• تماس  

تربيت الهي

تربيت الهي ،  تربيت همه جا نبه است ، مقا يسه تربيت الهي با روش هاي تربيتي عا دي چند حقيقت را آشكا ر مي سا زد، اول اين كه تربيت هاي معمولي فا قد جا معيت لازم اند. به سخن ديگر تربيت عا دي يا نظام هاي  تربيتي غير الهي غا لبا يك يا چند بعد از شخصيت انسان را در نظر مي گيرند، در صورتي كه در تربيت الهي تما م جنبه هاي شخصيت  آدمي مورد توجه است . ثا نيا تربيت الهي با طبيعت آدمي و نيا زهاي او ، و رشد و تكا مل او سا زگا ر است . تربيت الهي هم بعد اجتماعي حيا ت  انسا ني را در نظر مي گيرد و هم جنبه فردي در تربيت الهي هم ، شخصيت را مورد توجه قرار مي دهد، بُِعد  ما دي در حد ضرورت و نيا ز مورد توجه است و هم مسائل معنوي بر تما م شئون حيا ت انسا ن پرتو مي افكند. تعا ليم الهي هم نيا زهاي معنوي انسا ن  را تأ مين مي كند و هم به نيا زهاي اجتماعي و عقلاني  انسا ن توجه دارد هم احساسا ت و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكا وي و حقيقت جويي انسا ن را ارضا مي كند. نظا م هاي تربيتي عا دي ، هر چند از هدف هاي گسترده حما يت كنند، براي كما ل و ترقي انسا ن محدوديتي به وجود مي آورند ، اما تربيت الهي راه را براي رشد و تكا مل دائمي و نا محدود انسا ن هموار مي سا زد و از اين جهت انساني را ، كه فطرتا كما ل جو و ترقي طلب است راضي ميكند.

روز امور و تربيت و تربيت اسلامي گرامي با د.

راههای ایجاد همدلی بین مردم از نظر قرآن !

26 فروردین 1394 توسط فروتن

رعايت ارزش هاى انسانى، از مهمترين اصل در برقراري اتحاد و همدلي است . آنچه كه مي تواند بطور عملي وحدت بين مؤمنان ، مسلمانان ، مذاهب و حتى اجتماعات انسانى در سطح بين الملل را مى تواند محقق کند ، عمل به ارزش ها و فضائل انسانى است . اگر در همه جا عدالت ، تقوا ، محبت ، تعاون ، ايثار ، حرمت ، همدلى و . . . حکم فرما باشد ، اختلاف ، نزاع ودرگيرى يا به کلى نيست و يا بسيار اندک است . و اگر ظلم ، تجاوز به حريم و حرمت ديگران ، بى عدالتى ، بى تقوايى ، غارت يک ديگر ، و . . . حاکم باشد ، يقيناً درگيرى ، اختلاف و . . . نيز به مراتب هست . لذا ، خداوند متعال مى فرمايد: «يَسْـَلُونَکَ عَنِ الأَْنفَالِ قُلِ الأَْنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَات َ بَيْنِکُم» (انفال ،1)از تو درباره انفال مى پرسند ، بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است ، پس از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهيزيد و ميان برادرانى را که با هم ستيزه دارند آشتى دهيد و خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد اگر ايمان داريد .
در اين آيه شريفه بعد از امر به تقوا ، که يکى از صفات انسانى است        امر به اصلاح و حل اختلاف شده است ; معلوم مى شود تا فضائل انسانى نباشد امر به صلاح و يکانگى و وحدت معنا ندارد .
دعاى اهل ايمان اين است که : «وَ لاَ تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ» (حشر ،10) و در دل هايمان حسد و کينه اى نسبت به مؤمنان قرار مده ، پروردگارا ! تو مهربان و رحيمى » . «نحل » به صفات مخفى و زشت اخلاقى گفته مى شود . مؤمن از خداوند مى خواهد هر گونه زشتى را از او دور کند . اين جمله با توجه به تعبير «اخوان » (برادران ) حاکى از اين است که بر کل جامعه اسلامى روح محبت ، صفا و برادرى بايد حاکم باشد تا اتحاد و يگانگى ايجاد شود .

 نظر دهید »

چه زمانی نمازمان قضاست!

26 فروردین 1394 توسط فروتن

منتظران بدانید

اگر با آمدن آفتاب از خواب بیدار شویم

نمازمان قضاست…

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 نظر دهید »

دوای درد های ما!

26 فروردین 1394 توسط فروتن

آیة الله بهجت (ره) می فرمایند:

دعاى تعجيل فرج دواى دردهاى ما است .

 نظر دهید »

نقش زنان در توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست !

26 فروردین 1394 توسط فروتن


با توجه به دیدگاههای مطرح شده انسان، محور توسعه پایدار است و جامعه ‏ای می‏تواند توسعه یابد كه همه افراد آن ظرفیت توسعه پذیری را داشته باشند و راهها و روشهای مناسب برای حصول توسعه پایدار را بیابند.
در روند توسعه از نقش زنان نباید غفلت كرد. و البته نقش بزرگتر زنان از آن جهت نمود پیدا می‏كندكه نقش محوری در خانواده ایفا می‏كنند و پرورش دهنده انسان‏هاهستند .
با توجه به ارتباط مستقیم توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست زنان نقش عمده‏ای در مبارزه با تخریب محیط زیست و تحقق توسعه پایدار دارند:
۱) زنان عامل اصلی انتقال فرهنگ و سواد زیست محیطی ،اصلاح فرهنگ مصرف و انتقال میراث معنوی و دانش زیست محیطی هستند و نقش مؤثری در حفاظت از محیط زیست ایفا می‏كنند. نظر به اینكه پرورش نسل نو و تربیت فرزندان به عهده مادران است چنانچه فرهنگ زیست محیطی در مادران رسوخ كند بخوبی می‏توانند این میراث معنوی را به فرزندان خود منتقل كنند و به دلیل نقش مهمی كه در مدیریت خانه دارند می‏توانند برنامه ریزان اصلاح محیط زیست در خانه و محله خود باشند.
۲) زنان علاقه فطری و توجه ذاتی و توان شگفت‏انگیز در مراقبت از محیط زیست خود دارند. در این مورد دیدگاه خاص اكوفمینیسم معتقد است طبیعت سرشتی زنانه دارد و زن نسبت به مرد به طبیعت نزدیكتر است. بر طبق این دیدگاه زن مرتبط با طبیعت و تجسم بخش آن است. برهان فمینیستی بوم‏شناختی مبتنی بر پذیرش رابطه خاص زنانه با طبیعت یابا ویژگی‏های صلح دوستانه است. به نظر اكوفمینیستها این همان آرمان بشری و یا بخشی از آن است كه باید جای آرمان كنونی را بگیرد . اكوفمینیسم با تكیه بر برخی از ویژگی‏های مثبت زنان معتقد است اگر چنین ویژگی هایی را اقتباس كنیم همه ما و در نتیجه كره زمین روزگار بهتری خواهیم داشت.
● توانمند سازی زنان در توسعه پایدار
در نتیجه نقش مهم زنان در محافظت از محیط زیست به عنوان یكی از جنبه‏های توسعه پایدار لزوم توانمند سازی زنان برای مشاركت در امر توسعه بیش از پیش احساس می‏شود. برای دستیابی به این امر موارد زیر را باید مد نظر قرار داد:
۱) باید به زنها امكان شركت در مدیریت زیست محیطی جامعه داده شود.
۲) باید سهم زنان در تصمیم‏گیری، برنامه ریزی، مشاوره و خدمات مربوط به محیط زیست و توسعه افزایش یابد و حضور نمایندگان و تشكلهای زنان در مراكز و نهادهایی كه با محیط زیست مرتبط هستند به شكل منظم و برنامه ریزی شده تضمین شود.
۳) باید با ارائه آموزشهای رسمی و غیر رسمی از راههای گوناگون و بخصوص تشكلهای مردمی آگاهی و نقش زنان در توسعه پایدار و حفظ زیست ارتقاء پیدا كند.
۴) باید با مشاركت فعال زنان و تشكلهای آنها برنامه‏های مؤثر و عملی برای تغییر الگوهای نامناسب مصرف و تنظیم الگوهای مصرف بهینه پیاده شود.
۵) دولت باید در جهت بالا بردن سطح آموزش، تغذیه و بهداشت زنها بكوشد و تشكلهای آنها را برای مشاركت هر چه بیشتر در امر توسعه پایدار تقویت كند.
۶) باید شرایط و امكاناتی بوجود بیاید كه زنان از امنیت در ابعاد مختلف اقتصادی - سیاسی - اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشند تا بتوانند در فرآیند توسعه همه جانبه مشاركت داشته باشند.

 نظر دهید »

بهار، جلوه گاه پروردگار!

24 فروردین 1394 توسط فروتن

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند. بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

بهار، پیام آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می آوریم. در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه موجودات، سرازیر است و ما اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی کند و با دگرگونی فصل ها نیز به جلوه گری قدرت بی پایانش می پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد و بر اثر تماشای جلوه هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.

اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟ به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن

بهار نیز یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است که می توان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست. چه زیبا سروده است، سعدی شیرازی:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
خبرت هست که مرغان سحر می گویند آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار

پیام متن:

1. زیبایی و شکوه بهار، درس مهرورزی و دگرگرایی و گره گشایی به آدمیان می دهد.

2. بهار؛ یعنی خداوند فراموششان نمی کند؛ و جلوه گری دوباره بهار، دل ها را در یاد خویش عطرآگین می سازد.

3. با دیدن جلوه های خداوند در فصل بهار، بیش از پیش به عظمت و مهر خداوندی پی می بریم.

کمتر از طبیعت نباشیم، ما نیز دگرگون شویم

طبیعت به عنوان یکی از نشانه های خدا، سرشار از درس و عبرت است. دلی که بیدار است، در هر پدیده ای عبرتی می بیند و از هر نشانه ای، درسی می آموزد. بیداردلان، از بهار، درس تحول و نوشدن می آموزند. به تعبیر رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «آن کس که با تغییر دنیا از وضعی به وضع دیگر آگاه نشود، از غافل ترین مردمان است».

اگر طبیعت شکوفا و زیبا می شود، ما نیز می توانیم. اگر بهار، فصل سرزندگی و طراوت است، چرا ما این گونه نباشیم؟ از امام خمینی رحمه الله در این باره نقل است:

در دعای روز نوروز، از خدای متعال درخواست می کنیم که حال ما را به بهترین حالات برگرداند. هرجا که باشیم و هر چه نیکویی در حال ما باشد، نیکوتر از آن هم هست. باید توجه داشته باشیم که دگرگونی هر پدیده ای در عالم، به دست انسان است و همه تحول ها با اراده انسان انجام می گیرد. اگر انسان بخواهد در وضعیت جامعه خود، کشور خود و زندگی خود تحول ایجاد کند، باید این تحول را در خود آغاز کند؛ تحول اخلاقی و درونی، رفتن به سوی صفا و انسانیت، عبودیت پروردگار و تسلیم (شدن) در برابر اراده خداوند عالم و آفریننده هستی؛ که این تحول، سعادت انسان ها را تضمین می کند.

پیام متن:

از قافله بهار عقب نمانیم و درس دگرگونی برای بهتر شدن و شکوفایی و طراوت بیاموزیم.

بهار، یادآور رستاخیز

همه ساله با فرارسیدن زمستان، فروغ زندگی از سیمای طبیعت رخت برمی بندد و افسردگی و پژمردگی جای آن را می گیرد و طبیعت به شکل موجودی بی جان درمی آید. پس از مدتی، با فرارسیدن بهار، روحی دوباره در کالبد طبیعت بی جان و افسرده دمیده می شود و طبیعت لباس حیات بر تن می کند و این گونه است که رستاخیز انسان و جهان، با پیدایش بهار به تماشا گذاشته می شود. از همین رهگذر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «اِذا رَأَیتُم الرَّبیعَ فَأَکْثِروا ذِکرَ النُّشورِ؛ هر وقت بهار را دیدید، بسیار از قیامت یاد کنید».

مولوی نیز در این باره چه خوش سروده است که:

این بهار نو ز بعد برگ ریز هست برهان بر وجود رستخیز
در بهاران رازها پیدا شود هر چه خورده است این زمین رسوا شود
رازها را می کند حق آشکار چون بخواهد رُست، تخم بد مکار

پیام متن:

زنده شدن طبیعت در فصل بهار، یادآور روز رستاخیز و زنده شدن مردگان است، در نتیجه بیداردلان در فصل بهار، به پرهیزکاری خود می افزایند.

منبع : مجله طوبی شماره 16

 نظر دهید »

جایگاه زن در زندگی از نگاه اسلام!

24 فروردین 1394 توسط فروتن

زیباترین و رساترین واژه برای بیان خصلت ویژه زن، «ریحانگی» است. ریحانه یعنی گل لطیف، زیبا، خوشبو و شاداب. امیرمومنان(ع)زن را با این صفت وصف فرموده است: «المَرأَةُ رَیحانَةٌ: زن ریحانه است.»  

زن و ریحانگی او، جلوه های گوناگونی دارد به برخی از آن اشاره می کنیم.

محوریت در زندگی

وجود زن چنان پُرجاذبه است که شوهر و فرزندان را به سوی خود جذب می کند و آنها را گرد وجود خود می گرداند. هسته مرکزی خانواده، زن است و اجزا و اعضای خانواده، پیرامون او می گردند. زنانی که ظرفیتشان اندک باشد یا تربیت نشده باشند یا ارزش خود را نشناسند، درصدد برمی آیند که از این «محور بودن» سوء استفاده کنند. در این صورت، محور متزلزل و گردش آن ناموزون و کارخراب می شود. زن که محور خانواده است، باید در ایفای درست این نقش مهم، کوشا باشد و شایستگی خود را به ظهور رساند و شوهر و فرزندانش را به گونه ای موزون، پیرامون خود بگرداند.

مایه آرامش خانواده

هر قدر مرد مقتدر باشد، زن باعث آرامش او است. همان طور که مرد نیز پناهگاه زن است و زن هر اندازه که توانمند باشد، به این پناهگاه نیاز دارد. آفریدگار حکیم چنین تقدیر کرده و چنین آفریده است که زن، مایه آرامش مرد باشد و مرد، پناهگاه زن. فرزندان نیز از آغاز خلقتشان تا هرچه که برومند شوند، به این مایه آرامش نیاز دارند. جانمایه این خصلت به دست آفریدگار حکیم در سرشت زن نهاده شده و زن باید آن را شکوفا کند و آدابش را نیکو فراگیرد و در عرصه خانواده عرضه کند.

حرمت نهادن به غیرت شوهر

غیرت، گوهری است ارجمند که خداوند حکیم در وجود مرد نهاده است. مردان با تکیه بر این جانمایه گرانمایه است که از عفت زن پاسداری می کنند و حتی در این راه جان می بازند. فایده غیرت فقط برای مرد نیست، همه اعضای خانواده و جامعه از آن بهره می برند و بیشترین سهم آن را زن می برد، حتی بیش از مرد. درست است که حیا و عفت زن گوهری است مانند غیرت مرد که آفریدگار حکیم آن را در وجود او نهاده است اما غیرت مرد در حفاظت از حیا و عفت زن، نقش مهمی دارد. اگر مرد کم غیرت یا بی غیرت شد، زن به تدریج کم عفت یا بی عفت خواهد شد و آنگاه است که خانواده و جامعه پلید می شوند. از این روست که ریحانه فرزانه بر حریم غیرت مردش حرمت می نهد و این نعمت ارجمند را برای خود و شوهر و جامعه اش محفوظ می دارد و آن را از آسیب مصون می دارد. چون وجود زن و عفت او برای مرد بسیار ارزشمند است، در نگهداری از آن سخت می کوشد و نه تنها ربودن این در گرانسنگ را برنمی تابد، بلکه نگاه های بد را هم به او تاب نمی آورد. از سخت ترین و بدترین حالت ها برای مرد غیرتمند آن است که به ناموسش بی حرمتی شود. ریحانگان، با درک صحیح این صفت و حالت مرد، نباید کاری کنند که غیرت مرد تحریک شود. اگر فطرت مرد سالم بماند، درباره همسرش انحصارطلب است و حس انحصارطلبی اش چنان نیرومند است که حتی نگاه دیگران به همسرش را برنمی تابد.

قهرمان‌سازی در ذهن فرزندان

جایگاه ویژه پدر و مادر در ذهن و دل فرزند، بر همگان آشکار است و جایز نیست هیچ کس به این جایگاه صدمه ای بزند یا آن را ویران کند. بر همسران واجب است که هر کدام حرمت دیگری را نزد فرزندان عظیم شمارند و آن «جایگاه ویژه» را بالا و بالاتر ببرند تا فرزندان حرمت هر دوی آنها را بزرگ شمارند و به پدر و مادر احترام بگذارند. اکنون سخن با ریحانگان است؛ فرزندان، نیازمند قهرمانی آرمانی اند که او را الگوی خود قرار دهند و در زندگی به وی اقتدا کنند و به او ببالند. بهترین کس برای ایفای نقش این قهرمان آرمانی، پدر است. نقش پدر در این عرصه، بی بدیل است همان گونه که نقش مادر نیز در جایگاه خود، بی بدیل است. ریحانه عارفه آن است که همواره این نقش را برجسته تر و پررنگ تر و از کمرنگ یا بی رنگ یا خراب شدن آن پیشگیری کند. رنجش یا دلخوری احتمالی زن از شوهر، هرگز او را از ایفای این وظیفه باز نمی دارد و تخریب شخصیت پدر در ذهن و دل فرزند اصلا در شأن زن نیست.

صفابخش بوستان خانواده

مدیریت زندگی خانوادگی، به دو عنصر اصلی نیاز دارد؛ عقلانیت و لطافت. هر کدام از این دو عنصر از زندگی حذف شود، چرخ زندگی می لنگد. اگر زن و مرد که مدیران اصلی خانواده اند، در کنار هم که قرار گیرند، این دو را تامین می کنند. زن با وجود سرشار از عاطفه خود، سهم بیشتری در لطافت بخشی عاطفی خانواده دارد. این از هنرهای زن است زیرا وجود زن، لطیف است. او با حضور خود و با عاطفه اش، خشکی و خشونت را از زندگی می زداید. بوستان زندگی، شادابی خود را از وجود زن می گیرد. از جاهایی که ریحانگی زن به وضوح نمایان می شود، همین جاست. اگرچه زن و مرد هر دو باغبان بوستان زندگی خانوادگی اند اما سهم زن در طراوت بخشی به این بوستان بسیار بیشتر است. مگر گلستان بدون جلوه گری گل و ریحان وجود می یابد؟ گلستان بدون گل و ریحان، گلستان است. زن زیرک، آن است که ریحانگی خود را نیکو دریابد و گلستان خانواده را با گلبرگ های لطیف وجود خود، خرمی بخشد و با عاطفه و ریحانگی که جانمایه آن را خداوند در سرشت او نهاده است، زندگی خانوادگی را همواره لطیف و شاداب نگه دارد.

کدبانو بودن

زن اگر هزار هنر داشته باشد، اما «کدبانو» نباشد و کدبانویی را نداند، هزار هنرش کمرنگ می شوند. کدبانو یعنی بزرگْ بانو و این خصلتی است که جزو ذات زن است و زیبنده وجود او است. از نمادهای پُرجلوه ریحانگی، کدبانو بودن است. زنی که کدبانو نباشد، یکی از خصایص اصلی و دانه درشت ریحانگی را ندارد یعنی نقص بزرگی دارد. مدیریت داخلی منزل، هنر شوهرداری، مهارت فرزندداری، هنر آشپزی، توانایی رسیدگی به نظافت خانه و تمیز و شاداب نگه داشتن محیط منزل، از نشانه های فرزانگی ریحانگان است. هنرها و توانمندی ها و دانش های زن، هرکدام به جای خود اما هنر کدبانویی جایگاهی ویژه دارد. اگر زن، دانشجو یا دانشمند، هنرجو یا هنرمند، کارآموز یا کارمند، نویسنده و حتی ثروتمند باشد و برای کارهای خانه، خدمتکار داشته باشد، باز هم باید کدبانو باشد. کدبانو بودن فقط به معنای انجام دادن کارهای خانه نیست، این کار را خدمتکار نیز می تواند انجام دهد، کدبانوبودن، هنری و حالتی و لطافتی و ظرافتی روانی و اخلاقی است. اینکه می گویند: «فلانی از هر انگشتش هنری می بارد»، بیشتر منظور هنر کدبانو بودن است. زنان هر اندازه که از جایگاه، ثروت و موقعیت اجتماعی برخوردار باشند، نباید از کدبانویی استعفا دهند و این بخش ارزشمند روانی خود را تعطیل کنند.

احترام به خویشاوندان همسر

خویشاوندان مرد و زن، از موضوع های مهم زندگی زوج هاست و تاثیر آن، چه مثبت و چه منفی، در روند زندگی خانوادگی برجسته. ریحانگان عارفه، اقوام همسر را، به خصوص والدین او را محترم می شمارند و ایشان را عزیز می دارند. تکریم آنها، تکریم همسر است. عزیزداشتن گوشواره، عزیزداشتن گوش است. خویشاوندان همسر را حرمت نهادن، عزیزکردن خود است. کسانی را می شناسیم که عروسشان را بیش از پسرشان دوست دارند پس چرا ریحانه فهیمه، با زیرکی و فرزانگی، خود را در چشم و دل بستگان شوهرش عزیز نکند و نیز از این طریق، بر محبوبیت خود در دل همسرش نیفزاید؟ شرط خردمندی و هوشمندی است که با خوبان خویشاوندان همسرمان به نیکی رفتار کنیم و با بدانشان مدارا. نیکی و مدارا، دو ستون استوار برای ساختار کانون حیات خجسته است.

حفاظت از شوکت شوهر

اقتدار شوهر و عزت و شوکت او، از جانمایه های گرانسنگ زندگی خانوادگی است. این صفت و حالت، از پایه های زندگی زن و شوهر است. از این رو ریحانگان باید مردانگی مردشان را پاس بدارند. حرمت او را نگه دارند و آن را پرورش و افزایش دهند که خودشان بیش از همگان به آن نیاز دارند. زن از مرد حقیر خوشش نمی آید. مرد مطلوب زن، مردی است که مقتدر و عزتمند و توانمند باشد بنابراین ریحانگان برای دل خود، برای مصلحت زندگی، برای سرافرازی فرزندان و برای خشنودی همسرشان و رضایت خدا، باید از عزت و شوکت همسرشان محافظت کنند هم در کردار، هم در گفتار، هم نزد او، هم در غیاب او، هم نزد فرزندان. چوب حراج زدن به این سرمایه گرانقدر، زیانی است بی جبران که در شأن هیچ ریحانه فرزانه ای نیست و پاسداشت این گوهر ارزشمند، سودی است سرشار که شایسته ریحانگان فرزانه است.

امیدبخشی و دلبری

امیددادن به شوهر و دلگرم کردن او از هنرهای ریحانه است. مرد در کشاکش دهر، دستخوش تلاطم می شود. امواج پرخروش دریای جامعه، بر گُرده جان او تازیانه می زنند و گهگاه وی را سخت به صخره ها می کوبند، چنانکه گاه نزدیک است استخوان هایش خُرد شوند. گرداب های مهیب مسوولیت های اجتماعی، او را به فراز می برند و فرود می آورند، چندان که گاهی سرگیجه می گیرد و از مدار تعادل خارج می شود. آنگاه با تنی خسته و دلی شکسته، کوفته و مجروح، ناامید و حیران، به خانه می آید و خود را با همه وجود در آغوش ریحانه می افکند و به او پناه می برد. خود را به او می سپارد و از وی یاری می طلبد. در چنین حالتی، ریحانگی زن مرهمی است شفابخش بر زخم های مرد و پناهگاهی است آرامش بخش برای روح خسته و مجروح او و دلداری و همدمی و امیدبخشی، معجزه ای است که مرد را حیاتی نو می بخشد. یکی دیگر از جلوه های هنری ریحانه آن است که چشم و دل همسرش را چنان پر کند که جای خالی برای نفوذ دیگران نماند. ریحانه باید چنان ریحانگی کند که مشام جان همسرش نیازمند بوییدن گل های دیگر نباشد.

رازداری

اینکه نزد مردمان معروف شده زن رازدار نیست و نمی تواند اسرار خود، همسر و خانواده اش را محفوظ بدارد، عمومیت ندارد. یعنی آفرینش زن این گونه نیست که توان رازداری نداشته باشد. زنان بافضیلت، مانند مردان بافضیلت، «اسرار مگو» را نمی گویند و رازهای محرمانه را محترم می شمارند و زنان بی فضیلت، مانند مردان بی فضیلت، رازهای پنهان را آشکار می کنند و اسرار محرمانه را حرمت نمی نهند. خداوند که آفریننده زن و مرد است، فرموده است: «زنان لباس شما مردان اند و شما مردان، لباس زنان اید.» یکی از معناهای «لباس»، در این آیه، رازپوشی و حفظ اسرار است. طبیعت زنان چنین است که از مردان، پرسخن ترند و طاقت رازنگهداری شان کمتر اما فطرتشان چنین نیست که افشاگر اسرار باشند. بر طبیعت نیز با مراقبت و تمرین می توان غلبه کرد. بر ریحانگان لازم است رازهای زندگی شان را فاش نکنند و به خصوص، اسرار همسرشان را نزد هیچ کس برملا نکنند حتی نزد نزدیک ترین کسان. اسراری که باید محفوظ بمانند، بسیارند؛ اما دو دانه درشت آنها یکی عیب های پنهان همسر است و دیگری رازهای درون خانواده. افشای عیب های پنهان همسر، باعث کسر شأن، شکستن اقتدار و ریختن آبروی او می شود و افشای اسرار درونی خانواده، باعث دخالت های دیگران و از دست رفتن اختیار زندگی از دست همسران و هر دو زیانبار است. نگاهبانی از حرمت و حریم زندگی و همسر، از وظایف حتمی زن است. البته مرد نیز در این باره وظایفی دارد.

 نظر دهید »

مدیریت زنان خانه دار در شاد کردن محیط خانواده!

24 فروردین 1394 توسط فروتن

شادکامی یک احساس درونی با منشأ باطنی است که آثار بیرونی هم دارد و وقتی قلباً آماده ی خوش رفتاری شدیم در رفتارمان نیز تجلی می یابد. شادکامی یک احساس درونی با منشأ باطنی است که آثار بیرونی هم دارد و وقتی قلباً آماده ی خوش رفتاری شدیم در رفتارمان نیز تجلی می یابد. هر یک از زوجین در شادکامی زندگی نقش برجسته ای دارند ولی زن به دلیل مدیریت و اداره ی فضای خانه در این زمینه مسئولیت سنگین تری دارد. همه ی اعضای خانواده با او درارتباط هستند، بنابراین زن شاد، خانواده شاد نیز تربیت می کند. در چنین فضایی زن باید علیه بی حالی و بی حوصلگی قیام کرده و سهم خود را در شادکامی ارتقا دهد و هرگز اجازه ندهد افکار منفی و یأس آلوده ریشه های مسرت و شادکامی را در زندگی او از بین ببرند.

شادکامی عمدتاً به ادراک صحیح واقعیت بستگی دارد. همواره به دست آوردن چیزی سود و از دست دادن آن زیان نخواهد بود. لذا زنان باید معیارهای شخصی خود را درباره ی سود و زیان از زندگی مورد بازبینی قرار دهند. معیارهای سود و ضرر باید از زوایای مختلف نگریسته شوند. وقتی چنین حالتی فراهم آید تعادل اشخاص ثابت مانده و در برابرر ناهمواری های زندگی مقاومت بیشتری احساس می کنند.

جهت شاد کردن محیط زیست و منزل، لازم است که از احساس نفرت و انزجار نسبت به خود فاصله گرفته و با نحوه ی بهتر زیستن، برخورد مثبت و عقلانی، از رنج ها و ناملایمات کاست .

اگر هر فردی با خود مهربان تر باشد و واقع بینی را از یاد نبرد، یقیناً زندگی بهتری را حس خواهد کرد. علاوه بر این بهتر است جهت دستیابی به شادکامی، از تجارب موفق اطرافیان نیز استفاده نمود. تجارب تلخ و نامطبوع دیگران، آدمی را متوجه ارزش های موجود زندگی و قدردانی از آن ها و در نتیجه شادکامی بیشتر خواهد نمود. هم چنین تجارب مطبوع دیگرن نیز قابل انتقال به زندگی شخصی هستند و بر نشاط و شادابی زندگی می افزایند.

یکی از راه هایی که خانم خانه می تواند برای شاد کردن محیط زندگی انجام دهد، تهیه ی وسایل مورد علاقه برای اعضای خانواده است که زنان به خوبی می توانند این موضوع را مدیریت نمایند. پی بردن به علایق اعضای خانواده و پرسش از آنان در این خصوص بسیار ضروری است. با تقدیم هدیه ی مورد علاقه ی هر یک از آنان می توان طراوت و شادابی را به چهره ی آورده و از این طریق خود نیز شاد گردید

حال این سوال پیش می آید که به راستی جایگاه و ارزش شادی چیست و چگونه باید آن را تأمین نمود؟ در پاسخ به این سوال باید به این موضوع اشاره کرد که در اسلام شادی و سرور مورد توجه بوده و بر شاد کردن دل ها تأکید فراوانی شده است . اما در مورد چگونگی تأمین آن باید گفت که در ابتدا مادران باید تلاش کنند تا فرزندان شاد و با نشاطی را تربیت کنند . این امر از چند طریق میسر می گردد.

 روش های شاد کردن محیط خانواده

1- باید ظاهر خود را شاد و چهره ی خویش را بشاش نگاه دارید . در احادیث آمده است که :« حزن انسان مومن در دل اوست ولی چهره ی او بشاش است.» اگر خانم خانه این گونه باشد چهره ی او پیام آور شادی و شادمانی است که امکان مسرت همسر و فرزندان را فراهم می سازد. به همین دلیل بهتر است زمانی به استقبال همسر و فرزندان می روید دارای احساس شادی باشید . یقیناً شادی چهره ی از حزن درونی نیز می کاهد. زیرا همان گونه که نوع لباس بر روی رفتار شما تأثیر می گذارد خنده ی روی لب هم می تواند منجر به احساس شادمانی در وجودتان شود. در این زمینه حضرت علی (ع) می فرمایند :« کــسی که خود را به قومی تشبیه کند از آنان خواهد بود.» پس باید خود را با انسان های با نشاط همانند سازیم تا از آنان باشیم . ما می توانیم با اخذ تصمیم چنین کنیم، زیرا شکل بخشیدن به حالت چهره در دست خود ماست

ظهور خنده در چهره سبب نشاط خود و دیگری می گردد و امروزه به همین علت است که در روان شناسی از خنده درمانی به عنوان یک تکنیک درمانی استفاده می شود. پس سعی کنید که همراه با اعضای خانواده بخندید. با دیدن شادی شما، دیگران نیز احساس شادمانی و رضایت کرده و آن را پایدار تلقی می کنند.

2- .دستیابی به شادکامی توسط به دست آوردن رضایت خاطر همسر راه پیشنهادی دیگر است . زیرا زن هنگامی احساس شادی می کند که دریابد که رضایت خاطر همسر را فراهم آورده است. اما برای به دست آوردن این رضایت خاطر باید بداند که چه چیزهایی موجب دستیابی به رضایت خاطر می شود تأمین نیازهای اساسی روانی همسر مانند صمیمیت زن که موجب احساس امنیت می شود و یا احترام گذاشتن به همسر که موجب مسرت زندگی می شود، می توانند امکان بالندگی یکدیگر را فراهم سازد.

3- راه دیگر دستیابی به شادکامی محیط منزل، اخلاق نیکوی زن است. اخلاق خوب زن سایر اعضای خانواده را نیز شاد می سازد. معصومین (ع) خوش خلقی را از نشانه های فرد با ایمان دانسته اند. پیامبر (ص) فرموده است که هر کــس ایمانش بهتراست اخلاقش نیکوتر است. شادکامی در سایه ی خوش خلقی حاصل شده و خوش خلقی جذاب است و همسر سودازده را به سوی خود و خانواده می خواند.

4- یکی از راه هایی که خانم خانه می تواند برای شاد کردن محیط زندگی انجام دهد، تهیه ی وسایل مورد علاقه برای اعضای خانواده است که زنان به خوبی می توانند این موضوع را مدیریت نمایند. پی بردن به علایق اعضای خانواده و پرسش از آنان در این خصوص بسیار ضروری است. با تقدیم هدیه ی مورد علاقه ی هر یک از آنان می توان طراوت و شادابی را به چهره ی آورده و از این طریق خود نیز شاد گردید.

5- مسافرت نیز به شرط تمکن مالی موجب شاد نمودن اعضای خانواده می گردد. زنان خانه دار مهارت یافته به راحتی می توانند حتی با کمترین امکانات شرایط رفتن به یک سفر لذت بخش را برنامه ریزی نمایند و با توانمندی های ادراکی، فنی و انسانی که در خود به وجود آورده اند مشکلات را از سر راه خود بردارند. همین عامل موجب می شود که فضای روانی – عاطفی خانواده از نشاط روحی خوبی برخوردار شده و اعضای خانواده با حس شادتر و روشن تری با هم برخورد نمایند.

6- یکی از نکاتی که شادی آفرین است امید دادن و امید داشتن است . زنی که به اعضای خانواده امیدی تازه می بخشد، یعنی این که به آنان شادی هدیه داده و دوام زندگی خود ودیگران را رقم زده است. امید دادن همیشه در کلام نیست، بلکه عمل را نیز شامل می شود زیرا انسان امیدوار در حال حرکت و تکاپوست و حرکات همراه با پیشرفت و برنامه، موفقیت را در پی خواهد داشت و دست یافتن به توفیق، نشاط بخش و شورآفرین است.

7- شیوه ی دیگر ایجاد نشاط بیان لطایف است. البته توجه به این نکته ضروری است که در اظهار شوخی و مزاح باید به گونه ای رفتار نمود که در محیط خانه مناسب و به جا بوده و گزنده و آزاردهنده نباشد. به تعبیر حضرت علی (ع) : با مردم چنان مزاح کنید که از آن دلخوش شوند.

 شادی در خانواده

ایجاد شادی به عنوان یکی از احساسات مثبت و انرژی زای انسانی در خانواده ها باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. ولی نکته ی مهم این است که ما چه تعریفی از شادی در خانواده داریم، زیرا همه ی اعضای خانواده درآن شادی سهیم و شریک هستند. وقتی احساس شادی، نشاط و مسرت در خانواده به وجود بیاوریم، در حقیقت به شادی در خانواده رسیده ایم. ولی نباید نقش مهارت های زندگی مادر به عنوان مدیر خانه و خانواده در پیدایش انبساط روحی و حس شادابی فرزندان را نادیده گرفت ، به همین دلیل است که مادر را سرچشمه ی عواطف و احساسات کل خانواده می دانند.

شاد کردن محیط منزل زمانی اتفاق می افتد که زن خانه دار به عنوان مدیر خانواده بتواند برخی رفتارها را تسهیل و برخی دیگر را هدایت یا منع نماید، یعنی، وقتی فرزند سوال کودکانه و شادی می پرسد باید بداند که کودکانه پرسش کردن یک فضای شاد و مطلوب را در خانواده ایجاد می کند. پس باید رفتار مثبت او را در این زمینه تشویق و تسهیل کرد. علاوه بر این که بیان دوستانه ی مسائل با فرزندان و فرصت دادن به همسر و فرزندان برای بازخوانی خاطرات شاد و روحیه بخش از جمله اقدام هایی است که می تواند فضای خانه را با نشاط نماید. مدیریت شادی در محیط خانه بر اساس ایجاد فرصت های تبسم، خنده و احساس مثبت شکل می گیرد و هر چه فرد در این رابطه موفق تر باشد بیشتر می تواند باعث شادکامی اعضای خانواده گردد.

یکی دیگر از فعالیت هایی که زنان خانه دار برای شادمانی در خانواده می توانند از خود نشان دهند پرهیز دادن خود، همسر و فرزندان از صفات و رفتارهای منفی گرایی، وابستگی افراطی، کناره گیری، علاقه ی یک طرفه، فقدان حساسیت، بی تفاوتی عاطفی، سلطه جویی، قدرت طلبی، عدم ابراز احساسات و بیان عواطف منفی، توهین، دروغ و انتقاد افراطی است؛ چرا که در این صورت فضای خانواده سرد و غمگین شده و دیگر فرصتی برای شاد بودن به وجود نمی آید. بنابراین پرهیز از صفات و رفتارهای ضد شادی در حقیقت مدیریت شرایط اجتماعی – روانی برای بروز و پیدایش شادی، احساس انبساط خاطر و روحیه ی مثبت است. این احساسات هستند که شادمانی را در انسان به وجود آورده و ضریب شادی دراعضای خانواده را افزایش می دهند.

 نظر دهید »

زن ، اصلاح الگوی مصرف و اقتصاد مقاومتی ،

24 فروردین 1394 توسط فروتن

نقش زنان در اقتصاد فرهنگی و مقاومتی چیست؟

اقتصاد مقاوتی، یک ریاضت اقتصادی یا کوپنی کردن کالاها و خدمات نیست؛ بلکه آن را می توان به نوعی صرفه جویی در مصرف بی رویه ی کالاهای تجملی و خارجی دانست و در بخش تولید نیز صرفه جویی در استفاده از نهاده های تولید و افزایش بهره وری.

اقتصاد مقاومتی را می توان نوعی فرهنگ اقتصادی یا اقتصاد فرهنگی برشمرد؛ اقتصادی که مبتنی بر فرهنگ رفتاری خاصی در تولید و مصرف است. نگرشی که برخاسته از جهان بینی اسلامی است و در آن الگوی خاصی از سعادت مادی و معنوی برای انسان لحاظ شده است. آن چه ضروری چنین اقتصادی است، تغییر نگاه تولیدکنندگان به نهاده های تولید از منابع لایزال به نعمت های الهی که درباره ی آن باید جانب اعتدال و پرهیز از اسراف را در نظر داشت و تغییر نگاه مصرف کنندگان از وسیله ای برای تجمل و تفاخر به ابزاری برای تقویم و برپاماندن پایدارِ فرد و جامعه است. بر این مبنا نقش زنان کاملاً روشن می شود. در حقیقت توجه به تولیدات داخلی به گونه ای افتخارآمیز و نه تحقیرآمیز، یک فرهنگ عمومی است که یکی از مهم ترین نهادهایی که می تواند چنین فرهنگی را تقویت کند، نهاد خانواده است. از این لحاظ نقش زنان در چنین امری بسیار پررنگ و محوری است. از جنبه ی تولید نیز خانواده می تواند با رشد و پرورش فرهنگ کار شرافت مندانه و کسب رزق حلال به افزایش تولید ملی و تقویت بنیان های اقتصاد مقاومتی کمک کند و از این منظر نیز نقش زنان که محور فرهنگی خانواده اند، بسیار مهم است.

* باتوجه به اهمیت فرهنگ سازی در زمینه ی اصلاح الگوی مصرف که یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است، زنان در این مورد چه نقش ویژه ای می توانند داشته باشند؟

همان گونه که به اجمال توضیح داده شد، اصلاح فرهنگ مصرف یکی از مهم ترین ملزومات اقتصاد مقاومتی است؛ از این رو نقش خانواده که مهم ترین نهاد فرهنگ ساز در جامعه است، بسیار بااهمیت می نماید. در حقیقت اگر اقتصاد مقاومتی را جلوه ای از اقتصاد اسلامی بدانیم که همین گونه هم هست، قناعت در مصرف یکی از مهم ترین ابعاد آن است. قناعت در مصرف به معنای عدم مصرف و رفع نیازهای خانوار نیست؛ بلکه به معنای مدیریت عقلانی و انسانی بر کم و کیف مصارف خانوار برای رفع نیازهای واقعی خانواده است. توانایی بر چنین امری و در دام معضلات فرهنگی ای چون چشم و هم چشمی نیفتادن، نیاز به رشدیافتگی فرهنگی ای دارد که خانواده و آموزش و پرورش می توانند مهم ترین شکل دهندگان آن باشند. البته همان گونه که در سؤال پیشین نیز توضیح داده شد، جایگاه زنان کاملاً روشن و مهم است.

* آیا تولید نیاز فرهنگی مطلوب است؟ چه جوانبی را باید در این مسئله مدنظر داشت؟

قطعاً توجه به نیازهای فرهنگی یکی از مهم ترین ابعاد اقتصاد فرهنگی است؛ از این لحاظ، تولید بر مبنای نیازهای فرهنگی جامعه اسلامی بسیار مطلوب و شایسته است. در حقیقت، اسلامی زیستن و توجه به ابعاد وجودی انسان در سایه سار تعالیم روح بخش اسلام، نیازهایی برای او و جامعه ی اسلامی پدید می آورد که برای جامعه ی غیراسلامی حاصل نمی شود و این نیازها هم البته حالتی پیش رونده داشته و رو به سوی تشکیل شبکه ی نیازهای اسلامی دارند؛ چیزی که رو به سوی تشکیل تمدن اسلامی دارد؛ اما باید متوجه این امر نیز بود که نیازسازی، حتی نیازسازی فرهنگی هم نمی تواند امر مطلوبی باشد؛ زیرا نیازسازی مبتنی بر تبلیغات و انحراف شبکه ی نیازهای انسان از جایگاه اصلی خویش است و این به خودی خود امر مطلوبی نیست.

* نیاز فرهنگی چگونه در فرد پدید می آید و زنان در ایجاد نیازهای واقعی فرهنگی چه نقشی در خانواده و جامعه ایفا می کنند؟

به طور کلی نیاز فرهنگی در پی اراده و انتخاب فرهنگی حاصل می شود. اگر کسی انتخابی فرهنگی و فرامادی بکند، این انتخاب و اتخاذ، روی کرد فرامادی احتیاجات فرهنگی نیز در پی دارد. زنان بدون شک هم از این لحاظ که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند و هم از این لحاظ که جامعه ی آینده را در خانواده پرورش می دهند، می توانند با اتخاذ روی کرد فرهنگی و نیز تزریق روحیه ی انتخاب و اراده ی فرهنگی به اعضای خانواده ی خویش، جامعه را به سمت توجه به نیازهای فرهنگی و اسلامی سوق داده، زمینه را برای تشکیل جامعه و تمدن اسلامی مهیا سازند. در این میان، نقش رسانه ها و نخبگان در توجه دادن زنان به چنین رسالت عظیمی انکارناپذیر است.

* چه رابطه ای میان فقر مالی و فرهنگی وجود دارد؟ برای کاهش تأثیر منفی فقر بر فرهنگ، چه راه کارهایی وجود دارد؟

در حقیقت وجود فقر مالی و برطرف نشدن نیازهای اولیه ی زیستی در جامعه، عموماً باعث صرف نظر از توجه به ابعاد فرهنگی در چنین جامعه ای می شود و چنین امری زمینه را برای پدید آمدن فقر فرهنگی آماده می کند؛ هرچند این رابطه یک رابطه ی ضروری نیست و در یک جامعه ی رشدیافته ی فرهنگی هم چون جامعه ی اسلامی، پدیدآمدن فقر در بخشی از جامعه باعث تغییر سبد مصرف در کل جامعه می شود و با سنت های پسندیده ای هم چون انفاق، قرض الحسنه، وقف و… ثروت جامعه به نحوی باز توزیع می گردد که فقر حاد اقتصادی برطرف گردیده و خود همین کار نیز زمینه را برای رشد هرچه سریع تر فضائل انسانی و الهی مهیا می کند. البته پرواضح است که چنین سنت های پسندیده ای، جز در یک جامعه ی الهی و آخرت گرا روی نمی دهد و این، از خصوصیت های ذاتی جوامع دینی است. با توجه به آن چه ذکر شد، می توان نتیجه گرفت مهم ترین راه برای کاهش اثر فقر مالی بر فرهنگ، تربیت فرهنگی و دینی جامعه است؛ چیزی که در پی آن، فقر نه تنها اثر منفی ای بر فرهنگ نخواهد گذاشت، بلکه خود باعث تقویت فرهنگی جامعه می شود.

مجله پیام زن شماره 271

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 54
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 58
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 141
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس