السَّلامُ عَلَي مُحْيِي الْمُؤمِنينَ وَ مُبيرِ الْكافِرينَ اَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الْاُمَم
اَلسَّلامُ عَلَي الْقائِمِ الْمُنْتَظَر وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَر اَلسَّلامُ عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ في بِلادِهِ
سلام بر امامی که موجب احیاء مومنین و نابودی و بی ثمری نقشه ی کافران خواهد شد.!
سلام بر مهدی امت، سلام بر قائم منتظر و عدل مورد نظر…!
سلام بر بقیه الله در هر جایی که آنجا شهر خدا خواهد بود!
بحث ما در رابطه با مهدویت و حقیقت این اعتقاد است که آیا این اعتقاد یک مبنای استدلالی و عقلی دارد و توجه دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به مسئله ی مهدویت بر اساس یک حقیقت بنا شده است یا نه، و آیا اعتقاد به این که انتهای عالم با ظهور آن وجود مقدس، نورانیت پیدا میکند و حیات زمینی معنای حقیقی خود را نشان میدهد، ریشه در یک واقعیت حتمی الوجود دارد؟ یا یک ـرمان خیالی است؟ خلاصه این که آیا اعتقاد به وجود مقدس حضرت مهدی(عج) مبنای عقلی دارد و یا آرزوی زیبایی است که انسانها دوست دارند چنین باشد، بدون آنکه دلیلی بر واقعیت آن داشته باشند.
انسان کامل، غایت هر انسان
اعتقاد ما این است که عالم همواره دارای یک انسان کامل است که تمام بشریت از او بهره می گیرند، حال چه آن انسان کامل ظاهر باشد، چه غایب. انبیا و ائمه ی یازده گانه(ع) انسانهای کاملی در زمان حیات خود بودند و وجود مقدس امام زمان (عج) انسان کاملی است که فعلا غایب است، ولی در عین حال موجود است و غایت و مقصد همه ی انسان ها است، به طوری که همه ی انسانها در ذات و فطرت خود می خواهند در انسانیت کامل شوند و به عبارت دیگر می خواهند به انسان کامل نزدیک گردند.
نقش امام زمان(عج) در زمان غیبت
حاصل قضیه این که امامت یک مسئله ی بسیار عالی و یک فرهنگ فوق العاده زیبایی است که ما باید بر روی آن وقت بگذاریمو متوجه زیبایی های عالم وجود بشویم. پس از اثبات وجود و نقش ائمه اطهار(ع) بعد از پیامبر(ع) و تببین دین توسط آن ذوات مقدسه، این سوءال مطرح می شود که بعد از امام یازدهمکه وجود مقدس امام مهدی(عج) آرام آرام در پرده ی غیبت می رود- اول غیبت صغری و بعد غیبت کبری- آیا در زمان غیبت امام، حضور و نقش امام(ع) در هستی از بین می رود؟ آیا در حال حاضر واقعا امام در جهان و در زندگی ما حاضر نیستند؟ آیا غیبت امام به همین سادگی است که از صحنه ی زندگی بشر عایب و خارج شده اند؟ یا نه، تمام ابعاد عقل و قرآن به اندیشه ما کمک میکند که ما متوجه وجود ایشان و نقش آفرینی آن حضرت باشیم، منتها نوع و شکل ماموریتشان از ظهور به غیبت تغییر کرده است؟ مسلم غایب بودن امامی که باید عنان مدیریت جهان را به دست یرد، برای مردم جهان ماموریت بزرگی است، ولی نباید غیبت آن حضرت را برابر حذف نقش آن حضرت به حساب آورد.
ما باید از نظر معرفتی و اخلاقی آمادگی ارتباط با آن حقیقت غیبی را پیدا کنیم تا حجاب بین جهان و آن حضرت کنار رود. مثل کاری که یک عارف انجام می دهدو با تغییر درجه ی وجودی خود، حجاب بین خود و حقایق غیبی را پشت سر میگذارد.
حضرت رسول(ع) فرمودند: مَن ماتَ و لم یَعرِف إمامَ زَمانِهِ، ماتَ میتَة جاهِلِیَّة.
یعنی اگر کسی بمیرد و اما زمان خودش را درک نکند به مرگ جاهلیت مرده است. پیام این حدیث این است که تنها با قرآن نمی توان مسلمان بود و به عنوان مسلمان از دنیا رفت، بلکه باید امام زمان خود را بشناسید، وگرنه به مرگ جاهلیت –که همان بت پرستی باشد- مرده اید و مسلم است شناخت امام زمان(عج) که در این روایت مد نظر دارد، شناختی است که بهره های شناختی و معرفتی برای ما دارد و نیز امام زمان(عج) باید مقامی باشد که شناخت آن شناخت حقیقتی بزرگ به حساب آید، که بحث آن با تفصیل در جای خودش است.
دراین جا فقط به عنوان شاهدی بر این که همواره یک انسان کاملی در هستی، هست مطرح کردیم. روایت روشن می کند که در صورت نشناختن امام زمان، قرآن و سنت پیامبر(ع) به تنهایی به دردتان نخورده است. در زمان وجود مقدس پیامبر(ع) امام زمان، خود پیغمبرند، زیرا پیامبر خدا(ع) علاوه بر مقام نبوت مقام امامت را نیز داشته اند، چون آن حضرت ابراهیم(ع) هستندو در قرآن می فرماید: پس از آنکه ابراهیم(ع) را به مقام امامت رساندیم آن حضرت به خداوند عرضه داشت، آیا به ذریه و فرزندان من این امامت می رسد؟! خداوند فرمود: (…لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ)
امامت عهد من است و به فرزندانی از تو می رسد که هیچ گونه ظلمی نداشته باشند، یعنی معصوم باشند. حال که طبق آیه قرآن، پیامبر اسلام(ع) معصوم است و از طرفی ذریه و فرزند حضرت ابراهیم(ع) می باشد، پس در زمان خودشان علاوه بر مقام نبوت، دارای مقام امامت نیز بودند و امام زمان محسوب می شدند.
رقیق شدن پرده ی غیبت
با توجه قلبی به امام(ع) با یک رویکرد که مقصد و مقصود جنبه ی روحانی وجود خودمان است، می توانیم رابطه ی خود را با عالم غیب رقیق کنیم همین طور که عدم توجه به امام و نشناختن مقام حضرت موجب می شود تا حجاب های حجاب های بین ما و عالم غیب غلیظ و شدید شود. زیرا همان طور که می دانید مقام امام زمان(عج) یک حقیقت متعالی است که در جمال منور یک شخص ظاهر شده، شخصی که در مقام نوری خود واسطه ی فیض بین ما و خداست و به این معنی از جبرائیل و عزرائیل نیز بالاتر می باشدو باید با همان دید که به ملائکه ی مقرب می نگریم به حضرت نظر نماییم و فراموش نکنیم که حقایق در مقام ظهور خود مانند نور، شدت و ضعف دارند و در همین رابطه فرج حضرت صاحب الاًمر(عج) شدید و ضعیف می شود. در زمان دفاع مقدس، ظهور نور امام زمان(عج) از دوران سازندگی شدید تر بو، البتع هر حقیقتی از جهتی تشکیک بردار و دارای شدت و ضعف است و از جهت دیگر دارای یک مقام مطلق می باشد، مثل (وجود) که در عین شدت و ضعف داشتن در مراتب، دارای مقام (مطلق) است و در مقام مطلق منشاً همه ی موجودات می باشد. فرج امام زمان(عج) هم در عین شدت و ضعف در ظهور دارای یک فرج مطلق است و آن وقتی است که می گوییم دور عالم، از دور ظلمانی به دور نورانی تبدیل میشود و تمام مناسبات عالم معکوس می گردد.
با این که رسول خدا(ع) از روز اول به ما فرمودند: (اَفضَلُ الْعِبادَةِ ، إِنْتِظارُ الْفَرَجِ) بالاترین عبادت انتظار فرج است. رسو خدا(ع) از طریق شریعت الهی مسلمانان را در مسیری قرار دادند که همواره برکات الهی به آن ها می رسید، منتهی در ادامه باید با پایداری بر شریعت الهی منتظر فرج های گوناگون می شدند و نه تنها روحیه ی انتظار فرج الهی را در خود حفظ می کردند بلکه به فرج نهایی که با ظهور مهخدی امت(عج) محقق می شود، نظر می دوختند ولی فرج خود را در معاویه و بنی امیه دنبال کردند در نتیجه گرفتار یزید شدند و فجایعی بر سر آن ها آمد که لشکریان یزید در مدینه به بار آوردند و تجاوز به ناموس مردم مدینه را بر خود مباح دانستند.