• تماس  

تربيت الهي

تربيت الهي ،  تربيت همه جا نبه است ، مقا يسه تربيت الهي با روش هاي تربيتي عا دي چند حقيقت را آشكا ر مي سا زد، اول اين كه تربيت هاي معمولي فا قد جا معيت لازم اند. به سخن ديگر تربيت عا دي يا نظام هاي  تربيتي غير الهي غا لبا يك يا چند بعد از شخصيت انسان را در نظر مي گيرند، در صورتي كه در تربيت الهي تما م جنبه هاي شخصيت  آدمي مورد توجه است . ثا نيا تربيت الهي با طبيعت آدمي و نيا زهاي او ، و رشد و تكا مل او سا زگا ر است . تربيت الهي هم بعد اجتماعي حيا ت  انسا ني را در نظر مي گيرد و هم جنبه فردي در تربيت الهي هم ، شخصيت را مورد توجه قرار مي دهد، بُِعد  ما دي در حد ضرورت و نيا ز مورد توجه است و هم مسائل معنوي بر تما م شئون حيا ت انسا ن پرتو مي افكند. تعا ليم الهي هم نيا زهاي معنوي انسا ن  را تأ مين مي كند و هم به نيا زهاي اجتماعي و عقلاني  انسا ن توجه دارد هم احساسا ت و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكا وي و حقيقت جويي انسا ن را ارضا مي كند. نظا م هاي تربيتي عا دي ، هر چند از هدف هاي گسترده حما يت كنند، براي كما ل و ترقي انسا ن محدوديتي به وجود مي آورند ، اما تربيت الهي راه را براي رشد و تكا مل دائمي و نا محدود انسا ن هموار مي سا زد و از اين جهت انساني را ، كه فطرتا كما ل جو و ترقي طلب است راضي ميكند.

روز امور و تربيت و تربيت اسلامي گرامي با د.

ویژگی های اخلاقی امام هادی(علیه السلام)

08 مهر 1394 توسط فروتن

1. عبادت

ایجاد ارتباط عاشقانه با معبود و معشوق ازلی و عبادت فراوان، از ویژگی های برجسته امام هادی(علیه السلام) است. «همواره ملازم مسجد بود و میلی نیز به دنیا نداشت. عبادتگری فقیه بود. شب ها را در عبادت به صبح می رساند بی آنکه لحظه ای روی از قبله برگرداند. با پشمینه ای بر تن و سجاده ای از حصیر زیر پا به نماز می ایستاد. شوق به عبادتش به شب تمام نمی شد. کمی می خوابید .

2. ساده زیستی

از دیگر ویژگی های برجسته اخلاقی امام هادی(علیه السلام)، ساده زیستی و دوری از دنیا بود. «از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بنده ای وارسته از دنیا بود. در آن شبی که به خانه اش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینه ای که همیشه بر تن داشت و خانه ای که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشم گیری دیده نمی شد. کف خانه اش خاک پوش بود و بر سجاده حصیری خود نشسته، کلاهی پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود».

3. دانش

یکی از محورهای اساسی و از سترگ ترین پشتوانه های امامت، دانش امام است که بر اساس آن بشریت از کوره راه های نابودی رهایی می یابد. شخصیت علمی ایشان از همان دوران کودکی و پیش از امامت ایشان شکل گرفته بود. مناظره های علمی، پاسخ گویی به شبهه های اعتقادی و تربیت شاگردان برجسته نمونه های برجسته ای از جایگاه والای علمی امام هادی(ع) است. او در همان کودکی مسائل پیچیده فقهی را که بسیاری از بزرگان و دانشمندان در حلّ آن فرو می ماندند، حل می کرد. گنجینه ای پایان ناپذیر از دانش و چکاد نشینی در بلندای بینش بود. دشمن ساده اندیش به خیال در هم شکستن وجهه علمی ایشان، مناظره های علمی تشکیل می دهد، ولی جز رسوایی و فضاحت ثمره ای نمی بیند. از این رو، به بلندی مقام امام اعتراف می کند و سر تسلیم فرود می آورد.

با این همه، متوکل، مانع نشر و گسترش علوم از سوی ایشان می شده همواره در تلاش بود تا شخصیت علمی امام بر مردم آشکار نشود. از این رو، امام را تحت مراقبت شدید نظامی گرفته بود و از ارتباط دانشمندان علوم و حتی مردم عامی با ایشان جلوگیری می کرد. دشمنان، پرتو گیتی فروز آن آفتاب علم و معرفت را می دیدند و خفاش صفت با چشمانی شب زده به خیال شب پرستی، از فروزندگی اش چشم فرو می بستند و با شمعی به جنگ آفتاب می رفتند و مناظره به راه می انداختند. با این حال، امام با صبری بی پایان، لحظه ها را به کار می گرفت و تیرگی جهل را با نور دانش خود می زدود.

4. آگاهی از اسرار

براساس روایات فراوان، امام معصوم(علیه السلام) هر گاه بخواهد از چیزی که بر او پوشیده است، آگاه شود، خداوند او را بدان آگاه خواهد ساخت. امام علی النقی(علیه السلام) نیز به سان دیگر پیشوایان، از غیب خبر می داد، آینده را به وضوح می دید. از درون افراد آگاه بود و زمان مرگ افراد را می دانست.

5 . سخنوری

گفتار امام، شیرین و سرزنش ایشان تکان دهنده بود. به گونه ای که آموزگارش در کودکی شیفته سخنوری او گردید. آن گاه که لب به سخن می گشود، روح شنونده اش را تازگی می بخشید و چون او را عتاب می کرد، کلامش چون شمشیری آتشین از جمله های نغز، پیکره دشمنش را شرحه شرحه می کرد.آن گاه که خصم برای عشرت طلبی خود از او می خواهد شعری بخواند تا بزم خود را با آن کامل کند، لب به سخن می گشاید، چند بیت می خواند و آن چنان آتشی از ترس در وجود او می اندازد که بزم و عیش اش را تباه می سازد و جهان را پیش چشمان شب پرست دشمن تیره و تار می کند.

6. مهربانی

امام بسیار مهربان بود و همواره در رفع مشکلات اطرافیان تلاش می کرد و حتی گاه خودرا به مشقّت می انداخت. آن هم در دورانی که شدت سخت گیری های حکومت بر شیعیان به اوج خود رسیده بود. «محمد بن علی» از «زید بن علی» روایت می کند: «من به سختی بیمار شدم و شبانه، پزشکی برای درمان من آوردند. او نیز دارویی برایم تجویز کرد. فردای آن روز هر چه گشتند، نتوانستند آن دارو را بیابند. پزشک دوباره برای مداوای من آمد و دید حالم وخیم تر شده است، ولی چون دید دارو را به دست نیاورده ام، ناامیدانه از خانه ام بیرون رفت.اندکی بعد فرستاده امام هادی(علیه السلام) به خانه ام آمد. او کیسه ای در دست داشت که همان دارو در آن بود. آن را به من داد و گفت:ابوالحسن به تو سلام رساند و این دارو را به من داد تا برایت بیاورم. او فرمود: آن را چند روز بخور تا حالت بهبود یابد.دارو را از دست او گرفتم و خوردم و چندی بعد به کلی بهبود یافتم».

8 . بخشش

بخشندگی با خون و گوشت اهل بیت: آمیخته بود. آنان همواره با بخشش های خود، دیگران را به شگفتی وا می داشتند. گاه آن قدر می بخشیدند که رفتارشان در شمار معجزه به شمار می آمد، تا آنجا که در این مقام در توصیف حضرت هادی(علیه السلام) می گفتند: «انفاق امام هادی(علیه السلام) به قدری بود که جز پادشاهان کسی توانایی انجام آن را نداشت و مقدار بخشش های ایشان تا آن زمان از کسی دیده نشده بود و در جغرافیای اندیشه ها نمی گنجید».

9. سخت کوشی

امام علی النقی(علیه السلام) پیشوای بزرگ شیعیان و بزرگ خاندان هاشم بود. درآمدهای اسلامی همه به دست او می رسید و می توانست از آن بهره مند شود؛ چرا که حق او بود، ولی به سان پدران خود دوست داشت از حاصل دسترنج خود بهره گیرد و نیازهای زندگی اش را با زحمت خود فراهم آورد. «علی بن حمزه» می گوید: «ابوالحسن(علیه السلام) را دیدم که به سختی مشغول کشاورزی است؛ به گونه ای که عرق از سر و رویش جاری است. از ایشان پرسیدم: فدایت شوم! کارگران شما کجایند [که شما این گونه خود را به زحمت انداخته اید]؟در پاسخ فرمود: ای علی بن حمزه! آن کس که از من و پدرم برتر بود، با بیل زدن در زمین خود روزگار می گذراند. دوباره عرض کردم: منظورتان کیست؟ فرمود: رسول خدا، امیرمؤمنان و همه پدران و خاندانم خودشان کار می کردند. کشاورزی ازجمله کارهای پیامبران، فرستادگان، جانشینان آنها و شایستگان درگاه الهی است».

10. بردباری

شکیبایی از برجسته ترین صفات مردان بزرگ الهی است؛ زیرا برخوردهای آنان با مردم نادان بیشتر از همه است و آنان برای هدایت شان باید صبر پیشه سازند تا این گونه دروازه ای از رستگاری را به رویشان بگشایند.«بریحه عباسی»، گماشته دستگاه حکومتی و امام جماعت دو شهر مکه و مدینه بود. او از امام هادی(ع) نزد متوکل سخن چینی و سعایت کرد و برای او نگاشت: «اگر مکه و مدینه را می خواهی، علی بن محمد(ع) را از این دو شهر دور ساز؛ زیرا مردم را به سوی خود فرا خوانده و گروه بسیاری نیز به او گرایش یافته و از او پیروی می کنند».در اثر سعایت های بریحه، متوکل امام را از جوار پر فیض و ملکوتی رسول خدا(ص) تبعید کرد و ایشان را به سامرا فرستاد. در طول این مسیر، بریحه نیز با ایشان همراه شد.

در بین راه رو به امام کرد و گفت: «تو خود بهتر می دانی که من عامل تبعید تو بودم. سوگندهای محکم و استوار خورده ام که چنانچه شکایت مرا نزد امیرالمؤمنین (متوکل) و یا حتی یکی از درباریان و فرزندان او کنی، تمامی درختانت را در مدینه به آتش کشم و خدمت کارانت را بکشم و چشمه ها و قنات های مزرعه ات را ویران سازم. بدان که در تصمیم خود مصمم خواهم بود». امام(علیه السلام) با چهره ای گشاده در پاسخ بریحه فرمود: «نزدیک ترین راه برای شکایت از تو، این بود که دیشب شکایت تو را به درگاه خدا عرضه کنم و من شکایتی را که نزد خدا کرده ام، نزد غیر خدا و پیش بندگانش عرضه نخواهم کرد».بریحه که رأفت و بردباری امام را در مقابل سعایت ها و موضع زشتی که در برابر امام گرفته بود دید، به دست و پای حضرت افتاد و با تضرع و زاری از امام درخواست بخشش کرد. امام نیز با بزرگواری تمام فرمود: «تو را بخشیدم!»

11. شکوه و هیبت

از آنجا که امام معصوم، کانون تجلی قدرت و عظمت پروردگار و معدن اسرار الهی و قطب عالم امکان است، قداست معنوی و شکوه و وقار بسیار دارد. در زیارت جامعه کبیره از زبان امام هادی(ع) می خوانیم:«هر بزرگ و صاحب شرافتی در برابر بزرگواری شما و شرافتتان سر فرود آورده و هر خود بزرگ بینی به اطاعت شما گردن نهاده است. هر زورگویی در برابر برتری شما فروتن شده و همه چیز در برابر شما خوار و ذلیل است».

«محمد بن حسن اشتر» می گوید: «من همراه پدرم، بیرون کاخ متوکل با جمعی از علویان، عباسیان و جعفریان ایستاده بودیم که امام هادی(ع) آمد. تمام مردم برای ادای احترام و بزرگداشت ایشان از مرکب های خود پایین آمدند و صبر کردند تا ایشان وارد کاخ شود. پس از آن، برخی زبان به گلایه گشودند و گفتند: چرا ما باید به این پسر بچه احترام بگذاریم و از مرکب هایمان به احترامش پیاده شویم؟ نه شرافت او از ما بیشتر است و نه بزرگ سال تر از ماست. به خدا سوگند که وقتی بیرون آمد، دیگر از مرکب هایمان پیاده نمی شویم.ابو هاشم جعفری در رد سخن آنها گفت: به خدا سوگند که همگی شما با خواری و خفت پیاده خواهید شد. پس از مدتی، امام از کاخ متوکل بیرون آمد. صدای تکبیر و تهلیل مردم به آسمان برخاست و همگی مردم، حتی آنان که گله مند بودند، از اسب هایشان پیاده شدند. آن گاه ابو هاشم رو به آنان کرد و گفت: شما که گفتید به او احترام نمی گذاریدو سوگند یاد کردید که از مرکب هایتان پیاده نمی شوید؟! آنها که نتوانسته بودند هیبت و جلال امام را نادیده انگارند، سرافکنده پاسخ دادند: به خدا سوگند، بی اختیار از مرکب پیاده شدیم.

 1 نظر

فضیلت ابوالحسن علی بن محمد الهادی (علیه السلامم )

08 مهر 1394 توسط فروتن

امام هادی(علیه السلام) نمونه ای از انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود. «ابن شهر آشوب» در این باره می نویسد:

«امام هادی(علیه السلام) خوش خوترین و راست گوترین مردم بود. کسی که او را از نزدیک می دید، خوش برخوردترین انسان ها را دیده بود و اگر آوازه اش را از دور می شنید، وصف کامل ترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه وی تو را فرا می گرفت و هرگاه اراده گفتار می کردی، بزرگی و بزرگواری اش بر تو پرده در می انداخت. او از دودمان رسالت و امامت و میراث دار جانشینی و خلافت بود و شاخساری دل نواز از درخت پربرگ و بار نبوت و میوه سرسبد درخت رسالت …».

امام در تمام زمینه های فردی، اعم از ظاهری و اخلاقی، زبانزد همگان بود. «ابن صباغ مالکی» در این راستا می نگارد:

«فضیلت ابوالحسن، علی بن محمد الهادی(علیه السلام) بر زمین پرده گسترده و رشته هایش را به ستاره های آسمان پیوسته است. هیچ فضیلتی نیست که به او پایان نیابد و هیچ عظمتی نیست که تمام و کمال به او تعلق نگیرد. هیچ خصلت والایی بزرگ نمی نماید مگر آنکه گواه ارزش آن در وی آشکار است. او شایسته، برگزیده و بزرگوار است که در سرشت والا پسندیده شده است … هر کار نیکی با وجود او رونق یافته. او از نظر شکوه، آرامش، پاکی و پاکیزگی بر اساس روش نبوی و خلق نیکوی علوی آراسته شده که هیچ فردی از آفریدگان خدا به سان او نیست و به او نمی رسد و امید رسیدن به او را هم ندارد».

 نظر دهید »

زنـان در دفـاع مقـدس, به روايت امـام (ره )

06 مهر 1394 توسط فروتن


ديرگاهي است كه آتـش جنگ خفته و آرامش رخوتآورش پنجه در جان ما مي افكند. در خلوت هر شب مي شنويـم صداي دردآلـود مادري تنها را.
بي شك نور ستاره از اشكهاي فرزند شهيد نشاني دارد در ايـن شبهاي تار. شاهدان رزم شهيدان گفتنيها دارند از آن عزيزان, گرچه ايـن رزم بـي وجـود آنـان ره بـدينجـا نمـي بـرد.
آنچه كه تـاكنـون از تصـويـر زنان در ايـن رزم نشـان داده شـده سايه هاي مبهمي است از حضـور پرقدرت آنها, در حالي كه به استناد پيام امام خميني(ره) نيمي از بار جنگ را بر دوشهاي خـود مي كشيدند و كمتر نامي از آنان برده مي شد.
آنان كه جـان بـر كف از تيغ نـابكـاران وابسته داخلـي كـومله و دمـوكرات نهراسيدند و در برابر هجـوم جانيان خارجـي ايستادند و كوه را ايستادگي آموختند.
دريادلان شيرزن كه هجـوم خائنانه منافقيـن را در نطفه خفه كردند و از ميـدان علـم چـون رزمشان پيروز و سـرافراز بيرون آمـدنـد.
براي شناساندن نقـش زن در دفاع مقدس تاكنون كارهاي كاملي صـورت نگرفته است. گاه و بيگاه هر كـس از ايـن درياي بيكـران جـرعه اي نـوشيـده به قـدر طاقت, نه عظمت دريا را بازگـو كرده و نه خروش امواج آن را.
امام خميني (ره) همـواره بر نقـش عظيـم زنان در پيشبرد اهداف اسلامـي تإكيد داشتنـد و همـواره آنان را با بانـوان صـدر اسلام مقايسه مي نمودند. بـويژه بانـوان قـم را, نمـونه اي از مسلمانان صديق و هـم پايه بانوان صـدر اسلام مـي دانستند و تإكيد داشتنـد بانـوان همان گـونه كه نهضت را تا اينجـا رسانـده انـد, بـايـد تـا آخـر برسانند. امام خميني(ره)  يك ماه پيـش از شروع رسمـي جنگ تحميلـي در جمع بانوان فرمود:
«ملتي كه بانـوانـش در ميدانهاي جنگ با ابرقدرتها و با مـواجه شدن با قواي شيطاني, قبل از مردها در ايـن ميدانها حاضر شده اند پيروز خـواهنـد شـد»

 نظر دهید »

وصیت نامه شهیده مریم فرهانیان

06 مهر 1394 توسط فروتن

ما همه امانت هستیم…وصیتم را با نام خدا، این بزرگ ترین بزرگ ترها، این یگانه مطلق، این فریادرس مستضعفان، این درهم كوبنده كاخ ستمگران و یزیدیان، این منجی حق و عدالت، این فرستاده قرآن، این شنونده غم ها، این مشكل گشای دردها و …شروع می كنم.اول از هر چیز از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، به اندازه فهم خودم و وظایفی كه بر دوش داریم بگویم، انقلابی كه با دادن خون هزاران شهید و هزاران معلول به اولین مرحله پیروزی خود رسید.انقلابی كه مردم درآن، اسلام را، این كامل ترین دین را مبنای كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتی را كه به دست آورده بودند، با توجه به دین اسلام و رهبری قاطع امام آن را حفظ كردند. قدر این رهبر را بدانید و همواره پشت سر او باشید.

از امام پیروی كنید. به پیام ها و فرمان ها و دستورات اسلامی امام توجه كنید و سعی كنید كه از هر كلمه امام درس بگیرید. امام را تنها نگذارید. این هوای نفسی را كه امام از آن صحبت و سعی می كند كه آن را از وجود ما بزداید، شما هم سعی كنید كه در این راه موفق شوید. سعی كنید خود را بشناسید كه اگر خود را بشناسید خدا را شناخته اید. در هیچ كاری خدا را از یاد نبرید. همواره به یاد خدا باشید و با هم به مهربانی رفتار كنید. امام زمان را از یاد نبرید. همواره در فكر امام زمان باشید. همواره در راه اسلام باشید و برای تحقق بخشیدن به آرمان اسلام بكوشید و به قدرت الهی توجه داشته باشید كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست.هیچ وقت قدرت خدا را از یاد نبرید و سعی كنید كه هر چه بهتر تزكیه نفس كنید. چیزی را كه امام این قدر درباره اش تكیه می كنند كه تزكیه نفس كنید و در بین خطراتی كه ما را تهدید می كنند، هیچ خطری بالاتر از این نفس نیست كه گاه انسان را به انحراف می كشاند و خود انسان متوجه نمی شود. قرآن بخوانید، زیرا قرآن تمام دستورات زندگی را به شما می گوید.

نهج البلاغه و صحیفه سجادیه هم همین طور. مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهید شدم، اصلاً ناراحت نباش. ما همه امانت هستیم و همه ما از دنیا می رویم، زیرا این دنیا آزمایشگاهی است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمایش قرار می دهد. این ما هستیم كه باید سعی كنیم و از این امتحان كه بالاترین امتحان هاست سربلند بیرون بیاییم و در قیامت پیش خدا سرافكنده نباشیم. یادم هست كه در آخرین جلسه ، گفت و گویی كه با برادر شهیدم داشتم، درباره معاد برایم صحبت می كرد و می گفت،” در فكر آخرت باشید.” و بعد از این جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد.

از صمیم قلب به او تبریك می گویم و از خدا می خواهم صداقتی همانند شهیدان به من عطا كند و سعادت این را بدهد كه تنها و تنها در راه او قدم برداریم و برای رضای او كار كنیم. شهید كسی است كه به آخرین مرحله ی كمال خود رسیده است و راهش را با آگاهی، ایمان و خلوص می پیماید و همیشه پیروز و جاوید است. به ولایت فقیه ارج بنهیم و بدانیم كه الان امام خمینی بر ما ولایت دارد و بدانیم تنها در این صورت، در دنیا و آخرت موفق می شویم كه با همدیگر صمیمی باشیم. یار و رفیق همدیگر باشیم و با دشمن مقابله كنیم. چه دشمنانی كه در درون ما هستند، چه دشمنان بیرونی. من هم مانند برادر شهیدم (مهدی) هرچه یادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهی هست، به بزرگی خودتان ببخشید.

والسلام علیكم و رحمت الله و بركاته مریم فرهانیان

 نظر دهید »

کلامی از شهدا .

06 مهر 1394 توسط فروتن

قدرت عقل

خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان میکنم ببخش!

“شهید چمران”

پرواز

ترسم بر آن است که نکند بر اثر سنگيني گناهانم نتوانم سبک شوم …
و به سويت پروازکنم و از جمله کساني باشم که از ياد تو و آياتت غافل شده‌اند.

خدايا قدرتي به من عطا فرما که اين بار بتوانم در راه تو قدم بردارم

و در خودسازی خود کوشا باشم.

خدايا توفيق ادامه‌ راه راستين شهدا را به همه‌ي ما عطا فرما.

“شهيد هاشم اعتمادی”

دیروز

دیروزدنبال گمنامی بودیم وامروز مواظبیم ناممان گم نشود…
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد…

آنجا بر درب اتاقمان می‌نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست…

الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید….

“شهید شوشتری”

 نظر دهید »

مراسم افتتاحیه سال تحصیلی 95-94حوزه های علمیه خواهران مدرسه علمیه فاطمیه درچه و مدرسه فاطمه فلاورجان با حضور سرکار خانم قاسمی ( استاد حوزه و دانشگاه)

06 مهر 1394 توسط فروتن

مراسم افتتاحیه سال تحصیلی 95-94حوزه های علمیه خواهران مدرسه علمیه فاطمیه درچه و مدرسه فاطمه فلاورجان با حضور سرکار خانم قاسمی ( استاد حوزه و دانشگاه)


خانم قاسمی ( استاد حوزه و دانشگاه ) ضمن تبریک سال تحصیلی حوزه های علمیه اذعان داشتند: توصیه من به همه طلاب این است که همواره در فراگیری علم و دانش ثابت قدم باشید، زیرا با ورود به حوزه، طلاب به غنای علمی می رسند و در کسب هر چه بیشتر معارف الهی موفق تر خواهند بود واین امرمساوی با غنای روح و روان است که انتهای آن «عبدالله » وسپس « عندربهم یرزقون » می باشد.
قاسمی تاکید داشت : در عصر ما دشمن تهاجم خود را از طریق توپ و تانک انجام نمی دهد بلکه متد جدید آن جنگ عقیدتی است ، زیرا اگر مبانی اعتقادی ضعیف باشد افراد با ارائه چند شبهه از طرف دشمن همه چیز را کنار می گذارند.
خانم قاسمی در ادامه گفت: من با جرأت می توانم بگویم تنها سنگری که محافظ عقاید ماست حوزه های علمیه است ، زیرا با ورود به حوزه و فراگرفتن احکام، سبک زندگی ، اسلامی می شود . احکام یعنی شریعت و اگر انسان شریعت را یاد گرفت ، به عمق حقیقت آن خواهد رسید، و از این طریق « اهدنا الصراط المستقیم » حاصل می شود.
خانم قاسمی در پایان سخنان خود به همه طلاب سفارش کردند: از آنجا که حوزه مکانی مقدس و بی نظیر است و بهترین محل برای رفع شبهات دینی و اصلاح عقاید می باشد.لذا باید طلاب به این امرتوجه داشته باشندکه هرکس در وادی علم و دانش قدم گذاشت و خواهان کسب مدارج بالا شد،بداند که بدون توسل ، معرفت و ولایت این امر امکان پذیر نخواهد بود.پس برای فهم و درک همه فضائل ، این امر مستلزم تربیت نفس خودمان در مرتبه اول می باشدکه در این صورت می توانیم وارد وادی ولایت شویم.


در ادامه برنامه ، سرکار خانم فروتن «مدیر مدرسه علمیه فاطمیه درچه» به قرائت پیام مدیر حوزه های علمیه استان اصفهان به مناسبت آغاز سال تحصیلی 95-94 پرداختند و ضمن قرائت، همه طلاب را به توجه و تأمل هر چه بیشتر موارد خوانده شده ؛ دعوت کردند.


همچنین سرکار خانم الله دادیان « مدیر مدرسه حضرت فاطمه فلاورجان » ضمن تبریک آغاز سال تحصیلی به نکات اخلاقی – معرفتی پرداختند وتاکید نمودند: که طلاب توجه بیشتر نسبت به مکانی که در آن پا گذاشته اند، داشته باشند ودر نظر بگیرند که صاحب اصلی آن حضرت ولی عصر «عجل الله فرجه الشریف » هستند و تمامی اعمال آنان به محضرآقا عرضه خواهد شد.


در ادامه برنامه به مناسبت « سالروز ازدواج حضرت علی (علیه السلام ) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها »خانم صمدی « مداح اهل بیت » ضمن خواندن مولودی به ذکر فضائل اهل بیت پرداختند که باعث شور وشعف طلاب عزیز شد.


در پایان با قرائت «میثاق نامه طلبگی» توسط سرکار خانم محمدی « طلبه مدرسه فاطمیه درچه » واهداء «پک فرهنگی» به طلاب پایه اول ، ورودشان به حوزه علمیه گرامی داشته شد.

 نظر دهید »

من امانتی هستم از طرف خدا!

06 مهر 1394 توسط فروتن

شناسنامه ش را دستكاری كرد تا بتونه بره جبهه… .

وقت جبهه رفتن مادرش گفته بود: (تو هنوز كم سن و سالی نرو جبهه) اونم جواب داده بود: (مگه حضرت قاسم چند سال داشت، منم عزیز تر از حضرت قاسم نیستم.)

پدر تازه از دنیا رفته بود و مادر اجازه نمی داد كه بره جبهه.

محمد حسن تو خواب دیده بود كه پدرش درب بهشت ایستاده و داخل نمیشه، بهش گفته بود: (چرا وارد نمیشی؟ ) پدر بهش گفته بود: (پسرم منتظر تو هستم.)

خوابشو برای مادر تعریف میكنه و بالأخره رضایت مادر رو میگیره.

عكس جدیدی میگیره و به مادرش میده و میگه: (مادر این عكس به زودی روی پوستر و سر كوچه و بازار نصب میشه و زیرش می نویسن ” شهید محمد حسن جوكار فرزند شعبان ” )

برای اولین و آخرین بار به جبهه رفت.

تو جبهه رو لباس هاش نوشته بود: (شهید محمد حسن جوكار) و وقتی بهش گفته بودن تو كه زنده ای گفته بود: (من شهید زنده ام و به زودی به شهادت میرسم .)

سرانجام در حالی كه 15 بهار از عمرش نگذشته بود 61/02/18 تو عملیات بیت المقدس و تو خرمشهر عزیز بر اثر اصابت گلوله به سر مطهرش به ملكوتیان پیوست.

تو وصیتنامه ش نوشته بود: ((مادر جان، همیشه به تو گفته بودم شهید می شوم، من امانتی هستم از طرف خدا نزد شما و روزی باید پیش او بروم و امروز همان روز است.))

 نظر دهید »

گزيده بيانات رهبر انقلاب درباره دفاع مقدس.

06 مهر 1394 توسط فروتن

شروع جنگ يعنى شروع افتخارات اين ملت، شروع تهاجم دشمن يعنى شروع دفاع مقدس ما، شروع شعله‌ور شدن آتش خيانت استكبار يعنى شروع بروز شجاعت همه‌ى قشرهاى ملت براى ايستادگى در مقابل استكبار، پس اين افتخار دارد.

حماسه‏ ملت ايران در دفاع مقدس، نمايش‌گر قله ظرفيت‌هاى انسانى مردم اين سرزمين خدايى است.
فداكاري‌ها‌ى هشت سال دفاع مقدس‏ توانست يك نظام الهى و معنوى و متّكى بر تفكّر و انديشه درست و برخاسته از ايمان را تحكيم كند.

حماسه‏ ى ملت ايران در دفاع مقدس، نمايش‌گر قله‏ى ظرفيت‌هاى انسانى مردم اين سرزمين خدايى است.

جنگ ايران و عراق يك جنگ معمولى نبود، جنگ دو ارتش يا دو كشور با هم نبود؛ جنگ يك كشور در مقابل عمده قواى نظامى و پشتيباني‌هاى نظامى جهان بود. تمام قدرت نظامى و سياسى امريكا پشت سرِ رژيم بعثى عراق ايستاد.

اين جنگ (جنگ هشت ساله)، مظهر و تجلى همه ‏ى روحيات خوب و سازنده‏‌اى است كه يك ملت و يك كشور را مى‏تواند به تعالى حقيقى برساند.

اين جنگ (جنگ هشت ساله‏) حقيقتاً يك گنجِ تمام‌نشدنى است.

جنگ، حقيقتاً كوره‏اى بود كه جوانان و بقيه مردم را آب‌ديده كرد.

اين جنگ هشت ساله و اين دفاع مقدّس، از بزرگ‌ترين افتخارات ملت ايران بود.

ما در جنگ نظامى توانستيم خودمان را پيروز كنيم؛ به كمك چه چيزى؟ به كمك باور و ايمان و اتّكاى به نفس و وحدت و اميد به آينده و روشن‌بودن هدف‌ها و تكيه به نيروهاى ذاتى خويش و تكيه به اسلام.

اگر ملت ايران هشت سال جنگ تحميلى را نمى‏داشت، البته خيلى از ويراني‌ها را، خيلى از فقدان‌ها را، خيلى از خسارت‌ها را نمى‏داشت؛ اما اين اعتماد به نفس را هم نمى‏داشت؛ اين قدرت علمى، نظامى و پيشرفت صنعتى را هم نمى‏داشت؛ اين عزّتى را هم كه در مقابل چشم جهانيان به دست آورده است، نمى‏داشت؛ اين حالت يأس و نااميدى از تسلّط بر اين ملت هم در دل دشمنان بزرگ او به وجود نمى‏ آمد.

اين جنگ آن‏قدر حرف گفتنى دارد كه اگر دهها سال هنرمندان ما و افراد خوش‌ذوق و با ابتكار بنشينند و در جزء جزء آن كار كنند، باز هم حرف‌هاى گفتنى خواهند داشت.

ما جنگِ با اين عظمت و پُر از حماسه و حقيقتاً پُر از جلوه‏هاى زيبا و بى‏نظير داشته‏ايم؛ نسل جديد هم از آن خبر ندارد؛ بايد اين‌ها احياء، بازيابى و بازسازى شود و در معرض ديد قرار گيرد.

جوهر انقلاب و ايمان در اين ميدان خطر، (ميدان جنگ 8 ساله )خود را در اراده و عمل و قدرت مديريّت انسانها نشان داد.

جنگ تحميلى هشت ساله ما، داستان عبرت‏آموز عجيبى است.

جنگ هشت ساله، جنگ دو كشور و دو ارتش نبود؛ جنگِ يك ائتلاف نانوشته جهانى عليه ملتى كه تصميم داشتند حدّاكثر فشار ممكن را از لحاظ نظامى و اقتصادى و غيره بر او وارد بياورند بود، تا از راهى كه در پيش گرفته بود برگردد؛ ولى نتوانستند.

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 141
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس