پلا ن اول!
نزدیکی های نماز مغرب بود، حول و حوش یک ساعت مانده . سواراتوبوس شده بودیم و منتظر تا به حرکت در آید. یک ربع بعد ماشین حرکت کرد. هنوز چند دقیقه ای از حرکت نگذشته بود که راننده برای رفاه حال مسافران، سیستم صوتی خود رو را روشن کرد!
خواننده های آنطرف آبی ، اعم از ترکی و فارسی شروع به خواندن کرده بودند که سر و کله خواننده های زن نیز به وسط آمد.از همان ابتدا خواستم تذکر بدهم که یا خاموش کند یا موسیقی مجاز بگذارد. هرچه فکر کردم روش درستی به ذهنم نرسید. از واکنش راننده و برخی مسافران موافق او نیز نگران بودم به ویژه اینکه همسرم نیز همراهم بود.
با نزدیک شدن به اوقات نماز نیز بر حساسیتم اضافه شد وخدا خدا می کردم تا راه حلی جلوی پایم بگذارد. در همین فکر و خیال بودم که شماره تماس روی شیشه ، نظرم را جلب کرد و کنارش نوشته بود« دربست » . به ذهنم رسید که این شماره راننده است ، پس بهتر است پیامکی برایش ارسال کنم. متنی به این مضمون ارسال کردم: « سلام آقای راننده خداقوت ، خسته نباشی ، در لحظات روحانی نماز مغرب هستیم بهتر نیست ضبط را خاموش نمایید؟»
چند ثانیه ای طول نکشید که صدای تلفن همراه آقای راننده بلند شد؛آن را برداشت و پیام را خواند و بدون هیچ عکس العملی ، ضبط را خاموش کرد و دیگر تا پایان مسیر ، روشن نکرد.