• تماس  

تربيت الهي

تربيت الهي ،  تربيت همه جا نبه است ، مقا يسه تربيت الهي با روش هاي تربيتي عا دي چند حقيقت را آشكا ر مي سا زد، اول اين كه تربيت هاي معمولي فا قد جا معيت لازم اند. به سخن ديگر تربيت عا دي يا نظام هاي  تربيتي غير الهي غا لبا يك يا چند بعد از شخصيت انسان را در نظر مي گيرند، در صورتي كه در تربيت الهي تما م جنبه هاي شخصيت  آدمي مورد توجه است . ثا نيا تربيت الهي با طبيعت آدمي و نيا زهاي او ، و رشد و تكا مل او سا زگا ر است . تربيت الهي هم بعد اجتماعي حيا ت  انسا ني را در نظر مي گيرد و هم جنبه فردي در تربيت الهي هم ، شخصيت را مورد توجه قرار مي دهد، بُِعد  ما دي در حد ضرورت و نيا ز مورد توجه است و هم مسائل معنوي بر تما م شئون حيا ت انسا ن پرتو مي افكند. تعا ليم الهي هم نيا زهاي معنوي انسا ن  را تأ مين مي كند و هم به نيا زهاي اجتماعي و عقلاني  انسا ن توجه دارد هم احساسا ت و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكا وي و حقيقت جويي انسا ن را ارضا مي كند. نظا م هاي تربيتي عا دي ، هر چند از هدف هاي گسترده حما يت كنند، براي كما ل و ترقي انسا ن محدوديتي به وجود مي آورند ، اما تربيت الهي راه را براي رشد و تكا مل دائمي و نا محدود انسا ن هموار مي سا زد و از اين جهت انساني را ، كه فطرتا كما ل جو و ترقي طلب است راضي ميكند.

روز امور و تربيت و تربيت اسلامي گرامي با د.

دعای ویژه ماه صفر.

25 آبان 1394 توسط فروتن

دعای ویژه «ماه صفر» از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود:

یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.

ای سخت نیرو و ای سخت عقوبت! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! در برابر عظمت تو همه آفریدگانت خوار شدند، پس کفایت کن از من شر خلقت را. ای نیکو ده، ای زیبایی بخش، ای نعمت بخش، ای فزون بخش، ای که معبودی جز تو نیست! منزهی تو و من از ستمکاران هستم. پس دعای او (یونس) را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این چنین نجات دهیم مؤمنان را و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش.

 1 نظر

برگزاری هفتمین المپیاد علمی طلاب ، در مدرسه فاطمیه درچه .

25 آبان 1394 توسط فروتن

هفتمین المپیاد علمی طلاب، در مرحله مدرسه ای ، تاریخ 94/8/21 در مدرسه فاطمیه درچه برگزار شد. خانم امینی ( معاون آموزش مدرسه ) هدف از برگزاری المپیاد را، ارتقاء علمی طلاب توأم با رقابتی سالم دانستند.

 نظر دهید »

بزرگترین علل ناهنجاری‌های اجتماعی چیست؟

20 آبان 1394 توسط فروتن

برای از بین بردن ناهنجاری‌های اجتماعی، باید علل و انگیزه‌های ایجاد آن را شناسایی کرد چراکه اگر ناهنجاری‌ها در جامعه زیاد شود بنیان جامعه از هم متلاشی می‌شود.
ازجمله علل ناهنجاری‌ها طبق دستورات اسلام،‌ بدسرشتی افراد،‌ بداخلاقی، کینه توزی،‌ خشم، تکبر،‌ حسد و عقده حقارت انسان‌هاست و این‌ها عواملی است که باعث به وجود آمدن ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود و باید آنها را رفع کنیم.

- امام علی (علیه السلام) در رابطه با بدسرشتی افراد می‌فرماید: آدم بدسرشت به هیچ کس خوش‌گمان نیست، زیرا که همگان را چون خود می‌پندارد.
- پیامبر (صلی الله علیه و آله) در رابطه با اینکه بد اخلاقی یکی دیگر از عوامل رفتارهای ناهنجار در اجتماع است، می‌فرمایند: خداوند آدم بداخلاق را به توبه موفق نمی‌کند. پرسیدند ای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) این چگونه می‌شود؟ فرمود: زیرا که وی هرگاه از گناهی توبه کند، به گناهی بزرگتر از گناه اول گرفتار می‌شود.

- یکی دیگر از عوامل ناهنجاری اجتماعی، کینه‌توزی افراد است، در این رابطه امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: اسلحه بدی و بد رفتاری،‌ کینه‌ورزی است.

- امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: خشم، کلید هر بدی است.
- حسد یکی دیگر از عوامل ناهنجاری در اجتماع به حساب می‌آید، در این رابطه امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: محال است حسود خیرخواه باشد.

- تکبر یکی دیگر از عوامل ناهنجاری است، در این رابطه امام صادق (علیه السلام) به روایت پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: بزرگترین تکبر، کوچک شمردن ( و بی اعتنایی به ) مردم و نشناختن حق ( و پیروان حق) است.
- عقده حقارت یکی دیگر از عوامل ناهنجاری در اجتماع است، در این رابطه امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:‌ هیچ کس تکبر نمی‌کند و زور نمی‌گوید، مگر برای حقارتی که درخود می‌بیند.

 نظر دهید »

هفتاد و پنج فایده و فضیلت با نماز شب ..

20 آبان 1394 توسط فروتن

1. نماز شب، باعث نابودی گناهان در روز است.

2. نماز شب، سبب نور در قیامت است.

3. نماز شب، افتخار مؤمن در دنیا و آخرت است.

4. ثواب همه چیز در قرآن بیان شده به جز نماز شب، به خاطر زیادی ثواب آن.

5. نماز شب، خلوت با خداوند است.

6. نماز شب خوان در بهشت با اسبهای بالدار پرواز می کند.

7. بهشتیان به نماز شب خوان غبطه می خورند.

8. شریف ترین افراد امت پیامبر صلی الله علیه و آله نماز شب خوانان هستند.

9. شرافت هر فردی به قیام شبانه و شب زنده داری اوست.

10. خداوند به خاطر نماز شب خوانان، عذاب نازل نمی کند.

11. نُه صف از فرشتگان در پشت سر نماز شب خوان می ایستند

که به تعداد آنان خداوند به نماز شب خوان، مقام و درجه می دهد.

12. خداوند به نماز شب خوان، افتخار و مباهات می کند.

13. نماز شب موجب زوال وحشت قبر می شود.

14. نماز شب، نور در قبر است.

15. نماز شب، انیس و مونس در قبر است.

16. انسان با خواندن نماز شب جزو بهترین مردم می شود.

17. نماز شب موجب شادمانی مؤمن در دنیاست.

18. نماز شب، زینت آخرت است.

19. نماز شب، نسیم و رایحه ای است از خداوند به سوی مؤمن.

20. نماز شب، موجب صحت و سلامتی بدن است.

21. نماز شب، باعث رضایت پروردگار است.

22. نماز شب، سبب نزول رحمت خداوند است.

23. نماز شب، تمسک به اخلاق پیامبران و امامان است.

24. حضرت ابراهیم علیه السلام به خاطر نماز شب خواندن، خلیل خدا شد.

25. نماز شب، انسان را از انجام گناهان باز می دارد.

26. مغبون کسی است که نماز شب نخواند.

27. نماز شب، سبب نورانیت صورت می شود.

28. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله : دو رکعت نماز خواندن در دل شب برای من از دنیا و مافیها بهتر و دوست داشتنی تر است.

29. نماز شب، سیره مستمره پیامبران و امامان و صالحان است.

30. نماز شب، بوی خوشی در نماز شب خوان به وجود می آورد که همه از معاشرت با او خوششان می آید.

31. شبهای بلند، بهار مؤمن است برای نماز شب خواندن و تهجد.

32. نماز شب، باعث وفور نعمت و برکت است.

33. نماز شب، سبب رفع فقر و ناداری است.

34. نماز شب، اخلاق نماز شب خوان را نیکو می کند.

35. نماز شب، دین و قرض نماز شب خوان را ادا می کند.

36. نماز شب، غم و اندوه را برطرف می کند.

37. نماز شب، نور چشم را زیاد می کند.

38. از خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده می شود، نوری به اهل آسمان متصاعد می شود، همانند نوری که از ستارگان آسمان برای اهل زمین می تابد.

39. دروغ می گوید کسی که ادعا دارد نماز شب می خواند اما فقیر و گرسنه و نادار است.

40. نماز شب، ضامن روزی نماز شب خوان در روز است.

41. طولانی بودن وقوف در حال نماز وتر، موجب کوتاهی توقف در قیامت است.

42. نماز شب، قبر نماز شب خوان را تبدیل به باغی از باغ ها و نخلستان های بهشت می کند.

43. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را مکررا سفارش به نماز شب می کردند.

44. کسی که برای نماز شب بلند شود و خانواده و بچه هایش را هم بلند کند و با هم نماز شب بخوانند، همه آنان جزو ذاکران خداوند نوشته می شوند.

45. نماز شب، باعث داخل شدن به بهشت می شود.

46. خداوند از نور خودش به نماز شب خوان می پوشاند.

47. نماز شب، سبب دوستی ملائکه و انبیا است.

48. نماز شب، سبب ناراحتی شیطان است.

49. نماز شب، باعث ازدیاد ایمان است.

50. نماز شب، موجب قبولی اعمال است.

51. نماز شب، سبب برکت رزق و روزی است.

52. نماز شب، باعث معرفت و شناخت خداوند است.

53. نماز شب، اسلحه مؤمن است بر ضد دشمنان (رزمندگان با نماز شب، بر دشمنانِ تا بن دندان مسلح، غالب و پیروز شدند).

54. نماز شب، شفیع نزد ملک الموت است.

55. نماز شب، سبب اجابت دعاست.

56. نماز شب، سبب راحتی جان کندن است.

57. نماز شب، چراغ و فرشِ قبر است.

58. نماز شب، جواب نکیر و منکر در قبر است.

59. نماز شب، سایه بالای سر انسان در قیامت است.

60. نماز شب، تاجی است بر سر انسان در قیامت.

61. نماز شب، لباسی است بر بدن انسان در قیامت.

62. نماز شب، نوری است در جلو پای نماز شب خوان در قیامت.

63. نماز شب، ساتری است بین نماز شب خوان و سایر مردم در قیامت.

64. نماز شب، دلیل و حجت مؤمن است در پیشگاه پروردگارش.

65. نماز شب، باعث سنگینی میزان اعمال انسان است در قیامت.

66. نماز شب، سبب عبور از پل صراط است.

67. نماز شب، کلید درب های بهشت است.

68. نماز شب، باعث رهایی از آتش جهنّم است.

69. نماز شب، موجب طولانی شدن عمر است.

70. نماز شب، سبب گشایش و وسعت زندگی است.

71. به فرموده امام صادق علیه السلام : نماز شب خوان، جزو شیعیان ماست.

72. نماز شب، به انسان عزّت و آبرو می دهد (و قرب و منزلت او را نزد مردم بالا می برد).

73. بهترین قیام ها، قیام برای نماز شب است.

74. بهترین بیتوته ها و شب زنده داری ها، مشغول شدن به نماز

در دل شب است.

75. خداوند در بهشت بر نماز شب خوانان تجلّی می کند و پاداش آنها را خودش می دهد.

 نظر دهید »

آيا در قرآن و حديث سفارش بر ازدياد نسل آمده است؟

18 آبان 1394 توسط فروتن

از نظر عقلا عالم و تمام اديان به ويژه دين مبين اسلام يكي از والاترين و مهمترين كارها ازدواج كردن است ،يعني به هم رسيدن دو جنس مخالف و به وجود آمدن نسل و فرزند است، اين هدف اختصاص به انسان ندارد، بلكه در مورد همه جانداران صدق مي‌كند، منتهي فرقشان اين است كه عقلا با عقل و شعور ازدواج مي کنند و غير عقلا طبق غريزه‌ي فطري و دروني.
با بررسي‌هاي به عمل آمده از آيات و روايات دربارة تكثر و تقليل نسل نتايج ذيل به دست آمده است؛
1. دليل قرآني
قرآن کريم به صراحت درباره تكثير نسل سخن نگفته، ولي بعضي از آيات به ازدواج اشاره كرده‌اند كه لازمه‌اش ايجاد نسل و فرزند است. مثلا آية و «أنكحوا الأيامي منكم؛يعني مردان بي‌زن و زنان بي‌شوهر را به نكاح يكديگر درآوريد.» گر چه با صراحت بيان نكرده كه ثمرة اين ازدواج بچه دار شدن است، اما در اين معنا ظهور دارد و لازمه ازدواج بچه دار شدن و پيدا كردن نسل است. و در جاي ديگر خطاب مستقيم به مردها دارد كه: «فانكحوا ما طاب لكم من النساء؛ با زنان پاك ازدواج كنيد» كه بازهم لازمه اين ازدواج بچه دار شدن و ايجاد نسل است، در قرآن کريم الفاظي از قبيل اولاد، ذريه، ولد، غلام و… فراوان يافت مي‌شود، ولي هيچ كدام از اين آيات به طور مستقيم به زيادي نسل يا محدود كردن ان اشاره اي ندارد.
2. دليل روايي
از پيامبر (صلّي الله عليه و آله)احاديثي نقل شده که يكي از معروفترين آنها حديث: «تناكحوا تناسلوا تكثروا، فإني اباهي بكم الامم يوم القيامة و لو بالسقط»؛ يعني (اي مردان و زنان) با همديگر ازدواج كنيد و داراي نسل گرديد و زياد شويد، به راستي كه من مباهات مي‌كنم به واسطة شما در مقابل امت‌هاي ديگر در روز قيامت، ولو با بچه سقط شده.
پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) به صراحت به تكثر نسل دستور مي‌دهد، اما در مقابل رواياتي وارد شده كه به صراحت به کاهش نسل سفارش دارند، از جمله حديثي معروف از امير المؤمنين علي ( عليه السّلام ) که مي فرمايد: «قلة العيال أحد اليسارين؛ كمي جيره خوار يكي از دو دست است» اين حديث كنايه از اين است كه فرزند و عيال و خرج خور كم يكي از اسباب آسايش زندگي انسان است.
در ظاهر ميان روايت پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه و آله ) روايت امير المؤمنين (عليه السّلام ) تعارض ديده مي‌شود، چون حديث اول به كثرت نسل تشويق و دومي بر قلت نسل دارد، در حالي كه اين گونه نيست و مي‌شود بين اين دو حديث جمع عرفي كرد و در جمع بين آنها لازم است به دو نكته توجه شود:
1. حديث پيامبر (صلّي الله عليه و آله ) مربوط به زماني است كه تعداد مسلمانها در جهان اندك بودند و در اقليت به سر مي‌بردند، لذا براي تقويت مسلمانها و نهضت اسلامي پيامبر، آن حضرت تشويق به تكثر نسل فرمودند، اما كلام حضرت امام علي ( عليه السّلام ) مي‌تواند به عنوان يك دستور العمل ارشادي براي همة انسانهاي جهان باشد. چه مسلمان باشند چه غيرمسلمان.
2. لازم به ذكر است كه شرايط زمان و مكان و محيط بر تكثر و قلت نسل دخالت دارند، اگر اين شرايط مستعد و آماده باشند، بي ترديد زيادي نسل مطلوب خواهد بود، اما اگر اين شرايط مهيا نباشد، برعكس قلت نسل مطلوب است، مثلا اگر در يك زماني تربيت بچه و تغذيه و مراعات بهداشت آن آسان باشد، آن وقت فرزند زياد نه تنها ايرادي ندارد، بلكه مورد پسند هم مي‌باشد، اما اگر تربيت و تغذيه و رعايت بهداشت مشكل و دشوار باشند، مثل زماني كه ما در آن زندگي مي‌كنيم در اين صورت بايد به تعداد کم آن بسنده شود، زيرا در محيط آلوده و ناپاك فرزندان آلوده مي‌شوند، چون انسان موجودي اجتماعي است و نمي‌تواند گوشه عزلت گزيند و دور از اجتماع زندگي كند، پس ناچار است كه با ديگران در ارتباط باشد.

در اين زمان ضرورت ايجاب مي‌كند كه به قلت نسل بيانديشيم.بنابر اين درباره تكثر و قلت نسل، آيه‌ي از قرآن بدان تصريح نكرده، اما روايت‌هايي درباره‌ي زيادي و كمي نسل وجود دارد، لازمه‌ي جمع بين آنها اين است كه شرايط زمان و مكان را بايد در نظر گرفت، چون بعضي وقتها زمينه براي تكثر مناسب است و بعضي وقتها براي قلت مناسب است.

 

 1 نظر

آیا در مورد "فرزند کمتر، زندگی بهتر" در روایات مطلبی آمده است؟

18 آبان 1394 توسط فروتن

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امامان(علیه السلام) مسلمانان را به داشتن فرزندان بیشتر جهت افزایش شمار مسلمانان و قوی شدن آنان در برابر دشمنان تشویق کرده‏اند.حتی به برخی که به سبب فقر مالی و نرسیدن به تربیت فرزندان از داشتن فرزند بیشتر خودداری می کردند، توصیه می نمودند که جلوگیری نکنید.
یکی از راویان می گوید: طی نامه‏ای از امام هادی(علیه السلام) پرسیدم که مدت پنج سال است که از بچه دار شدن جلوگیری می کنم، چون همسرم بچه (زیاد) را دوست ندارد و می گوید: وضع مالی ما خوب نیست و به خاطر فقر نمیتوانیم به تربیت بچه، آن جوری که شایسته است برسیم، نظر شما چیست؟
حضرت نوشتند: “طلبِ الوالد فانّ اللَّه یرزقهم؛ جلوگیری را ترک کن و فرزند دار شو که خداوند رزق و روزی را تأمین می کند".
فرزند کمتر، آسایش بیشتر
داشتن فرزند، موجب آسایش روحی و فکری انسان می گردد و انسان را از دغدغه درونی و افسردگی روحی نجات می دهد.چنان که داشتن فرزندان زیادی که انسان نتواند آنان را به درستی تربیت کند و به آموزش و تربیت دینی و اجتماعی آنان بپردازد، یا شغلی مناسب برایشان تأمین نماید، آسایش روحی رازایل می کند و به خلاف حکمت و هدفی است که اولیای دین، افزایش فرزند را به خاطر آن توصیه می کردند. فرزندانی که تربیت صحیح اسلامی ندارند و به خاطر نداشتن شغل مناسب، در فقر به سر می برند، زمینه گرایش آنان به فساد اخلاقی و خروج از این و وابستگی به بیگانگان و دشمنان دین زیاد است. امیراالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: “قلّة العیال احدُ الیسارین؛اندک بودن تعداد زن و فرزند یکی از راه‏های تأمین آسایش است".
تذکر:
گاهی ممکن است حکم موضوعی در منطقه‏ای یا نسبت به افرادی، با حکم همان موضوع در سایر مناطق و افراد دیگر (به خاطر متغیر بودن اوضاع) تفاوت کند. از این رو ممکن است تکثر اولاد اکنون در برخی مناطق مورد توصیه و تأکید باشد؛ زیرا موجب ازدیاد شمار مسلمانان و تقویت جبهه آنان در برابر دشمنان میگردد، نظیر سرزمین‏های اشغالی فلسطین. اما در برخی مناطق و برای بعضی افراد، فرزند کمتر مورد توصیه باشد.
کنترل جمعیت یا ازدیاد فرزند، امروزه به عنوان یک مسئله اجتماعی و نیاز جامعه مورد بررسی قرار میگیرد و لازم نیست تنها از نگاه روایات به آن پرداخت.

 نظر دهید »

چگونگی شهادت حضرت امام سجاد (علیه السلام)

18 آبان 1394 توسط فروتن

ولید بن‌ عبد الملك‌ پس‌ از پدر زمام‌ امور مملكت‌ را در دست‌ گرفت‌.مورخ‌ برجسته‌ مسعودي‌ او را اين‌ گونه‌ توصيف‌ مي‌كند: «بانّه‌ كان‌ جباراً عنيداًظلوماً غشوماً» جبار به‌ معني‌ سركش‌ و بي‌ رحم‌، عنيد به‌ معني‌ لجوج‌، خودرأي‌ و مستبد كه‌ دانسته‌ باحق‌ مقابله‌ كند، ظلوم‌ صيغه‌ مبالغه‌ از ظلم‌ و به‌ معني‌بسيار ستمكار و غشوم‌ نيز به‌ معني‌ مستبد و ستمكار است‌.

كار وليد به‌ جايي‌ رسيد كه‌ حتي‌ عمر بن‌ عبد العزيز كه‌ خود از خلفاي‌اموي‌ است‌ در زمان‌ حكومتش‌ در باره‌ وليد مي‌گفت‌: او از جمله‌ كساني‌ بود كه‌زمين‌ را پر از ظلم‌ و جور كردند.

در زمان‌ همين‌ خليفه‌ ستمگر بود كه‌ دانشمند بزرگ‌ اسلام‌ سعيد بن‌ جبيربه‌ دست‌ ظالمترين‌ مزدور اموي‌ حجاج‌ بن‌ يوسف‌ به‌ شهادت‌ رسيد.

وليد بيشترين‌ كينه‌ را نسبت‌ به‌ امام‌ زين‌ العابدين‌عليه‌السلام‌ داشت‌ چرا كه‌ مي‌ديد باوجود آن‌ حضرت‌ حكومت‌ و سلطه‌اش‌ كامل‌ نخواهد شد.

امام‌ سجادعليه‌السلام‌ از پشتوانه‌ مردمي‌ بزرگي‌ برخوردار بود تا جايي‌ كه‌ مردم‌ بااعجاب‌ و بزرگداشت‌ از علم‌ و فقه‌ و عبادت‌ آن‌ حضرت‌ سخن‌ مي‌گفتند واجتماعات‌ مردم‌ مملو از بحث‌ پيرامون‌ صبر و ديگر ملكات‌ او بوده‌ و آنچنان‌در دل‌هاي‌ مردم‌ جاي‌ گرفته‌ بود كه‌ فقط‌ كسي‌ را سعادتمند مي‌دانستند كه‌توفيق‌ ديدارش‌ را مي‌يافت‌ و شرافت‌ روبرو شدن‌ با او و شنيدن‌ كلامش‌ نصيب‌او مي‌شد، همه‌ اين‌ مسائل‌ كه‌ موجب‌ مطرح‌ شدن‌ امام‌ سجاد در جامعه‌ مي‌شد،بر امويان‌ گران‌ آمده‌ و خواب‌ راحت‌ را از چشمانشان‌ مي‌گرفت‌. به‌ ويژه‌ وليدبن‌ عبدالملك‌ كه‌ رؤياي‌ شيرين‌ حكومت‌ بر مسلمين‌ و جانشيني‌ رسول‌خداصلي‌الله‌عليه‌وآله‌ را در سر مي‌پروراند و از كينه‌ توزترين‌ دشمنان‌ امام‌ زين‌ العابدين‌عليه‌السلام‌ به‌حساب‌ مي‌آمد.

زهري‌ از وليد روايت‌ كرده‌ كه‌ گفت‌: تا علي‌ بن‌ الحسين‌ زنده‌ است‌ راحتي‌براي‌ من‌ وجود ندارد.

به‌ همين‌ سبب‌ چون‌ حكومت‌ به‌ وي‌ رسيد تصميم‌ به‌ ترور امام‌سجادعليه‌السلام‌گرفت‌، او سمي‌ كُشنده‌ براي‌ حاكم‌ مدينه‌ فرستاد تا آن‌ را به‌ امام‌ سجادعليه‌السلام‌بخوراند حاكم‌ مدينه‌ نيز اين‌ جنايت‌ هولناك‌ را به‌ انجام‌ رسانيد و روح‌بزرگ‌ امام‌ زين‌ العابدين‌عليه‌السلام‌ پس‌ از اينكه‌ آفاق‌ را با نور علم‌ و عبادت‌ و جهاد وخالي‌ بودن‌ از هواي‌ نفس‌ روشن‌ كرده‌ بود به‌ سوي‌ خالق‌ خويش‌ پروازكرد.

امام‌ ابوجعفر محمد باقرعليه‌السلام‌ تجهيز جنازه‌ پدر بزرگوارش‌ را به‌ عهده‌ گرفت‌ وپس‌ از تشييع‌ پر جمعيت‌ و بي‌ نظيري‌ كه‌ مدينه‌ مانند آن‌ را به‌ خود نديده‌ بود آن‌پيكر پاك‌ را به‌ بقيع‌ آورده‌ و قبري‌ در كنار قبر عموي‌ پاكش‌ سرور جوانان‌ اهل‌بهشت‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌عليه‌السلام‌ براي‌ او حفر نمودند، امام‌ باقرعليه‌السلام‌ جنازه‌ پدرش‌ زين‌العابدين‌ و سيد الساجدين‌عليه‌السلام‌ را در خانه‌ آخرت‌ قرار داد.

سلام‌ بر او روزي‌ كه‌ به‌ دنيا آمد روزي‌ كه‌ به‌ شهادت‌ رسيد و روزي‌ كه‌به‌پاخواهد خاست‌.

 نظر دهید »

روش‏هاى مبارزاتى امام‏ سجاد (علیه السلام )

18 آبان 1394 توسط فروتن

1) زنده نگه‏داشتن ياد و خاطره عاشورا

از سياست‏هاى امام سجاد (علیه السلام )، احياى نهضت عاشورا بود. وى از هر فرصتى بهره مى‏گرفت و شيعيان را نيز به اين امر سفارش مى‏كرد، زيرا نهضت عاشورا رسوايى امويان را در پى داشت. شهيد مطهرى مى‏نويسد: براى على بن الحسين (علیه السلام ) نه فرصت پدر بزرگوارش ابا عبد الله (علیه السلام) پيدا شد كه قيام كند و نه فرصتى نظير فرصت امام صادق (علیه السلام ) پديد آمد كه به فعاليت فرهنگى روى آورد. اما براى كسى كه مى‏خواهد خدمت كند همه مواقع، فرصت است ولى شكل آنها فرق مى‏كند.
آن حضرت براى زنده نگه داشتن ياد عاشورا از ابزارهاى زير استفاده كرد:

1 - 1) گريه بر امام حسين (ع)

گرچه گريه فرزند در مرگ پدر، طبيعى است، اما گريه امام سجاد (علیه السلام) رنگ و بوى سياسى - الهى نيز داشت. او با گريه‏هاى بسيار خود افكار عمومى را متوجه جنايات امويان و مظلوميت پدرش مى‏نمود.
گفته شده است آن حضرت به حدى در عزاى پدرش گريست كه او را يكى از بسيار گريه كنندگان پنج گانه تاريخ لقب دادند.
وقتى راز گريه‏هاى بسيار او را مى‏پرسيدند، مصايب جان‏گداز كربلا را بازگو مى‏كرد و مى‏فرمود: «مرا ملامت نكنيد، همانا يعقوب پس از آن‏كه فرزندش را از دست داد آن قدر گريه كرد تا از غصه، چشم‏هايش سفيد شد، در حالى كه يقين به مرگ فرزندش نداشت و حال آن‏كه من به چشم خود ديدم در يك نيم روز، چهارده نفر از اهل بيت ما را سر بريدند؛ توقع داريد داغ آنها از دلم بيرون برود.»
از فراق روى يك يوسف اگر يعقوب سوخت‏
هجر هفتاد و دو يوسف كرده خونين دل مرا
امام سجاد (علیه السلام) نه تنها در سوگ پدرش گريه مى‏كرد كه ديگران را نيز به آن ترغيب مى‏نمود: «هر كس بر شهادت حسين (علیه السلام) با معرفت گريه كند خداوند براى او غرفه‏هايى در بهشت آماده مى‏سازد كه تا ابد در آن اقامت خواهد گزيد.»

2 - 1) يادآورى حادثه عاشورا

امام سجاد (علیه السلام) همواره از فرصت‏ها استفاده مى‏كرد و حادثه عاشورا را يادآورى مى‏نمود تا از يادها نرود. نقل است كه هر گاه بر سر سفره مى‏نشست اشك مى‏ريخت و مى‏فرمود: پسر پيغمبر، گرسنه و تشنه شهيد شد.

3 - 1) سفارش به زيارت امام حسين (علیه  السلام)

يكى ديگر از ابزارهاى آن حضرت براى زنده نگه داشتن حادثه عاشورا، سفارش به زيارت امام حسين (علیه السلام) بود. ابوحمزه ثمالى مى‏گويد: از امام سجاد (علیه السلام) درباره زيارت امام حسين (علیه السلام) پرسيدم، فرمود: هر روز حضرت را زيارت كن، اگر نمى‏توانى هفته‏اى يك‏بار، اگر نمى‏توانى ماهى يك‏بار. پس كسى كه اصلاً حضرت را زيارت نكند در حقيقت حريم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را سبك شمرده است. امام سجاد (علیه السلام) خود مخفيانه چند بار به زيارت ابا عبد الله (علیه السلام) رفت.

4 - 1) سجده بر تربت امام حسين (ع)

آن حضرت براى حفظ ياد و خاطره عاشورا به شيعيان توصيه اكيد مى‏فرمود كه بر تربت امام حسين (علیه السلام) سجده كنند، زيرا سجده بر خاك آن امام همام يادآور آزادگى، عشق به خدا و فداكارى در راه دين است. امام سجاد (علیه السلام) پيوسته مقدارى از تربت امام حسين (علیه السلام) را با خود داشت و بر آن سجده مى‏كرد.

5 - 1) سخن‏رانى‏

يكى ديگر از شيوه‏هاى امام سجاد (علیه السلام)، استفاده از سخن‏رانى بود. امام در شهرهاى كوفه، شام و مدينه خطبه مى‏خواند و جاى‏گاه و مظلوميت امام حسين (ع) و جنايات و ماهيت امويان را بيان مى‏كرد. در حقيقت، امام سجاد (علیه السلام) با اين كار بعد دوم نهضت عاشورا يعنى پيام‏رسانى را به نمايش گذاشت و قيام امام حسين (علیه السلام) را تكميل كرد.
تأثير خطبه‏هاى امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زينب (س) در ثمردهى نهضت عاشورا كمتر از خون شهدا نبود. آن حضرت خطاب به مردم كوفه فرمود: «… من پسر آن كسى هستم كه سر او را در كنار نهر فرات سر بريدند، در حالى كه نه به كسى ظلم كرده بود و نه با كسى مكرى به كار برده بود. من پسر آن كسى هستم كه سر او را از قفا بريدند… مردم! شما به پدرم نامه ننوشتيد و با او بيعت نكرديد و به او خيانت نكرديد!؟… اگر رسول خدا (ص) به شما بگويد: فرزندان مرا كشتيد و حرمت مرا در هم شكستيد، شما از امت من نيستيد، با چه رويى به او خواهيد نگريست… .»
اين سخنان كوتاه و جان‏گداز در آن محيط خفقان و ارعاب، طوفانى به پا ساخت و چنان در عمق روح و جان مردم كوفه نفوذ كرد كه ناگهان از هر سو بانگ شيون برخاست.خطبه امام سجاد (علیه السلام) در شام نيز تأثير فراوانى داشت. مرحوم آيتى مى‏نويسد: «.. امام چهارم پا به منبر گذاشت و چنان سخن گفت كه دل‏ها از جا كنده شد و اشك‏ها فرو ريخت و شيون از ميان مردم برخاست.»

2) هدايت و رشد سياسى مردم‏

يكى از شيوه‏هاى مبارزاتى امام عليه حاكمان اموى، ارشاد و هدايت مردم از طريق موعظه بود. اين امر هم براى آشنايى مردم با آموزه‏هاى دينى و هم براى رشد سياسى آنان انجام مى‏شد. بررسى نصايح و موعظه‏ها نشان مى‏دهد كه امام با روشى حكيمانه و كاربردى اين كار را انجام مى‏داد و اين بهترين شكل انتقال فرهنگ اسلامى در آن شرايط بود، زيرا اين مباحث در عين اين‏كه بر ضد حكومت بود، حساسيت حاكمان را بر نمى‏انگيخت.

3) مبارزه با عالمان دربارى‏

حاكمان ستم‏گر اموى براى مشروع جلوه دادن حكومت خويش به پشتوانه دينى و اعتقادى نياز داشتند و براى اين كار از شيوه‏هايى استفاده مى‏كردند. يكى از اين شيوه‏ها، جذب محدّثان و عالمان دربارى بود تا احاديثى از پيامبر (ص) به نفع حكومت جعل كنند و بدين وسيله زمينه فكرى پذيرش حكومت آنان در جامعه فراهم شود.
محمد بن مسلم زهرى، نمونه‏اى از اين عالمان بود كه خود را به طور كامل در اختيار حكومت اموى قرار داده بود و به نفع آنان كتاب مى‏نوشت و حديث جعل مى‏كرد.
امام سجاد (علیه السلام) خطر جدى اين عالمان را درك كرده بود، لذا با شيوه‏هاى مختلف به مبارزه با آنان برخاست. حضرت در ابتدا با «زهرى» برخوردى نصيحت‏گرانه و غير مستقيم داشت تا وى را از اين كار ناشايست باز دارد. در يك روز كه «زهرى» همراه امام سجاد (علیه السلام) بود، حضرت دست به دعا و مناجات برداشت و غير مستقيم به وى فهماند: اى نفس! تا كى به دنيا دل مى‏بندى و تكيه‏ات را آبادانى آن قرار مى‏دهى.
امام با اين اندرزها سعى داشت وى را متوجه خطاهايش كند. سرانجام در نامه‏اى تند او را به شدت سرزنش كرد: «خدا ما و تو را از فتنه‏ها نگه دارد و بر تو نسبت به آتش جهنم ترحّم كند… خداوند در كتاب خود از عالمان عهد گرفته كه حجّت‏ها را براى مردم، آشكار بيان كنند و آنها را كتمان نكنند. بدان كمترين چيزى كه كتمان كرده و سبك‏ترين بارى كه برداشته‏اى، اين است كه وحشت ستم‏گران را به انس تبديل كرده‏اى و با نزديك شدن به آنان و اجابت دعوتشان، راه ستم‏گرى را براى ايشان هموار كرده‏اى، چه قدر مى‏ترسم كه فردا قرين گناهت گردى و هم‏نشين خائنان شوى و از آن‏چه براى كمك بر ظلم ظالمان گرفته‏اى و اموال ناحق از عطاياى آنان كسب كرده‏اى، سؤال شوى.»

4) مبارزه در قالب دعا

يكى از ويژگى‏هاى برجسته امام سجاد (علیه  السلام)، عبادت است. اين ويژگى آن‏چنان در زندگى وى بارز بود كه به وى لقب‏هاى «زين العابدين» و «سيد الساجدين» داده‏اند.
از آن‏جا كه در عصر امام سجاد (علیه السلام) شرايط اختناق حاكم بود، بسيارى از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بيان كرد. اين عمل در پاسدارى از اسلام و پايه‏گذارى فقه شيعى بسيار مؤثر بود، به گونه‏اى كه امروزه يكى از منابع غنى معارف اسلامى را دعاها، مناجات‏ها و عبادت‏هاى آن حضرت تشكيل مى‏دهد.
مجموع دعاهاى امام سجاد (علیه السلام) به نام «صحيفه سجاديه» معروف است كه پس از قرآن مجيد و نهج البلاغه، بزرگ‏ترين و مهم‏ترين گنجينه گران‏سنگ حقايق و معارف الهى به شمار مى‏رود به طورى‏كه از آن به «اُخت القرآن»، «انجيل اهل بيت» و «زبور آل محمد» ياد مى‏شود. اين كتاب، علاوه بر راز و نيازها و دعاها، به مسائلى چون «امامت» و رهبرى جامعه اسلامى نيز پرداخته است. براى بصيرت بيشتر، به يك نمونه اشاره مى‏شود:
در دعايى كه آن حضرت در روز عيد قربان و روز جمعه خوانده، آمده است: «… خدايا! اين مقام (خلافت و رهبرى) مخصوص جانشينان و برگزيدگان توست ولى ستم‏گران آن را به زور غصب كردند تا كه برگزيدگان و خلفاى تو مغلوب گشتند. خدايا! دشمنان بندگان برگزيده‏ات را از اولين و آخرين و هم‏چنين پيروانشان و همه كسانى را كه به كارهاى آنان راضى هستند، لعنت كن و از رحمت خود دور ساز.»
امام (علیه السلام) در اين دعا، با صراحت از امامت و رهبرى جامعه اسلامى ياد مى‏كند كه اختصاص به خاندان پيامبر دارد اما از سوى ستم‏گران غصب شده است.

5) تربيت نيروهاى صالح‏

امام سجاد (علیه السلام) براى مبارزه با حاكمان زور و تزوير به نيروهاى تربيت يافته و سازماندهى شده احتياج داشت تا بتوانند هم در زمان امامت آن حضرت و هم بعد از شهادت او عليه حكومت‏هاى عصر خود مبارزه كنند. بياناتى كه از امام (علیه السلام) نقل شده، در واقع دستورالعمل‏هاى تشكيلاتى او به يارانش بوده است. ابو حمزه ثمالى نقل مى‏كند كه آن حضرت طى سخنانى فرمود: «خداوند، ما و شما را از مكر ستم‏گران و ظلم حسودان و زورگويى جباران حفظ كند. اى مؤمنان! شما را طاغوت‏ها و طاغوتيان دنياطلب كه دل به دنيا سپرده و شيفته آن شده‏اند… نفريبند… به جانم سوگند، در ايام گذشته حوادثى را پشت سر گذاشتيد و از انبوه فتنه‏ها به سلامت گذشتيد، در حالى كه پيوسته از گمراهان و بدعت‏گذاران در زمين دورى و تبرى مى‏جستيد. پس اكنون نيز از خدا يارى بخواهيد و به سوى فرمانبرى از خدا و اطاعت از ولىّ خدا برگرديد كه از حاكمان كنونى شايسته‏ترند… و از همكارى با ستم‏گران و از فتنه‏هاى آنان بر حذر باشيد.»
امام زين العابدين (علیه السلام) در مدت 34 سال امامت خود افراد فراوانى را تربيت كرد كه در رأس آنان، فرزندش امام باقر (علیه السلام) بود كه وظيفه امامت بعد از آن بزرگوار را بر عهده گرفت و فقه شيعه را پايه‏ريزى كرد.
يحيى بن امّ الطّويل يكى از تربيت يافتگان و حواريون امام سجاد (علیه السلام) بود.او در كُناسه كوفه مى‏ايستاد و با صداى بلند مى‏گفت: «ما از آن‏چه مى‏شنويم بيزاريم. هر كس على را سبّ كند لعنت خدا بر او باد. ما از آل مروان و معبودهايى كه غير از خدا گرفته‏اند، بيزاريم.»
ناگفته پيداست كه اين‏گونه موضع‏گيرى صريح در آن شرايط، تنها از معدود افراد جان بر كفى همچون «يحيى بن امّ الطّويل» بر مى‏آمد كه خود را براى عواقب آن نيز آماده كرده بود.

6) آزادى بردگان‏

امام سجاد (علیه السلام) به موالى و بردگان عنايت ويژه‏اى داشت. وى بردگان و كنيزان بسيارى را مى‏خريد اما آنان را بيش از يك‏سال نگه نمى‏داشت و به بهانه‏هاى مختلف آزاد مى‏كرد. هم‏چنين امام (علیه السلام) بردگان سياه را مى‏خريد و در مراسم حج به عرفات مى‏برد و آزاد مى‏نمود.
على بن طاووس مى‏نويسد: «على بن حسين (علیه السلام) شب آخر ماه رمضان بيست نفر برده را آزاد كرد».رفتار منطقى و محبت‏آميز امام (علیه السلام) با بردگان به گونه‏اى بود كه وقتى آنها از اين موضوع مطلع مى‏شدند، خود را از قيد بندگىِ اعيان و اشراف رها ساخته به خدمت آن حضرت در مى‏آمدند تا آزاد شوند.
امام سجاد (علیه السلام) با آزادى بردگان، علاوه بر خدمت به آنان، سياست‏ها و ظلم‏هاى حاكمان اموى را زير سؤال مى‏برد. از سوى ديگر، امام با آزاد كردن بردگانى كه با وى ارتباط عاطفى و معنوى داشتند، در صدد تشكيل سپاه بود. آن بزرگوار به اين طريق عده‏اى زيادى طرف‏دار و ياور براى جبهه حق فراهم آورد و سپاه عظيمى را تشكيل داد.
شواهدى وجود دارد كه نشان مى‏دهد اين بردگان وقتى مى‏ديدند به علويان ستم شده است، از آنان حمايت مى‏كردند.

7) دست‏گيرى از درماندگان‏

يكى از ابعاد زندگانى امام سجاد (ع)، خدمات اجتماعى آن حضرت بود كه در قالب‏هاى گوناگون از جمله كمك به محرومان و بازماندگان خانواده‏هاى فاجعه حرّه صورت مى‏گرفت. آن بزرگوار هزينه زندگى صد خانواده تهى‏دست از مردم مدينه را عهده‏دار بود.(30)
روزى امام زين العابدين (ع) به ديدن محمد بن اسامه رفت. وى در بستر مرگ بود و گريه مى‏كرد. فرمود: چرا گريه مى‏كنى؟ گفت: پانزده هزار دينار وام به گردن دارم و نمى‏توانم آن را بپردازم. حضرت فرمود: گريه نكن، وام تو بر عهده من است.(31)
هم‏چنين ايشان به طور ناشناس و شبانه انبان نان و مواد غذايى را شخصاً به دوش مى‏كشيد و به خانه فقرا مى‏برد و مى‏فرمود: صدقه پنهانى، آتش خشم خدا را خاموش مى‏كند.(32)
كمك‏هاى امام (علیه السلام) به درماندگان و فقرا، علاوه بر اين‏كه نوعى خدمت رسانى محسوب مى‏شد، سياست‏هاى حاكمان اموى را نيز زير سؤال مى‏برد، زيرا آنان بودند كه مردم مدينه را قتل عام نمودند و به بازماندگان آنها ظلم كردند.
از سوى ديگر، حاكمان اموى به محرومان جامعه بى‏تفاوت بودند و حضرت از اين طريق، به يكى از سنّت‏هاى ارزش‏مند پيامبر (ص) جامه عمل مى‏پوشاند. مضافاً اين‏كه وى در صدد جذب دل‏هاى مردم به اهل بيت پيامبر (ص) بود. آن بزرگوار افراد بسيارى را از اين طريق به سوى حق هدايت كرد و به آنان فهماند كه اهل بيت (ع)، شايسته زعامت و رهبرى جامعه هستند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 141
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس