رهنمودهای تربیتی امام موسی کاظم (علیه السلام )!
تربیت یکی از مهمترین مقوله های مطرح و قابل توجه برای تحصیل کمالات روحانی و نفسانی می باشد که اهل بیت علیهم السلام نیز به آن بسیار سفارش نموده اند. مسئله تربیت از همان نوزادی و چه بسا از دوران بارداری آغاز می گردد. اگر بخواهیم اجتماعی سالم و امن داشته باشیم باید فرزندان خویش را درست تربیت کنیم تا جامعه ای سالم و با نشاط داشته باشیم. امامان معصوم ما برای هدایت صحیح ما در طی این طریق دستوراتی ارائه فرموده اند که ما را در این مسیر پُر فراز و نشیب دستگیری می کند. امام کاظم علیه السلام نیز جهت تربیت صحیح کودکان راهکارهایی توصیه فرموده اند که به برخی از آنان اشاره می نماییم.
کودک و وابستگی به والدین
پیوند عاطفی والدین و فرزندان از نشانه های خداوند است؛ پیوند ناگسستنی و بی شائبه ای که بر اساس محبت است نه نیاز و منفعت. وابستگی عاطفی فرزند به والدین بیش از تعلق خاطر والدین به فرزند است. نیاز به عاطفه سراسر وجود کودک را فرا گرفته و او را به عنایت والدین نیازمند ساخته است. کودک توان دوری از والدین را ندارد و هرگونه بی توجهی پدر و مادر به این وابستگی، می تواند برای آینده کودک مشکل آفرین باشد. متاسفانه امروزه برخی از والدین،- بی آن که ناگزیر باشند-، فرزندان خود را به مهد کودک می سپارند. هر چند مهد کودک بُعد اجتماعی شخصیت کودکان را پرورش می دهد، اما هرگز پاسخگوی نیاز حیاتی کودک به عاطفه نیست. بنابراین شایسته است والدین، در حد امکان، فرزندان خود را از حلاوت مهر مادری و عطوفت پدری محروم نسازند. توجه به وابستگی کودک چنان مهم است که حتی در محافل نباید میان پدر و فرزند که کنار هم نشسته اند، فاصله انداخت.
وفا به وعده
وفای به وعده، حتی در برابر کفار، از صفات پسندیده و مورد توجه پیشوایان دین است. این عمل مهم در برخورد با کودکان از اهمیت بیشتری برخوردار است. کودکان جز به تحقق وعده والدین نمی اندیشند، در وفای والدین تردید ندارند و همواره به انتظار لحظه موعود می نشینند.هرگونه تأخیر و تخلف در وفای به وعده آنها را می آزارد و به تخریب روحیه اعتماد به والدین می انجامد. افزون بر این، چنین کردار ناپسندی غیرمستقیم درس پیمان شکنی به آنان می آموزد. کلیب صیداوی نقل می کند که، امام کاظم علیه السلام فرمود: «اذا وعدتم الصبیان وفوا لهم…» هنگامی که به فرزندانتان وعده دادید، وفا کنید؛ همانا کودکان چنان می پندارند که شما به آنها روزی می دهید. خداوند متعال به خاطر هیچ چیزی به اندازه زنان و کودکان خشمگین نمی شود.
کودکان و نماز
نماز ستون دین و سرچشمه همه نیکی هاست. هرچند این امر مهم همزمان با سن تکلیف بر انسان واجب می شود؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند، سریع تر تحت الطاف الهی قرار می گیرند و شتابان تر در راه کسب فضایل اخلاقی گام خواهند گذاشت. انسانی که از کودکی با نماز آشنا و مأنوس شود، زودتر شیرینی عبادت و ارتباط با پروردگار را می چشد و دیگر هرگز ذائقه دلش طعم تلخ گناه را نمی پسندد. از بُعد اجتماعی نیز نماز، نوجوان را به جماعت نیک رفتاران و پسندیدگان پیوند می دهد و از فرو رفتن در گرداب آشنایی با آلودگان و تبهکاران بازمی دارد. نماز در نوجوانی و قبل از تکلیف، تجربه ای شیرین و جذاب است و هنگام تکلیف، احساس سختی فرایض را از انسان دور می سازد. بدین جهت ائمه علیهم السلام فرزندان خود را، قبل از سن تکلیف، با نماز آشنا می ساختند. امام کاظم علیه السلام فرمود:« مروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا سبع سنین… »؛ هنگامی که فرزندانتان به سن هفت سالگی رسیدند، آنها را به نماز فرمان دهید.
فرزندان و بستر استراحت
اسلام به پیشگیری از گناه اهمیت بسیار می دهد و برای از بین بردن زمینه های گناه تأکید می کند. رعایت حجاب، پرهیز از اختلاط زنان و مردان، کراهت سخن گفتن بسیار با نامحرمان و… از همین باب است. جدا کردن بستر فرزندان در آستانه سن تمیز نیز بخشی از برنامه پیشگیری از گناهان است. امام کاظم علیه السلام) می فرماید: هنگامی که فرزندانتان به ده سالگی رسیدند، بسترشان را از هم جدا کنید.
فرزندان و مسئولیت
مسئولیت دادن به فرزندان از روش های مؤثر تربیتی است. مسئولیت، اگر متناسب با توان کودکان باشد و در انجام دادن آن یاری شوند، اعتماد به نفسشان را تقویت می کند و آنان را برای پذیرش و به انجام رساندن مسئولیت های بزرگتر آماده می سازد. علاوه براین، کودکان احساس می کنند که والدین برای آنها احترام قایلند و آنها را ناتوان نمی انگارند. پیشوای هفتم شیعیان، در فرصت های مناسب، به فرزندانش مسئولیت می داد. سلیمان جعفری می گوید: “هنگامی که یکی از فرزندان امام کاظم علیه السلام در بستر مرگ بود، حضرت به فرزندش قاسم فرمود: بر بالین برادرت سوره صافات بخوان. قاسم قرائت سوره صافات را شروع کرد و چون به آیه «اهم اشد خلقا ام من خلقناه» رسید، برادرش وفات یافت. آن حضرت همچنین، هم زمان با وصی اصلی قرار دادن حضرت رضا علیه السلام سه تن از فرزندانش (عباس، اسماعیل و احمد) را در مسئولیت وصایت با امام هشتم علیه السلام همراه ساخت.
ناآرامی کودکان
برخی از کودکان بسیار شلوغ، پُرتحرک و ناآرامند؛ به هر کاری دست می زنند و چه بسا سبب آزار والدین می شوند. برخی از والدین در برابر آنها موضع می گیرند، لب به سرزنش می گشایند و آنان را نابهنجار به شمار می آورند؛ درحالی که تحرک و ناآرامی کودکان معمولاً طبیعی است وکسانی که در کودکی شلوغ و پرتحرک باشند، در جوانی آرام و بردبار خواهند شد. بنابراین بجاست والدین کمرهمت ببندند و با صبر و حوصله، خود را برای گذر از این دوره حساس و چه بسا طاقت فرسا مهیا سازند. امام کاظم علیه السلام فرمود: «تستحب عرامه الصبی فی صغره لیکون حلیما فی کبره؛… ما ینبغی ان یکون الا هکذا» سزاوار است فرزند در کودکی شلوغ و پرتحرک باشد تا در بزرگی صبور و بردبار شود؛… و جز این روا نیست.
تفاوت آری، تبعیض هرگز
تبعیض و تفاوت دو واژه نزدیک، ولی متفاوت است. تبعیض بدین معناست که در میان افراد هم پایه و همسان بی دلیل فرد یا افرادی را برتر به شمار آوریم؛ ولی تفاوت عبارت است از برتری شایستگان. در سیره تربیتی امام کاظم علیه السلام تبعیض ممنوع، و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعیض میان فرزندان بذر کینه و اختلاف و بدبینی به والدین را در دل کودکان می پراکند. امام کاظم علیه السلام از پدرانش چنین نقل می کند: مردی یکی از دو فرزندش را بوسید و دیگری را رها کرد. رسول خدا (ص) [با ناراحتی] فرمود: چرا بین آن ها به مساوات رفتار نمی کنی؟ تفاوت اگر بجا و منطقی باشد، موجب پیشرفت فرزندان می شود؛ زیرا حس رقابت سالم را در آنها تقویت می کند. امام کاظم در مواردی میان فرزندانش تفاوت قائل می شد. رفاعه از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام پرسید: ای فرزند رسول خدا، مردی چند پسر دارد؛ آیا برتر شمردن یکی بر دیگران، درست است؟
امام (ع) پاسخ داد: «نعم، لا باءس؛ قد کان ابی(ع) یفضلنی علی عبدالله»؛ بله، مانعی ندارد؛ زیرا پدرم [حضرت صادق(ع)] مرا بر عبدالله، برادر بزرگترم ترجیح می داد.حضرت رضا علیه السلام نیز فرمود: پدر بزرگوارم اسماعیل را، با آن که از عباس کوچکتر بود، در سرپرستی صدقه اموال بر عباس مقدم داشت.
شیخ مفید می نویسد: احمد بن موسی شخصی بخشنده، بزرگوار و با ورع بود، امام کاظم علیه السلام او را دوست می داشت، بر دیگران مقدم می شمرد و مزرعه خود را به او بخشید.
تفاوت نهادن میان فرزندان امری بسیار ظریف و حساس است و نیاز به کمال دقت و ظرافت دارد؛ زیرا ممکن است فرزندان آن را تبعیض پندارند. پس والدین باید به موارد زیر دقت داشته باشند:
1- نگاه متفاوت میان فرزندان، به گونه ای باشد که کسی آن را تبعیض به شمار نیاورد.
2- دقت کنند که سبب برتری فرزندی که برتر می شمارند، کاملاً آشکار باشد.
3- در صورت امکان، امتیاز فرزند برتر را، با عباراتی سازنده، بیان کنند.
امام هفتم علیه السلام در مواردی حضرت رضا علیه السلام را بر دیگران ترجیح می داد، او را الگوی دیگر فرزندان معرفی می کرد و وجه برتری اش را آشکار می ساخت. اسحاق بن موسی می گوید: امام کاظم علیه السلام به فرزندانش می فرمود: “برادرتان علی(ع) دانشمند آل محمد (ص) است، درباره دینتان از او بپرسید و آنچه بیان می کند، به خاطر بسپارید. همانا که ابوجعفر(ع) به من فرمود: دانشمند آل محمد در شمار فرزندان تو خواهد بود. کاش وی را درک می کردم. بی تردید او همنام امیرمومنان [علی] است.
موقعیت اجتماعی فرزندان
فرزندان تا وقتی به بلوغ شرعی، عقلی و اجتماعی دست نیافته اند، به مراقبت والدین و هدایت آنها نیاز دارند. فراهم ساختن زمینه مساعد برای دستیابی فرزندان به جایگاه اجتماعی مناسب، بخشی از وظایف والدین در برابر فرزندان است. آنها باید برای رسیدن به این هدف، فرزندشان را در انتخاب شغل مناسب یاری دهند. چه بسیار فرزندانی که بر اثر بی توجهی والدین به مشاغل پَست و منفی تن داده اند و به خاطر محروم بودن از راهنمایی های سودمند والدین، از موقعیت های ارزشمند و شایسته اجتماعی محروم شده اند، سرانجامشان به رذالت و پستی گراییده است و مایه ننگ و خواری والدین گردیده اند. امام کاظم(ع) فرمود: ” شخصی [با فرزندش] خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا، حق این فرزند برمن چیست؟ حضرت فرمود: نام نیکو برایش انتخاب کن، او را ادب بیاموز و در موقعیتی نیک قرار ده.” [جایگاه اجتماعی مناسب برایش فراهم ساز. در حدیث دیگری می فرماید: شخصی همراه فرزندش خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: یا رسول الله، من به فرزندم نوشتن آموختم، او را به چه کاری بگمارم؟ حضرت فرمود: او را به کاری که خشنودی خداوند در آن است بگمار و از پنج شغل بازدار: سیائی، صائغی، قصابی، حناطی و نحاسی. مرد پرسید: “سیاء” کیست؟ فرمود: کسی که کفن می فروشد و برای امتم آرزوی مرگ می کند. همانا نوزاد امت من، نزد من از آنچه خورشید بر آن می تابد، محبوب تر است. “صائغ” کسی است که در پی زیان امت من است؛ “قصاب” ذبح می کند تا آن جا که رحمت از قلبش می رود؛ “حناط” کسی است که غذا را احتکار می کند، همانا اگر خداوند محتکر را در حال دزدی مشاهده کند، بهتر است از این که او را چهل روز در حال احتکار ببیند؛ اما “نحاس"- برده فروش- جبرئیل نزدم آمد و فرمود: ای محمد، بدترین امت کسانی اند که مردم را می فروشند.
والدین و موعظه فرزندان
هرچند روش غیرمستقیم و زبان عمل از زبان گفتار نافذتر است و معصومان علیهم السلام بیش از آنچه می گفتند، با کردار خود، مردم را ارشاد می کردند؛ ولی پند مستقیم نیز در سیره آنها بسیار مشاهده می شود.
امام کاظم (ع) بعضی از فرزندانش را چنین اندرز می دهد:” فرزندم! بپرهیز از این که خداوند تو را در گناهی که از آن نهی ات کرده، ببیند؛ بپرهیز از این که پروردگار تو را از اطاعتی که بدان فرمانت داده، دور مشاهده کند. بر تو باد به تلاش و کوشش.هرگز خود را از کوتاهی در عبادت خداوند تهی مشمار؛ زیرا خداوند چنان که شایسته است عبادت نمی شود؛ و از مزاح بپرهیز که نور ایمانت را می برد و تو را سبک می سازد؛ و از اندوه و کسالت دور باش، که از بهره دنیا وآخرتت جلوگیری می کنند.»
مسافرت خانوادگی:
مسافرت های خانوادگی می تواند اثر تربیتی بسیار داشته باشد؛ زیرا:
1. باعث نشاط و شادابی اعضای خانواده می شود.
2. سبب استمرار نظارت پدر، که در حیات تربیتی فرزندان ضروری است، می گردد؛ این امر، به ویژه امروزه که پدران به سبب مشاغل زیاد در خانه کمتر حضور دارند، بسیار مهم است.
3. زمینه بروز استعدادها و شناخت نقاط ضعف و قوت کودکان را فراهم می آورد.
4. میدان مناسبی برای تجلی اخلاق اجتماعی و تمرین صفات پسندیده ای چون همکاری، تعاون، نوع دوستی، ایثار و گذشت به شمار می آید.
5. چنانچه سفر، زیارتی باشد سبب تحکیم اعتقادات و توجه به معنویات می شود.
علی بن جعفر، برادر امام کاظم (ع) می گوید: چهار مرتبه در کنار حضرت کاظم(ع) بودم و حضرت همراه خانواده اش به سمت حج مشرف بودند. این سفرها گاه 26 روز، زمانی 24 روز و گاه 21 روز به درازا می کشید.
حضرت حتی در لحظات پایانی عمرش نیز به تربیت فرزندانش می اندیشید. آن بزرگوار در وصیت نامه اش نکات تربیتی مهمی به یادگار نهاده، می فرماید:… درباره صدقات و اموال و فرزندان وصیت می کنم ابراهیم و عباس و اسماعیل و ام احمد و علی را، به ویژه در امر زنان؛ و پسرم علی(ع) در امر آنها مختار است نه پسران دیگرم. همچنین در صدقه و ثلث پدرم و درباره اهل بیتم او اختیار دارد… من دارای اموالی هستم که برای صدقه قرار داده ام؛ فرزندم علی بدان آگاه و راست گفتار است و باید بدین وصیت عمل کند. و اگر از برخی از فرزندانم به عنوان وصی نام بردم، برای احترامشان بوده تا در اجرای وصیت شرکت کنند. فرزندان و همسرانم هر یک در همان خانه ای که هستند، اقامت و با مقداری ثابت از صدقات معین زندگی کنند… هیچ یک از فرزندانم حق شوهردادن دخترانم را ندارند، مگر به فرمان رضا(ع). اگر رضا ناخشنود بود و کسی بدین کار اقدام کرد، با خداوند و رسول و ولی اش مخالفت کرده و در مقام جنگ با حق برآمده است. اگر فرزندم رضا صلاح دانست، آنها را شوهر می دهد و اگر نخواست نگه می دارد. این مطلب اشاره ای اجمالی، به نقطه نظرات امام موسی بن جعفرعلیهماالسلام در باب تربیت فرزندان داشت. امید است پویندگان راه حق از این فرمایشات گهربار توشه ای برگیرند و در زمان مقتضی از آن استفاده نمایند.