پیامدهای رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله )از زبان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در «خطبه فدکیه » و خطبه ای که بعدا در جمع زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند ،ایراد فرموده اند . پیامدهای رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) را بیان می کنند که عبارتند از :
1 . ایجاد ضعف و سستی در میان مردم .
استومع وهنه «یا وهیه » .
حضرت در خطبه ای که در حضور زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذکر دادند و با تاسف فرمودند:
«فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد وقرع الصفاة، چه زشت است سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و کوشش .»
2 . تفرقه و اختلاف بوجود آمد .
«استنهر فتقه وانفتق رتقه، تشتت و پراکندگی گسترش یافت . و وحدت و همدلی از هم گسست .»
استنهر از نهر به معنای وسعت و زیادی است، فتق به معنای جدایی و پاره پاره شدن است .
انفتق از انفتاق یعنی شکافتن و رتق هم به معنای همبستگی و اتحاد است .
در قرآن کریم نیز آمده است که: «ان السموات والارض کانتا رتقا ففتقناهما، (آیا کافران ندیدند) که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم .»
3 . امید و آرزوهای مسلمانان به نا امیدی تبدیل شد.
آنان که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و احکام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش کرده بودند از نعمت دین الهی و حکومت اسلامی بهره مند گشته بودند . اکنون با دیدن حوادث بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .
«واکدت الامال » .
4 . به حریم پیامبر بی حرمتی شد .
«اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته ،هنوز جسد مبارک پیامبر بر زمین است . در اجتماع سقیفه ، بدون نظرخواهی از خاندان پیامبر به تعیین جانشین برای آن حضرت می پردازند . و حق اهل بیت حضرتش را ضایع می کنند .
چنانکه حضرت امام علی (علیه وآله) می فرمایند: فوالله ما کان یلقی فی روعی، و لا یخطر ببالی ان العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته و لا انهم منحوه عنی من بعده، به خدا سوگند نه در فکرم می گذشت و نه در خاطرم می آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بگرداند . یا مرا پس از وی از عهده دار شدن حکومت باز دارند .»
و حتی در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام رحلت ایشان، هنگامی که قلم و لوحی طلب فرمودند به آن حضرت بی حرمتی کردند و ندای فانه یهجر سر دادند.
و مدتی هم از رحلت حضرت نگذشت که به درب خانه تنها یادگارش آمدند و چه بی حرمتیها که نکردند . چنانکه حضرت زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول الله هکذا کان یفعل بحبیبتک وابنتک .
یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن ابی قحافة
بابا ای رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابی قحافه چه بر سر ما آمد .
5 . خط نفاق و دورویی آشکار شد.
«ظهر فیکم حسکة النفاق » .
حضرت در جای دیگری از همین خطبه، با کنایه زیبایی به این نفاق افکنی پرداخته است و فرموده است:
«تشربون حسوا فی ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فی الخمر والضراء و نصبر منکم علی مثل حز المدی، و وخز السنان فی الحبشاء; شیر را اندک اندک با آب ممزوج نمودید و به بهانه این که آب می نوشید، شیر را خوردید . کنایه از نفاق است که تظاهر به عملی می شود که در واقع خلاف آن است و برای نابودی اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان کمین کردید . و ما بر این رفتار شما که مانند بریدن کارد و فروبردن نیزه در شکم، دردآور و کشنده است صبر می کنیم .»
6 . دین و معنویت کم رنگ شد .
«و سمل جلباب الدین »
«جلباب » چادر یا عبایی که بدن انسان را می پوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد، همانگونه که چادر و عباء تمام بدن انسان را در بر می گیرد .
و در عبارتی دیگر فرموده اند: «. . . اطفاء انوار الدین الجلی و اهمال سنن النبی الصفی، به خاموش کردن انوار درخشان دین و بی اهمیت کردن و مهمل گذاردن سنت های پیامبر برگزیده خدا همت گماردید»
7 . مردم دچار بی تفاوتی شدند.
حضرت خطاب به انصار که با جان و مال پیامبر را کمک کرده بودند چنین فرمودند:
«یا معاشر الفتیة واعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی والسنة عن ظلامتی؛ ای گروه جوانمرد، ای بازوان ملت و یاوران اسلام، این غفلت و سستی و ضعف شما در حق من و تغافل و بی تفاوتی و خواب آلودگی درمورد دادخواهی من، چیست؟»
8 . مردم پیمان شکنی کردند.
فرمودند: «فانی حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نکصتم بعد الاقدام، پس چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشکار کردن عقیده پنهان کاری می کنید و بعد از آن پیشگامی و روی آوردن به عقب برگشته پشت نموده اید .»
حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه غدیر اشاره می کند که پیامبر اکرم (ص) آن را برای مردم بیان فرمود و به آنها اعلام کرد و آنان نیز با علی (ع) بیعت کردند . اما اکنون بیعت خود را شکستند .
9 . مردم دچار وسوسه های شیطانی شدند.
«تستجیبون لهتاف الشیطان الغوی، به شیطان گمراه کننده پاسخ مثبت دادید»
و در جای دیگر از خطبه فرموده اند: «اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا بکم فالفاکم لدعوته مستجیبین،، شیطان سر خود را از مخفیگاه بدرآورد . شما را فراخواند . دید که پاسخگوی دعوت باطل او هستید . . .»
«مغزر» یعنی مخفی گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است . چون آن هم وقتی دشمن را می بیند، سرش را در لاک خود فرو می برد . اما وقتی که محیط را بدون خطر احساس کرد، سر خود را بیرون می آورد . شیطان نیز تا وقتی که پیامبراکرم (ص) زنده بودند، سرش را در لاک خود فرو برده بود و جرات نمی کرد خود را نشان دهد . ولی بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریک مردم پرداخت .
10 - شتاب در شنیدن حرفهای بیهوده و بی اساس.
«معاشر الناس المسرعة الی قیل الباطل المغضیة علی الفعل القبیح الخاسر، ای گروه مردم که به سوی شنیدن حرفهای بیهوده شتاب می کنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده می گیرید .»
11 . نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت.
در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:
«اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا مل ء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا، بجان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار کشید تا کی مرض فساد پیکر جامعه اسلامی را از پای درآورد که پس از این شتر به جای شیر خون بدوشید و زهری که به سرعت هلاک کننده است .
12 . فرصت طلبان به سر کار آمدند.
حضرت سلام الله علیها در فرازهایی از خطبه فدکیه به گروههای فرصت طلب که منتظر بودند تا بعد از رحلت پیامبر از وقعیت بهره برند پرداخته است . و ویژگی های آنها را نیز بیان فرموده است .
گروههای فرصت طلب
الف: گمراهان ساکت و منتظر .
«نطق کاظم الغاوین، گمراهان خاموش به سخن درآمدند»
اینان که در حیات پیامبر جرات حرف زدن هم نداشتند با رحلت ایشان وارد میدان شدند . کسانی مانند ابوسفیان را می توان جزو این گروه نام برد .
ب: فرومایگان بی نام و نشان .
«ونبغ خامل الاقلین ،آدمهای پست و بی ارزش با قدر و منزلت شدند»
کسانی که نه از سابقه در دین و نه فداکاری در جنگ های پیامبر برخوردار شدند . به بهانه ترس از فتنه در حالی که بدن پیامبر بر زمین بود در تعیین خلیفه پیامبر مردم را تحریص می کردند .
ج . شجاعان و دلاور مردان از اهل باطل .
«و هدر فنیق المبطلین، شتر اهل باطل بانگ برآورد و در میدان های شما به جولان درآمد .»