• تماس  

پلان دوم !

26 آبان 1393 توسط فروتن

چند روز پیش در صف نانوایی  منتظر بودم که تصویر چند جعبه در ویترین مغازه اسباب بازی فروشی ، نظرم را جلب کرد،.

جعبه های استخر بادی بچه ها بود که از خارج وارد شده و روی آن عکس استخر به همراه بچه ها و مادرشان  به صورت نیمه عریان  درج شده بود. متوجه شدم تقریبا تمام افرادی که ایستاده اند ، به این تصویرها نگاه می کنند. ناراحت شدم، خواستم به فروشنده بگویم، اما از واکنش احتمالا منفی او واهمه داشتم.

ناگهان یاد تجربه قبلی افتادم و به تابلوی مغازه نگاه کردم . خوشبختانه شماره موبایلش را هم نوشته بود. بلافاصله گوشی را از جیبم در آوردم و یک پیامک فرستادم. « سلام ، خداقوت ،فکر نمی کنی اگر به جای گذاشتن جعبه های استخر بادی با این عکس ها ، روی یه کاغذ می نوشتی استخر بادی موجود است ، خدا راضی تر بود؟

فردا که دوباره به صف نانوایی رفتم ، دیدم که جعبه ها نیست و از این بابت خدا را شکر کردم.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: داستان لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس