شاخصه های همدلی و هم زبانی دولت و ملت از منظر آیه الله جوادی آملی !
نامگذاری سال ۹۴ از سوی مقام معظم رهبری به نام همدلی و هم زبانی میان ملت و دولت میتواند مبین رویکرد دولتمردان اجرایی کشور در اجرای دقیق منویات ولی فقیه جامعهی اسلامی باشد، لیکن بهرهگیری هر چه بیشتر از اندیشههای عالمان ژرفنگر همچون آیتالله العظمی جوادی آملی میتواند در تبیین هندسهی نظام اسلامی، موجبات تقویت هر چه بیشتر پیوند ناگسستنی میان ملت و دولت را فراهم سازد، به عنوان نمونه ایشان در تبیین نقش کلیدی اخلاص در تقویت هماهنگی میان دولت و ملت فرمودهاند:
«وجود این شاخصه زمینه را برای رشد فرهنگی، حضور سیاسی، خلوص و صفای مردم گرانقدر ایران اسلامی و هماهنگی دولت و ملت مهیا میکند و نظام اسلامی را همچنان از گزند زمین و زمان و زمانه حفظ میکند، و همهٴ اینها در سایهٴ خلوص و در پرتو اخلاص است».
لذا در ادامه مهمترین معیارهای تحقق همدلی و همزبانی ملت، دولت از منظر مفسر بزرگ قرآن کریم به مخاطبان ارائه میشود:
ولایت فقیه؛ راهنمای ملت و دولت
آیتالله جوادی آملی در تبیین نقش کلیدی ولایت فقیه در امور سیاسی نظام اسلامی فرمودند: امروزه در بیشتر کتابهای فقهی در مسائلی نظیر ولایت فقیه، حکومت و امور حسبی، بر این عقیدهاند هر عملی که خوب و مورد رضایت خداوند است و متولی و سرپرست ندارد، فقیه میتواند اداره آن را بر عهده گیرد، بدین لحاظ لازم است این تفکر در حوزهها اصلاح شود تا حوزه متحول شده و بتواند راهنمای دولت و ملت باشد و چگونه ممکن است دین اسلام برای امور مهم و اساسی برنامهای نداشته باشد.
عقلانیت؛ شاخصهی اقتدار ملت و دولت
آیتالله جوادی آملی وجود شاخصهای مهم همچون عقلانیت صحیح میان ملت و دولت به گونهای که مولفهی مردمسالاری دینی را محقق سازد را از جمله شاخصههای تقویت همدلی و هم زبانی ملت و دولت برمیشمرد، ایشان در فرازی تفصیلی فرمودند: اقتدار ملی از زیر پل سالار بودن دولت یا ملت عبور نمیکند، اینگونه نیست که دولت یا حاکمیت بر مردم، سالاری و سروری داشته باشد یا ملت بر دولت و حاکمیت سالاری و سروری احساس کند، بلکه به واقع زمانی اقتدار ملی پدید میآید که عقل، سالار میلها و حسها و دریافتها باشد.
رفتاری موجب اقتدار ملی است که از مبنای صحیح انسان شناسی استمداد کند. گروهی که خواستههای برخاسته از حس و وهم را خرد پنداشتند و قداست حریت را در پای پلید شهوت و غضب پایمال کردند سیاست و حکومت را که از شریفترین شاخههای علوم انسانی است بر اثر نشناختن گوهر انسان به سلطنت بر مردم معنا و تفسیر میکنند خواه بر مردم میهن خود و خواه بر مردم کشور دیگر.
امیرالمؤمنین در خطبه ۱۲۹ میفرماید: “اِضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ اَلناسِ فَهَلْ تُبْصِرُ إِلا فَقِیراً یُکَابِدُ فَقْراً أَوْ غَنِیاً بَدلَ نِعْمَةَ اَللهِ کُفْراً أَوْ بَخِیلاً اِتخَذَ اَلْبُخْلَ بِحَق اَللهِ وَفْراً أَوْ مُتَمَرداً کَأَن بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ اَلْمَوَاعِظِ وَقْراً” هر سمتی را خواستی نگاه کن یا نیازمندی میبینی که زیر بار توان فرسای فقر خمیده است یا توانگری را مینگری که با عیش رفیه و خوشگذرانه به کفران نعمت خدادادی مبادرت میکند یا بخیلی را مشاهده مینمایی که بخل را سبب وفور و فراوانی ثروت میداند و ابای از تأدیه حقوق الهی را پایه انبوه شدن ثروت تلقی کرده است یا متمردی را مییابی که از اتعاظ و پندپذیری سرپیچی میکند. چنین دولت یا ملتی اگر پیروز شوند اقتدار کاذب و زودگذر پیدا میکنند که در ایام شادکامی دروغین خویش، از هیچ خلافی هراس ندارند و از زیر پا نهادن تمام اصول ارزشی تحاشی نخواهند داشت و اگر بتوانند عصای موسای کلیم علیه السلام را در دست فرعون یا سامری قرار میدهند و حسین بن علی علیهالسلام را در عَتَبه عُتبه اَموی مینشانند و با تشویه جمال عدل و تحسین وصمه ظلم، هر معروفی را منکر و هر منکری را معروف ارائه میدهند. در چنین صحنه سهمگینی است که انسان حق مدار، صدق محور و آزادمنش میسراید: “ای مرگ اگرنه مرده ای دریابم.”
گروهی که تقاضاهای برخاسته از اقتضای فطرت و فطنت را فکرت ناب میدانند و قداست آزادی را حراج نکردند و حس و خیال و وهم را به امامت عقل نظر و نیز شهوت و غضب را به زعامت عقل عمل رهبری نموده و میکنند بر اثر انسانشناسی صحیح، سیاست و حکومت را درست تفسیر مینمایند و آن را به سلطنت بر دنیا و تمام مظاهر درونی و بیرونی آن معنا میکنند؛ یعنی نه دولت، سالار کسی است و نه ملت. هیچ انسانی تحت قیومیت سالارگونه کسی نیست بلکه عقل مردم، سالار حس آنان و عزم ملت، سالار هوس آنهاست و این معنا همان مردمسالاری دینی است که از انسانشناسی سالم برخوردار است زیرا انسان کریم را جز قرآن کریم، چیزی تفسیر نمیکند و بهترین شیوه تفسیر گوهر انسانیت، همانا تفسیر انسان به انسان است که فن خاص و مبنای مخصوصی عهدهدار تدوین چنین تفسیری است و اینگونه انسان شناسی کامل، محصول جهانبینی توحیدی جامع و نتیجه معرفتشناسی همهجانبه و فراگیر است.
عزتمندی دولت و ملت درسایهی تقوا
مفسر بزرگ قرآن کریم لزوم تهذیب نفس در فضای سیاسی جامعه اسلامی را مقوم اقتدار ملی نظام اسلامی دانستند و فرمودند: در خطبه ۸۷ نهجالبلاغه میخوانیم: “قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه” یعنی اولین برنامه سیاسی مردم با ایمان، هوازدایی و هوسروبی است. چهره شفاف انسانی، آن لحظه ظهور می کند که وی گِرد گَرد و غبار اغیار نگردد و هنگامی زهور می نماید که او در مطاف طغیان به اشواط اشتغال پیدا نکند. حکیم سنایی چنین میسراید: “دین برون آید ا گنه بنهی / سر پدید آید ار کُلَه بنهی.”
چنین ملتی مقتدرانه حافظ کرامت انسانی خویشند نه تن به حقارت ستمگران میدهند و نه به خواری و ستمپذیری رضا خواهند داد بلکه هماره کریمانه به سر میبرند. به تعبیر امیرالمؤمنین در خطبه ۱۶۵ “قوم لم تزل الکرامه تتمادی بهم حتی حلوا دار القرار ” رسیدن به چنین اقتدار و کرامتی جز از راه تهذیب نفس که رسمیترین برنامه حکومت دینی است میسور نیست.