مهم نباشد؛ دشمنی‌هاى استکبار جهانى را نفهمد، دلش بخواهد که از استکبار جهانى تملّق بگوید و در روزنامه‌ها و مجلّات وابسته به صهیونیست‌ها اسمش را درشت بنویسند و بگویند فلانى با سیاست نظام جمهورى اسلامى مخالفت کرد؛ چنین نماینده‌اى مجلس را خراب مى‌کند، ملت را خراب مى‌کند، کشور را هم خراب مى‌کند؛ پس به‌درد نمى‌خورد. اگر نماینده‌‌اى بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آن‌ها را ادا کند؛ نانهایى به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ به‌درد نمى‌خورد. اگر نماینده‌اى به مجلس برود که از مسائل کشور درک لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندى، آگاهى، سواد و معرفت لازم باشد، به‌درد نمى‌خورد. نمایندگى کار مهّمى است.

بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه‌ هاى نماز جمعه 1374/11/20

مراقب آدمهای اهل سوء استفاده باشید!

باید مراقب بود که آدم‌هاى اهل سوء استفاده و بى‌اعتقاد به رسالت انقلابى و مسؤولیت نمایندگى و کسانى که مى‌خواهند وارد مجلس شوند فقط براى این‌که سوء استفاده‌اى بکنند یا خداى نکرده خرابکارى‌اى انجام دهند، وارد مجلس نشوند…

توجه به چیزهاى کم‌اهمیت، تنگ‌نظرى و دقّتهاى بیخودى را باید کنار گذاشت. اساس قضیه‌‌ همان چیزهایى است که واقعاً همه را مى‌ترساند: آدم پول پرستى؛ آدم پیشکرده‌ى خوانین و اشرار منطقه‌اى، از فقد یا ضعف نظارت استفاده کند و وارد مجلس شود و بعد بخواهد براى آن‌گونه افراد کار و تلاش کند. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى هیأت نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان‌ 1374/11/14

نماینده باید طرفدار ضعفا باشد.

نماینده باید شجاع و باشرف و امین و طرفدار ضعفا و قشر ضعیف باشد. قانون باید بتواند از حقوق ضعفا دفاع کند، والاّ قانونى که پولداران را پولدار‌تر کند، قانون مملکت اسلامى نیست. قانون باید بتواند گره‌ها را باز کند و به دردِ دل قشرهاى محروم برسد.

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 1378/11/13

نامزد‌ها به مراکز قدرت و ثروت متصل نباشند.

اگر چنانچه نامزد‌ها به مراکز ثروت و قدرت متصل شوند، کار خراب می‌شود؛ همچنان که امروز در به‌اصطلاح دموکراسى‌هاى دنیا، در آمریکا و غیر آمریکا این رسم هست؛ کمپانى‌ها و پولدار‌ها به نامزد انتخابات در ریاست جمهورى یا در انتخابات کنگره پول می‌دهند، ولى او در مقابل آن‌ها متعهد است. آن رئیس جمهورى که با پول دستگاه‌هاى گوناگون و مراکز ثروت سر کار بیاید، در مقابل آن‌ها متعهد است. آن نماینده‌ى مجلسى که با پول فلان شرکت و فلان کمپانى و فلان ارباب و فلان پولدار توى مجلس بیاید، مجبور است آنجائى که آن‌ها لازم می‌دانند، قانون جعل کند، قانون بردارد، توسعه و تضییق در قانون بکند. این نماینده به درد مردم نمی‌خورد. نه باید به مراکز ثروتهاى شخصى متصل بود، و نه به طریق اولى‌ به ثروتهاى عمومى. کسى بیاید از پول بیت‌المال مصرف کند، براى اینکه به وکالت مجلس برسد؛ این دو برابر اشکال دارد، اشکال مضاعف دارد. این‌ها را باید مردم مراقب باشند.

بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دی 1390/10/19

نماینده باید طرفدار حقوق محرومین باشد.

باید ما هوشیار باشیم؛ آحاد ملت باید هوشیار باشند. نماینده‌ى متدین، امین، طرفدار عدالت، مخالف با فساد، طرفدار حقوق محرومین، پایبند به مبانى اسلام و ارزشهاى اسلامى و خط امام؛ یک چنین نماینده‌اى را بفرستند مجلس؛ آنوقت مجلس مقتدر خواهد شد، عزتمند خواهد شد. تشخیص این براى همه البته آسان نیست، ولى باید تحقیق کرد، باید به آدمهاى مطلع، آدمهاى خبره، آدمهاى مطمئن مراجعه کرد. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 1386/12/22

 3 نظر

تاکید به باب هوشیار بودن.

21 دی 1394 توسط فروتن

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم قم، با تجلیل از قیام تاریخ‌ساز ۱۹دی ۱۳۵۶ مردم این شهر و تشریح علل و عوامل «ماندگاری انقلاب»، تأکید کردند: در پرتو حضور آگاهانه همگانی، ماندگاری انقلاب، آرامش و سکینه‌ی ملت و پیروزی بر توطئه‌های دشمنان امکان‌پذیر خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با تجلیل از قیام تاریخی نوزدهم دی سال ۱۳۵۶ مردم قم بر ضد رژیم دیکتاتوری شاه و در حمایت از مرجعیت و روحانیت، از مردم قم به عنوان «پیشروان و پیشرانان انقلاب» یاد کردند و افزودند: سال‌ها مبارزه و بیانات امام خمینی رحمه‌الله و جایگاه مرجعیت و روحانیت، در مردم زمینه‌های مساعدی برای مبارزه با رژیم ستم‌شاهی فراهم کرده بود که قیام ۱۹دی، این مبارزه‌ی حیاتی را کلید زد.
ایشان «شجاعت و بصیرت مردم و احساس تکلیفِ به‌هنگام برای ورود به میدان»، را عناصر اصلی قیام ۱۹دی خواندند و افزودند: آن قیام تاریخی در دفاع از امام رحمه‌الله شکل گرفت و حوادث بعد از آن منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد.
رهبر انقلاب، پیروزی انقلاب اسلامی در شرایط حاکمیت دیکتاتوری وابسته و مورد حمایت قدرت‌های استکباری را از لحاظ محاسبات مادی، غیرممکن و محال خواندند و خاطرنشان کردند: این پیروزی نشان‌دهنده‌ی وجود سنن الهی یعنی قوانینی در عالم خلقت است که انسان‌های مادی از درک آنها عاجزند.
ایشان تأکید کردند: در شرایط کنونی نیز نظام جمهوری اسلامی ایران با جبهه‌ی گسترده دشمنان اعم از آمریکا و رژیم صهیونیستی، ایادی و عوامل استکبار و عوامل تکفیری و داعش مواجه است که اگر به لوازم سنت الهی یعنی «ایستادگی، بصیرت و عملِ در لحظه‌ی نیاز»، عمل کنیم قطعاً همانند پیروزی انقلاب اسلامی می‌توان بر این جبهه‌ی گسترده غلبه کرد.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به موضوع علت و چرایی «ماندگاری انقلاب اسلامی» در مقایسه با برخی حوادث مهم تاریخ معاصر ایران و جهان پرداختند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به دو حادثه‌ی «نهضت ملی شدن صنعت نفت» و «قیام مشروطیت» گفتند: در نهضت ملی، خواست مردم، یک خواست حداقلی و عبارت از کوتاه شدن دست انگلیس از سرمایه‌ی ملی نفت بود و در قیام مشروطیت نیز خواست مردم، حداقلی، و عبارت از محدود شدن اختیارات و قدرت مطلقه‌ی پادشاه بود.
ایشان افزودند: این دو حادثه با اینکه دارای اهدافی حداقلی بودند و مردم هم در صحنه حضور داشتند شکست خوردند ولی انقلاب اسلامی ایران با آنکه دارای یک هدفِ حداکثری، یعنی استقلال همه‌جانبه و سرنگونی حکومت پادشاهی و استبدادی بود، به پیروزی رسید و ماندگار شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: اگر جوانان به تحلیل درستی از این واقعیت برسند دیگر تلاش برخی برای نشاندن بذر ترس و رعب و ناامیدی در دل مردم به نتیجه نخواهد رسید و راه صحیح آینده‌ی کشور مشخص خواهد شد.
ایشان همچنین به تغییر مسیر انقلاب‌های فرانسه و شوروی و از بین رفتن آن انقلاب‌ها اشاره و خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که توانسته است ماندگاری خود را براساس اصول و آرمان‌های اولیه حفظ کند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اصلی‌ترین هدف مراکز فکر و اندیشه در دنیای استکبار، از بین بردن عناصر ماندگاری انقلاب است، افزودند: تمام تلاش دشمنان در طول سال‌های گذشته اعم از جنگ تحمیلی، محاصره‌ی اقتصادی و تحریم‌های گسترده‌ی اخیر، با هدف از بین بردن ماندگاری انقلاب اسلامی بوده است که البته در هر دوره، ابتکارات جدید هم انجام می‌دهند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، خاطرنشان کردند: آمریکایی ها در سال ۸۸ به‌دنبال آن بودند که تجربه‌ی موفق خود در چند کشور را به بهانه‌ی انتخابات در ایران نیز اجرا کنند و با برجسته‌سازی اقلیتی که رأی نیاورده بود و با حمایت مالی و سیاسی از آنها نتیجه‌ی انتخابات را به هم بزنند اما انقلاب و کودتای رنگی آنها در ایران با حضور مردم، شکست خورد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حمایت رئیس‌جمهور آمریکا از مخالفان نظام و انقلاب در حوادث سال ۸۸، خاطرنشان کردند: دولت آمریکا تا آنجا که توانست از آن حوادث حمایت کرد ولی حضور به‌موقع مردم در صحنه، نقشه‌ی آنان را نقش بر آب کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، گفتند: آمریکایی‌ها اکنون می‌گویند دوره‌ی بعد از مذاکرات هسته‌ای، دوره‌ی سخت‌گیری بر ایران است به‌گونه‌ای که گویا قبل از این بر ایران سخت نمی‌گرفته‌اند، اما جوانان، مردم و مسئولان آگاهانه، هوشیارانه، امیدوارانه و با مقاومت و توکل بر خدا و تکیه بر نقاط قوت کشور، در مقابل دشمنان می‌ایستند و این، بسیار مهم است.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان، طبیعت انتخابات را دادنِ نفسِ تازه به ملت برشمردند و افزودند: احساس مسئولیتِ مردم که در حضور در انتخابات جلوه‌گر می‌شود و دشمن را ناکام می‌گذارد از عناصر «ماندگاری انقلاب» است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دو مسئله را در انتخابات دارای اهمیت فراوان خواندند: اول؛ «اصل شرکت در انتخابات» و دوم؛ «درست انتخاب کردن و رأی به نامزدهای اصلح».
ایشان با تأکید مجدد برضرورت شرکت همه‌ی واجدان شرایط رأی دادن در انتخابات افزودند: همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوق‌ها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شرکتِ همگان در انتخابات را موجب پایداری و تقویت نظام اسلامی، استمرار تأمین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهّت جمهوری اسلامی ایران در نزد دشمنان خواندند.
رهبر انقلاب در تبیین اهمیت فراوان رأی دادن به نامزدهای صالح افزودند: آرا و سلایق مختلف، ایراد ندارد، مهم آن است که تلاش و دقت کنیم که انتخاب ما، انتخاب درستی باشد.
ایشان افزودند: اگر این دقت صورت گیرد حتی اگر برخی منتخبان، بعداً مطلوب از آب در نیایند، «تلاش و دقت رأی‌دهنده برای انتخاب نامزدهای شایسته»، مورد رضایت پروردگار خواهد بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به جایگاه رفیع مجلس شورای اسلامی در عرصه‌ی مسائل داخلی و بین‌المللی خاطرنشان کردند: مجلس از زوایای مختلف به‌ویژه از لحاظ تصویب قوانین، ریل‌گذاری برای حرکت دولت‌ها، و تجلی ایستادگی ملت اهمیت بی‌نظیری دارد.
ایشان مواضع مجلس کنونی را در مسائل بین‌المللی «خوب» برشمردند و افزودند: مجلسی که در قضیه‌ی هسته‌ای و دیگر مسائل مقابل دشمنان بایستد و شجاع، مستقل و آزاد، حرف‌ها و مواضع ملت را بیان کند با مجلسی که در مسائل گوناگون حرف‌های دشمن را تکرار می‌کند، از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
رهبر انقلاب، تک تک نمایندگان مجلس را در شکل‌گیری حرکت و مواضع خانه‌ی ملت، دخیل دانستند و افزودند: به‌همین علت، مردم همه‌ی استان‌ها و شهرها، باید در انتخاب نمایندگان خود، کاملاً دقت کنند و در درستی انتخاب، به اطمینان برسند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه افزودند: البته شناخت کاملِ یکایک نامزدها، واقعاً دشوار است اما می‌توان با دقت در سوابق و مواضعِ کسانی که فهرست‌ها و لیست‌های انتخاباتی را ارائه می‌کنند، درباره‌ی لیست‌ها تصمیم گرفت.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر پیشنهاد دهندگانِ لیست‌ها، مؤمن و انقلابی هستند و خط امام را واقعاً قبول دارند می‌توان به لیست آنها درباره‌ی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان اعتماد کرد اما اگر به انقلاب و دین و استقلال، چندان اهمیتی نمی‌دهند و دلشان دنبال حرف‌های آمریکا و دیگر بیگانگان است، قابل اعتماد نیستند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مجلس خبرگان را نیز بسیار مهم خواندند و یادآور شدند: برخلاف برخی تصورها، مجلس خبرگان برای سالی یکی دو بار جلسه و سخنرانی تشکیل نمی‌شود بلکه می‌خواهد روزی که رهبر فعلی در قید حیات نیست، «رهبر» یعنی کلیددارِ حرکت انقلاب را انتخاب کند و این مسئله بسیار مهم است.
ایشان با تأکید بر ضرورت دقت کامل در انتخاب نامزدهای مجلس خبرگان افزودند: بسته به ترکیب خبرگان، آنها ممکن است در هنگام ضرورت، شخصی را به رهبری انتخاب کنند که با توکل به خدا و با شجاعت در مقابل دشمنان بایستد و راه امام را ادامه دهد اما این احتمال نیز وجود دارد که فردی با ویژگی‌های متفاوت را به رهبری برگزینند، بنابراین باید با تحقیق و دقت و شناخت و اطمینان به آنها رأی داد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور در انتخابات و به‌ویژه دقت در انتخاب «نامزدهای صالح یا اصلح» را موجب تحقق دو هدف عالی خواندند: ماندگاری انقلاب و آرامش و سکینه‌ی ملت.
ایشان در تشریح تأثیر انتخاب صحیح بر ماندگاری انقلاب افزودند: از ابتدای انقلاب ریزش‌ها و رویش‌های فروانی داشته‌ایم، عده‌ای از افراد انقلابی به‌خاطر «ظلم فردی احتمالی» که به آنها شده، به ناحق از اصل انقلاب روگردان شده‌اند و عده‌ای هم به‌خاطر مسائل شخصی و خانوادگی مواضع دیگری گرفته‌اند اما مهم این است که رویش‌های انقلاب در زمینه‌های مختلف از جمله وجود نیروهای «مؤمن، انقلابی، متخصص، تحصیل‌کرده، فن‌آور و کارآمد»، بسیار بیشتر از ریزش‌ها بوده است.
رهبر انقلاب افزودند: در مقطع کنونی نیز اگر مردم به وظایف خود در انتخاب نامزدهای صالح برای مجلس و خبرگان، درست عمل کنند «رویش‌های سرسبز و پرطراوت انقلاب»، بیشتر و ماندگاری انقلاب تأمین می‌شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خصوصیت دوم عمل به وظیفه در باب ماندگاری انقلاب را ایجاد آرامش در دل ملت برشمردند و با استناد به آیات قرآن درباره‌ی نزول سکینه و آرامش بر دل‌های بیعت‌کنندگان با پیامبر صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم افزودند: هرکس امروز با انقلاب و امام خمینی رحمه‌الله و راه امام بیعت کند به معنای بیعت با پیامبر صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم است و پروردگار کریم به پاداش این بیعت، دغدغه، نگرانی و نامیدی را از دل ملت می‌زداید و اطمینان و آرامش را جایگزین می‌کند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان سخنانشان تأکید کردند: ماندگاری انقلاب و ایستادگی امیدوارانه و پرآرامش مردم، یقیناً باعث پیروزی ملت بر آمریکا و توطئه‌های دشمنان خواهد شد.

 نظر دهید »

اضطراب با امتحان کارها بکند !

21 دی 1394 توسط فروتن

همه ما پیش از امتحان درجاتی از نگرانی یا تنش را تجربه می کنیم‎

دی ماه با روزهای امتحانی اش، برای خیلی از دانش آموزان زمستان را همراه با اضطراب های تلخ امتحان سردتر می کند. این امر طبیعی است و همه ما پیش از امتحان درجاتی از نگرانی یا تنش را تجربه می کنیم.

در روزهای امتحان ترس و نگرانی کمی لازم است اما نگرانی بیش از حد می تواند در جریان آماده سازی و انجام امتحان ها، مزاحمت ایجاد کند.

اضطراب از آن واژه های مظلومی است كه خیلی ها آن را به كار می برند، بدون آنكه درست معنی آن را بدانند اما استفاده زیاد و حتی غیرواقعی از این كلمه خطرناك است و واقعا اضطراب می سازد. اضطراب امتحان از معروف ترین اضطراب هاست. حال ببینیم شما به عنوان پدر و مادر در ایجاد و رفع این اضطراب ها چه نقشی دارید؟

اضطراب چیست؟
اضطراب، احساس رنج آوری است كه محیط بیرونی یا حالات درونی، آن را به وجود می آورند. اضطراب می تواند عامل حركت و انگیزش باشد و در روی دیگر سكه می تواند بخش اعظم توانایی و آگاهی فرد را با مشكل روبه رو كند. اینكه دانش آموزی نتواند در امتحان آنچه را می دانسته پاسخ بدهد یا كسی كه در آزمون رانندگی شركت می كند، نمی تواند به اندازه ای كه در رانندگی مهارت پیدا كرده، آزمون عملی بدهد، از اثرات اضطراب است. اضطراب اگر حل نشود می تواند به نگرانی های شدید، وحشت، دلهره، سردرد، احساس تهوع، افت تحصیلی و… منجر شود.

کنترل اضطراب در روزهای امتحان
برای كنترل اضطراب امتحان شما به مهارت هایی نیاز دارید كه گاهی یك ماه، گاهی چند هفته، گاهی چند روز و حتی در جلسه امتحان هم می تواند كاربردی و اثرگذار باشد. فراگیری گام های زیر می تواند قبل از رسیدن روز امتحان به كنترل اضطراب امتحان كمك كند:

1- به كمك فرزندتان بروید. اگر می بینید كه زمان برای خواندن كامل كتاب فراهم نیست و این مسئله موجب اضطراب فرزند شما شده است، فصل یا بخش های مهم كتاب را جدا و در مطالعه آن به فرزند خود كمك كنید. اینطور وقت ها اطلاع از بارم بندی قسمت های كتاب خیلی كمك كننده است. وقتی از فرزند خود بخواهید در شرایطی كه دیگر شدنی نیست، همه مطالب را بخواند، همه سؤالات را درست جواب بدهد و هیچ حرفی و سؤالی بدون جواب نماند، بعد از مدت كوتاهی شما و فرزندتان ناامید می شوید و گمان می كنید كه دیگر هیچ راهی باقی نمانده است.

2- بهتر است برای پیشرفت فرزندتان این نكته را بدانید كه شیوه یادگیری فرزند شما چیست. نوع حافظه اش را بشناسید . اگر فرزندتان حافظه كوتاه مدت قوی دارد، روش خلاصه نویسی شیوه مفیدی است. آنهایی كه تصاویر را خوب به یاد می آورند، بهتر است از نمودارها و جدول كمك بگیرند. برای افرادی كه شعر و موسیقی یا كلام موزون را خوب به یاد می سپارند، یعنی حافظه شنیداری قوی دارند، توضیح مطالب برای دیگران و حتی اشیا یا ضبط و دوباره شنیدن آن برای یادگیری در زمان هایی كه فرصت كافی ندارند، خوب است. همچنین طرح تست و سؤال از مطالب، رمز گذاری در به یاد سپاری سریع فرزند شما كمك كند.

4- به فرزندتان یاد بدهید كه در ظاهر خود را شبیه افراد موفق نشان بدهد. بارها دیده اید که افراد با آرامش و بدون اضطراب در شرایط سخت مثلا جلسه امتحان یا كنكور چطور می نشینند؟ مداد و خودكار را چگونه در دست می گیرند؟ چطور نگاه می كنند؟ چگونه لباس می پوشند و…، طبیعی است كه این رفتار می تواند به تقویت اعتماد به نفس او كمك و از میزان اضطراب او كم كند.

5-امتحان را فرصتی برای پیشرفت از نقطه قبلی به جایی بهتر بدانید؛ حتی اگر یك گام باشد. اگر زمانی كه می تواند صرف پیشرفت شود دائم بخواهید به فرزندتان نهیب بزنید كه رقبای تو چنین و چنان هستند، فرصت های پیشرفت او را می سوزانید و چه بسا بذر حسادت را در وجود او می کارید.

کاهش اضطراب های غیرمجاز، وظیفه شما
قدیمی ها می گفتند 5 انگشت مثل هم نیست. نباید توقع داشت كه همه بچه ها در حد طبیعی و با سلامت و به اندازه، اضطراب داشته باشند. والدینی كه رسیدن به یك مسئله مورد علاقه فرزندشان را منوط به گرفتن نمره خاصی در امتحانات كرده اند تا جایی كه كسب نمره خوب در امتحان، تنها راه رسیدن به آن خواسته شده باشد و شكست در آن امتحان به معنی از دست دادن تنها راه نجات تلقی شود، به نوعی به او اضطراب القا می کنند.

پدر و مادرهای آگاه می توانند شیوه های یادگیری و حتی پاسخگویی به امتحانات را به بچه ها بیاموزند. پس به این راه ها در كنار توجه به تغذیه سالم، كم حجم و مقوی شب و صبح امتحان برای بچه ها توجه كنید و به آنها بیاموزید:

* نام خدا را برای شروع فراموش نكنند. مخصوصا ذكر «الابذكرالله تطمئن القلوب» را به آنها یاد بدهید و بگویید كه با این ذكر می توانند آرامش خود را حفظ كنند.

* امید داشتن به تقلب، ذهن را به هم می ریزد و اعتماد به نفس را برای پاسخگویی كم می كند.

* از ترس تمام شدن زمان، برای نوشتن جواب سؤالات عجله افراطی نداشته باشند كه مبادا خود عجله عامل ایجاد اضطراب و پاسخ اشتباه شود.

* به فرزندان خود بگویید كه قدم به قدم پیش بروند و با مرور مداوم سوال ها اضطراب خود را زیاد نكنند.

* باید زمانی را برای مرور بگذارند. از ابتدای جلسه در كنار سؤالات خیلی سخت یا سؤالاتی كه به جواب آنها شك دارند نشانه ای قرار دهند تا بعد از پاسخ به سؤالاتی كه از آنها مطمئن هستند به ترتیب به بقیه سؤال ها برسند.

* آنچه می تواند شور و حركت اضطراب مجاز را به بچه ها تزریق كند، تقویت علاقه آنها به موضوع مورد نیازشان است. مثلا اگر دانش آموزی دلیل اهمیت زبان انگلیسی را نداند چراكه دوست دارد، به او بگویید كه تسلط به زبان انگلیسی برای رانندگی در سفرهای برون مرزی اش چقدر لازم و ضروری است هم علاقه مند می شود و هم با حد مجازی از نگرانی و اضطراب دلواپس یادگیری خود می شود.

و در آخر اینکه گاهی هم حضور والدین به عنوان كسانی كه سهم دلواپسی امتحان ها را به عهده می گیرند و دائم می گویند: «چرا درس نمی خونی»؟ «داره دیر می شه»! «مگه تو امتحان نداری؟» و… باعث می شود كه دانش آموز مسئولیت مراقبت از امتحان یا كارهای مهم اش را به عهده نگیرد،پس لازم است کمی از دور به فرزندانتان بنگرید و بگذارید،برنامه ریزی کردن را یادبگیرند، آنها امتحان های سخت تری هم در زندگی آینده شان دارند.

 نظر دهید »

 توصیه های مهم عملکرد بهتر در امتحانات

14 دی 1394 توسط فروتن


برای عملکرد بهتر در امتحان توصیه های زیر را بکار بندید:

۱- با آمادگی کامل و به موقع در سر جلسه امتحان حاضر شوید. وسایل مورد نیاز مثل مداد، خودکار، ماشین حساب، لغت نامه و ساعت را به همراه داشته باشید. با این کار همه چیز در دسترس شما خواهد بود و نیازی به قرض گرفتن وسایل دیگران پیدا نخواهید کرد.

۲- با اطمینان خاطر و آرامش کامل در امتحان شرکت کنید. مثبت اندیشی کنید. همواره این جملات را در ذهن خود تکرار کنید: ” من برای امتحان کاملا آماده ام و به خوبی از عهده آن برمی آیم. ” نگرانی را از خود دور کنید. هر گاه احساس نگرانی کردید، چند نفس عمیق بکشید تا آرام شوید. قبل از امتحان با دوستانتان راجع به اضطراب و دلشوره صحبت نکنید. بهتر است بدانید که نگرانی همچون یک بیماری مسری قابل سرایت به دیگران است.

۳- آرام ولی هوشیار باشید. اگر حق انتخاب دارید، مکان مناسبی را برای نشستن انتخاب کنید. نیمکتی را انتخاب کنید که بر روی آن فضای کافی برای کار داشته باشید. به پشتی نیمکت تکیه دهید و راحت باشید.

۴- در ابتدا نگاهی گذرا به سؤالات بیندازید. حدودا ۱۰% از وقت خود را برای این کار صرف کنید. کلمات کلیدی ( در سؤالات ) را مشخص کنید و برای پاسخ دادن به سؤالات زمانبندی کنید. در حالیکه سؤالات را می‌‌خوانید، نکاتی که به ذهنتان می‌‌رسد و می‌‌توانید مفید باشد را در کنار آنها یادداشت کنید.

۵- برای پاسخگویی به سؤالات از یک برنامه منظم پیروی کنید. ابتدا به سؤالات ساده تر پاسخ دهید و بعد به آنها که نمره بیشتری دارند. سپس به ترتیب به سوالاتی پاسخ دهید که:

- مشکل تر هستند.

- جواب دادن به آنها وقت بیشتری می‌‌گیرد.

- نمره کمتری دارند.

۶- در امتحانات تستی برای انتخاب پاسخ درست دقت کنید.

- ابتدا پاسخهایی را که می‌‌دانید اشتباه است، کنار بگذارید.

- اگر تست نمره منفی ندارد، از بین پاسخهای باقی مانده، پاسخ صحیح را انتخاب نمایید و یا حدس بزنید.

- اگر امتحان نمره منفی دارد و شما دلیل خاصی برای انتخاب پاسخ خود ندارید، حدس نزنید.

- شک نکنید، معمولا اولین گزینه ای که انتخاب می‌‌کنید، پاسخ صحیح است. پس پاسخ خود را تغییر ندهید، مگر اینکه واقعا به نتیجه قطعی رسیده باشید.

۷- در امتحانات تشریحی، قبل از پاسخ دادن به سؤالات خوب فکر کنید.

- ابتدا نکات مهمی را که راجع به سؤالات به دهنتان می‌‌رسد، در چرک نویس یادداشت کنید.

- این نکات را به ترتیب شماره گذاری کنید.

- سپس آنها را تنظیم کرده و پاکنویس کنید.

۸- در پاسخ به سؤالات تشریحی، به اصل موضوع بپردازید و حاشیه نروید.

- در جمله اول موضوع اصلی را بیان کنید.

- مقدمه ای برای آن بنویسید.

- سپس موضوع را با جزئیات بیشتری شرح دهید.

- به سؤال توجه کنید و فقط به آنچه از شما خواسته شده پاسخ دهید. از توضیحات غیر ضروری و مثالهای اضافی بپرهیزید.

۹- ۱۰% از وقت امتحان را برای مرور مطالب کنار بگذارید.

- برای ترک کردن جلسه امتحان عجله نکنید.

- در انتها تمام سؤالات را مرور کنید.

- مطمئن شوید که به تمام سؤالات پاسخ داده اید.

- پاسخ‌ها را یک بار دیگر بخوانید و در صورت لزوم جمله بندی، املای کلمات و … را تصحیح کنید.

۱۰- وقتی نتیجه امتحان را گرفتید، آن را بررسی کنید.

- به اشکالات خود توجه کرده و سعی کنید در آن زمینه بیشتر مطالعه کنید.

- برای امتحانات آخر سال، سؤالات امتحانات کلاسی را دوره کنید تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنید.

- بهترین روش یادگیری را که برای شما مؤثر بوده، انتخاب کنید.

- روشهایی که برای شما کارآیی لازم را نداشته، کنار بگذارید.

- سعی کنید بهترین روش را پیدا کرده و بر روی آن تمرین کنید تا به نتیجه مطلوب برسید.

 نظر دهید »

برای دلتان درب بسازید .

14 دی 1394 توسط فروتن


رهنمودهای اخلاقی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمة الله علیه) .

چقدر خوب است که انسان طالب موعظه باشد یا کسی آدم را موعظه کند. وقتی خدمت عالم بزرگ و نورانی می رسید، تقاضای موعظه کنید.

نجاری خدمت آیت الله اراکی رسید و تقاضای موعظه کرد. آقا فرمودند: “چه کاره ای؟” گفت: “نجارم". فرمودند:"برای دلت درب ساخته ای؟ اگر برای دلت درب نساختی، یک درب برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند.”

ما پیرمردها دیگر دلی برایمان نمانده، خوش به حال شما جوان ها! شما الان می توانید برای دلتان درب بسازید، درب آهنی ای بسازید که کسی نتواند وارد دل شما شود. کسانی که سن شان بالا رفته، دیگر زمین دلشان خراب است، البته نه کسانی که خوب هستند و هدایت شدند، آنهایی که هدایت نشدند و شیطان پیشانی آنها را بوسیده است.

چون در روایت است آنهایی که چهل سال عمر کرده اند ولی با خدا ارتباطی برقرار نکرده اند، شیطان پیشانی شان را می بوسد و می گوید: “تو دیگر هدایت نمی شوی”

تا چهل سال امید است که انسان آدم شود، اگر چهل سال بگذرد هر چه به او بگویند مثل این است که به دیوار گفته اند و اثری ندارد. تا جوان هستید، نگذارید دلتان خراب شود.

- هیچ گناه و عبادتی را کوچک نشمارید

هیچ گناهی را کوچک نشمارید و به کوچکی آن نگاه نکنید. نگاه کنید ببینید مخالفت چه کسی را کردید. شاید غضب خدا در همین گناه باشد. از آن طرف، هیچ عبادتی را هم کوچک نشمارید، شاید که رضایت خدا در همین عبادت باشد. دست کوری را می گیری و از این طرف خیابان به آن طرف می بری، نگو این که چیزی نیست، یک وقت می بینی که همین کار کوچک تو ر ا بهشتی کرد.

- گناه زیاد، سنگینی می آورد

گناه، انسان را سنگین می کند. رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) در خطبه ی شعبانیه می فرماید: “گناهان، پشت شما را سنگین کرده است” ماه رمضان روزه بگیرید و عبادت کنید تا از این سنگینی بیرون بیایید.

دیدید بعضی ها می خواهند دو رکعت نماز صبح بخوانند، انگار یک کوه، پشت آنها افتاده، هر چه آنها را صدا می کنید، مثل اینکه بختک روی آنها افتاده است. اینها همه بر اثر گناهان زیاد است.

- همیشه خود را گنهکار بدانید

هر چه قدر هم آدم خوبی شدید، باز به خدا بگویید که خدایا، آیا بنده ای بدتر از من داری؟

امام زین العابدین(علیه السلام) با این که معصوم بود، در دعای ابو حمزه عرض میکند: «اسوَءُ حالاً مِنّی» یعنی پروردگارا! کسی که حالش بدتر از من باشد، میان بنده های تو هست؟

رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) صبح ها هفتاد مرتبه استغفار می فرمودند؛ نه این که بخواهند به ما درس بدهند، اصلاً؛ واقعا خودشان را در مقابل عظمت خدا مقصر می دانستند که هر چه هم عبادت و بندگی کنند، در مقابل عظمت الهی باز هم ناچیز است.

- سجده گناهان را می ریزد

سجده گناهان را می ریزد. روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد، “شکراً الله و الهی العفو” بگوید، مخصوصا در نماز شب، ده دقیقه، یک ربعی در سجده باشد، حس می کند وقتی که به سجده می رود، سبک می شود .

آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همانطور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می ریزد، سجده هم گناهان را می ریزد.

- به گذشته ی خود فکر کنید

اگر انسان می خواهد فکر کند که این دنیا آخرش چیست، بهترین راه این است که به گذشته فکر کند. به این فکر کند که عمری که کرده است، در این مدت چه شده است؟ باقی عمرش هم همین خواهد بود دیگر! چرا غفلت می کنیم و غافلیم؟ چرا فکر مردن نیستیم.

ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این چند روزه دریابی

گاهی خودمان را نصیحت کنیم. به خود بگوییم که رفقای ما همه مرده اند، آنها که از ما قوی تر و پول دارتر بودند مردند، پس ما هم می میریم.

راجع به گذشته ی خود فکر کنیم که چه کردیم؟ بقیه اش هم همان خواهد بود. دل خود را به دنیا خوش نکنیم. به خود بگوییم قدیم تر که ما جوان و قوی بودیم، این همه گرفتاری داشتیم، بقیه ی عمر که بدتر است. دل خود را به چه چیز خوش کنیم؟

- از گذشته و آینده ی خود خوف داشته باشیم .

«اِنَّ المؤمن لایُصبح الّا خائِفاً» “مؤمن صبح نمی کند مگر در حال ترس”

نماز شب می خوانی، آدم خوبی هستی، نماز جماعت می خوانی، خمس می دهی، مکه هم رفتی، همه کارهایت را انجام دادی، معذلک باز هم باید بترسی.

مؤمن روز را هم به شب نمی رساند، مگر در حال ترس. هر چند هم آدم خوبی باشد. برای اینکه ما بین دو راهی گیر کرده ایم. بین عمر گذشته مان، که نمی دانیم خدا با ما چه می کند؟ خطاهایی که کرده ایم، دروغ ها، غیبت ها، نگاه به نامحرم ها و…اینها را نمی دانیم نسبت به اعمال گذشته مان خدا با ما چه می کند؟ و بین مرگی که نزدیک است نمی دانیم چه کارهای می کنیم که سبب هلاکت مان می شود؟ نمی دانیم نسبت به گذشته، خدا با اعمال بدمان چه می کند و نسبت به آینده هم نمی دانیم که عاقبت به خیر می شویم یا نه؟

خیلی ها بودند که آدم خوبی بودند، ولی آخر عمر بد شدند.

- از خد ا بخواهیم به ما یقین بدهد

از خدا یقین و ایمان بخواهید. زید بن حارثه حال نداشت و به ستون مسجد تکیه داده و نشسته بود. حضرت فرمودند: «یازید کَیفَ أصبَحتَ؟» “چگونه صبح کردی؟” عرض کرد:«أصبَحتُ موقناً» صبح کردم در حال یقین. حضرت فرمودند: “هر چیزی نشانه ای دارد، نشانه یقین تو چیست؟” زید عرض کرد: “نشانه یقین من این است که شب ها از یقین خوابم نمی برد. صدای غرّش آتش جهنم را می شنوم و نعمت های بهشت را هم می بینم”

حال ما خیلی جالب است، وقتی سرمان را روی متکا می گذاریم، عالم را آب ببرد، ما را خواب می برد. صبح هم بعضی ها را باید با منجنیق برای نماز صبح بیدار کرد. این به خاطر این است که ایمان و یقین نداریم. کسی که نماز صبح، حتی نماز شبش قضا شود، ایمان ندارد. آیت الله حسن زاده آملی در کتاب الهی نامه خود می گوید:

هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد

یعنی خودش را نشناخته و نمی داند کیست.

- بشارت به گنهکاران

خداوند به حضرت داوود (علیه السلام) وحی فرمود که “ای داود! به گنهکاران بشارت بده که من توبه ی شمار ا می پذیرم و عفوتان می کنم چون آنها غیر از من کسی را ندارند، گنهکاران دلشکسته اند. گناه کرده اند و امیدشان به عفو من است”

یکی از داش مشتی ها چند سال پیش رفته بود مکه، رو به روی خانه خدا به خدا می گفت: “خدایا! ما در تهران نخود و لوبیا را با آشغال هایش می خریم، ما هم آشغال هستیم و به مکه آمده ایم، تو ما را همراه خوب ها بخر”

خدا اینها را دوست دارد. خدا ناله ی بنده ی گنهکار را از ذکر سبحان الله و لااله الا الله که دیگران می گویند، بیشتر دوست دارد. نیمه شب گریه می کند که “خدایا مرا می آمرزی یا نمی آمرزی؟” شب و روز گریه می کند. خدا به حضرت داود می فرماید که “به این بنده ها بشارت بده که گناهانتان را می بخشم و عفو می کنم”

- الکریم اذا قَدَرَ عفا

مرد عرب خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) رسید و عرض کرد: “یا رسول الله! روز قیامت حساب بنده ها با کیست؟” حضرت فرمودند: “با خود خدا” مرد عرب خوشحال شد و گفت: “خیالم راحت شد” و رفت. حضرت فرمود: “این مرد حقیقت مطلب را فهمیده است”

- همه نیاز به استاد دارند

ما خیال می کنیم همین نماز را بخوانیم و روزه بگیریم، کار تمام شده است. مسئولیت شرعی ما زیاد است و باید خودمان را حفظ کنیم و برای این حفظ شدن هم استاد لازم داریم. ما استاد اخلاق لازم داریم.

بی پیر مرو تو در خرابات هر چند سکندر زمانی

کسی باید دائما ما را میزان کند. همان طور که هوا گاهی درجه اش زیر صفر می رود، گاهی بالا می رود، ما هم گاهی روحمان بالا و پایین می شود، باید کسی باشد که روح ما را تنظیم کند.

- با نفس خود حساب و کتاب کنید.

گاهی انسان باید بنشیند و با نفس خود حساب و کتاب کند. پدر ما را این نفس در می آورد. به نفس خود بگوید: “تاکی؟ چقدر؟ بس است دیگر! به فکر خودت باش!”

نفس که به فکر ما نیست، به فکر خودش است. مثَل نفس، مثل اسب سرکش است. اگر سوار اسب سرکش شوی، اسب فرار می کند. اگر وارد باشی، دهنه ی اسب را محکم می گیری، ولی باز هم زورت نمی رسد و اسب فرار می کند تا برود سرآخور جو بخورد. سر صاحب خود را به سر در طویله می زند و او را به زمین می اندازد و در خون غوطه ور می کند. اما خودش سر آخور رفته و مشغول خوردن جو می شود، به فکر لذت خودش است و فکر صاحبش نیست.

نفس ما هم همین طور است. به فکر لذت خودش است، فکر این نیست که ما جهنمی می شویم؛ لذا گاهی لازم است به نفس خود بگوییم که دیگر بس است! ما را جهنمی نکن! تا حالا که گذشت، از این به بعد ما را اذیت نکن! نفس ما هم همین طور است. به فکر لذت خودش است، فکر این نیست که ما جهنمی می شویم؛ لذا گاهی لازم است به نفس خود بگوییم که دیگر بس است! ما را جهنمی نکن! تا حالا که گذشت، از این به بعد ما را اذیت نکن!

- حساب اعمال خود را داشته باشید

کسی که هر روز حساب کار خودش را نکند که من امروز چه کار کرده ام، کار خوب انجام داده ام یا کار بد، اگر کار خوب انجام داده، الحمدلله بگوید و اگر کار بد انجام داده استغفار کند، اگر کسی این کار را نکند، حضرت امام کاظم(علیه السلام ) می فرماید: “این فرد از ما نیست”

باید همانطور که بازاری ها شب به شب حساب کار خودشان را می کنند که امروز چقدر واردات جنسی، صادرات جنسی، واردات نقدی و صادرات نقدی داشتند و چرتکه می اندازند، ما هم باید دفتری داشته باشیم و از صبح تا غروب هر کاری کردیم، شب به شب در آن بنویسیم. خدای نکرده به نامحرم نگاه کردیم بنویسیم، غیبت کردیم بنویسیم، آواز حرام گوش کردیم بنویسیم، بعد اگر دیدیم کار بد انجام داده ایم استغفار کنیم و اگر کارهای خوب انجام داده ایم خدا را شکر کنیم.

کارهای بدمان را استغفار کرده و از خدا بخواهیم و تصمیم بگیریم که فردا دیگر این گناهان را انجام ندهیم. شب به شب باید حساب کنیم، اگر نکنیم جمع می شود و زیاد می شود و در روز قیامت گرفتار می شویم.

- کار را برای خدا انجام دهید

شیخ رجبعلی خیاط می گفت: “من همیشه که نماز می خواندم، نماز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نماز جعفر طیار و …حاجتی را از خدا می خواستم. یک بار گفتم هیچ حاجتی نخواهم و برای خود خدا نمازی بخوانم.”

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن

که خواجه خود روش بنده پروری داند

شیخ رجبعلی همان شب خواب دید. در خواب به او گفتند:"چرا دیر آمدی؟” یعنی تو باید سی سال پیش به فکر این کار می افتادی، حالا بعد از یک عمر نماز خواندن به این فکر افتادی که نماز بخوانی بدون اینکه مزد و حاجت از ما بخواهی!

- کاری کنید که به بهشت خدا بروید

اگر ما از ترس جهنم نماز بخوانیم، خیلی چنگی به دل نمی زند، اما اگر گفتند: “نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمی روی” و در این صورت نماز صبح خواندی، این خوب است.

اگر عبادت برای برزگی خدا باشد، إن شاء الله این خیلی قیمتی است و این فرد در روز قیامت هم به بهشت خدا می رود.«فَادخُلی في عِبادی وَادخُلی جَنّتی»

خداوند می فرماید: “برای من عبادت کن،من تو را در بهشت خودم می برم” لذا بعضی ها را ما در بهشت نمی بینیم، به خدا عرض می کنیم که “رفیقان چرا در بهشت نیست؟” خطاب می رسد: «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیک مُقتَدِرٍ»

آنها به حضور رسیده اند. آنهایی که عبادت برای خدا می کنند و نه از ترس جهنم، آنها به بهشت خدا می روند. آنجا خیلی عالی است، دعا کنیم که به آنجا برویم. اگر عبادتمان برای خدا باشد، إن شاءالله به آنجا می رویم.

- از خدا حاجت بخواهید

در روایت آمده که هر وقت می خواهید با خدا حرف بزنید، نماز بخوانید، نماز مستحبی بخوانید.

روایت دارد که اگر انسان وضویش باطل شود و وضو نگیرد، جفا کرده است، اگر وضو بگیرد و دو رکعت نماز مستحبی نخواند جفا کرده است، اگر دو رکعت نماز مستحبی بخواند و دستش را بلند نکند و حاجت از خدا نخواهد جفا کرده است و اگر خدا حاجت او را ندهد، خدا جفا کرده است و خدا می گوید که “من خدای جفاکار نیستم و حاجتت را می دهم” خدا گفته: “من حاجتت را می دهم"، ولی ما سستی می کنیم.

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟

ما تنبل هستیم و حاجت از خدا نمی خواهیم. باید دست مان را بلند کنیم و گدایی کنیم و دائم به خدا بگوییم که حاجت ما را بده. اگر صلاح باشد، خدا حاجت ما را می دهد. گاهی هم صلاح ما نیست و خدا حاجت ما را نگه می دارد و در قیامت به ما می دهد.

- نماز اول وقت را فراموش نکنید

نماز اول وقت خیلی موثر است. آنهایی که هر چند می زنند، کار و بارشان جور نمی شود، به خاطر این است که نماز اول وقت نمی خوانند. شما جوان ها را موعظه می کنم که اگر می خواهید دنیا و آخرت داشته باشید، نماز اول وقت را ترک نکنید.

روایت دارد اگر کسی نماز مغرب و عشاء را آنقدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود، ملعون است؛ و همینطور روایت دارد در مورد کسی که نماز صبحش را آنقدر دیر بخواند که ستاره ای در آسمان نباشد، او هم ملعون است. تا اذان را گفتند، نماز را شروع کنید. نماز اول وقت را ترک نکنید.

- بگردید و خودتان را پیدا کنید

بگردید و خودتان را پیدا کنید. اگر احتمال بدهید انگشتر عقیق تان در سطل زباله گم شده باشد، چقدر در خاک و زباله ها می گردید تا انگشترتان را پیدا کنید؟ خودتان را هم همین طور بگردید و پیدا کنید.

شما جواهر هستید. روایت است که می فرماید: “تعجب می کنم از کسی که دنبال گمشده اش می گردد، اما دنبال خودش نمی گردد” ما اگر بگردیم و خودمان را پیدا کنیم و خود را بشناسیم، اصلا شب ها خوابمان نمی برد.

زمانی که انسان گناه را می بیند و قدرت اینکه این وضعیت را تغییر بدهد و جلوی آن گناه را بگیرد ندارد، روایت است که قلب مؤمن آب می شود. چنین دنیایی برای مؤمن زندان است. اگر دنیا زندان نبود که قلب مؤمن آب نمی شد.

گناه را می بیند و نمی تواند کاری کند، نمی تواند بگوید که مثلا خانم حجابت را درست کن، این چه وضعی است؟ آقا پسر، این چه وضعی است؟ گردنبند طلا انداختی! گیس برای خود گذاشتی! سگ بغل کردی! نمی شود، اگر چیزی بگویی جوابت را می دهند. پس این دنیا برای مؤمن زندان است.

- خاک پای پدر و مادر باشید

مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم” یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.

پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود.

حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که “بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!” حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم” نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: “پدر جان! دعا کن بفهمم”

- مردگان زنده اند

ما نمی میریم، روح ما زنده است. شخصی در قبرستان زندگی می کرد. به او گفتند: “چرا آمدی در قبرستان؟ بیا با زنده ها زندگی کن” جواب داد:

مرده دلانند به روی زمین بهر چه با مردم شوم همنشین؟

گفت:” اینها که در قبرستان هستند، زنده اند و آگاهند"؛لذا وقتی شما سر قبر پدرتان می روید، او آگاه می شود و دعایتان می کند. انقدر خوشحال می شود که سر قبرش رفته اید.

از آمدن یک مهمان خوب که به خانه تان می آید، چطور خوشحال می شوید؟ میت وقتی سر قبرش می روی، این طور خوشحال می شود.

- ملائکه به بعضی مردگان می خندند

در روایت است وقتی تلقین به بعضی مردگان خوانده می شود و او را تکان می دهند و می گویند: “اِسمَع!اِفهَم!” خدا کند ما از این دسته نباشیم که ملائکه به ما بخندند. إن شاءالله تا زنده هستیم، بشنویم و بفهمیم.

یک جای دیگر که ملائکه می خندند، زن بی حجابی است که رویش را از نامحرم نمی گرفته و حالا مرده است. وقتی او را دفن می نند، باید روی او ر ا باز کنند و عقب بزنند، قبر کن می گوید: “یک محرم بیاید” اینجاست که ملائکه می خندند و می گویند: “این وقتی زنده بود، همه سر و صورت او را می دیدند و محرم و نامحرم نداشت، حالا می گویید محرم بیاید، رویش را عقب بزند؟!

- هرقدر هم زندگی کنی آخرش می میری

هر چه می خواهی در این دنیا زندگی بکن! اما آخرش مرگ است. آقا از این کوچه نرو! بن بست است. این خیره سر می رود. تاریک هم هست، پیشانی اش می خورد به دیوار.

این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان می خورد به سنگ لحد. آن وقت تازه پشیمان می شویم. می گوییم خدایا ما را به دنیا باز گردان، ما اشتباه می کردیم. دیگر عمل صالح انجام می دهیم. خطاب می رسد، «کلّا»"ساکت شو”

تو برگردی به دنیا همان آدم اولی! تو خوب بشو نیستی. می گویی من را برگردان به دنیا، آدم خوبی می شوم؟! این همه جنازه بردی، دوستانت را بردی دفن کردی، می خواستی خیال کنی که خودت مرده ای.

بسم الله. جنازه که بردی دفن کنی فکر کن خودت هستی و دوباره زنده شدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب می کنیم.؟

- سخن چین بدبخت هیزم کش است

سخن جینی گناه خیلی عجیب و بدی است. حالا کسی عصبانی شده و پشت سر کسی حرف بدی زده است، شما نباید این حرف را انتقال بدهی. باید ساکت باشی و چیزی نگویی.

میان دو کس جنگ، چون آتش است

سخن چین بدبخت، هیزم کش است

یک نفر با شیطان شرط بندی کرد و گفت “ببینم که تا یک هفته کدامیک از ما بیشتر کار می کنیم” آن شخص رفت بین دو قبیله سخن چینی کرد و شصت هزار نفر را به کشتن داد. بعد از یک هفته آمد و به شیطان گفت: “تو چه کار کردی؟” شیطان گفت: “من یک مرد و زن را منحرف کردم تا از راه نامشروع با هم ارتباط برقرارکردند و زنا کردند” آن شخص به شیطان گفت: “شرط را من بردم” شیطان گفت:"چطور؟” گفت:"من شصت هزار نفر را به کشتن دادم، تو کاری نکردی، فقط باعث یک زنا شدی.” شیطان به او گفت: “نه، تو نمی فهمی، من بردم” آن شخص گفت: “چطور؟” شیطان گفت:"من ریشه را باید درست کنم، باعث زنایی شوم تا مثل تویی به وجود بیاید که شصت هزار نفر را به کشتن بدهد. ریشه دست من است و من بردم”

- مرنج و مرنجان

آخوند ملا علی همدانی که از علمای طراز اول همدان بود، خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد. حاج شیخ حسنعلی می فرماید:"مرنج و مرنجان” مرحوم آخوند ملا علی همدانی می گوید:” خوب مرنجان راحت است، ما کاری می کنیم که خودمان را بسازیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم، اهانت به کسی نمی کنیم، غیبت کسی را نمی کنیم و ..این را می شود، اما مرنج را چه کار کنیم؟ کسی به ما بدی می کند، غیبت مان را می کند، پول مان را می خورد، قهرا انسان رنجش پیدا می کند. می شود چنین چیزی که انسان نرنجد؟ فرمودند: “بله” گفت:"چطور؟” فرمودند:"خودت را کسی ندان”

عیب کار ما همین جاست. ما خودمان را کسی می دانیم، به ثروت مان، به علم مان، به ریاست مان، به هرچیزی می بالیم، لذا هیچ کس جرأت نداردبه ما “تو” بگوید.

برمال و جمال خویشتن غره مشو

کان را به شبی برند و آن را به تبی

- تواضع انسان را بالا می برد

«وضعتُ الرشفعَةَ والدّرَجةَ في التواضع» ما رفعت و بزرگی را در تواضع قرار دادیم، ولی مردم در کبر طلب میکنند. تکبر می کند که در میان مردم بالا برود.

امام (علیه السلام) فرمود:«مَن تواضَعَ فقد رَفَعَهُ الله و مَن تکبّرَ فقد وَضَعَهُ الله»” هر که تواضع کند خدا او را بالا می برد و و هر که تکبر کند خدا او را به زمین می زند”

یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جای که دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید

سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لؤلؤ شاهوار

بلندی از آن یافت کو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد

- فکر و ذکرتان شکم نباشد!

حدیث داریم که در دوره آخرالزمان، «بطونُهُم آلِهَتُم»: شکم مردم، خدایشان می شود.

فقط فکر و ذکرش این است که ناهار چه بخوریم؟ شام چه بخوریم؟ مگر ما می دانیم که تا شب زنده ایم که بگوییم چه بخوریم؟

حضرت لقمان(علیه السلام) به پسر خود فرمود: “پسر من! درصبح، حدیث شب مکن، نگو امشب… چه می دانی که تا شب زنده ای یا نه؟” تو چه می دانی فردا اسمت در کدام دفتر است؟ شاید فردا اسمت در دفتر بهشت زهرا(سلام الله علیها) ثبت شود. خیلی ها الان سالم و زنده هستند، اما فردا اسمشان در دفتر بهشت زهرا(سلام الله علیها) است.

 2 نظر

اهتمام ورزیدن به صدقه به نیابت یا به قصد سلامت حضرت ولی عصر(عج)

14 دی 1394 توسط فروتن

روایتی است که شیخ صدوق در مجالس به سند خود از پیامبر اکرم آورده است که فرمود: هیچ بنده ای ایمان نیاورد تا اینکه من نزد او از خودش محبوبتر باشم و خاندانم از خاندان خودش نزد او محبوب تر باشند و عترت من نزد او از عترت خودش محبوب تر باشند و ذات من از ذات خودش نزد او محبوب تر باشد.( مکیال المکارم، ج2، ص309)

در برخورد با این روایت نورانی با خود اندیشیدم که آیا به راستی من ایمان آورده ام ؟ آیا من مسلمانم ؟ آیا من شیعه هستم ؟اگر هستم پس جایگاه پیامبر بزرگ خدا و خاندان پاک و مطهر او (که درود خدا بر آن ها باد) کجای زندگی من است ؟

چند بار برای امام زمانم صدقه داده ام ؟چند بار از دوری اش اشکی فشانده ام ؟ چندبار مشتاقانه و با التماس از خدا خواسته ام که برگردد ؟ چرا دروغ بارها و بارها دعای فرج را خوانده ام اما نمی دانم کجای آن یادم رفته چه می خوانم و زبانم در گردش و دلم در خیالات خود غرق بوده است.

روایت نورانی را دوباره بخوانیم و یادمان باشد که امام عزیز و در غیبت ما حواسش به ما و اعمال ما هست ،یادمان باشد که اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و چقدر نازیبا است که در این اعمال همه چیز باشد الّا یک لحظه دلتنگی برای او الّا یک پیشکش کوچک در حد چند تومانی صدقه به جای ایشان یا برای ایشان فقط محض ابراز ارادت خدمت حضرتش .

امام زمان (ارواحنا فداه) مهربانترین خلق خداست ، اعمال و تلاش کوچک ما برای ایشان ارزشمند است، بیاییم و از سر جان قدمی برداریم در جلب رضایت ایشان.

 نظر دهید »

رزق و برکت در کلام آیت الله العظمی بهجت

14 دی 1394 توسط فروتن

میدانیم که در دین اسلام بر کسب حلال بسیار تأکید شده است؛ به عنوان نمونه در روایتی داریم که در بسیاری از جوامع روایی شیعه موجود است: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ [علیه السلام] قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ [صلی الله علیه و آله و سلم]: الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ ؛ امام باقر علیه السلام از پیامبر اسلام نقل کردهاند که ایشان فرمودند: عبادت هفتاد جزء دارد که بهترین جزء آن کسب حلال است.

در روایت دیگری، درباره شخصی را که بگوید در خانهام مینشینم و نماز میخوانم و روزه میگیرم و عبادت پروردگارم را به جای میآورم، پس رزق و روزی من خواهد رسید؛ سؤال شد و امام صادق علیه السلام چنین شخصی را یکی از سه گروهی که دعایشان مستجاب نمیشود، شمردهاند.

عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ [علیه السلام] رَجُلٌ قَالَ لَأَقْعُدَنَّ فِی بَیْتِی وَ لَأُصَلِّیَنَّ وَ لَأَصُومَنَّ وَ لَأَعْبُدَنَّ رَبِّی فَأَمَّا رِزْقِی فَسَیَأْتِینِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ [علیه السلام] هَذَا أَحَدُ الثَّلَاثَةِ الَّذِینَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ

آیت الله العظمی بهجت (ره) درباره نقش شگرف غذاى حلال و حرام در سعادت و شقاوت انسان می فرمایند:

واى بر ما اگر در خصوص خوردنى ها و نوشیدنى ها، از حرام اجتناب نكنیم؛ زیرا همین غذاهاست كه منشأ علم و ایمان و یا كفر ما مى‏شود و در یك وقت نگاه مى‏كنیم و مى‏بینیم كه به یزید ایمان آورده‏ایم!

از آیه وَ لا تقرَبا هذه الشجره فتكونا من الظالمین؛ استفاده مى‏شود كه همین أكل و تناول بود كه در سلسله علل و معالیل هبوط آدم علیه السلام قرار گرفت. انسانى كه قابلیت ملك و فرشته شدن را دارد -هر چند طرف مقابل آن در پستى اسفل السافلین مى‏باشد- در اثر خوردن و آشامیدن است كه نیروى آن در خون و بالاخره اثر آن در اعضاء بلكه در روح و مغز و فكر انسان ظاهر مى‏شود.

علماى سابق كه آن ‏همه در علم و عمل موفق بودند و عمر با بركت داشتند و از انحراف فكرى سالم بودند در اثر خوردن غذاى حلال و اجتناب از غذاهاى شبهه‏ناك بوده است.

نکته عجیب این است که غذایی که ما میخوریم در این که ما اعمال خیر یا شر انجام دهیم تأثیرگزار است و حتی زمینهساز ایمان یا کفر ما میشود.

آیت الله العظمی بهجت (ره) درباره مدخلیت غذا در ایمان و کفر و… فرمودهاند:

«علمای سابق بسیار از غذاهای حرام اجتناب داشتند؛ خدا مى‏داند که غذا چقدر در ایمان و کفر و اعمال خیر و شر انسان مدخلیّت دارد. یکی نقل مى‏کرد: برای شخصی رفیقش از اروپا مربای فأره (موش) هدیه فرستاد. همچنین نقل مى‏کرد: یکی از اولاد خوانین و بزرگ زادگان شهرما سفیر ایران در پاریس بود، پادشاه وقت فرانسه ایشان را برای صرف غذا دعوت کرده بود و وبعد از صرف غذا به ایشان گفته بود: مى‏دانید غذای امروز شما چقدر هزینه برداشته است و از کدام دریا لاک پشت، قورباغه و خرچنگ تهیه نموده‏ایم؟ وی مى‏گوید درجای خلوت تمام غذایی را که خورده بودم فورا استفراغ کردم و اجازه مرخصی گرفتم.»

بنا بر این با توجه به اهمیت فوق العادهی خوردن حلال، مکلف در درجهی اول باید احکام شرعی کسب و کار و… را به خوبی فرا گیرد تا بداند مالی که وارد زندگیاش میشود از راه حلال وارد شده باشد و اگر در جایی حکم شرعی آن را نمیدانست، در یاد گرفتن آن سهل انگاری نکند. در بسیاری از موارد به خاطر آگاهی نداشتن به حرمت مالی که از فلان راه به دست آید، گرفتار حرام میشود و حتی ممکن است اصلا قصد خوردن مال حرام نداشته اما وارد زندگیاش شده است. علاوه بر یاد گرفتن احکام شرعی مکاسب، خود را مقید کند که اولا از راه حلال، کسب کند ثانیا حقوق واجب شرعی مانند خمس و زکات و… را ادا کند وگرنه باز هم خود را گرفتار حرامخواری خواهد کرد.

غصه روزی را نخورید

هر چند باید به دنبال کسب حلال بود و در حد لازم تلاش نمود، اما نباید برای آن غصه بخورد و همّ و غمّ روزی داشته باشد. از آیت الله العظمی بهجت سؤال شد که: ما زیاد غصۀ رزق و روزی را می خوریم! ایشان در جواب فرمودند: «خداوند تعالی در قرآن، به همان طریقی که معاد، قیامت، بهشت و جهنّم را بیان نموده اند، به همان طریق می فرمایند: رزق و روزی همۀ بندگان را من می دهم.»

همّ و غم روزى بدتر از زحمت كار است!

درست است که کسب روزی حلال واجب است. اما گاهی تمام همّ و غمّ انسان، کسب روزی می شود و حتی بسیاری از مسائلی که باید اصل باشد در حاشیه قرار می گیرد.

آیت الله العظمی بهجت (ره) میفرماید: خدا كند یقین براى انسان روزى شود! آیا آدمى هست كه مىترسد از گرسنگى بمیرد؟! ولى باید بداند هم چنان كه امكان دارد از گرسنگى بمیرد، اگر مردن او مقدّر شده باشد، ممكن است از سیرى بمیرد. چه قدر خوب است انسان از ناحیهى امر روزى راحت باشد، زیرا همّ و غم روزى بدتر از زحمت كار است. كسى كه به همّ و غم روزى مبتلاست، شب و روز كار مى كند و پیوسته غصّهى روزى را مى خورد!

یقین انسان، روزى او باشد!

آیت الله العظمی بهجت (ره) میفرماید: آن آقا با این كه منقطع بود اَشَدَّ الانْقِطاعِ او، حتّى از انقطاع طلاّب منقطع تر بود ـ زیرا آن ها راه خانه ى علما و مراجع را مى دانستند ولى او آن را هم نمى دانست ـ مى گفت: « هفتاد سال از عمرم گذشته یا بیشتر، ولى یك شب نشده است كه بگوییم، امشب شام نداریم.» خدا كند هر كسى یقینِ او، روزىِ او باشد!

پیرمردى در كاروانسرایى ساكن بود. قافلهاى وارد شدند و شام خوردند، مقدارى زیاد آمد، گفتند: ببینیم آیا كسى در این جا هست، جست و جو كردند و به آن پیرمرد رسیدند و به او گفتند: شام خورده اى؟ گفت: نه. گفتند: مقدارى غذا داریم، آیا میل دارى؟ گفت: اگر شكر پلو باشد مى خواهم، ولى چون غذاى آن ها پلو مرغ بود قبول نكرد. قافله ى دیگر آمد آن ها هم غذاى دیگرى داشتند لذا باز قبول نكرد و گفت: اگر پلو شكر باشد مى خواهم. تا این كه قافله ى سوّم آمد و آن ها پلو شكر داشتند و قبول كرد و گفت: پانزده سال است كه شام من، غیر از پلو شكر نیست!

عوامل وسعت رزق

درباره چیزهایی که موجب وسعت رزق مى شود، موارد مختلفی را در روایات به ما آموختهاند از جمله: صدقه، استغفار، شستن دست قبل غذا، خوش خلقى، خوشرفتارى با همسایه و با ضعیفان، احسان زیاد به والدین، خوبى نیت، جارو كردن خانه و جلوی درب، شانه كردن مو، خط زیبا، انگشتر عقیق، فیروزه و یاقوت، توكل به خدا، مداومت در وضو و طهارت، عفت كلام، میهمانى دادن، حضور در مسجد قبل از اذان، گرفتن ناخن هر جمعه

از جمله درباره «صدقه»، آیت الله العظمی بهجت میفرمایند: بلا با صدقه رفع می شود اگر چه محکمِ محکم شده باشد… این نقص فعلی، موجب ازدیاد است، موجب تنزیل رزق است.

دعایی برای ازدیاد روزی و برای پیدا کردن شغل خوب

در این باره دو سؤال مختلف از مرحوم آیت الله العظمی بهجت پرسیده شده است که با توجه به مشابه بودن پاسخ ایشان، از تکرار خودداری میکنیم.

سؤال: برای پیدا کردن شغل و کار خوب، چه دعایی خوب است؟

سؤال: برای ازدیاد رزق و روزی، به چه دعایی ملتزم باشیم؟

جواب: بعد از نماز صبح این دعا را زیاد تکرار نمایید و قبل و بعد از آن صلوات بفرستید تا إن شاء الله فرج حاصل گردد: اللهمّ أغنِنی بِحلالِکَ عن حرامِک و بِفَضلِکَ عمّن سِواک خدایا مرا به وسیله حلالت، از حرام خویش بى‏نیاز کن و با فضل و بخشش خودت، از هر چه غیر خودت بى‏نیاز ساز.

درباره این کلام آیت الله العظمى ‏بهجت (ره) توجه شما را به این روایت جلب مى‏کنیم: عَنِ الْبَاقِرِ [علیه السلام] عَنْ أَبِیهِ [علیه السلام] عَنْ جَدِّهِ [علیه السلام] عَنْ عَلِیٍّ [علیه السلام] قَالَ شَكَوْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ [صلی الله علیه و آله] دَیْناً كَانَ عَلَیَّ فَقَالَ: یَا عَلِیُّ قُلْ اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ فَلَوْ كَانَ مِثْلُ صَبِیرٍ دَیْناً قَضَى اللَّهُ عَنْكَ وَ صَبِیرٌ جَبَلٌ بِالْیَمَنِ لَیْسَ بِالْیَمَنِ جَبَلٌ أَجَلَّ وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهُ

 نظر دهید »

۱۵ دستورالعمل استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی.

14 دی 1394 توسط فروتن


1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

14.دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.”

15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه “الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 141
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس