• تماس  

تربيت الهي

تربيت الهي ،  تربيت همه جا نبه است ، مقا يسه تربيت الهي با روش هاي تربيتي عا دي چند حقيقت را آشكا ر مي سا زد، اول اين كه تربيت هاي معمولي فا قد جا معيت لازم اند. به سخن ديگر تربيت عا دي يا نظام هاي  تربيتي غير الهي غا لبا يك يا چند بعد از شخصيت انسان را در نظر مي گيرند، در صورتي كه در تربيت الهي تما م جنبه هاي شخصيت  آدمي مورد توجه است . ثا نيا تربيت الهي با طبيعت آدمي و نيا زهاي او ، و رشد و تكا مل او سا زگا ر است . تربيت الهي هم بعد اجتماعي حيا ت  انسا ني را در نظر مي گيرد و هم جنبه فردي در تربيت الهي هم ، شخصيت را مورد توجه قرار مي دهد، بُِعد  ما دي در حد ضرورت و نيا ز مورد توجه است و هم مسائل معنوي بر تما م شئون حيا ت انسا ن پرتو مي افكند. تعا ليم الهي هم نيا زهاي معنوي انسا ن  را تأ مين مي كند و هم به نيا زهاي اجتماعي و عقلاني  انسا ن توجه دارد هم احساسا ت و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكا وي و حقيقت جويي انسا ن را ارضا مي كند. نظا م هاي تربيتي عا دي ، هر چند از هدف هاي گسترده حما يت كنند، براي كما ل و ترقي انسا ن محدوديتي به وجود مي آورند ، اما تربيت الهي راه را براي رشد و تكا مل دائمي و نا محدود انسا ن هموار مي سا زد و از اين جهت انساني را ، كه فطرتا كما ل جو و ترقي طلب است راضي ميكند.

روز امور و تربيت و تربيت اسلامي گرامي با د.

آخوندا ما رو ول نمی کنند...

16 آذر 1394 توسط فروتن


یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل میکرد:

قرار بود جمع منتخبی از اساتید و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های غربی برن.
وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی تو هواپیماست.
به خودم گفتم بفرما؛ اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.
رفتم پیشش نشستم بهش گفتم حاج آقا اشتباه سوار شدید مکه نمیره

گفت: میدانم
گفتم حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی؛ شما اشتباهی نیاین
گفت: میدانم
دیدم کم نمیاره.

جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضیمو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی ریاضی اونم تو یه کشور خارجی حتما باید ریاضی بلد باشید. اگر ریاضی بلدید این سوال رو حل کنید، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.
از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه

گفتم حاجی عجله نکن اگه بعدا هم حلش کردی من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران. جوابشو بیار اونجا بده.
دوباره خوابیدم.
بیدار که شدم دیگه نمینوشت گفتم چی شد؟

برگه رو بهم داد و گفت: سوالت چهار راه حل داشت سه راه حل رو نوشتم و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی.
شوکه شده بودم

ادامه داد: این هم مساله منه اگر تونستی حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم………

بعدها فهمیدم که به ایشون لقب ذوالفنون را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.
تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در هفته روزی یکبار عده ای از پروفسور های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند.

این جملات وقتی بیش‌تر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌ا… طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).

 نظر دهید »

یک سنت قبل از خواب.

16 آذر 1394 توسط فروتن

 امام حسن مجتبی (علیه السلام)  وقتی به بستر خواب می رفت، سوره کهف را می خواند و می خوابید. حسن بن علی(علیه السلام ) چنان بود که چون از وضو فارغ می شد رنگش تغییر می کرد و می فرموند: حق است بر کسی که می خواهد به محضر خداوند وارد شود، این که رنگ چهره اش تغییر کند.

 نظر دهید »

حدیث روز

16 آذر 1394 توسط فروتن

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) مَن ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ وَ مَن كَبُرَ هَمُّهُ سَقُمَ بَدَنُهُ؛

هر كس بد اخلاق باشد، خودش را عذاب مى دهد و هر كس غم و غصه اش زياد شود، تنش رنجور مى گردد.

نهج الفصاحه ص 766 ، ح 3002

 نظر دهید »

آياتي از قرآن كه در مورد نرم خويي پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) مي باشد همراه با توضيحي كوتاه بفرماييد؟

16 آذر 1394 توسط فروتن

اخلاق حسنه و رفتار پر جاذبه پيامبر بزرگوار اسلام (صلوات الله عليه ) به عنوان پيش نياز درس توحيد و ابلاغ رسالت الهي، موجب شد دين مقدس اسلام كه يكي از محورهاي اساسي آن، تبليغ اخلاق نيكو است، پايدار و مستدام به هدف اصلي اش كه رهايي انسان از بند كفر و شرك و حضور در محضر الهي است، دست يابد.
خداي متعال در ضمن آياتي چند از قرآن مجيد، پيامبرش را هم تشويق به رفتار نيك در تبليغ دين و هم تمجيد به داشتن اخلاق حسنه در جذب دل هاي مردم كرده است.
خداي متعال فرمود:
“وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ"(1)
اگر تندخو و پرخاشگر و سخت دل بودي( كه چنين نيستي و نبايد باشي، چون پيامبر رحمت و موعود و رحمتي) اين مردم سركش و نابسامان و خشن خود به خود از جذب به تو و پيرامونت جدا و پراكنده مي‏شدند.
در اين آيه شريفه نوعي تمجيد و تعريف خداي متعال نسبت به پيامبرش وجود دارد كه اگر اخلاقي نيكو نداشتي، كسي گرد شمع وجودت جمع نمي شد.
خداي متعال در آيه ديگري، پيامبرش چنين خطاب مي كند “وَ إِنَّكَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيمٍ"(2) يعني: و تو اخلاق عظيم و برجسته اي داري.
مفسرين نوشته اند:
اين آيه در توصيف ديگري از پيامبر( صلّي اللّه عليه و آله )ميفرماید: توو اخلاق عظيم و برجسته‏اي داري” اخلاقي كه عقل در آن حيران است لطف و محبتي بي‏نظير صفا و صميميتي بي‏مانند، صبر و استقامت و تحمل و حوصله‏اي توصيف ناپذير.
اگر مردم را به بندگي خدا دعوت مي‏كني تو خود بيش از همه عبادت مي‏نمايي، و اگر از كار بد باز مي‏داري تو قبل از همه خودداري مي‏كني آزارت مي‏كنند و تو اندرز مي‏دهي، ناسزايت مي‏گويند و براي آنها دعا مي‏كني، بر بدنت سنگ مي‏زنند و خاكستر داغ بر سرت مي‏ريزند و تو براي هدايت آنها دست به درگاه خدا بر مي‏داري!(3)
اين ها همه نشانه هايي است آشكار از داشتن خلق عظيم كه فقط ظرف وجودي پيامبر لياقت داشتن آن را داشت.
در اي دو آيه اي كه گذشت خداي متعال پيامبرش را تمجيد مي كند و او را به نحو احسن مي ستايد.
و اما در آياتي ديگر، خداي متعال پيامبرش را تشويق مي كند كه بال هاي رحمت و عطوفت خود را بر سر مومنين بگستران تا زير سايه اين بال ها از محبت و لطفت بهره مند شوند. البته چنين تعبيري را قرآن در حيطه وظايف فرزندان در احسان به پدر و مادر نيز ابلاغ كرده است.
خداي متعال فرمود:
” وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ"؛(4) نوشته اند: اين جمله كنايه است از تواضع و نرم خويي و بدين جهت تواضع را” خفض جناح” ناميده‏اند كه مرغ وقتي مي‏خواهد جوجه‏هايش را در آغوش بگيرد پر و بال خود را باز مي‏كند و بر سر جوجه‏ها مي‏گستراند، و خود را تسليم آنها مي‏كند.(5)
و باز در آيه اي ديگر، حضرت مامور به گذشت و عفو و نرم خويي مي شود.
“خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ “؛(6) يعني با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكي ها دعوت نما و از جاهلان روي بگردان. در حديث است كه حضرت فرمود: “انّي بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق” يعني همانا برانگيخته شدم تا كرامت هاي اخلاقي را به كمال برسانم. از آن حضرت نيز روايت شده كه محبوب ترين شما در پيشگاه خدا خوش خوترين شما است. كه با مردم انس گرفته و مأنوس مي‏شوند و دشمن‏ترين شما در نزد خدا كساني‏اند كه در ميان مردم رفت و آمد دارند و در بين برادران سخن چيني و ايجاد تفرقه مي‏كنند و مي‏كوشند تا براي مردم پاكدامن لغزش هايي بيابند.(7)

1. آل عمران، آيه 159.
2. قلم، آيه 4.
3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1374ش، ج‏24، ص 372.
4. حجر آيه 88.
5. طباطبايي، محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني محمد باقر، قم، انتشارات جامعه مدرسين سال 1374 ش، ج‏12، ص 285.
6. اعراف، آيه 199.
7. طبرسي، فضل بن حسن، تفسير جوامع الجامع، مترجمان، مشهد، انتشارات بنياد پژوهش هاي آستان قدس رضوي، سال 1377 ش، ج‏6، ص 389.

 نظر دهید »

پیامدهای رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله )از زبان حضرت زهرا (سلام الله علیها)

16 آذر 1394 توسط فروتن

حضرت  زهرا (سلام الله علیها) در «خطبه فدکیه » و خطبه ای که بعدا در جمع زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند ،ایراد فرموده اند . پیامدهای رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) را بیان می کنند که عبارتند از :

1 . ایجاد ضعف و سستی در میان مردم .

استومع وهنه «یا وهیه » .

حضرت در خطبه ای که در حضور زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذکر دادند و با تاسف فرمودند:

«فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد وقرع الصفاة، چه زشت است سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش .»

2 . تفرقه و اختلاف بوجود آمد .

«استنهر فتقه وانفتق رتقه،  تشتت و پراکندگی گسترش یافت . و وحدت و همدلی از هم گسست .»

استنهر از نهر به معنای وسعت و زیادی است، فتق به معنای جدایی و پاره پاره شدن است .

انفتق از انفتاق یعنی شکافتن و رتق هم به معنای همبستگی و اتحاد است .

در قرآن کریم نیز آمده است که: «ان السموات والارض کانتا رتقا ففتقناهما، (آیا کافران ندیدند) که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم .»

3 . امید و آرزوهای مسلمانان به نا امیدی تبدیل شد.

آنان که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و احکام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش کرده بودند از نعمت دین الهی و حکومت اسلامی بهره مند گشته بودند . اکنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .

«واکدت الامال » .

4 . به حریم پیامبر بی حرمتی شد .

«اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته ،هنوز جسد مبارک پیامبر بر زمین است . در اجتماع سقیفه ، بدون نظرخواهی از خاندان پیامبر به تعیین جانشین برای آن حضرت می پردازند . و حق اهل بیت حضرتش را ضایع می کنند .

چنانکه حضرت امام علی (علیه وآله) می فرمایند: فوالله ما کان یلقی فی روعی، و لا یخطر ببالی ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته و لا انهم منحوه عنی من بعده، به خدا سوگند نه در فکرم می گذشت و نه در خاطرم می آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بگرداند . یا مرا پس از وی از عهده دار شدن حکومت باز دارند .»

و حتی در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام رحلت ایشان، هنگامی که قلم و لوحی طلب فرمودند به آن حضرت بی حرمتی کردند و ندای فانه یهجر سر دادند.

و مدتی هم از رحلت حضرت نگذشت که به درب خانه تنها یادگارش آمدند و چه بی حرمتیها که نکردند . چنانکه حضرت زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول الله هکذا کان یفعل بحبیبتک وابنتک .

یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن ابی قحافة

بابا ای رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابی قحافه چه بر سر ما آمد .

5 . خط نفاق و دورویی آشکار شد.

«ظهر فیکم حسکة النفاق » .

حضرت در جای دیگری از همین خطبه، با کنایه زیبایی به این نفاق افکنی پرداخته است و فرموده است:

«تشربون حسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر والضراء و نصبر منکم علی مثل حز المدی، و وخز السنان فی الحبشاء; شیر را اندک اندک با آب ممزوج نمودید و به بهانه این که آب می نوشید، شیر را خوردید . کنایه از نفاق است که تظاهر به عملی می شود که در واقع خلاف آن است  و برای نابودی اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان کمین کردید . و ما بر این رفتار شما که مانند بریدن کارد و فروبردن نیزه در شکم، دردآور و کشنده است صبر می کنیم .»

6 . دین و معنویت کم رنگ شد .

«و سمل جلباب الدین »

«جلباب » چادر یا عبایی که بدن انسان را می پوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد، همانگونه که چادر و عباء تمام بدن انسان را در بر می گیرد .

و در عبارتی دیگر فرموده اند: «. . . اطفاء انوار الدین الجلی و اهمال سنن النبی الصفی، به خاموش کردن انوار درخشان دین و بی اهمیت کردن و مهمل گذاردن سنت های پیامبر برگزیده خدا همت گماردید»

7 . مردم دچار بی تفاوتی شدند.

حضرت خطاب به انصار که با جان و مال پیامبر را کمک کرده بودند چنین فرمودند:

«یا معاشر الفتیة واعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی والسنة عن ظلامتی؛ ای گروه جوانمرد، ای بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستی و ضعف شما در حق من و تغافل و بی تفاوتی و خواب آلودگی درمورد دادخواهی من، چیست؟»

8 . مردم پیمان شکنی کردند.

فرمودند: «فانی حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نکصتم بعد الاقدام، پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشکار کردن عقیده پنهان کاری می کنید و بعد از آن پیشگامی و روی آوردن به عقب برگشته پشت نموده اید .»

حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه غدیر اشاره می کند که پیامبر اکرم (ص) آن را برای مردم بیان فرمود و به آنها اعلام کرد و آنان نیز با علی (ع) بیعت کردند . اما اکنون بیعت خود را شکستند .

9 . مردم دچار وسوسه های شیطانی شدند.

«تستجیبون لهتاف الشیطان الغوی، به شیطان گمراه کننده پاسخ مثبت دادید»

و در جای دیگر از خطبه فرموده اند: «اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا بکم فالفاکم لدعوته مستجیبین،، شیطان سر خود را از مخفیگاه بدرآورد . شما را فراخواند . دید که پاسخگوی دعوت باطل او هستید . . .»

«مغزر» یعنی مخفی گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است . چون آن هم وقتی دشمن را می بیند، سرش را در لاک خود فرو می برد . اما وقتی که محیط را بدون خطر احساس کرد، سر خود را بیرون می آورد . شیطان نیز تا وقتی که پیامبراکرم (ص) زنده بودند، سرش را در لاک خود فرو برده بود و جرات نمی کرد خود را نشان دهد . ولی بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریک مردم پرداخت .

10 - شتاب در شنیدن حرفهای بیهوده و بی اساس.

«معاشر الناس المسرعة الی قیل الباطل المغضیة علی الفعل القبیح الخاسر، ای گروه مردم که به سوی شنیدن حرفهای بیهوده شتاب می کنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده می گیرید .»

11 . نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت.

در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:

«اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا مل ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا، بجان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار کشید تا کی مرض فساد پیکر جامعه اسلامی را از پای درآورد که پس از این شتر به جای شیر خون بدوشید و زهری که به سرعت هلاک کننده است .

12 . فرصت طلبان به سر کار آمدند.

حضرت سلام الله علیها در فرازهایی از خطبه فدکیه به گروههای فرصت طلب که منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از وقعیت بهره برند پرداخته است . و ویژگی های آنها را نیز بیان فرموده است .

گروههای فرصت طلب

الف: گمراهان ساکت و منتظر .

«نطق کاظم الغاوین، گمراهان خاموش به سخن درآمدند»

اینان که در حیات پیامبر جرات حرف زدن هم نداشتند با رحلت ایشان وارد میدان شدند . کسانی مانند ابوسفیان را می توان جزو این گروه نام برد .

ب: فرومایگان بی نام و نشان .

«ونبغ خامل الاقلین ،آدمهای پست و بی ارزش با قدر و منزلت شدند»

کسانی که نه از سابقه در دین و نه فداکاری در جنگ های پیامبر برخوردار شدند . به بهانه ترس از فتنه در حالی که بدن پیامبر بر زمین بود در تعیین خلیفه پیامبر مردم را تحریص می کردند .

ج . شجاعان و دلاور مردان از اهل باطل .

«و هدر فنیق المبطلین،  شتر اهل باطل بانگ برآورد و در میدان های شما به جولان درآمد .»

 نظر دهید »

سکوت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله ) چگونه بود؟

16 آذر 1394 توسط فروتن

در روایتی ازسید الشهداء (علیه السلام) در مورد سکوت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) سوال کردند : ایشان فرمودند: سکوت آن حضرت چهار وجه بود: 1- حلم 2- حذر 3- تقدیر 4- تفکر. سکوتش از حلم و صبر این بود که هیچ چیز آن حضرت را به خشم در نمی‏آورد و از جاى نمی‏کند، و سکوتش از حذر در چهار مورد بود:
1- در جایى که می‏خواست وجهه نیکو و پسندیده کار را پیدا کند تا مردم نیز در آن کار به وى اقتدا نمایند.
2- در جایى که حرف زدن قبیح بود و میخواست بطرف یاد دهد تا او نیز از آن خوددارى کند.
3- در جایى که می‏خواست در باره صلاح امتش مطالعه و فکر کند.
4- در مواردى که می‏خواست دست به کارى زند که خیر دنیا و آخرتش در آن بود.

و سکوتش از تقدیر این بود که می‏خواست همه مردم را به یک چشم دیده و به گفتار همه به یک نحو استماع فرماید، و اما سکوتش در تفکر عبارت بود از تفکر در اینکه چه چیزى باقى است و چه چیزى فانى.

 نظر دهید »

ديدگاه دانشمندان جهان درباره شخصيت پيامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)

16 آذر 1394 توسط فروتن

ظهور اسلام در پرتو مجاهدت‌هاي نبي اعظم(ص) و اهلبيت:
نقطه عطف تاريخ بشري است، كه دستاوردهاي بي‌شمار، پيشرفت همه جانبه تمدن كنوني را فرا روي بشريت قرار داده است.

كمترين دستاورد اين شجره پاك آسماني گسترش خواندن، نوشتن و عالم‌گير شدن علوم در جهان اسلام و انتقال اين علوم ابتدا به اسپانيا، ايتاليا، آلمان، انگلستان و… ساير ملل و دول اروپا و سپس همه جهانيان شد، به طوري كه بدون اين نقطه عطف آسماني هرگز تمدن‌هايي چون روم، مصر و ايران باستان راهي به تمدن كنوني نداشتند.

دلايل تاريخي اين حقيقت غير قابل انكار بي‌شمار است: يكي از اين دلايل اقرار مكرر دانشمندان اسلامي و خصوصاً غير اسلامي و اروپايي به اين حقيقت عظيم است كه نمونه كوچكي از آن را براي خوانندگان محترم نامه‌ي جامعه باز مي‌گوييم.

دانشمندان به نام اين جوامع بر خلاف تلاش‌هاي مذبوحانه و توهين آميز نه تنها پيامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن ديني مي‌دانند، بلكه با صراحت تمام بر جهاني شدن دين اسلام ـ به علت مزاياي بي شمار آن ـ اقرار نموده‌اند.
و شايد توجه به اين واقعيت‌ها توهين كنندگان را به درد آورده و آن‌ها را به ورطه بي فرهنگي و توهين كشانده است.

تولستوي: نويسنده و فيلسوف اخلاق گراي معروف روسيه كه آموزه‌هايش سرمشق رهبران بزرگ سياسي در جهان همچون گاندي قرار داشت، مي‌گويد: شخص شخيص پيامبر اسلام سزاوار همه گونه احترام و اكرام مي‌باشد.
شريعت پيغمبر اسلام به علت توافق آن با عقل و حكمت در آينده عالم‌گير خواهد شد.

كارل ماركس: فيلسوف، سياستمدار و انقلابي آلماني الاصل در قرن 19 با درك عميق از شخصيت پيامبر عظيم الشأن اسلام چنين اظهار مي‌دارد: محمد مردي بود كه… از ميان مردمي بت پرست با اراده آهنين برخاست و آنان را به يگانه پرستي دعوت كرد و در دل‌هاي ايشان جاوداني روح و روان را بكاشت، بنابراين او را نه تنها بايد در رديف مردان بزرگ و برجسته تاريخ شمرد، بلكه سزاوار است كه به پيامبري او اعتراف كنيم و از دل و جان بگوييم كه او پيامبر خدا بوده است.

مهاتما گاندي: حيات شخص پيامبر اسلام به نوبه خود نشانه و سرمشق بارزي براي رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب مي‌باشد.

جواهر لعل نهرو: مذهبي كه پيامبر اسلام تبليغ مي‌كرد به واسطه سادگي و راستي و درستي آن و دارا بودن طعم دموكراسي و برابري، مورد استقبال توده‌هاي كشورهاي مجاور شد.

ولتر فرانسوي: حضرت محمد(ص) بي‌گمان مردي بسيار بزرگ بود. وي جهانگشايي توانا، قانون‌گذاري خردمند، سلطاني دادگر و پيامبري پرهيزگار بود. او بزرگترين نقشي را كه ممكن بود در مقابل چشمان مردم عادي ايفا كند در روي زمين ايفا كرد.

پيرسيمون لاپلاس: منجم و رياضي‌دان بسيار معروف فرانسوي در قرن 18 و 19 ميلادي بود كه نظريات او تحولات بزرگي در نجوم ايجاد كرد.
او يكي از محققين غربي است كه در مورد دين مبين اسلام چنين اظهار نظر نموده است:

گرچه ما به اديان آسماني عقيده نداريم، ولي آيين حضرت محمد(ص) و تعاليم او دو نمونه اجتماعي براي زندگي بشريت است. بنابراين اعتراف مي‌كنيم كه ظهور دين او و احكام خردمندانه‌اش بزرگ و با ارزش مي‌باشد و به همين جهت از پذيرش تعاليم حضرت محمد بي‌نياز نيستيم.

پرفسور ارنست هگل: يكي از بزرگترين و پرنفوذترين فلاسفه آلماني الاصل قرن 19 مي‌گويد: اسلاميت طرح خيلي جديد و در عين حال، طرح غير مخدوش و بسيار عالي توحيد مي‌باشد.

هربرت جرج ولز: نويسنده و محقق انگليسي در كتاب سرمايه سخن مي‌گويد: اسلام تنها ديني است كه هر بشر شرافتمند مي‌تواند به داشتن آن افتخار ورزد… تنها ديني است كه من دريافته‌ام و بارها گفته‌ام كه آنچه از سرّ خلقت آگاه است و با راز آفرينش آشنا و همه جا با تمدن همراه است، دين اسلام مي‌باشد.

گوته: دانشمند، شاعر و نويسنده معروف آلماني كه تأثير عميقي بر ادبيات آلمان و جهان بر جاي گذاشت، در كتاب ديوان شرقي و غربي مي‌گويد: مندرجات كتاب قرآن … ما را مجذوب مي‌كند و به شگفت مي‌آورد و سرانجام به تعظيم و احترام بر مي‌انگيزد.

جورج برنارد شاو: 1950 ـ 1856 بزرگترين نويسنده انگلستان بعد از شكسپير كه افكار او در زمينه مذهب، علم، اقتصاد، خانواده و هنر اثر عميقي بر روي مخاطبين خود داشت و امواج خروشان افكارش در جوامع غربي منجر به روشن‌گري افكار عمومي مردم گرديد، در رابطه با شخصيت والاي پيامبر بزرگ اسلام چنين مي‌گويد:
من هميشه نسبت به دين محمد9 به واسطه خاصيت زنده بودن شگفت آورش نهايت احترام را داشته‌ام، به نظر من اسلام تنها ديني است كه داراي آن‌چنان خاصيتي است كه مي‌تواند تغييرات گوناگون را به خود جذب كند و خود را با اشكال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دين حضرت محمد(ص) چنين پيش بيني كرده‌ام كه كيش او براي فرداي اروپا قابل قبول خواهد بود. همان طوري كه در اروپاي امروز هم پذيرش آن آغاز شده است.
من معتقدم كه اگر مردي مانند پيامبر اسلام فرمان‌روايي مطلق جهان عصر جديد را احراز كند، طوري در حل مسايل و مشكلات جهان توفيق خواهد يافت كه صلح و سعادتي را كه بشر به شدت احتياج دارد براي او تأمين خواهد كرد.

ادوارد گيبن: بزرگ‌ترين مورخ انگلستان در قرن 18 ميلادي و نويسنده مشهور تاريخ سقوط امپراطوري روم درباره قرآن چنين مي‌نويسد: از اقيانوس اطلس تا كنار رود گنگ در هندوستان قرآن نه فقط قانون فقهي شناخته شده است،
بلكه قانون اساسي شامل رويه قضايي و نظامات مدني و جزايي و حاوي قوانيني است كه تمام عمليات و امور مالي بشر را اداره مي‌كند و همه اين امور كه به موجب احكام ثابت ولايتغيري انجام مي‌شود، ناشي از اراده خداست.
به عبارت ديگر قرآن دستور عمومي و قانون اساسي مسلمين و دستوري است شامل: مجموعه قوانين ديني، اجتماعي، مدني، نظامي، قضايي، جنايي، جزايي، و همچنين مجموعه قوانين از تكاليف زندگي روزانه تا تشريفات ديني؛ اعم از تزكيه نفس تا حفظ بدن و بهداشت و از حقوق عمومي تا حقوق فردي تا منافع عمومي و از اخلاقيات تا جنايات و از عذاب و مكافات اين جهان تا عذاب و مكافات جهان آينده، همه را در بردارد.

پرفسور ويل دورانت: مورخ و نويسنده آمريكايي 1981 ـ 1885 كه ميليون‌ها نفر در جهان آثار او را مطالعه مي‌كنند در رابطه با شخصيت بزرگ پيامبر بزرگوار اسلام چنين اظهار نظر مي‌كند:

 

پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «منافق همچون بزغاله ای است که میان دو گله سرگردان است»(نهج الفصاحه، ص۵۳۷).

رضا آنلاین نیست.

اگر به ميزان اثر اين مرد بزرگ در مردم بسنجيم بايد بگوييم كه حضرت محمد(ص) از بزرگ‌ترين بزرگان تاريخ انساني است.
وي درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومي را كه از فرط گرماي هوا و خشكي صحرا به تاريكي توحش افتاده بودند، اوج دهد، در اين زمينه توفيقي يافت كه از توفيقات تمام مصلحان جهان بيشتر بود. كمتر كسي را جز او مي‌توان يافت كه همه آرزوهاي خود را در راه دين انجام داده باشد، زيرا به دين اعتقاد داشت.

محمد(ص) از قبايل بت پرست و پراكنده در صحرا امتي واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دين يهود و دين مسيح و دين قديم عربستان آييني ساده و ديني روشن و نيرومند با معنوياتي كه اساس آن شجاعت قومي بود پديد آورد، كه در طي يك نسل در يك صد معركه نظامي پيروز شد و در مدت يك قرن يك امپراتوري عظيم و پهناور به وجود آورد و در روزگار ما نيروي مهمي است كه بر يك نيمه جهان نفوذ دارد.

 نظر دهید »

نشانه مومن

09 آذر 1394 توسط فروتن

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 141
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس