رسالتِ مبارک
وقتی سرنوشت در طَبق تقدیر نگاشته شود؛ بی آلایش ترین فرد از آدمیان بلند پایه ترین فرد در گفتار و کردار، در شرف، استواری دین و کامل شدن آرمانش که سعادت مردم است، رقم می خورد؛ همانند هر روز شیرین ترین و سعادت بخش ترین ستایش بر لبانش نشست، عهد دیرینه خویش را با مولای خود تازه نمود و طراوت این عهد، هرگز از باغ بندگی و عبودیت بیرون نرفت و پیوسته شال محبت معبود را بر گردن می نهد تا نوازشگر شانه های لرزانش باشد.
صدا برآمد، محمد صلی الله علیه و آله ای فروزنده ستاره ی یمن و سعادت ! سر بر آسمان بلند نما، پنجره قلب و نگاهش را رو به آسمان بیکرانش گشود تا با یک اشارت، قلب و دل را ماوای فرمانش دهد، یس معبودا! اکنون حکمی مرقوم بر تو ارزانی خواهد شد تا با آن رحمتی بر جهانیان باشی . به رسم ادب و بالندگی سر تعظیم فرود آورد و فرمود تسلیم امر تو هستم، ندا آمد، چشم بگشا که طلوع خورشید نبّوت بر تو تجلی نماید. بارانشوق بر گونه هایش جاری شدو فرمود من؟! خطاب آمد آری. طوماری از نور که مهر خاتم بر آن حک شده این گونه محفوظ و ثبت بر تو ارزانی می شود، و از این پس هر کس مطیع و فرمانبردار رسالتت باشد، حیاتش بستر شایسته ترین رحمت های الهی ست. پس این مقام و رسالت بر تو مبارک.
تو را كرد مبعوث يكتااله كه بر كرده ي خلق باشي گواه
كه بر مردم نيك باشي بشير به بدكار مردم بگردي نذير
به دستور و با اذن پروردگار خلايق بخواني سوي كردگار
چراغ فروزان عالم شوي كه روشن كني جاده ي رهروي
يا ايُّها النّبيُّ انّا ارسلناك شاهداً و مبشراًو نذيراً و داعياً الي الله باذنه و سراجاً منيراً
سوره ي احزاب آيه 45,46
سلیمانی