شب قدرقلب ماه رمضان!
شب های قدر اوج معنویت رمضان است، شب هایی است که زندگی مومن در آن سراسر رنگ خدا میگیرد، پهنهای است که روزه دار، بر آن میایستد و بر همه ما سوای حق پشت میکند و در خلوت پر راز شب با عبودیت محض در پیشگاه خدا همه چیز و حتی خود را به فراموشی میسپارد، از هر چه زمینی است می برد و با آسمان پیوند می خورد مجرد میشود و به عبادت خدای یکتا میایستد پرده اسباب و قوانین و نوامیس جهان به یکسو میرود و مومن تنها خدا را میبیند که کارگزار همه هستی است و با گوش جان کلام خدا را می شنود و با دل در مییابد که کائنات چون گویی با چوگان امر الهی متحرکند و این امر او و اراده اوست که سیطره خویش بر همه چیز گسترده است.
در شبهای قدر هم چنانکه پیشوایان ما فرمودهاند با خدای جهان به راز و نیاز و دعا و نیایش بپردازیم. سراسر شب باید بیدار ماند و در نماز و عبادت کوشید و نیازها را به پیشگاه خداوند عرضه داشت و مهر و رحمت وآمرزش را از او خواست.
امام باقر علیه السلام فرمود: هر کسی شب قدر را احیاء بگیرد گناهش آمرزیده میشود اگر چه گناهانش به تعداد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و پیمانههای دریا باشد.(بحارالانوار، ج95، ص168)
امام صادق علیهالسلام بیماری سختی گرفت وقتی شب 23 شد به غلامانش دستور داد که او را به مسجد ببرند غلامان حضرت چنین کردند و حضرت تا صبح در آن شب در مسجد ماند. (همان، ص 169)
اما در شبی که در وصف آن آمده است “از هزاران ماه برتر” است از پیشگاه خداوند متعال چه چیزی باید بخواهیم.
روایت داریم که شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: اگر شب قدر را درک کردیم از خداوند چه بخواهیم؟ حضرت فرمود: اگر شب قدر را دریافتید عافیت بخواهید.
عافیت چیست ؟
عافیت به عنوان نقطه مقابل ابتلا و گرفتاری است و به معنای سلامت از هر نوع آفت و ناگواری جسمی و روحی، ظاهری و باطنی، دنیوی و اخروی است؛ نعمت عافیت بعد از نعمت یقین، از نعمتهای بزرگ خداوند است، چنان که حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: از خداوند عافیت مسئلت کنید چرا که برتر از عافیت به بنده چیزی اعطا نشده مگر یقین.
منظور از نعمت یقین هم عافیت قلب از آفت جهل و شک است که از عافیت بدن به مراتب بالاتر است.
حضرت آیت الله جوادی آملی در اولویت های دعا کردن در شب قدر می فرمایند:
اینها دعاهای ماست؛ خواستههای دولت و ملت، حل مشکلات، حل خواستههای فرعی و مانند آن زیر مجموعه این دعاهای ما باید باشد. طهارت دل میخواهد، شرح صدر میخواهد، کینه زدائی می خواهد، عداوت زدائی میخواهد، دهها بیماری را کنار گذاشتن میخواهد؛ آنگاه قرآن را به دست گرفتن میخواهد، قرآن به سر گذاشتن میخواهد و این مطالب را از ذات اقدس اله مسالت کردن…
اگر خدای ناکرده کینهای نسبت به دیگران داریم، بگوئیم: خدایا! من از او گذشتم، تو از او بگذر، حقی داریم، بگذریم تا با صفای ضمیر، با شرح صدر، دلی بخواهیم داشته باشیم که جای غیر او نباشد تا او محبت خود را، ارادت مان را به قرآن که ثقل اکبر است، ارادت مان را به عترت طاهرین(ع) که ثقل اصغر است در قلب ما مستقر بکند که حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم (الکافی . ج .5ص332)
بقیه حل است؟ ما دیگر فانی را باقی نمیپنداریم، یحسب ان ماله اخلده نمی شود، مجاز را حقیقت نمیدانیم، بیگانه را آشنا نمیدانیم، دشمن را دوست تلقی نمیکنیم، فانی را باقی تلقی نخواهیم کرد. در کنار این هدف اعظم؛ آنگاه خواستههای همه مسلمانها را در شرق و غرب عالم را هم بخواهیم، نجات جوامع بشری را از استکبار و صهیونیست بخواهیم، وحدت جهان اسلام را بخواهیم، عزت مسلمان ها را بخواهیم، فرزانگی و خردورزی جوامع بشری را بخواهیم که دیگر هر از چند گاهی در دانمارک یا غیر دانمارک کار سفیهانه نشود. از خدا عقل آنها را هم بخواهیم، حیات آنها را هم بخواهیم.
اگر پیامبراعظم(ص) نسبت به مشرکان و وثنی و صنمی حجاز دعا می کرد، ما هم نسبت به بت پرستان و ثنوی و وثنی و ملحدان عالم دعا کنیم و که خدایا! اینها را از سفاهت برهان، به رشد برسان.
اولا خواستههای جوامع بشری را، ثانیا خواستههای جوامع اسلامی را، ثالثا پیروان قرآن و عترت که از همه مظلوم ترند رو رابعا امنیت مناطق خاورمیانه را از ذات اقدس اله مسالت بکنیم تا دشمن دیگر نه به هوس خاورمیانه بزرگ باشد، نه به هوس خاورمیانه جدید. حزب الله را دعا کنیم، مظلومان یمن ،عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان را دعا کنیم.