حکایات دلنشین .
حضرت آیه الله شیخ محمد تقی آملی می فرمودند : من در بحث فقه آیه الله سید علی آقا قاضی شرکت می کردم . روزی از ایشان پرسیدم ما می خوانیم و می شنویم که عده ای هنگام قرائت قرآن قرآن کریم ، آفاق پیش روی شان باز می شود و غیب و اسرار برای آنها تجلی می کند، در حالی که ما قرآن می خوانیم و چنین اثری نمی بینیم ؟!
مرحوم قاضی مدت کوتاهیی به چهره من نظر کرد، سپس فرمود بلی ! آنها قرآن کریم را تلاوت می کنند با شرایط ویژه، رو به قبله می ایستند، سرشان پوشیده نیست ، کلام الله را با هر دو دست شان بلند می کنند و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می کنند توجه دارندو می فهمنند جلوی چه کسی ایستاده اند، اما تو قرآن را قرائت می کنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای (آن روزها هوا بسیار سرد بود ) وقرآن را روی زمین می گذاری و در آن می نگری !
آیه الله شیخ محمد تقی آملی می گفت : بلی ، من همینطور قرآن می خواندم و زیاد به قرائت آن می پرداختم . مثل این که مرحوم قاضی مراقب و ناظر وقت قرائتم بوده است . بعد از این ماجرا با تمام وجود به سویش شتافتم و ملازم جلسه هایش شدم.
« هزار ویک حکایت اخلاقی »