مهم تر از بنزين
گاهي موجي خاص، زندگي را فرا مي گيرد. در اين شرايط برخي ار مسائل بي اهميت، چنان اهميتي پيدا مي كنند كه سمت و سوي زندگي را به طرف خود جهت مي دهند. زماني كه مسائل اقتصادي فضاي ذهن و جان آدم ها را پر مي كند، گمان مي رود كه تفكر در جايگاه خودش قرار گرفته است، حال آن كه اين اهتمام منفي، سبب بروز آسيب هاي جدي مي شود. پدري را تصور كنيد كه در تمام مهماني ها و زمان هايي كه در خانه است، چنان امر ونهي اقتصادي مي كند كه گويا سكان اقتصاد جامعه را به دست او داده اند: « چرا اين همه با تلفن حرف مي زني، مگر نمي دوني چند درصد گران شده؟ چرا اين همه برنج پختي، كي ميخاد پول برنج رو بده؟ چرا اين همه مهمان دعوت كردي، مي دوني خرج ميوه ها شون چقدر ميشه؟ » پررنگ شدن مسائل اقتصادي در زمان جاهليت آن قدر مشكل ايجاد كرد كه خداوند برايشان دستور صادر كرد و فرمود: « ولا تقتلوا اولادكم خشية املاق نحن نرزقهم و اياكم انَّ قتلهم كان خطأ كبيرا؛ فرزندان خود را از ترس فقر نكشيد، ما آنان را و خود شما را روزي مي دهيم و كشتن آنان خطايي بزرگ است. » امروزه در برخي از خانه ها قتل جسمي اتفاق نمي افتد، ولي گراني بهانه اي شده براي تخريب روحيه ي فرزندان و سرزنش هاي بيجايي كه هر كدام مانند يك تيغ تيز بر پيكر روان آنان فرود مي آيد. تضمين روزي از سوي خداوند، يك وعده ي قطعي است و هزينه هاي كه براي زندگي مي شود، هدر دادن سرمايه نيست، بلكه خود سرمايه گذاري سودمند است. « خانه خوبان ش 43»