مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام بیاناتی کافی و شافی در حقّ پدر بزرگوارشان فرموده اند که به چند فراز از آنها اشاره می کنیم: «اِنَّ نُورَ اَبِی طَالِبٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَیُطْفِی ءُ اَنْوَارَ الْخَلاَیِقِ، اِلاَّ خَمْسَةَ اَنْوَارٍ؛ روز قیامت نور ابو طالب، به جز انوار پنج تن، بر انوار همه مخلوقات چیره می شود.»
و در پایان همین حدیث فرمود: «اَلاَ اِنَّ نُورَهُ مِنْ نُورِنَا، خَلَقَهُ اللّهُ مِنْ قَبْلِ خَلْقِ آدَمَ بِأَلْفَیْ عَامٍ؛ آگاه باشید که نور ابو طالب از نور ماست، خداوند دو هزار سال پیش از خلقت حضرت آدم، آن را آفریده است.»
آن حضرت در این باره به اصبغ بن نباته فرمود: «پدرم (ابو طالب) و نیاکانم: عبد المطلب، هاشم و عبد مناف، هرگز بت نپرستیدند؛ به سوی کعبه نماز می گذاردند، بر دین ابراهیم و متمسّک به آیین او بودند.»
و در حدیث دیگری فرمود: «به خدا سوگند! ابو طالب (عبد مناف بن عبد المطلب) مؤمن و مسلمان بود و از ترس اینکه قریش، بنی هاشم را نابود کنند، ایمانش را مخفی می داشت.»
و در حدیث دیگری فرمود: «قَالَ لِی اَبِی: یَا بُنَیَّ اِلْزَمْ اِبْنَ عَمِّکَ، فَاِنَّکَ تَسْلَمُ بِهِ مِنْ کُلِّ بَأْسٍ عَاجِلٍ وَآجِلٍ؛ پدرم به من گفت: پسرم! از پسرعمویت جدا مشو، که به این وسیله (ملازمت پیامبر) از هر مشکلی در دنیا و آخرت محفوظ می مانی.»
و در باره ابراز ایمانش فرمود: «مَا مَاتَ اَبُوطَالِبٍ حَتَّی اَعْطَی رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ نَفْسِهِ الرِّضَا؛ ابو طالب از دنیا نرفت، جز اینکه پیامبر خدا را از خودش خشنود کرد.»
معاویه در نامه ای به خدمت مولای متقیان نوشت که ما همگی از تبار عبد مناف هستیم، یکی بر دیگری برتری ندارد.
مولای متقیان در پاسخ، نامه پرنکته ای به وی نوشت که به چند فرازش اشاره می کنیم:
1. امیّه، همانند هاشم نبود.
2. حرب، چون عبد المطلب نبود.
3. ابوسفیان، چون ابو طالب نبود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همواره به یاد حمایتهای بی دریغ حضرت ابو طالب بود، هرگز خوبیهای او را به فراموشی نسپرد
4. مهاجر، چون طلیق نیست.
5. صاحب نسب روشن همانند دخیل در نسب نیست.
6. اهل حق، چون اهل باطل نیست.
7. شخص باایمان، همانند فرد دغل باز نیست.
8. پس از همه اینها، برتری نبوّت نیز از آنِ ماست که عزیزان را با آن خوار و زبون، و زبونها را با آن به عزّت رساندیم.
مولای متقیان، امیرمؤمنان علیه السلام در سوگ پدر بزرگوارش، چکامه هایی سروده، از آن جمله است، چکامه ای به مطلع ذیل: «اَرِقْتُ لِنُوحٍ آخِرَ اللَّیْلِ غَرَّدَا.»
و چکامه ای با این مطلع: «اَبَا طَالِبٍ عِصْمَةُ الاَْرَامِلِ.»
و چکامه دیگری در سوگ ابو طالب و خدیجه با مطلع ذیل سروده است: «اَعَیْنَیَّ جُودَا بَارَکَ اللّهُ فِیکُمَا.»
امیرمؤمنان علیه السلام خوشوقت می شد از اینکه اشعار ابو طالب تدوین و انشاد شود. آن حضرت در این باره می فرمود: «تَعَلَّمُوهُ وَعَلِّمُوهُ اَوْلاَدَکُمْ، فَاِنَّهُ کَانَ عَلَی دِینِ اللّهِ وَفِیهِ عِلْمٌ کَثِیرٌ؛ آن را یاد بگیرید و به فرزندان خود بیاموزید که او بر آیین خدا بود و در اشعار وی، دانش فراوان است.»
مولای متقیان می فرماید: «چون پدرم به حال احتضار افتاد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور پیدا کرد و در باره او بشارتی به من داد که از همه دنیا و آنچه در دنیاست برای من محبوب تر است.»