وصف حضرت زهرا (سلام الله علیها ) در کلام ائمه اطهار ( علیه السلام )
در اندیشه پنجمین امام نور
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در اندیشه پنجمین امام نور، حضرت باقر علیه السلام، پرشکوه و وصف ناپذیر است. بزرگ بانویی است در اوج دانش و پروا، ایمان و اخلاص، عصمت و قداست، پاکی و طهارت، سرفرازی و سربلندی، برازندگی و زیبندگی، آراسته به والایی ها و شایستگی ها، و پیراسته از هر نقطه منفی؛ به گونه ای که نه تنها پیشوایی است معصوم و برگزیده برای انسانهای کمال جو و حق طلب و آزاد منش، که فرمانبرداری از آن حضرت بر همه آفریدگان نیز لازم و واجب است.
«لقد کانت علیها السلام مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیا و الملائکة.» (1)
و نیز «ابوحمزه ثمالی» از آن گرامی آورده است که: در تفسیر و تأویل این آیه شریفه که می فرماید:
«انها لاحدی الکبر نذیرا للبشر» (2)
فرمود: منظور از این بزرگ بزرگان و بیم رسان به انسانها در آیه شریفه، ریحانه سرفراز پیامبر است. (3)
——————————————————————————–
(1) عوالم، ج11، ص190؛ دلائل الامامة، ص28.
(2) سوره مدثر، آیه35.
(3) تفسیر قمی، ص23.
در نظرگاه زینت و زیور پرستشگران
او در اندیشه و نظرگاه چهارمین امام نور که به حق، زینت و زیور عبادتگران و پرستش کنندگان است بسیار پرشکوه و تماشایی است؛ به گونه ای که آن حضرت در جریان اسارت خاندان پیامبر، پس از شهادت حسین علیه السلام و یارانش، همه جا به یاد و نام افتخارآفرین فاطمه سلام الله علیها می بالد و از او درس فداکاری و پیکار با آفت انحصار و خودکامگی می آموزد و درس شکیبایی قهرمانانه و روشنگری دلیرانه می گیرد و در برابر بارگاه ستم اموی و زیر برق سرنیزه های دژخیمان و جلادان بی رحم استبداد، آنگاه که ندای آزادی و عدالت خواهی و ستم ستیزی را طنین افکن می سازد، می خروشد که: هان ای مردم! من فرزند فاطمه زهرا، ریحانه ارجمند پیامبر خدا هستم.
«انا ابن فاطمة الزهرا، انا ابن سیدة النساء…» (4)
——————————————————————————–
(4) بحارالانوار، ج45، ص137؛ احتجاج طبرسی، ج2، ص132.
در آیینه هفتمین امام نور
آن بانوی گران قدر و پرمعنویت در آیینه دل و اندیشه هفتمین امام نور، بسی پرشکوه و باعظمت است.
به راستی که او فانوس نور جاودانه و درخشنده خدا، قطب دایره هستی، محور و مرکز حق و عدالت، تک نسخهای از پیامبر خدا، ستوده ترین بانوی روزگاران، زیتونی است که برکاتش همگان را فراگرفته و نقطه محور و مرکزی است که به همراه خویش برکات و خیرات وصف ناپذیری را برای پیامبر و امت او آورد و آن گاه بسان خورشید جهان افروز، سرمشق و الگوی آراستگی و برازندگی و تلألؤ در زندگی انسان ها به ویژه حیات و تاریخ دنیای «زن» گردید.
امام کاظم علیه السلام در اشاره به این مفاهیم بلند فرمود: در خانه و جامعه ای که نام گرانقدر محمد، احمد، علی، حسن، حسین و فاطمه باشد و صاحب آن نامها به معنویت و عظمت آنها آگاه و باورمند باشد و حرمت آنها را پاس دارد، تهی دستی و نگون ساری به آن جا وارد نخواهد شد.
«لا یدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد و فاطمة من النساء.» (5)
——————————————————————————–
(5) سفینة البحار، ج2، ص662.
در اندیشه دهمین امام نور
در اندیشه دهمین امام نور حضرت هادی علیه السلام، ریحانه ارجمند پیامبر، نماد دانش و بینش، دُر گران مایه دریای پارسایی و پاکدامنی، تجسم پروا و شب زنده داری، رمز نماز و نیایش، نمونه تربیت فرزند و ادب در برابر پدر و همسر، الگوی جهاد و روشن گری و خیرخواهی و دعوت به حق و عدالت و سرمشق هماره بشردوستی و مردم خواهی و دفاع از دین و دفتر و حقوق و امنیت و آزادی انسانهاست و به همین دلیل هم «فاطمه» نامیده شد. و خدای فرزانه، او و دوستداران راستین و رهروان راه پرافتخارش را از تیره روزی و آتش دوزخ دور نگاه داشت.
آن حضرت در این مورد از نیای گرانقدرش پیامبر آورده است که فرمود:
«لان الله فطمها و محبیها من النار.» (6)
دخت ارجمندم بدان دلیل «فاطمه» نامگذاری شد که خدا او و دوستدارانش را از آتش جدا و دور ساخته است.
——————————————————————————–
(6) عوالم، ج11، ص30.
در نظرگاه نهمین امام نور
آن بزرگ پیشوای توحید و تقوا، در نظرگاه حضرت جواد علیه السلام دارای جلال و جمال وصف ناپذیری است، چرا که اندیشه اش والا، وجودش بابرکت، کردارش پاک و پاکیزه، رفتارش درس آموز و الهام بخش، زندگی اش آراسته به عدالت و نورافشانی، خلق و خوی اش، خداساخته و برازنده، معنویت و پروایش، فراتر و والاتر از مریم، در پارسایی و زهد، سرور همگان، در شکیبایی و بردباری، سالار شکیبایان، در پرستش و عبادت، روح نیایش و راز و نیاز، و مایه آسایش جان پیامبر است؛ و درست به همین جهت هم، میهمان هماره گستره قلب و اندیشه حضرت جواد است.
یکی از دوستداران خاندان رسالت آورده است که به هنگام تشرف به خانه خدا، به نیابت پیامبر و امامان نور و ریحانه پیامبر، طواف نمودم و پس از بازگشت از حج به محضر حضرت جواد رسیدم و گفتم: سرورم! روزهایی که در کنار کهن ترین معبد توحید و تقوا بودم، پاره ای از روزها به نیابت هر کدام از پیشوایان برگزیده خدا، از پیامبر گرامی گرفته تا شما، طواف می نمودم و از سوی مام ارجمند تان، فاطمه، نیز گاه طواف می کردم.
حضرت جواد فرمود: از این پس هر گاه تشرف یافتی، به نیابت مادرم، فاطمه، بیشتر طواف کن و بدان که این کار بهترین کار و عبادتی است که انجام می دهی. (7)
و نیز آورده اند که روزی آن حضرت در حالی که در چهارمین بهار زندگی می زیست و در کنار پدر گرانقدرش بود، سخت در اندیشه فرو رفت و نشان غمی گران در سیمای نورافشانش پدیدار گردید حضرت رضا دلیل آن را پرسید که به عرض رساند: به یاد مام ارجمندم، فاطمه و ستم هایی که در راه حق و عدالت بر او رفت، افتادم.
«فقال: فیما صنع بامی فاطمة…». (8)
(7) بحارالانوار، ج5، ص101.
(8) بحارالانوار، ج50، ص59.
در نظرگاه هشتمین امام نور
هشتمین امام نور، حضرت رضا علیه السلام، بسان دیگر پیشوایان نور، فراتر و بالاتر از آنچه تصور گردد، مام ارجمندش، فاطمه سلام الله علیها را گرامی می داشت و به راه و رسم الهام بخش او بها می داد؛ درست همان گونه که پیامبر به او بها می داد و او را در شرایط گوناگون و موقعیت های مختلف و در برابر چهره ها و شخصیت های متنوع و مردم کوچه و بازار ارج می نهاد و مقام والایش را به عصرها و نسل ها به عنوان میزان و معیاری که حق و باطل و درست و نادرست بر پایه شخصیت او سنجیده می شود، خاطر نشان می ساخت.
آری، او در نظرگاه آن حضرت، نهال هماره سرسبز رسالت، شکوفه پرطراوت و دل انگیز امامت، ابعاد مجسم دین خدا، بهاران نماز و نیایش، زیباترین روح پرستش، سمبل ارزش ها و قداست ها، فروزشگاه تابناک حق طلبی ها و حق شناسی ها، همتای بی نظیر امیر والایی ها، و مام ارجمند امامان نور است و می توان چشم انداز ژرفی را که اسلام در حقوق و روابط و وظایف زن مقرر فرموده و میزان و چگونگی نقش او را در ساختار جامعه و تمدن مشخص ساخته است، همه را در رفتار و کردار آن دخت بهشت و حوریه انسانی نگریست و به مردم ارائه کرد.
از آن حضرت آورده اند که ضمن بیانی طولانی در موقعیت والای معنوی فاطمه سلام الله علیها و تدبیر شگرف خدا در آفرینش او، از بیان پیامبر فرمود:
«ففاطمة حوراء انسیة، فکلما اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة»؛
فاطمه حوریه ای است در سیمای انسان؛ و من هر گاه در شور و شوق بهشت می شوم، دخترم، فاطمه، را می بویم و به خلق و خو و جمال و کمال بهشتی او می نگرم.