بانوی عاقل!
در عظمتش همین بس ؛ چنان مقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد.
خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد ، وقتی پیامبر(صلی لله علیه وآله) به عیادتش آمد اورا بشارت داد که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم قرارخواهد داد.
وقتی حال خدیجه (س ) بدتر شد خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله ) عرض کرد: من در حق شما کوتاهی کردم مرا عفو کن ، پیامبر (صلی الله علیه وآله ) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم ، نهایت تلاش خود را به کار بردی ، بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی .
خدیجه (س) آرام شد اما درخواستی داشت که نتوانست به حضرت بگوید ، وقتی نور چشمش ، فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) به دیدنش آمد به ایشان عرض کرد: به پدر بگو من از قبر وحشت دارم و دوست دارم لباسی که هنگام نزول وحی برتن داشتید به عنوان کفن به من هدیه دهی ، پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) به محض شنیدن این سخن با روی گشاده قبول کرد اما همان حین جبریل نازل شد وکفنی از بهشت برای خدیجه (س) آورده بود و فرمود : چون اموالش را در راه ما داد برما واجب است که کفن او را برعهده بگیریم.
وقتی خدیجه (س ) از دنیا رفت ، فاطمه (سلام الله علیها) که دختربچه کوچکی بود سراغ مادر را گرفت ؟ جبریل نازل شد وفرمود: بگو او در بهشتی است که در کاخش طلایی و ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند.