روشهاى مبارزاتى امام سجاد (علیه السلام )
1) زنده نگهداشتن ياد و خاطره عاشورا
از سياستهاى امام سجاد (علیه السلام )، احياى نهضت عاشورا بود. وى از هر فرصتى بهره مىگرفت و شيعيان را نيز به اين امر سفارش مىكرد، زيرا نهضت عاشورا رسوايى امويان را در پى داشت. شهيد مطهرى مىنويسد: براى على بن الحسين (علیه السلام ) نه فرصت پدر بزرگوارش ابا عبد الله (علیه السلام) پيدا شد كه قيام كند و نه فرصتى نظير فرصت امام صادق (علیه السلام ) پديد آمد كه به فعاليت فرهنگى روى آورد. اما براى كسى كه مىخواهد خدمت كند همه مواقع، فرصت است ولى شكل آنها فرق مىكند.
آن حضرت براى زنده نگه داشتن ياد عاشورا از ابزارهاى زير استفاده كرد:
1 - 1) گريه بر امام حسين (ع)
گرچه گريه فرزند در مرگ پدر، طبيعى است، اما گريه امام سجاد (علیه السلام) رنگ و بوى سياسى - الهى نيز داشت. او با گريههاى بسيار خود افكار عمومى را متوجه جنايات امويان و مظلوميت پدرش مىنمود.
گفته شده است آن حضرت به حدى در عزاى پدرش گريست كه او را يكى از بسيار گريه كنندگان پنج گانه تاريخ لقب دادند.
وقتى راز گريههاى بسيار او را مىپرسيدند، مصايب جانگداز كربلا را بازگو مىكرد و مىفرمود: «مرا ملامت نكنيد، همانا يعقوب پس از آنكه فرزندش را از دست داد آن قدر گريه كرد تا از غصه، چشمهايش سفيد شد، در حالى كه يقين به مرگ فرزندش نداشت و حال آنكه من به چشم خود ديدم در يك نيم روز، چهارده نفر از اهل بيت ما را سر بريدند؛ توقع داريد داغ آنها از دلم بيرون برود.»
از فراق روى يك يوسف اگر يعقوب سوخت
هجر هفتاد و دو يوسف كرده خونين دل مرا
امام سجاد (علیه السلام) نه تنها در سوگ پدرش گريه مىكرد كه ديگران را نيز به آن ترغيب مىنمود: «هر كس بر شهادت حسين (علیه السلام) با معرفت گريه كند خداوند براى او غرفههايى در بهشت آماده مىسازد كه تا ابد در آن اقامت خواهد گزيد.»
2 - 1) يادآورى حادثه عاشورا
امام سجاد (علیه السلام) همواره از فرصتها استفاده مىكرد و حادثه عاشورا را يادآورى مىنمود تا از يادها نرود. نقل است كه هر گاه بر سر سفره مىنشست اشك مىريخت و مىفرمود: پسر پيغمبر، گرسنه و تشنه شهيد شد.
3 - 1) سفارش به زيارت امام حسين (علیه السلام)
يكى ديگر از ابزارهاى آن حضرت براى زنده نگه داشتن حادثه عاشورا، سفارش به زيارت امام حسين (علیه السلام) بود. ابوحمزه ثمالى مىگويد: از امام سجاد (علیه السلام) درباره زيارت امام حسين (علیه السلام) پرسيدم، فرمود: هر روز حضرت را زيارت كن، اگر نمىتوانى هفتهاى يكبار، اگر نمىتوانى ماهى يكبار. پس كسى كه اصلاً حضرت را زيارت نكند در حقيقت حريم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را سبك شمرده است. امام سجاد (علیه السلام) خود مخفيانه چند بار به زيارت ابا عبد الله (علیه السلام) رفت.
4 - 1) سجده بر تربت امام حسين (ع)
آن حضرت براى حفظ ياد و خاطره عاشورا به شيعيان توصيه اكيد مىفرمود كه بر تربت امام حسين (علیه السلام) سجده كنند، زيرا سجده بر خاك آن امام همام يادآور آزادگى، عشق به خدا و فداكارى در راه دين است. امام سجاد (علیه السلام) پيوسته مقدارى از تربت امام حسين (علیه السلام) را با خود داشت و بر آن سجده مىكرد.
5 - 1) سخنرانى
يكى ديگر از شيوههاى امام سجاد (علیه السلام)، استفاده از سخنرانى بود. امام در شهرهاى كوفه، شام و مدينه خطبه مىخواند و جاىگاه و مظلوميت امام حسين (ع) و جنايات و ماهيت امويان را بيان مىكرد. در حقيقت، امام سجاد (علیه السلام) با اين كار بعد دوم نهضت عاشورا يعنى پيامرسانى را به نمايش گذاشت و قيام امام حسين (علیه السلام) را تكميل كرد.
تأثير خطبههاى امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زينب (س) در ثمردهى نهضت عاشورا كمتر از خون شهدا نبود. آن حضرت خطاب به مردم كوفه فرمود: «… من پسر آن كسى هستم كه سر او را در كنار نهر فرات سر بريدند، در حالى كه نه به كسى ظلم كرده بود و نه با كسى مكرى به كار برده بود. من پسر آن كسى هستم كه سر او را از قفا بريدند… مردم! شما به پدرم نامه ننوشتيد و با او بيعت نكرديد و به او خيانت نكرديد!؟… اگر رسول خدا (ص) به شما بگويد: فرزندان مرا كشتيد و حرمت مرا در هم شكستيد، شما از امت من نيستيد، با چه رويى به او خواهيد نگريست… .»
اين سخنان كوتاه و جانگداز در آن محيط خفقان و ارعاب، طوفانى به پا ساخت و چنان در عمق روح و جان مردم كوفه نفوذ كرد كه ناگهان از هر سو بانگ شيون برخاست.خطبه امام سجاد (علیه السلام) در شام نيز تأثير فراوانى داشت. مرحوم آيتى مىنويسد: «.. امام چهارم پا به منبر گذاشت و چنان سخن گفت كه دلها از جا كنده شد و اشكها فرو ريخت و شيون از ميان مردم برخاست.»
2) هدايت و رشد سياسى مردم
يكى از شيوههاى مبارزاتى امام عليه حاكمان اموى، ارشاد و هدايت مردم از طريق موعظه بود. اين امر هم براى آشنايى مردم با آموزههاى دينى و هم براى رشد سياسى آنان انجام مىشد. بررسى نصايح و موعظهها نشان مىدهد كه امام با روشى حكيمانه و كاربردى اين كار را انجام مىداد و اين بهترين شكل انتقال فرهنگ اسلامى در آن شرايط بود، زيرا اين مباحث در عين اينكه بر ضد حكومت بود، حساسيت حاكمان را بر نمىانگيخت.
3) مبارزه با عالمان دربارى
حاكمان ستمگر اموى براى مشروع جلوه دادن حكومت خويش به پشتوانه دينى و اعتقادى نياز داشتند و براى اين كار از شيوههايى استفاده مىكردند. يكى از اين شيوهها، جذب محدّثان و عالمان دربارى بود تا احاديثى از پيامبر (ص) به نفع حكومت جعل كنند و بدين وسيله زمينه فكرى پذيرش حكومت آنان در جامعه فراهم شود.
محمد بن مسلم زهرى، نمونهاى از اين عالمان بود كه خود را به طور كامل در اختيار حكومت اموى قرار داده بود و به نفع آنان كتاب مىنوشت و حديث جعل مىكرد.
امام سجاد (علیه السلام) خطر جدى اين عالمان را درك كرده بود، لذا با شيوههاى مختلف به مبارزه با آنان برخاست. حضرت در ابتدا با «زهرى» برخوردى نصيحتگرانه و غير مستقيم داشت تا وى را از اين كار ناشايست باز دارد. در يك روز كه «زهرى» همراه امام سجاد (علیه السلام) بود، حضرت دست به دعا و مناجات برداشت و غير مستقيم به وى فهماند: اى نفس! تا كى به دنيا دل مىبندى و تكيهات را آبادانى آن قرار مىدهى.
امام با اين اندرزها سعى داشت وى را متوجه خطاهايش كند. سرانجام در نامهاى تند او را به شدت سرزنش كرد: «خدا ما و تو را از فتنهها نگه دارد و بر تو نسبت به آتش جهنم ترحّم كند… خداوند در كتاب خود از عالمان عهد گرفته كه حجّتها را براى مردم، آشكار بيان كنند و آنها را كتمان نكنند. بدان كمترين چيزى كه كتمان كرده و سبكترين بارى كه برداشتهاى، اين است كه وحشت ستمگران را به انس تبديل كردهاى و با نزديك شدن به آنان و اجابت دعوتشان، راه ستمگرى را براى ايشان هموار كردهاى، چه قدر مىترسم كه فردا قرين گناهت گردى و همنشين خائنان شوى و از آنچه براى كمك بر ظلم ظالمان گرفتهاى و اموال ناحق از عطاياى آنان كسب كردهاى، سؤال شوى.»
4) مبارزه در قالب دعا
يكى از ويژگىهاى برجسته امام سجاد (علیه السلام)، عبادت است. اين ويژگى آنچنان در زندگى وى بارز بود كه به وى لقبهاى «زين العابدين» و «سيد الساجدين» دادهاند.
از آنجا كه در عصر امام سجاد (علیه السلام) شرايط اختناق حاكم بود، بسيارى از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بيان كرد. اين عمل در پاسدارى از اسلام و پايهگذارى فقه شيعى بسيار مؤثر بود، به گونهاى كه امروزه يكى از منابع غنى معارف اسلامى را دعاها، مناجاتها و عبادتهاى آن حضرت تشكيل مىدهد.
مجموع دعاهاى امام سجاد (علیه السلام) به نام «صحيفه سجاديه» معروف است كه پس از قرآن مجيد و نهج البلاغه، بزرگترين و مهمترين گنجينه گرانسنگ حقايق و معارف الهى به شمار مىرود به طورىكه از آن به «اُخت القرآن»، «انجيل اهل بيت» و «زبور آل محمد» ياد مىشود. اين كتاب، علاوه بر راز و نيازها و دعاها، به مسائلى چون «امامت» و رهبرى جامعه اسلامى نيز پرداخته است. براى بصيرت بيشتر، به يك نمونه اشاره مىشود:
در دعايى كه آن حضرت در روز عيد قربان و روز جمعه خوانده، آمده است: «… خدايا! اين مقام (خلافت و رهبرى) مخصوص جانشينان و برگزيدگان توست ولى ستمگران آن را به زور غصب كردند تا كه برگزيدگان و خلفاى تو مغلوب گشتند. خدايا! دشمنان بندگان برگزيدهات را از اولين و آخرين و همچنين پيروانشان و همه كسانى را كه به كارهاى آنان راضى هستند، لعنت كن و از رحمت خود دور ساز.»
امام (علیه السلام) در اين دعا، با صراحت از امامت و رهبرى جامعه اسلامى ياد مىكند كه اختصاص به خاندان پيامبر دارد اما از سوى ستمگران غصب شده است.
5) تربيت نيروهاى صالح
امام سجاد (علیه السلام) براى مبارزه با حاكمان زور و تزوير به نيروهاى تربيت يافته و سازماندهى شده احتياج داشت تا بتوانند هم در زمان امامت آن حضرت و هم بعد از شهادت او عليه حكومتهاى عصر خود مبارزه كنند. بياناتى كه از امام (علیه السلام) نقل شده، در واقع دستورالعملهاى تشكيلاتى او به يارانش بوده است. ابو حمزه ثمالى نقل مىكند كه آن حضرت طى سخنانى فرمود: «خداوند، ما و شما را از مكر ستمگران و ظلم حسودان و زورگويى جباران حفظ كند. اى مؤمنان! شما را طاغوتها و طاغوتيان دنياطلب كه دل به دنيا سپرده و شيفته آن شدهاند… نفريبند… به جانم سوگند، در ايام گذشته حوادثى را پشت سر گذاشتيد و از انبوه فتنهها به سلامت گذشتيد، در حالى كه پيوسته از گمراهان و بدعتگذاران در زمين دورى و تبرى مىجستيد. پس اكنون نيز از خدا يارى بخواهيد و به سوى فرمانبرى از خدا و اطاعت از ولىّ خدا برگرديد كه از حاكمان كنونى شايستهترند… و از همكارى با ستمگران و از فتنههاى آنان بر حذر باشيد.»
امام زين العابدين (علیه السلام) در مدت 34 سال امامت خود افراد فراوانى را تربيت كرد كه در رأس آنان، فرزندش امام باقر (علیه السلام) بود كه وظيفه امامت بعد از آن بزرگوار را بر عهده گرفت و فقه شيعه را پايهريزى كرد.
يحيى بن امّ الطّويل يكى از تربيت يافتگان و حواريون امام سجاد (علیه السلام) بود.او در كُناسه كوفه مىايستاد و با صداى بلند مىگفت: «ما از آنچه مىشنويم بيزاريم. هر كس على را سبّ كند لعنت خدا بر او باد. ما از آل مروان و معبودهايى كه غير از خدا گرفتهاند، بيزاريم.»
ناگفته پيداست كه اينگونه موضعگيرى صريح در آن شرايط، تنها از معدود افراد جان بر كفى همچون «يحيى بن امّ الطّويل» بر مىآمد كه خود را براى عواقب آن نيز آماده كرده بود.
6) آزادى بردگان
امام سجاد (علیه السلام) به موالى و بردگان عنايت ويژهاى داشت. وى بردگان و كنيزان بسيارى را مىخريد اما آنان را بيش از يكسال نگه نمىداشت و به بهانههاى مختلف آزاد مىكرد. همچنين امام (علیه السلام) بردگان سياه را مىخريد و در مراسم حج به عرفات مىبرد و آزاد مىنمود.
على بن طاووس مىنويسد: «على بن حسين (علیه السلام) شب آخر ماه رمضان بيست نفر برده را آزاد كرد».رفتار منطقى و محبتآميز امام (علیه السلام) با بردگان به گونهاى بود كه وقتى آنها از اين موضوع مطلع مىشدند، خود را از قيد بندگىِ اعيان و اشراف رها ساخته به خدمت آن حضرت در مىآمدند تا آزاد شوند.
امام سجاد (علیه السلام) با آزادى بردگان، علاوه بر خدمت به آنان، سياستها و ظلمهاى حاكمان اموى را زير سؤال مىبرد. از سوى ديگر، امام با آزاد كردن بردگانى كه با وى ارتباط عاطفى و معنوى داشتند، در صدد تشكيل سپاه بود. آن بزرگوار به اين طريق عدهاى زيادى طرفدار و ياور براى جبهه حق فراهم آورد و سپاه عظيمى را تشكيل داد.
شواهدى وجود دارد كه نشان مىدهد اين بردگان وقتى مىديدند به علويان ستم شده است، از آنان حمايت مىكردند.
7) دستگيرى از درماندگان
يكى از ابعاد زندگانى امام سجاد (ع)، خدمات اجتماعى آن حضرت بود كه در قالبهاى گوناگون از جمله كمك به محرومان و بازماندگان خانوادههاى فاجعه حرّه صورت مىگرفت. آن بزرگوار هزينه زندگى صد خانواده تهىدست از مردم مدينه را عهدهدار بود.(30)
روزى امام زين العابدين (ع) به ديدن محمد بن اسامه رفت. وى در بستر مرگ بود و گريه مىكرد. فرمود: چرا گريه مىكنى؟ گفت: پانزده هزار دينار وام به گردن دارم و نمىتوانم آن را بپردازم. حضرت فرمود: گريه نكن، وام تو بر عهده من است.(31)
همچنين ايشان به طور ناشناس و شبانه انبان نان و مواد غذايى را شخصاً به دوش مىكشيد و به خانه فقرا مىبرد و مىفرمود: صدقه پنهانى، آتش خشم خدا را خاموش مىكند.(32)
كمكهاى امام (علیه السلام) به درماندگان و فقرا، علاوه بر اينكه نوعى خدمت رسانى محسوب مىشد، سياستهاى حاكمان اموى را نيز زير سؤال مىبرد، زيرا آنان بودند كه مردم مدينه را قتل عام نمودند و به بازماندگان آنها ظلم كردند.
از سوى ديگر، حاكمان اموى به محرومان جامعه بىتفاوت بودند و حضرت از اين طريق، به يكى از سنّتهاى ارزشمند پيامبر (ص) جامه عمل مىپوشاند. مضافاً اينكه وى در صدد جذب دلهاى مردم به اهل بيت پيامبر (ص) بود. آن بزرگوار افراد بسيارى را از اين طريق به سوى حق هدايت كرد و به آنان فهماند كه اهل بيت (ع)، شايسته زعامت و رهبرى جامعه هستند.