معجزه ای جالب!
علامه محمد تقی جعفری(ره)
سه ساعت قبل از ارتحال، علامه به فرزندشان دکتر غلامرضا جعفری اشاره ای کرده و چیزی میخواهند. دکتر متوجه خواسته ایشان نمیشود و هرچه میکوشد تا منظور پدر را متوجه شود بی فایده است.
بعد از دو ساعت، متوجه منظور پدر میشود که ایشان پلاکی را که اسم خداوند و ائمه(ع) روی آن حک شده و در پارچه سبزی پیچیده شده و چند ماه قبل از کربلا برایشان آورده بودند و داخل کیف ایشان بوده میخواستند و لذا با عجله می رود تا آن را بیاورد. یک ساعت طول میکشد حجة الاسلام محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری وقتی علامه را در حال احتضار میبیند، تخت ایشان را رو به قبله برمیگرداند و دعای عدیله را میخواند.
وقتی دکتر جعفری میرسد، کار از کار گذشته و روح علامه به شاخسار جنان پرواز کرده است، با تأسف شدید که نتوانسته زودتر پارچه و پلاک را بیاورد، خود را به پیکر بی جان پدر میرساند، پارچه سفید را کنار میزند و پارچه سبز را روی صورت پدر میگذارد.
معجزه ای اتفاق میافتد:
علامه چشمهایش را باز میکند و لبخندی میزند و برای همیشه چشمهایش را میبندد.