• تماس  

شکوه کوثر

حضرت امام خمینی (ره ) فرمود : حضرت زهرا (سلام الله علیها ) زنی بود که در حجره ای کوچک و خانه محقر ، انسانهائی تربیت کرد که نور شان ازبسیط خاک تا آنسوی افلاک و از عالم مُلک تا آنسوی ملکوت اعلی میدرخشید، صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوگاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.

سالروز میلاد با برکت فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) روز زن بر همه به ویژه مادران عزیز مبارک باد.

آخرین مال حضرت خدیجه(سلام الله علیها) کجا صرف شد؟

26 خرداد 1395 توسط فروتن

اموال حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت.جالب این که آخرین بخش از دارایی خدیجه توسط امیر مؤمنان(ع)در سفر هجرت به مدینه صرف شد.

پیامبراکرم(ص)سه شبانه روز در غار ثور ماند،امیر مؤمنان(ع)نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد.در آن جا حضرت به علی(ع)فرمود:"امانت های زیادی نزد من است،به بالای ابطح(تپه ای در مکه)برو و صبح و شب با صدای بلند بگو هر کسی نزد محمد امانت و یا ودیعه ای دارد بیاید و تحویل بگیرد.یا علی!بعد از این با هیچ حادثه ای ناگوار مواجه نخواهی شد تا این که نزد من برسی.امانت های مردم را آشکارا تحویل بده.ای علی!تو را سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما.از آخرین باقی مانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هر کس از بنی هاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت ها،دیگر درنگ نکن… .”

سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد.آخرین آن ها هم قافله ای بود که امیر المؤمنین(ع)آن را سرپرستی کرد.

 نظر دهید »

خدمات حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به اسلام

26 خرداد 1395 توسط فروتن

حضرت خدیجه علیها السلام در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام(ص)،خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد.حمایت های مالی،روحی،عاطفی از حضرت محمد(ص)،تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمی کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان،گوشه هایی از این خدمات ارزشمند است.حضرت خدیجه علیها السلام پس از ازدواج با پیامبر،دارایی اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه می خواهد مصرف کند.رسول گرامی اسلام در این زمینه می فرماید:"هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود.”

حضرت خدیجه علیها السلام،این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد،بلکه او را در برابر سختی ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد.تا زنده بود،اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا سخت آید. هنگامی که رسول الله با باری از مصیبت و اندوه به خانه می آمد،خدیجه او را دلداری می داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می زدود.

 نظر دهید »

خصوصیات حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

26 خرداد 1395 توسط فروتن

خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می رود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی بن ابی طالب(ع)اولین مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشن بین و دور اندیش بود. با گذشت، علاقه مند به معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا(ص)بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت.

خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را"ملکه بطحاء"می گفتند.از نظر عقل و زیرکی نیزبرتری فوق العاده ای داشت و مهم تر این که حتی قبل از اسلام وی را"طاهره"و"مبارکه” و “سیده زنان “می خواندند.

دیگر خصوصیت خدیجه این است که او دارای شم اقتصادی و روح بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود.

البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه نیز چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است.پیامبر اکرم(ص) می فرماید:"افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم.”

چه می توان گفت در شأن کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا(ص)بود؟در تاریخ می خوانیم حضرت محمد(ص)هر وقت از تکذیب قریش و اذیت های ایشان محزون و آزرده می شدند،هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی کرد مگر یاد خدیجه و هرگاه خدیجه را می دید مسرور می شد.

ذهبی می گوید:"مناقب و فضایل خدیجه بسیار است؛او از جمله زنان کامل،عاقل،والا،پای بند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت بود.پیامبر اکرم(ص)کرارا او را مدح و ثنا می گفت و بر سایر امهات مومنین ترجیح می داد و از او بسیار تجلیل می کرد.به حدی که عایشه می گفت:"بر هیچ یک از زنان پیامبر(ص) به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر(ص)بسیار او را یاد کرد.

 نظر دهید »
26 خرداد 1395 توسط فروتن

مصطفی ممدوح، مداحش خداست

لیک مداح خدیجه مصطفاست

آنکه دامادش علی مرتضاست

دختر او حضرت خیرالنساست

نسل او نسل حسین و مجتباست

مادر خوب همه آل عباست

مادری پر منقبت پر افتخار

آنکه عزت پیش پایش ریخته

مال و مکنت در سرایش ریخته

عشق را در دل خدایش ریخته

حب احمد را سزایش ریخته

گنج عصمت را بجایش ریخته

کل هستی را بپایش ریخته

هست این بانو کنیز کردگار

نام ام المؤمنین زیبنده اش

«محمود ژولیده»

 نظر دهید »

پیامبر(صلی الله علیه وآله ) در وفات خدیجه(سلام الله علیها)

26 خرداد 1395 توسط فروتن

در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت‏ خدیجه بانوى فداكار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج‏اه سالگى از دنیا رفت، و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارك خویش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد، و حزن در گذشت او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشت‏ حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهاده،  خدیجه همسر پیامبر (صلى الله علیه و آله) بانوئى كه از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر (صلى الله علیه و آله) راست‏ شد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن‏» نام نهاد و مصیبت پیامبر (صلى الله علیه و اله) شدت گرفت، زیرا كه پیامبر (صلى الله علیه و اله) مادر شایسته دخترش زهراى مرضیه را از دست داده و یارى همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد.

به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده است.(1)

عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمى ‏رفت مگر آنكه خدیجه (سلام الله علیها ) را یاد مى‏كرد، و بر او به خوبى و نیكى مدح و ثنا مى ‏نمود، روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مى‏ خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگامى كه مردم كافر بودند، و تصدیق كرد مرا، هنگامى كه مردم مرا تكذیب مى‏ كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند، و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود»(2)

آری! پیامبر سالها بعد از مرگ او به خوبی از تنها یار وفادار خود یاد می کرد. بارها بیاد او گریه می کرد. به نقل از عایشه که هر وقت پیامبر گوسفندی را ذبح می کرد، می فرمود: گوشت های آن را برای دوستان خدیجه بفرستید و عایشه بر او رشک می برد و می گفت که پیامبر زیاد از او یاد می کرد. در روایت مشهور دیگری است که چون برای پیغمبر هدیه ای می آوردند گاهی می فرمود: برای فلان بانوئی ببرید که از دوستان خدیجه بوده است.

رسول خدا درباره خدیجه می فرماید: خداوند بهتر از او را به من نداده است. او به من ایمان آورد در هنگامی که مردم کفر داشتند، تصدیق نبوت من کرد، زمانی که دیگران مرا تکذیب کردند و اموال خود را در اختیار من گذاشت در وقتی که دیگران محروم کردند و خداوند متعال از او فرزندانی به من عطا کرد و در روز فتح مکه، پیغمر مسیر حرکت را به گونه ای تنظیم کرد که از کنار مزار خدیجه سلام الله علیها عبور نمود.

_________

1و2.ُسد الغابه، مسار الشیعه، مفید - نقل از رمضان در تاریخ.

3. دایرة المعارف طهور

 1 نظر

فضایل شب و روز نیمه شعبان

29 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

شب نيمه شعبان: شب بسيار مباركى است، از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه از امام باقر عليه السّلام از فضيلت شب نيمه شعبان سؤال شد، ايشان فرمود: اين شب پس از شب قدر برترين شب هاست.
در اين شب خدا فضل خود را بر بندگان سرازير می كند، و آنان را به بخشش و كرم خويش می آمرزد، پس در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن بكوشيد، كه آن شبى است كه خدا به ذات مقدّس خود سوگند ياد كرده، كه سائلى را از درگاه خويش با دست خالى بازنگرداند مادام كه انجام معصيتى را درخواست نكند، و شب نيمه شعبان شبى است كه حق تعالى آن را براى ما قرار داد و در عوض شب قدر كه آن را مخصوص پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود، پس در دعاى و ثنا بر خداى تعالى كوشش كنيد.
از جمله بركات اين شب مبارك، ولادت با سعادت حضرت سلطان عصر امام زمان (ارواحنا له الفداء) است كه در سحر چنين شبى در سال دويست وپنجاه وپنج هجرى قمرى در سرّمن رأى [سامراى كنونى] واقع شد، و باعث فزونی شرافت اين شب مبارك گشت.
براى اين شب چند عمل دارد است: اوّل: غسل كردن كه باعث تخفيف گناهان است.
دوّم: شب زنده دارى به نماز و دعا و استغفار، چنان كه امام زين العابدين عليه السّلام انجام می دادند، و در روايت آمده: هركه اين شب را به رازونياز و عدابت بپردازد دل او نميرد در روزى كه دل ها بميرند.
سوّم: زيارت امام حسين عليه السّلام كه افضل اعمال اين شب است و باعث آمرزش گناهان است، و هركه ميل دارد تا ارواح صدوبيست وچهار هزار پيامبر با او دست آشنايى دهند، در اين شب امام حسين عليه السّلام را زيارت كند، كم ترين حدّ زيارت آن حضرت ان است كه بر بالاى بامى برآيد و به جانب راست و چپ نظر كند، سپس سر به جانب آسمان برآرد، و با اين كلمات حضرت را زيارت كند: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ درود بر تو اى ابا عبد اللّه، درود و رحمت و بركات خدا بر توو هركس در هر كجا باشد و در هر زمان آن حضرت را به اين شيوه زيارت كند، اميد است كه پاداش حجّ و عمره براى او نوشته شود.
و ما زيارت مخصوص اين شب را در باب زيارات به خواست خدا ذكر خواهيم نمود.
چهارم: خواندن دعايى كه شيخ و سيّد نقل كرده اند، و به منزله زيارت امام زمان (صلوات اللّه عليه) است: اللَّهُمَّ بِحَقِّ لَيْلَتِنَا [هَذِهِ ] وَ مَوْلُودِهَا وَ حُجَّتِكَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتِي قَرَنْتَ إِلَى فَضْلِهَا فَضْلاً فَتَمَّتْ كَلِمَتُكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِكَ وَ لا مُعَقِّبَ لِآيَاتِكَ نُورُكَ الْمُتَأَلِّقُ وَ ضِيَاؤُكَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فِي طَخْيَاءِ الدَّيْجُورِ الْغَائِبُ الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ كَرُمَ مَحْتِدُهُ وَ الْمَلائِكَةُ شُهَّدُهُ وَ اللَّهُ نَاصِرُهُ وَ مُؤَيِّدُهُ إِذَا آنَ مِيعَادُهُ وَ الْمَلائِكَةُ [فَالْمَلائِكَةُ] أَمْدَادُهُ سَيْفُ اللَّهِ الَّذِي لا يَنْبُو وَ نُورُهُ الَّذِي لا يَخْبُو وَ ذُو الْحِلْمِ الَّذِي لا يَصْبُو مَدَارُ الدَّهْرِ وَ نَوَامِيسُ الْعَصْرِ وَ وُلاةُ الْأَمْرِ وَ الْمُنَزَّلُ عَلَيْهِمْ مَا يَتَنَزَّلُ [يَنْزِلُ ] فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ، خداى به حق اين شب و مولود در آن، و به حق حجتّت و موعود او، كه به فضيلتش فضيلت ديگرى را قرين ساختى، پس كامل شد كلمه ات به راستى و عدالت، براى كلماتت دگرگون سازى نيست، و براى آياتت پس زنده اى نمى باشد، نور درخشانت، و پرتو فروزانت، و نشانه روشنت در شب تاريك، آن غايب پوشيده از نظر، كه عظيم بوده ولادتش، و شريف است اصل و نسبش، فرشتگان گواه اويند، و خدا ياور و تأييد كننده اش آنگاه كه وعده ظهورش در رسد و فرشتگان مددكاران اويند، شمشير خداست كه كند نشود، و نور حق است كه خاوش نگردد، و با بردبارى است كه كارى بی منطق انجام ندهند، مدار روزگار است.
[پدرانش] نواميس عصر، و متولّيان حكومت حق اند، نازل شده بر آنان آنچه در شب قدر نازل مى شود، وَ أَصْحَابُ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ تَرَاجِمَةُ وَحْيِهِ وَ وُلاةُ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى خَاتِمِهِمْ وَ قَائِمِهِمْ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوَالِمِهِمْ اللَّهُمَّ وَ أَدْرِكْ بِنَا أَيَّامَهُ وَ ظُهُورَهُ وَ قِيَامَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ اقْرِنْ ثَارَنَا بِثَارِهِ وَ اكْتُبْنَا فِي أَعْوَانِهِ وَ خُلَصَائِهِ وَ أَحْيِنَا فِي دَوْلَتِهِ نَاعِمِينَ وَ بِصُحْبَتِهِ غَانِمِينَ وَ بِحَقِّهِ قَائِمِينَ وَ مِنَ السُّوءِ سَالِمِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى [وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَی] سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الصَّادِقِينَ وَ عِتْرَتِهِ النَّاطِقِينَ وَ الْعَنْ جَمِيعَ الظَّالِمِينَ وَ احْكُمْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ يَا أَحْكَمَ الْحَاكِمِينَ.

 نظر دهید »

روز جوان.

29 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

خدا کند که جوانان زحقّ جدا نشوند

به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند

سر عقیده خود پاى فشارند چو کوه

بسان کاه زهر باد جابجا نشوند

روز جوان مبارکباد

 نظر دهید »

طلایی ترین فرصت ها

29 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

جوانی، بهار عمر و فصل طربناک زندگی است. هیچ دوره ای از زندگی چون روزگار جوانی، سرسبز و خرّم نیست، و هیچ انسانی همانند زمان جوانی، توان مند و پرانرژی نیست. بسیاری از پیروزی ها و کامیابی ها، تنها در سایه جوانی امکان پذیر است و بسیاری از آرزوها و هدف ها، فقط در فرصت جوانی قابل دست یابی است. جوانی فرصتی است که بر خلاف بسیاری از فرصت های دیگر، تنها یک بار در اختیار همه قرار می گیرد و چون به انجام خویش برسد، هرگز امکان تکرار نخواهد داشت. پس «فرصت جوانی»، طلایی ترین فرصت ها و ناب ترین موهبت هاست و نمی توان در این نکته تردید کرد که هدر دادن روزگاران خوش جوانی و تباه کردن این بهار زندگانی، به اندوهی انبوه و حسرتی متراکم خواهد انجامید، اما این روزگار، اقتضاهایی دارد؛ اقتضاهایی که بخشی از آنها به جوان بر می گردد و بخشی نیز به آنها که با جوان در تعاملند. آنها که به جوان بر می گردد، «نازها» و «نیازها»ی جوانی است. نازها، یعنی «سرزندگی، شیک پوشی، آراستگی، جمال گرایی، آرمان گرایی و…؛ و نیازها، یعنی عبادت و تضرع؛ دانش اندوزی، مهار و تعدیل غرایز، تهذیب نفس، ورزش، مطالعه، مسئولیت پذیری و….

جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.

قرآن برای زندگی بشر، اُسوه و الگو معرفی می کند؛ «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه». اگر پیامبر و سبک زندگی نبوی اسوه و الگوست، هر شخص و سبک دیگری اگر بخواهد اسوه و الگو باشد، باید رنگ و بوی پیامبر را داشته باشد و «اشبه الناس خلقاً خُلقاً و منطقاً برسول الله» باشد.

امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را عصارة بنی هاشم و شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، فرمود هر وقت دلمان برای رسول الله تنگ می شد، مشتاق زیارت علی اکبر می شدیم و زیارت و ملاقات علی اکبر علیه السلام بود که دلمان را در فراق پیامبر صلی الله علیه وآله تسلی می بخشید.

پس اگر کسی شیفتة جمال و کمال پیامبر صلی الله علیه وآله است، می تواند از رخسار و فضایل علی اکبر هم به پیامبر صلی الله علیه وآله برسد.

 نظر دهید »

شمه ای از فضائل و مناقب حضرت علی اکبر (علیه السلام)

29 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

تربیت شایسته امام حسین (علیه السلام) سبب شد که علی اکبر به بهترین صفات کمال آراسته شود. عواملی همچون: اصالت خانوادگی، تربیت و وراثت، کسب علم و فضایل که از عناصر تشکیل دهنده شخصیت هر کس است، در وجود و زندگی او فراهم بود. خلق و خوی او و رفتار و حرکات و ادب و متانتش در حدّ اعلای برجستگی و درخشندگی بود. آن گونه که گفته و نوشته اند، رفتارش یادآور حرکات و رفتار پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) بود و همین سبب می گشت تا در چهره او شخصیت پیامبر را مشاهده نمایند و با دیدن او یاد حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) را در ذهن ها زنده کنند. علی اکبر، نسخه ای برابر با اصل نسبت به رسول خدا و شاخه ای از آن شجره طیبه و ریشه پاک بود و وارث همه خوبی های خاندان عصمت و طهارت به شمار می رفت.

علی اکبر (علیه السلام)، از جوانی مجموعه ای از خوبی ها و فضیلت ها و نمونه ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت.

رابطه سرشار از ادب و احترام علی اکبر (علیه السلام) به پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه مراحل زندگی این دو الگوی فضیلت وجود داشت و نهایت و اوج آن، در صحنه عاشورا دیده می شود که به آن اشاره می کنیم.

تربیت ولایی و تأدیب شایسته، سبب شده بود علی اکبر همواره در خدمت و اطاعت پدر بزرگوارش باشد و در نهایت ادب، گوش به فرمان و آماده جان نثاری شود.

 نظر دهید »

جوانی از تبار نور

29 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

جواني به رنگ رسول (ص)

اوج كمال تو را در قامت سروگون و خُلق رسول گونه‌ات بايد جست. آنگاه كه بين «صورت» و «سيرت» و زيبايي «جسم» و «روح» جمع كردي، و جواني شدي در حد كمال:

جمع صورت با چنين معني ژرف
نيست ممكن جز ز سلطاني شگرف
مولوي

تاريخ، تو را مانندترين جوان به اشرف مخلوقات مي‌داند و به خلق و خوي احمدي، نزديك‌ترين. و آنگاه كه صحيفه عاشورا ورق مي‌خورد، و آخرين گفت‌وگوي تو با پدر مرور مي‌شود، تنها تو را مي‌يابيم كه آتش اشتياق پدر به ديدار رسول خدا (ص) را در آن سال‌هاي جان‌گداز فراق پيامبر، فرو مي‌نشاندي. و همين افتخار، تو را بس كه پدر، تنها تو را شبيه‌ترين مردم به پيامبر (ص) دانست، و فقط ديدار جمال تو را مايه فرونشاندن عطش اشتياق خويش به ديدار جدش حضرت رسول (ص) ، معرفي كرد؛ و اين است اعتراف پدر به بزرگيِ پسر جوان: «غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً و خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسولِكَ (ص) و كُنّا اِذَا اشْتَقْنا الي نَبيّكَ نَظَرْنا اِلَيْه؛ جواني است كه از لحاظ اندام و اخلاق و گفتار، از همه مردم به رسول تو شبيه‌تر است و هر گاه ما مشتاق ديدار پيامبر (ص) مي‌شديم به او مي‌نگريستيم».(1)

گفت: كاي فرزند، مُقبل آمدي
آفت جان، رهزن دل آمدي

كرده‌اي از حق، تجلي اي پسر
زين تجلي، فتنه‌ها داري به سر

راست بهر فتنه قامت كرده‌اي
وه كزين قامت قيامت كرده‌اي

نرگست با لاله در طنّازي است
سنبلت با ارغوان در بازي است(2)

دورنمايي از زندگي

حضرت علي‌اكبر (ع) ، فرزند امام حسين (ع) ، شجاع‌ترين جوانان بني‌هاشم بوده است. مادرش ليلا دختر ابي مُرَّة بن مسعود ثقفي است. ايشان در حدود سال 34هـ .ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدينه متولد شد. آن حضرت از جدش اميرالمؤمنين علي (ع) نقل حديث كرده است. بنابر گزارش تاريخ نويسان، پسران امام حسين (ع) شش نفر بوده‌اند، به نام‌هاي عبدالله، جعفر، محمد، علي‌اكبر، علي‌اوسط و علي‌اصغر.(3)
ابوالفرج اصفهاني نقل كرده است كه روزي معاويه از اطرافيان پرسيد: سزاوارترينِ مردم به خلافت چه كسي است؟ گفتند: شما. گفت: نه، سزاوارترينِ مردم به خلافت، علي بن الحسين(علي‌اكبر) است كه جدش رسول خداست، و در او شجاعت بني‌هاشم و سخاوت بني‌اميه و امتيازات ثقيف با هم گردآمده است. بر اساس صحيح‌ترين روايت، حضرت علي‌اكبر (ع) از همه فرزندان امام حسين (ع) بزرگ‌تر بوده است.(4)

حق مداري علي‌اكبر (ع)

علي‌اكبر (ع) جواني حق مدار بود كه هيچ‌گاه گِرد باطل نگشت، و در مقام اهتمام به حق‌گرايي، تا آنجا پيش رفت كه تنها «حق‌مداري» و «حق‌گرايي» را عامل رهايي از ترس از مرگ مي‌دانست. به اين داستان زيبا در اين باره توجه كنيم:
امام حسين (ع) در راه كربلا، در سحرگاهي زيبا سوار اسب خود بود كه خوابي اندك بر او چيره شد، و چون بيدار گرديد، چند مرتبه فرمود: «اِنالله وَ اِنّااِلَيه راجعون و الحمدلله ربّ العالمين» حضرت علي‌اكبر (ع) كه سوار بر اسب خويش بود، بي‌درنگ خود را به پدرش رساند و عرض كرد: اي پدر! فدايت شوم، اين استرجاع و حمد براي چه بود؟ امام فرمود: هم اكنون خواب، مرا در ربود و در عالم رؤيا ديدم كه كسي ندا داد: «اين قوم مي‌روند و سرنوشت مرگ هم به سوي آنان مي‌شتابد.» دانستم كه ما به سوي مرگ مي‌رويم. علي‌اكبر (ع) پرسيد: اي پدر! مگر ما به حق نيستيم؟ امام فرمود: آري پسرم، به خدايي كه بازگشت همه خلايق به سوي اوست سوگند، كه ما بر حق هستيم. علي‌اكبر (ع) عرض كرد: پس، از مرگ هراسي نداريم. امام چون اين سخن دل‌نشين و زيبا را از فرزند جوانش شنيد، چنين او را دعا كرد: خداوند، تو را جزاي خير بدهد كه چه فرزند نيكويي براي پدر هستي.(5)
علامه محمدتقي جعفري در اين باره مي‌گويد:
حضرت علي‌اكبر (ع) چنين گفت: آيا ما بر حق نيستيم؟ گفت اگر بر حق هستيم، مي‌رويم. اي جوانان عزيز! اين را مي‌گويند سعادت. و الا با ثروت زياد،‌اگر آگاه باشيد،‌هر لحظه خواهيد گفت: اين ثروت كلان در اختيار من است، درحالي‌كه چه گرسنه‌هايي امشب از گرسنگي نتوانستند به خواب بروند. همچنين اگر علم زياد داشته باشيد و فقط براي آرايش خودتان باشد، خواهيد گفت، چه بسيارند جاهل‌هايي كه ما مي‌توانستيم يك كلمه از اينها را به آنان تعليم دهيم. پس محال است كسي كه آگاه است، در اين دنيا خنده مطلق داشته باشد. چه آن كه ثروت كلان دارد و چه آن كه علم فراوان دارد، همواره دغدغه و دل مشغول‌هايي دارد. پس سعادت را بايد در جاي ديگري جست. علي‌اكبر (ع) سعادت را در حق‌مداري مي‌داند، و چون خود را بر حق مي‌داند، پس هراسي هم از مرگ ندارد. اگر ناگهان به انسان بگويند كه آيا اكنون حاضر هستي به جهان ديگر بروي و در پيشگاه خدا حاضر شوي، اگر گفت: «بله»، اين شخص سعادتمند است. والا كدام امتياز دنيا به طور مطلق و بدون نگراني به انسان دست مي‌دهد؟ اما زيبايي‌ها، مثل كارد دولبه است. اين مثال از يكي از بزرگان است: «شخص زيبا اگر شخصيت نداشته باشد، هم خود و هم ديگران را زخمي مي‌كند». اگر مسئله ثروت را بگوييد، آدم محاسبه كند كه اگر اكنون اين ثروت كلان كه در اختيار اوست، آيا ديگران هم از آن بهره‌مندند؟ اگر قدرت در اختيار من است، آيا واقعاً از اين قدرت، خوب استفاده مي‌كنم؟ اين مسائل مطرح است. و اين اوج سعادت يك جوان است كه سعادت حقيقي را درست تشخيص مي‌دهد، و آن را تنها در دل حق محوري مي‌جويد، و ميوه آن را نيز به طور نقد در همين دنيا مي‌چيند، و آن، هراس نداشتن از مرگ است.(6)

شجاعت علي‌اكبر (ع)

جوان شجاع را همگان مي‌ستايند و هيچ كس جوان ترسو را جواني برازنده نمي‌داند. شجاعت، يكي از مؤلفه‌هاي اصلي شخصيت هر جواني است كه اوج اين فضيلت را در شخصيت والاي علي‌اكبر (ع) مي‌بينيم.
آن حضرت، نمونه آشكار جواني شجاع بوده است. پرورش در خانداني كه همه در شجاعت، شهره بودند، از او جواني بي‌باك و شجاع در برابر دشمن ساخته بود. رجزخواني استوار حضرت علي‌اكبر (ع) در برابر دشمنانش در روز عاشورا، دورنمايي از شجاعت اين جوان بي‌باك را به تصوير مي‌كشد:
من علي بن حسين بن علي هستم. سوگند به خانه خدا كه ما سزاوارتريم به پيامبر اكرم (ص) .
سوگند به خدا كه نبايد در مورد ما آن مرد نابكار (ابن زياد) حكم كند. من آن‌قدر با نيزه بر شما دشمنان مي‌كوبم كه نيزه خم شود.
آن‌قدر با شمشير بر شما خواهم زد كه شمشير، تاب بردارد و درهم پيچد؛ ضربه زدني از جوان هاشمي‌نسبِ علوي تبار
جنگ است كه به راستي، حقايق باطن آدميان را آشكار مي‌سازد و صدق و راستي آنها را در ادعاي خويش ظاهر مي‌گرداند.
و سوگند به خدا كه پروردگار عرش است، ما به شما پشت نخواهيم كرد، و سپاهيان شما را رها نمي‌سازيم، تا آن هنگام كه خودتان شمشيرهاي تيز را در غلاف‌ها برگردانيد.(7)
كالبدشكافي سه سخن امام حسين (ع) درباره حضرت علي‌اكبر بعد از شهادت او:
1. آنگاه كه علي‌اكبر (ع) به شهادت رسيد، امام حسين (ع) خطاب به او فرمود: «لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ همِّ الدُّنْيا وَ غَمِّها؛ علي جان! از غم و اندوه دنيا آسوده شدي».(8)
باري، مرگ براي انسان‌هاي بزرگ و آزاد، رهايي از غم و اندوه و آغاز آسايش و راحتي ابدي است. آنها هرگز از مرگ، هراسي ندارند و آن را تنها، پلي براي رسيدن به آسودگي جاودانه مي‌دانند. اين سخن امام حسين (ع) خطاب به فرزند جوانش، حكايت از آن دارد كه مرگ براي علي‌اكبر، نه پديده‌اي نامأنوس و وحشت‌آور، بلكه به مثابه پلي براي رسيدن به خانه آسايش جاودانه و سراي استراحت هميشگي بوده است. تصوير چنين مرگي را كه البته برآمده از يك زندگي پاكيزه و به دور از وابستگي‌هاست ـ حكيم نظامي گنجه‌اي، اين‌گونه به نظم درآورده است:

گر مرگ رسد چرا هراسم
كان راه به توست مي‌شناسم

تا چند كنم زمرگ فرياد
چون مرگ ازوست مرگِ من باد

اين مرگ كه باغ و بوستان است
كاو راه سراي دوستان است

گر بنگرم آنچنان كه راي است
اين مرگ، نه مرگ؛ نقل جاي است

از خورد گهي به خوابگاهي
وز خوابگهي به بزم شاهي

خوابي كه به بزم توست راهش
گردن نكشم ز خوابگاهش

چون شوق توهست خانه خيزم
خوش خُسْبَم و شادمانه خيزم(9)

2. اين روزها، روابط عاطفي بسياري از پدران و فرزندان، كم رنگ شده و كوتاهي‌هاي برخي پدران در تربيت فرزندان، به بروز ناهنجاري‌هاي اخلاقي و رفتاري در فرزندان، و رعايت نكردن حرمت پدري از سوي آنان انجاميده است. پيامد آشكار اين مسئله نيز آن شد كه بودن پدر و فرزند در كنار يكديگر، با تحمل كردن همديگر و نوعي تكلف همراه گرديده و اين دو را به دو آشنا بيشتر شبيه كرده تا پدر و فرزند. اما وقتي روابط پدري چون امام حسين (ع) را با فرزند جواني چون علي‌اكبر بررسي مي‌كنيم، رابطه‌اي همراه با عواطف، عشق و دل‌دادگي مي‌بينيم. در اين روابط، هم پدر وظيفه پدري‌اش را خوب ادا مي‌كند، و هم پسر، با وظايف خويش، كاملاً آشناست. شاهد چنين ارتباط عاطفي و عاشقانه و گرمي ميان اين پدر و پسر، سخن سوزمندانه پدر، در شهادت پسر است، آنگاه كه فرمود: «عَلَي الدُّنْيا بَعْدَكَ الْعَفي؛ پسرم پس از تو، خاك بر سر اين دنيا.»(10) اين سخن نشان مي‌دهد كه پسر جوان، نزد پدر چنان جايگاهي داشت، و دلربايي او از پدر تا بدان پايه بود، كه گويا همه لذت و جاذبه دنيا براي پدر، در اين جوان خلاصه شده بود، و اكنون كه جوان از دست رفت، ديگر، خاك بر سر دنيا! و اين نمونه‌اي از بهترين الگوهاست براي همه پدران و پسراني كه به دنبال شيرين‌ترين و صميمي‌ترين ارتباط پدر و فرزندي هستند.

گفت كه اي تازه گل باغ من
رفتي و خون شد دل پر داغ من

اي علي، اي نوگل بستان يار
خاك پس از تو به سر روزگار

بي‌تو اگر باغ جهان بي‌صفاست
نوگل مهرش همه خار جفاست

اي علي، اي سرو و گل باغ عشق
اي ز ازل بر دل تو داغ عشق

بي‌تو مها! تيره رخِ ماه و مهر
بي‌تو شها! خاك به فرقِ سپهر(11)

3. امام حسين (ع) خيرخواه همه بود؛ حتي دشمنانش؛ و از خدا سعادت آن‌ها را نيز مي‌طلبيد. اين امام رئوف، تنها يك بار لب به نفرين گشود؛ و آن، هنگامي بود كه دشمنان، پسرش را از او گرفتند؛ آنجا بود كه فرمود: «قَتَلَ الله قَوماً قَتَلُوكَ؛ خدا بكشد قومي را كه تو را كشتند».(12)

رحمت از اين قوم دغا بازگير
نيست كن اين فرقه شوم شرير

قهر بر اين فوج تبهكار كن
كيفر اين دوزخيان، نار كن

زود بده كيفر كردارشان
در دو جهان ساز زيان‌كارشان(13)

و اين درسي بزرگ است براي همه پدران، كه براي فرزند جوانشان حرمت قائل شوند و عواطف را در روابط پدر و فرزندي جدي بگيرند؛ همان‌گونه كه حسين (ع) با فرزند جوانش، علي‌اكبر چنين روابط دوستانه و عاشقانه‌اي داشت و دورنمايي از اين انس و الفت ژرف با فرزند، در نفرين پدر در حق قاتلان پسر بازتاب يافته است.

آنگاه كه بايد ميان پسر و خداي پسر، يكي را برگزيد

گرچه در اسلام درباره مهر و محبت پدر به فرزند، سفارش فراواني شده است،‌بايد مراقب بود كه اين محبت، انسان را از ياد خدا باز ندارد، و در مقام انتخاب، ميان عشق به فرزند و عشق به خداوند، دل‌بستگي به فرزند، بر عشق به آفريدگار پيشي نگيرد؛ چنان‌كه حسين (ع) با وجود عشق شديد به جوانش، علي‌اكبر، آنگاه كه مي‌بايست در عروجي ملكوتي به ديدار خدايش بشتابد. نگذاشت كه چهره دلرباي جوانش، او را از اين ديدار باز دارد. عمان ساماني در اشعار عارفانه‌اش تصويري بسيار زيبا از اين انتخاب به دست داده است:

كرده‌اي از حق، تجلي اي پسر
زين تجلي، فتنه‌ها داري به سر

از رخت مست غرورم مي‌كني
از مراد خويش دورم مي‌كني

گه دلم پيش تو، گاهي پيش اوست
رو كه در يك دل نمي‌گنجد دو دوست

بيش ازين، بابا دلم را خون مكن
زاده ليلي، مرا مجنون مكن

همچو چشم خود به قلب دل متاز
همچو زلف خود، پريشانم مساز

حايل ره، مانع مقصد مشو
بر سر راه محبت سد مشو

نيست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهري بهر نثار

هر چه غير از اوست سد راه من
آن بت است و غيرت من، بت شكن(14)

علي‌اكبر، الگويي كامل براي جوانان

علي‌اكبر (ع) «ناز» جواني را با «نياز» به پروردگار همراه كرد و بدين‌گونه صورت زيبا را با سيرت دل‌ربا در آميخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جواني، هرگز وي را از دايره ادب، به ويژه در برابر پدر، خارج نكرد.
اين آموزگار جوان، رمز مانايي و جاودانگي را به جوانان آموخت: حق محوري، ادب و فروتني. ادبش در برابر پدر، تنها به دليل روابط عاطفي نبود؛ بلكه پدر را امام و مقتداي خويش مي‌دانست. پدر نيز فقط بدان سبب كه علي فرزند او بود، بدو عشق نمي‌ورزيد؛ بلكه او را جواني نجيب، پاك‌دامن و پرهيزكار مي‌ديد و ازاين‌رو، او را گرامي مي‌داشت. گرچه هيچ پدري نمي‌تواند حسين (ع) باشد، و هيچ جواني علي‌اكبر (ع) ؛ راه حسيني بودن و علي‌اكبر گونه بودن، به روي همه پدران و پسران باز است.

پی نوشت ها :

1 ـ سيد بن طاوس ، لهوف ، ص 130.
2ـ عمان ساماني ، گنجينه اسرار و قصائد ، ص 62 .
3 ـ جمعي از نويسندگان ، دائره المعارف تشيع ، ج 11 ، ص 418 .
4 ـ سيد مصطفي حسيني دشتي ، معارف و معاريف ، ج 4 ، ص 233 ، 319 .
5 ـ دائره المعارف تشيع ، ج 11 ، ص 419 .
6 ـ محمد تقي جعفري ، امام حسين (ع) شهيد فرهنگ پيشرو و انسانيت ، صص 398 و 399.
7ـ علي نظري منفرد، قصه کربلا، صص 332 و 333.
8 ـ همان، ص 334.
9 ـ حکيم نظامي گنجه‌اي، کليات خمسه، ص 430.
10 ـ لهوف، ص 132.
11 ـ نغمه حسيني، ص 161.
12 ـ لهوف، ص 132.
13 ـ نغمه حسيني، ص 160.
14-گنجينه اسرار و قصايد ،صص62 و63.

 نظر دهید »

فضایل حضرت عباس(علیه السلام )

22 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

1- ادب: حضرت علی(ع) از همان اوایل خردسالی حضرت عباس(ع) ، توجه خاصی به تربیت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزی، تقویت روح و جسم، تیراندازی، شمشیرزنی و سایر فضایل اخلاقی ، تعلیم و عادت داده بود. (1)

روایت شده است که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسین(ع) نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولایش می نشست. او تربیت شده حضرت علی(ع) است که از همین مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.

حضرت عباس (ع) هیچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نماید مگر در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا دریاب.

2- یقین:( درجه بالای ایمان) ویژگی است که کمتر درغیر معصوم ایجاد می شود ، اما حضرت عباس(ع) از همان کودکی، یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ویژگی مستظهر به عنایات الهی بود و از این رهگذر ویژگی های دیگر خود را متبلور می ساخت.(2)

3- وفا: وفای او نسبت به اهل بیت علیهم السلام به غایت زیاد و در خور نخستین است. در وفا همین بس که باقر شریف قریشی، نویسنده عرب زبان معاصر، در کتاب” حیاة الامام حسین بن علی علیهما السلام ” می نویسد:” در تاریخ انسانیت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگیرتر و با وفاتر از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسین(ع) نمی توان یافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت.”

4- دلاوری: دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمایانگر بود، بلکه در صفین نیز نمایان شده بود به ویژه در جنگ صفین افراد زیادی را کشت و حیرت همگان را از آن دلاوری برانگیخت.

القاب حضرت عباس(علیه السلام)

حضرت عباس(ع) القاب گوناگونی دارد که ما در این قسمت به مهمترین آنان اشاره می کنیم:

1- باب الحوائج: بر اثر بروز کرامات و برآورده شدن حاجات متوسلین به او در السنه و افواه عامه و خاصه به این لقب مشهور شد. (3)

2- سقا: در روزهایی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بیت امام حسین(ع) بستند، قمر بنی هاشم(ع) برای آنها آب آورد. (4)

3- سپهسالار: لقب سپهسالار به بزرگترین شخصیت فرماندهی و ستاد نظامی داده می شود و آن حضرت را نیز به سبب اینکه فرمانده نیروهای مسلح امام حسین(ع) در روز عاشورا بود و رهبری نظامی سپاه ایشان را بر عهده داشت سپهسالار نامیده اند. (5)

4- قمر بنی هاشم: از آنجا که آن حضرت در میان بنی هاشم از نظر زیبایی ممتاز بود وی را ماه بنی هاشم می نامیدند. (6)

5- اطلس: ظاهرا یکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است، به وی اطلس می گفتند.(7)

6- پرچمدار: از القاب مشهور حضرت ، پرچمدار و ” حامل اللواء” است، زیرا ایشان ارزنده ترین پرچمها، پرچم سرور آزادگان امام حسین(ع) را در دست داشتند حضرت به دلیل توانایی های نظامی فوق العاده در برابر خود، از میان یاران خود، پرچم را تنها به ایشان سپردند. (8)

7- طیار: دیگر از القاب حضرت ابوالفضل(ع) طیار است، یعنی پرواز کننده در فضای قدس و درجات و مقامات عالی بهشت. (9)

8- المستجار: از دیگر القاب حضرت، مستجار یعنی منجی و نجات دهنده است. (10)

9- العبد الصالح: دیگر از القاب آن جناب عبد صالح است، چنانکه در زیارت او می خوانیم” السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله"؛

10- حامی الضعیفه: از القاب مشهور حضرت ابوالفضل(ع) حامی الضعیفه به معنی حامی بانوان است به خصوص در نقشی که در دفاع از بانوان حرم و اهل بیت نبوت بر عهده داشت. (11)

پی نوشتها:

1- پرچمدار نینوا، شیخ محمد اشتهاردی، ص 20.

2- محمد ناصرعلایی، آینه حیدرنما، روزنامه کیهان، 10/8/1376.

3- چهره درخشان قمر بنی هاشم، علی ربانی خلخالی، ص 146.

4- همان، ص 147.

5- همان، ص 148.

6- همان، ص 143.

7- همان، ص 147.

8- زندگانی حضرت ابوالفضل (ع) ، ص 25.

9- خصائص العباسیه، ص 131.

10- همان، ص 131.

11- همان، ص 148.

 1 نظر

بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز جانباز

22 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

یک‌ وقت در مورد جانبازها فکر مى‌کردم، که به نظرم رسید گاهى فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسى است که بعد از آن‌که قسمتى از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضاى شهیدى را با خودش همراه کرد و در بقیه‌ى مدت زندگى و عمرش هم متقى و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خداى متعال در مورد این‌گونه از مجروحین جنگ در قرآن مى‌فرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»(144). کلمه‌ى «عظیم» در پایان این آیه‌ى شریفه، قابل تأمل است.

جانبازان عزیز باید قدر این موقعیت را - اگرچه با سختى مواجهند - بدانند. من مى‌دانم که شما سختى مى‌کشید. محرومیت از پا و دست و نخاع و چشم و سلامتى، براى شما که در دوران جوانى بسر مى‌برید و مى‌توانستید سالم باشید، سخت است. هیچ پاداش بزرگ و خوبى را بدون سختى به انسان نمى‌دهند. شما خیال نکنید که انسان بدون تحمل سختیها ممکن است به اجرهاى عظیم برسد؛ خیر، چنین چیزى نیست؛ «افضل الاعمال احمزها»(145): با فضیلت‌ترین کارها، سخت‌ترین و دشوارترین آنهاست. در مقابل این سختى‌یى که تحمل مى‌کنید، آن اجر عظیم را به شما مى‌دهند.

 نظر دهید »

اوصاف خاص امام حسین (علیه السلام )

22 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

«در میان انسان های کامل، چهارده معصوم(ع) در اوج هستند؛ زیرا با صادر نخست و مظهر اولی الهی اتحاد یکتایی و یگانگی دارند. در میان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برخی به دلایلی از برجستگی خاصی برخوردارند که امام حسین(ع) یکی از آنهاست.

البته همه پیامبران و اولیای الهی(ع) کف فضایل را برخوردار هستند و در میان اهل بیت(ع) نیز این صفات مورد تاکید است؛ از این رو فضایلی چون امامت، عصمت، حبیب الله، حجه الله، ولی الله، امین الله، وارث تورات، انجیل و زبور، شریک القرآن، عمودالدین، موضع سرالله و مانند آن مشترک است؛ اما هر یک دارای ویژگی و صفات اختصاصی هستند که آنان را در جایگاه دیگری قرار می دهد و توجه هستی را به خود جلب می کند. برخی از تجلیات آنان موجب می شود که وجه الله اتم و اکملی شوند که توجه هستی را متوجه خود می سازد و خلق را مدهوش انوار تجلیات می کند و واله و حیران می سازد. از جمله این مظاهر الهی که هستی را مدهوش خود ساخته امام حسین(ع) است. او در میان اهل بیت(ع) و سخنان ایشان، امام حسین(ع) جایگاه ویژه ای دارد. و همگان از فرشتگان ساحت قدس الهی گرفته تا دیگران در اندوه شهادت او فرو می روند و آسمان و زمین بر ایشان می گرید و پیامبران و اهل بیت(ع) بی استثنا بر مصیبت حسینی(ع) گریان و نالان می شوند و مجالس تعزیه و عزاداری برای ایشان برپا می دارند و این عمل را پیش از تولد و پس از آن و پس از شهادت انجام و ادامه دادند.

حال سؤال این است که حسین(ع) کیست که چنین هستی را واله و گریان و نالان خود ساخته است. بسیاری از محققان و عالمان و حقیقت جویان تلاش کرده اند تا این حقیقت را بشناسند و علت این شیدایی را دریابند.

پس همگان در جست و جوی این پروانگی، دیوانگی و مستانگی خلق و ماسوی الله هستند و می خواهند بدانند که امام حسین(ع) در میان اهل بیت(ع) از چه ویژگی برخوردار بوده که این گونه حتی پیامبر(ص) برای آن حضرت(ع) عزاداری کرد و بر مصیبت حسین(ع) گریست.

اختصاصات امام حسین(علیه السلام )

چنان که گفته شد باید برای شناخت ویژگی امام حسین(ع) به منابع اصلی و روایی مراجعه شود که در آن افزون بر صفات عمومی که با دیگران به ویژه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مشترک است، صفاتی را جست وجو کنیم که ایشان را متمایز ساخته است.

از آنجایی که زیارت نامه های ماثور از امامان(ع) این ویژگی ها را بصراحت مشخص می کنند، باید به اینها به عنوان یک منبع غنی شناخت امام حسین(ع) توجه کنیم. از این رو به سراغ این دسته از منابع روایی رفته و تفسیر آنان را از شخصیت امام حسین(ع) و ویژگی های ایشان مورد بررسی قرار می دهیم.

1.ثارالله:

از اختصاصات امام حسین(ع) ثارالله است. البته در برخی از زیارت نامه ها، امیرمومنان علی(ع) نیز به این عنوان و لقب یاد شده است که در ارتباط با امام حسین(ع) است، زیرا خطاب اصلی به امام حسین(ع) بوده و سپس ایشان فرزند «ثار» و عنوان «وابن ثاره» معرفی می شود. پس علی(ع) به اعتبار امام حسین(ع) با عنوان ثار مورد خطاب قرار گرفته است. اما درباره معنای ثار اختلاف زیادی در میان اهل لغت است. در برخی کتب اهل لغت، واژه ثار به معنای «خون ریخته شده قابل قصاص کردن، خونبها، خون خواهی، قیام برای خونخواهی، خون خواه و قصاص کننده» آمده است. طریحی در مجمع البحرین، ثار را به معنای انتقام گرفتن معنا کرده و ثارالله را تصحیف ثارالله دانسته است.[1] زبیدی در تاج العروس، ثاًر و ثار را به یک معنا دانسته و نوشته است: ثار به معنی خون است و گفته شده به معنی انتقام خون کسی را گرفتن نیز به کار می رود.

برخی گفته اند «ثار» نمی تواند به معنای خونخواهی (طلب خون) باشد، زیرا در این صورت معنای ترکیب «ان یرزقنی طلب ثارک) -که در زیارت عاشورا آمده است- چنین خواهد شد: «ان یرزقنی طلب طلب دمک»، که بی معناست. در جاهلیت عرب درهر قبیله معمول بوده اگر کسی از این قبیله کشته می شد، تمام افراد آن قبیله خود را صاحب خون می دانستند و هر فردی از قبیله قاتل را می دیدند، می کشتند و کلمه ثار به همین معنا است. به هرحال، «ثارالله» از القاب امام حسین بن علی(ع) و علی بن ابی طالب(ع)است که در زیارتنامه ها خطاب به ایشان گفته می شود. در زیارت عاشورا خطاب به حسین بن علی(ع) آمده است: «السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره»؛ سلام بر تو ای ثارخدا و فرزند ثارخدا. این تعبیر، در زیارت های دیگر از جمله زیارت مخصوص حسین(ع) در اول رجب و نیمه رجب و شعبان و زیارت حسین در روز عرفه نیز آمده است. در یکی از زیارتنامه های امام حسین(ع) آمده است: «انک ثارالله فی الارض من الدم الذی لا یدرک ثاره احد من [اهل] الارض [الا باولیائک]، و لایدرکه الا الله وحده.»؛ ای سیدالشهداء! تو خون خدا در زمینی، همان خونی که هیچ یک از اهل زمین- مگر به وسیله اولیایش- انتقام آن را نمی تواند بگیرد و جز خداوند نمی تواند خونخواهی او را بنماید.[2]

همچنین در زیارت دیگری از امام حسین(ع) آمده است: «السلام علیک یا قتیل الله و ابن قتیله السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره؛ سلام بر تو ای کشته [در راه] خدا و فرزند چنین کسی، سلام بر تو ای خون [ریخته شده] در راه خدا و ای فرزند چنین کسی.

معانی ثارالله

پس ثارالله در چند معنا به کار رفته است: الف: خونخواهی و انتقام؛ ب: کسی که خداوند انتقام خونش را از قاتلانش به وسیله قائم آل محمد خواهد گرفت؛ ج: گفته شده که لفظ «اهل» در تقدیر است؛ پس ثارالله یعنی اهل ثارالله، اهل خونخواهی الهی که خداوند انتقام خونش را می گیرد؛ و خونخواهی شما از خدا خواسته می شود؛ د: ثار به معنای مفعولی (مثئور) است، یعنی کشته شده ای که خونخواه دارد و ثارالله به کسی گفته می شود که خدا خونخواه اوست؛ ه- کسی که خونبهایش متعلق به خداست و او خونبهایش را می گیرد. یعنی او متعلق به یک خانواده یا قبیله یا ملت نیست که خونبهایش را رئیس خانواده یا قبیله یا کشور بگیرد، بلکه متعلق به جهان انسانیت است و شهید راه خداست و خونبهای او را خدا باید بگیرد؛ و: کسی که خودش در دوران رجعت می آید و انتقام خون خود و یارانش را می گیرد؛ ز: خون ریخته شده در راه خدا؛ ح: خون خدایی و الهی؛ که اضافه شدن خدا به خون، برای شرافت و کرامت بخشیدن است یعنی از باب اضافه تشریفی است، چنانکه گفته می شود بیت الله و روح الله؛ ط: خون خدا هم چنان گفته می شود: (یدالله و عین الله)[3]

2. الوتر الموتور:

یکی دیگر از ویژگی هایی است که برای آن حضرت(ع) در زیارت نامه ها بیان و تکرار شده است. در معنای آن گفته اند که به معنای یگانه دوران است. واژه وتر به معنای تک و تنها است. در نماز شب یک تک رکعتی در کنار نماز شفع یعنی دو رکعت سفارش شده است. ترکیب «وتر موتور» همانند حجر محجور و قدر مقدور و وعد موعود است که برای تأکید به کار می رود. برخی گفته اند: وتر موتور به معنای فردی که کسانش کشته شده باشند و یکه و تنها مانده باشد؛ برخی هم گفته اند که وتر به معنای فرد و تک و تنها است و موتور هم به کسی می گویند که از بستگان وی کسی یا کسانی کشته شوند اما او نتواند حق آنان را از قاتلین باز ستاند و به همین سبب به امام حسین(ع) الوتر الموتور می گویند. برخی نیز در تبیین و توضیح اینکه چرا امام حسین(ع) به این لقب اختصاص یافته گفته اند که ایشان در اهل بیت(ع) فردی نمونه و منحصر به فرد از جهاتی بوده است. فضایل و مناقب، معجزات و کرامات، مکارم اخلاق و محامد اوصاف، محبوبیت و نفوذ اجتماعی و اعتراف دشمنان به شخصیت بی نظیر آن حضرت نشانی از «الوتر الموتور» است. آن شخصیتی که در کنار «آیه مودت» در میان اهل البیت(ع) همراه با «آیه تطهیر» و در جای دیگر «آیه مباهله» قرار دارد و همه اینها نشان مقام و مرتبت سیدالشهدا است. پس امام حسین(ع) نیز در فضایلی که آیات شریفه قرآن در مورد حضرت پیامبر(ص) و پدر و مادر بزرگوارشان ذکر کردند، شریک می باشند. آنچه حائز اهمیت است، اینکه چرا حضرت سیدالشهدا را «الوتر الموتور» یعنی شخصیت منحصربه فرد می دانیم، باتوجه به اینکه سایر ائمه طاهرین(ع) نیز هر کدام در زمان خودشان مأمور نشر معارف و حقایق اسلام بودند و سرانجام، زندگی پربرکت آنها نیز به شهادت خاتمه یافت. همه ائمه طاهرین(ع) مظهر اسما و صفات حق اند و حسین(ع) نیز همین گونه است. آنچه باعث شده که ایشان را «والوتر الموتور» بگویند، نحوه قیام با برکت و شهادت آن حضرت بود که در آن مقطع از تاریخ، آنچنان آثاری از خود بر جای گذاشت که اگر این شهادت واقع نمی شد، امروز اثری از اسلام باقی نمانده بود و این، حضرت سیدالشهدا(ع) بود که با شهادت خود، فرزندان دلبند و اصحاب با وفایش، اسلام را بیمه کرد. لذا پیامبر(ص) بقا و دوام مکتب حیات بخش اسلام و اهداف و برنامه های خود را در وجود مقدس اباعبدالله(ع) خلاصه نموده، فرمود: «حسین منی و انا من حسین؛ حسین از من و من از حسین هستم». پس آن حضرت(ع) دارای دو ویژگی شد و او را خون خدا و یگانه دوران دانستند.

3- مصیبت عظیم:

از دیگر ویژگی های آن حضرت(ع) مصیبت عظیمی است که ایشان تحمل کردند و اوج صبر و شکیبایی را نشان دادند و فراتر از اسماعیل ذبیح الله(ع) و ابراهیم ذابح الله(ع) ایستادند؛ زیرا ایشان برای اصلاح امت اسلام و به حرکت درآوردن موتور اسلام، از خون خود و فرزندانش گذشتند و در مسلخ عشق برای احقاق حق و ابقای آن و نابودی باطل جان فدا کردند. مصیبتی که بر اهل بیت(ع) در کربلا رفت در هیچ دوره ای اتفاق نیفتاد؛ زیرا همان گونه که کربلا مظهر و تجلی گاه کامل ترین و زیباترین حقایق هستی و اوج فضایل الهی و مظهر تمام و کمال اسما و صفات الهی بود، اوج رذیلت ها و تمامیت باطل گرایی و فجور و بی تقوایی بود. حق و باطل به تمام و کمال در برابر هم صف بستند و بدترین اشکال ظلم و جور و فجور در کربلا به نمایش درآمد.

4- آمر بالمعروف و ناهی از منکر:

هرچند همه پیامبران و اولیای الهی به این مهم اقدام کردند، ولی امام حسین(ع) در مرتبه ای فراتر اقدام به این مهم الهی کردند، به گونه ای که ایشان را مصداق اتم و اکمل آمر به معروف و نهی از منکر می شناسند و اگر بخواهند در این باره به کسی اشاره کنند به امام حسین(ع) به عنوان ضرب المثل اشاره می شود که به این خصلت و صفت معروف است. در همه زیارت نامه ها عباراتی چون: «امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر» یا «اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما» آمده است. آن حضرت(ع) در شرایطی که همه ارکان اسلام در معرض تهدید کافران و منافقان قرار داشت و دیگر از اسلام چیزی باقی نمانده و پوستین وارونه اسلام بر تن امت پوشانیده شده بود، با قیام خود بر آن شد تا آب را به مسیر اصلی آن باز گرداند. ایشان با قیام خود بر آن شد تا همه دستاوردهای پیامبران و اولیای الهی را حفظ و صیانت کند و اجازه ندهد تا عدالت از جامعه انسانی به طور کامل از میان برود.

کاری که امام حسین(ع) در پاسداشت از دین و اخلاق کردند، نه تنها اسلام را زنده نگه داشت، بلکه دین و اخلاق را در جهان زنده و پابرجا کرد. این حرکت امام حسین(ع) شبیه حرکت پیامبر(ص) است که با قرآن خود حتی انجیل و تورات را زنده کرد و مسیحیت و یهودیت را از نابودی نجات داد. اگر حرکت امام حسین(ع) نبود، اخلاق و دینداری و عدالت خواهی و ظلم ستیزی و مبارزه با حاکمان و دولتمردان ظالم و ضداخلاق از میان می رفت. حرکت امام حسین(ع) موجب شد که از دیروز تا امروز و تا فردا انسانها با سرمشق قراردادن آن حضرت(ع) علیه ظلم و بی عدالتی و بداخلاقی و زشتکاری در هر شکل و شمایل و از هر منصب و مقامی قیام کنند و ظلم و بی عدالتی در قالب حکومت دینی و یا در سطوح عالی از مصونیت برخوردار نشود و مردم علیه شاه و شاهمردان قیام کنند.

5- قتیل العبرات:

از دیگر عناوین و القاب آن حضرت(ع) این دو عنوان است که بارها در روایات و زیارت نامه ها بر آن تاکید شده است. آن حضرت که از سوی قاسطین و عدالت خوران، مظلوم واقع شده بود با رشادت تمام به جای آن که منظلم شود و ظلم و جور را بپذیرد و عافیت نشینی برگزیند و مسئولیت انسانی و اخلاقی و وحیانی خود را انجام ندهد، قیام کرد و با رشادت تمام علیه ظلم و جور ایستاد و دراین راه سختی های بسیاری تحمل کرد که از عهده هیچ کسی چون او برنمی آمد. بسیاری از کسانی که مدعی رشادت و صبر هستند هرگز بر مصیبت آن حضرت(ع) کمترین توان صبر و استقامتی ندارند. مصیبتی که بر ایشان رفت قابل قیاس با هیچ مصیبت دیگری نیست. از این رو در تعابیر امامان معصوم(ع) از ایشان با عناوینی چون کشته اشک ها و اسیر محنت ها و رنج ها و تاول ها یاد می شود. با نگاهی گذرا به مقاتل همان اندازه ای که امکان ضبط تصویر در قالب کلمات می رفت، می توان عظمت صبر و رشادت حسینی(ع) را به دست آورد که شاید یکی از آنها موجب مرگ ناگهانی هر انسان می شد.

6-مصباح الهدی و سفینه النجاه:

از دیگر خصوصیات آن حضرت(ع) این است که ایشان به عنوان چراغ هدایت بشر در تاریکی ها و کشتی نجات در طوفان بلاها و فتنه ها معرفی شده به گونه ای که هرکس از نور این چراغ بهره برد هرگز در تاریکی نماند و نرود وکسی که براین کشتی نجات نشست در تلاطم فتنه ها و امواج خروشان کفر و ظلمت و نفاق غرق نشود و به سلامت به ساحل جنات الهی و رضوان خدایی می رسد: بضیاء نورک اهتدی الطالبون الیک و اشهد انک نورالله الذی لم یطفا و لایطفا ابدا و انک وجه الله الذی لم یهلک و لا یهلک ابدا؛ و با فروغ نور تو رهجویان تو هدایت می شوند وگواهی می دهم که تو آن نور خدایی هستی که از ازل روشن بوده و تا ابد هیچ کس آن را خاموش نتواند کرد و تو وجه باقی الهی هستی که آن وجه باقی از ازل تا ابد هرگز نابود و فانی نخواهد گشت.»

[1] الطریحی، مجمع البحرین، ج 1، ص237، معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 1185، مفردات راغب، ص 81

[2] بحارالانوار، ج101، ص168

[3] میرزا ابوالفضل بن ابوالقاسم طهرانی، شفاءالصدور فی شرح زیاره العاشور، تهران 1376 ش، ص 163-164؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج9، ص134؛ الوافی، ج14، ص1489؛ بحارالانوار، ج98، ص150، ذیل حدیث1؛ روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج5، ص428؛ حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن الی الاذهان، ج2، ص200

 نظر دهید »

اهداف و آثار بعثت از دیدگاه امام خمینی (ره)

15 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

در 27 رجب سال چهلم عام الفیل، پیامبر (ص) بر فراز کوه حرا و در میان غار مشغول مناجات با خدا بود که ناگاه پیک وحی، جبرئیل امین، بر آن حضرت نازل شد و به همراه مژده رسالت ، آیات آغازین سوره علق را برای آن حضرت خواند: “بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد، بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم داد، و به انسان آن چه را نمی دانست، آموخت” به این ترتیب آغاز وحی و بعثت، با نام خدا و خواندن و قلم، یعنی آموزش آمیخته با توحید، شروع شد.
شنوندگان عزیز، ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن عید سعید مبعث حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص)، پیامبر رحمت ، از شما دعوت می کنیم در ایام رحلت امام خمینی (ره) ، با دیدگاه ایشان درباره رویداد بزرگ بعثت و انگیزه آن آشنا شوید.
بعثت به معنای رستاخیز و برانگیخته شدن برای انجام کاری است . مبعث روزی است که پیامبر اسلام (ص) از سوی خداوند متعال به رسالت مبعوث گردید. بعثت پیامبر اکرم (ص) سرآغاز راهی شد تا انسان از شرک ، بی عدالتی، تبعیض، جهل و فساد بیرون آید و به سوی توحید، معنویت، عدالت و کرامت حرکت کند.
مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد و انقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد . این تحول روحی، مردم مادی بت پرست را به مبدا آفرینش راهنمایی کرد و از کردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت نمود .
در روز مبعث ، رسالت نبوی با پیام خروج انسان از تاریکیها و حرکت به سوی نور آغاز شد . از همین رو امام خمینی (ره) روز بعثت جدش بزرگوارش رسول اکرم (ص) را شریف ترین روز در کل عالم می دانند. از نظر ایشان روز بعثت رسول ختمی مرتبت، با هیچ روزی، حتی روز بعثت انبیاء بزرگ دیگر قابل مقایسه نیست. حضرت امام همچنین تاکید می کند که مبعث روز شریفی است که مانند آن را دیگر از ازل تا ابد نداریم و نخواهیم داشت. روز بعثتِ پیامبری که جمیع مقامات نفسانی و ملکوتی را درک کرده ‌است و برهمه شرایع ظاهری و باطنی عالِم است و پس از او نیازی به رسالت و پیام آور دیگری نیست.

بعثت ، نوید تزکیه انسان های شایسته از زشتی هاست. امام خمینی (ره) در اولین نگاه به موضوع بعثت “تزکیه ” را به عنوان یک رکن در این حرکت الهی مطرح می کنند. تزکیه به معنی پرورش صفت های خوب و تصحیح رفتارهای نادرست و از بین بردن صفات بد است. در واقع تزکیه از پاکسازی درونی انسان شروع می شود و پس از بهسازی به تکامل شخصیت فرد منتهی می شود. امام خمینی(ره) با بیان مساله تزکیه ، اهمیت پرورشهای اخلاقی برای تمام افراد جوامع انسانی را یک « هدف بزرگ » معرفی می کند. در نگرش ایشان تزکیه به صورت انگیزه اصلی بعثت به ملت و نژاد و قشر خاصی از مردم مختص نمی شود و به هیچ مقطع تاریخی و منطقه جغرافیایی محدود نمی گردد.
امام خمینی(ره) برای توضیح بیشتر درمورد تزکیه نفس به آیه دوم سوره شریفه جمعه اشاره می کند که خداوند متعال هدف از بعثت پیامبرش را این گونه اعلام می نماید :” هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ : او (خدا) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.” طبق این آیه شریفه، خدای تبارک و تعالی از میان خود مردم ، فرستاده ای را مبعوث کرده که مامور به انجام چند کار است: یکی نزول قرآن و تلاوت کردن این کتاب بزرگ الهی بر مردم است. قرآن کریم یک سفره ای است که خدای متعال آن را به وسیله پیغمبر اکرم در بین بشر گسترده است و هر یک از مردم به مقدار استعداد خود از آن استفاده می کنند. امام خمینی در این زمینه می فرماید: “… انگیزه بعثت بسط این سفره در بین بشر از زمان نزول تا آخر زمان است. رسولی که قرآن را برای تزکیه و برای تعلیم همین کتاب و تعلیم حکمت، که آن هم برگرفته از همین کتاب است، تلاوت می کند. پس انگیزه بعثت نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن این است که بشر تزکیه پیدا بکنند و نفوس از این ظلماتی که در آنها موجود است مصفا بشوند، تا پس از اینکه مصفا شدند، قابلیت فهم این کتاب و حکمت آن را داشته باشند.”
امام خمینی در توضیح بیشتر این حقیقت می فرماید: ” تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت ممکن نیست … تا انسان از حجاب بسیار ظالمانی خود خارج نشود تا گرفتار هواهای نفسانی است تا گرفتار خودبینی هاست تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است … لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس بشود.”
تزکیه که از اهداف مهم بعثت است ، به معنای خروج از ظلمت نفس و مبارزه با هوا و هوس های درونی برای ورود به فضای پاک معنویت است. در دیدگاه امام خمینی، ریشه تمام اختلافاتی که بین بشر هست، همان طغیانی است که در نفس هست. اینکه انسان به مقام و موقعیت خودش قانع نباشد، سبب تجاوز و اختلاف می شود. این مساله در بین تمام طبقات مردم از کارگر و روستایی تا روسای مملکت دیده می شود. البته عدم تزکیه برای دولتمردان و روسا خطرناک تر است. امام در توضیح این مطلب می فرماید: ” اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان کنند، طغیانشان بسیار محدود است . اگر یک نفر در بازار یا در روستا طغیان بکند ، ممکن است یک نقطه محدودی را به فساد بکشد، لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم او را پذیرفته اند، در عالمی شد که مردم آن عالم را پذیرفته اند، در سلطانی شد که مردم آن سلطان را پذیرفته اند در رؤسایی شد که مردم آنها را پذیرفته اند، این گاهی یک کشور را به فساد می کشد. چرا که کسی که زمام امور به دستش است تزکیه نشده است.”

 

اولین سوره ای که به پیامبر اکرم (ص ) نازل شد و او را به رسالت مبعوث کرد سوره علق بود. در آیات 7 و 8 سوره علق آمده است : ” کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَىٰ - أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ ، به درستی که آدمی طغیان و سرکشی می کند ، هرگاه که خویشتن را بی نیاز بیند ” از همین رو امام خمینی در قدم دوم به موضوع طغیان انسان و آفات و خطرات آن اشاره می کند و می فرماید:” وضع روحی همه انسان ها این طور است که تا یک استغنایی پیدا می کند طغیان می کند. استغنای مالی پیدا می کند به حسب همان مقدار طغیان پیدا می کند. استغنای علمی پیدا می کند به همان مقدار طغیان پیدا می کند. تا مقام پیدا می کند، به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان می کند… انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و خودمان را تزکیه کنیم. “
کلمه طغیان‌ به‌ معنای تجاوز از اندازه است . کلمه غَنی نیز به معنای توانگر است. این صفت برای خداوند به این معنی است که او آنقدر توانگر است‌ که‌ به‌ هیچ کس محتاج‌ نیست‌ و کاملاً متکی‌ به‌ خویش‌ و خودکفا است‌. اما در مقابل ، برای انسان‌ که مظهر احتیاج و ناتوانی است، داشتن‌ احساس غنی و بی نیازی چیزی‌ جز استکبار و خود بزرگ‌ بینی‌، درپی ندارد.

 

مصادیق استغنا و احساس بی نیازی و در پی آن طغیان انسان بسیار زیاد است. آنچه باعث طغیان و فساد می شود، فراموش کردن مبدأ هستی و احساس احتیاج نداشتن به کمک اوست. یکی از عوامل مهم به وجود آورنده استغنای مالی، بی نیازی اقتصادی و مالی است. استغنای مالی سرچشمه بسیاری از مفاسد و عواقب تلخ و زیانبار در زندگی اجتماعی می باشد. استغنای علمی نیز از دیگر مصادیق طغیان است. در این حالت انسان خود را بسیار دانا و علامه می داند و همین عامل موجب غرور علمی و خروج از راه حق است. استغنای علمی موجب ضرر و زیان بسیاری به جوامع انسانی می گردد و مانع از بهره وری صحیح از دانش در مسیر نیل به کمال و سعادت و آرامش می شود.
استغنای سیاسی نیز در قدرت طلبی و مقام پرستی و نفسانیت های گروهی و جناحی متجلی می گردد. اصل استعماری “قدرت برای قدرت” و سیاستی که با ترفند “هدف وسیله را توجیه می کند” مذهب و اخلاق و همه ارزش های انسانی را قربانی می کند، و همه اینها از مصادیق فراموش کردن خداوند و احساس بی نیازی کردن از او به هنگام قدرت است.

 

امام خمینی(ره) ، رفع ظلم را یکی دیگر از اهداف بعثت می داند. ایشان در این زمینه چنین می گویند: ” بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند. بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد، ظلمات را بکلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند، ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور عمل بیاورد، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او نور عدالت بگذارد و راه او را به ما فهمانده است. فهمانده است که تمام مردم، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند، تفریق ( واختلاف ) نداشته باشند.”


 3 نظر

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بعثت پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)

15 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

* یک درس فراموش‌نشدنی
یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثه‌ی تاریخی نیست -این آن نکته‌ای است که ما باید در مواجهه‌ی با این حادثه‌ی بزرگ و این خاطره‌ی ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ی بر این خاطره‌ی پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش‌نشدنی است در درجه‌ی اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ی بعد برای همه‌ی آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثه‌ی درس‌آموز است.

* مبعث و راه دشوار آینده‌ی ما
ما مسلمان‌ها البته باید قدر بدانیم؛ باید در پدیده‌ی بعثت بیندیشیم؛ باید از آن درس بگیریم؛ باید این گذشته‌ی پرفروغ را چراغی کنیم برای راه آینده‌ی دشوار خودمان که در پیش داریم.

* هدف بعثت دعوت به توحید بود
بعثت نبی اکرم در درجه‌ی اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفاً یک نظریه‌ی فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسان‌هاست؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت‌های گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن. «لااله‌الاالله» که پیام اصلی پیغمبر ما و همه‌ی پیغمبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روش‌های زندگی، قدرت‌های طاغوتی و شیطان‌ها نباید دخالت کنند و زندگی انسان‌ها را دستخوش هوس‌ها و تمایلات خود قرار دهند.
اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه‌ی پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه‌ی مسلمان و بشری تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهد رسید و دنیای بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفی نمیکند؛ تمتعات دنیوی را منفور نمی‌شمارد؛ انسان را با همه‌ی استعدادها و غرایز در صحنه‌ی زندگی، فعال می‌طلبد؛ اما همه‌ی اینها باید در خدمت تعالی و رفعت روح و بهجت معنوی انسانی قرار گیرد تا زندگی در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایی، ظلم و جهل و درنده‌خویی نیست و این کار دشواری است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.

* عربستان، قبل از هجرت
بعثت نبی اکرم برای بشر آغاز راه نویی بود. دنیای محیط بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیای بسیار بد و غیرقابل تحملی بود؛ دنیای گرایش و جذب مادیات شدن، دنیای خوی حیوانی، دنیای بی‌مهاری قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوت‌رانی بی‌بندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه‌ی حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگی هم که منطقه‌ی عربستان را احاطه کرده بودند - یعنی ایران ساسانی و امپراتوری روم - دچار همین مشکلات بودند.

* مبعث، پرچم علم و معرفت را برافراشت
مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتی است که خصوصیات آن برای بشریت، ممتاز و بی‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذی خلق» و با «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خدای متعال خطاب به پیغمبر می‌فرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنی همه‌ی چیزهایی که بشر - در همه‌ی زمان‌ها، در همه‌ی شرایط و در هر نقطه‌ی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنی علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادری و برابری؛ چیزهای اساسی‌ای که جریان زندگی سالم انسان به اینها وابسته است. حتی با این‌که در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز -البته بعضی کسان به‌طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفی کردند- اما همین اسلام می‌فرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله»؛ یعنی باز آنجایی که شرایط اقتضا میکند، صلح را بر جنگ ترجیح میدهد.

* مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است
روز مبعث، بی‌شک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن‌کسی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنی وجود مکرم نبی بزرگوار اسلام صلی‌الله - بزرگترین انسان تاریخ و عظیم‌ترین پدیده‌ی عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهی است؛ یا به تعبیری خود اسم اعظم الهی وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد - یعنی هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسب وجود انسان و بقیه‌ی وظایف لایتناهی بعثت انبیا - وظیفه‌ی بسیار بزرگی بود. یعنی هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.
اگر کسی بخواهد محتوای بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت میکنیم، محصور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمیشود محتوای بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولی اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدوده‌ی بعثت را - اگرچه لایتناهی است - تعریف اجمالی بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و برای انسان است؛ انسان هم لایتناهی است و ابعاد عظیمی دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگی چند روزه‌ی دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه‌ی مشخصی از تاریخ هم نیست. انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودی او، ابعاد لایتناهی و ناشناخته‌ای است. هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است. بعثت، برای این انسان و برای سرنوشت این انسان و برای هدایت این انسان است.

* بعثت پیغمبر خاتم در رأس همه‌ی حوادث تاریخ بشر قرار میگیرد
اگر ما در بین حوادث تاریخ بشر -حوادثی که برای انسان‌ها پیش می‌آید -بعثت انبیا را از همه‌ی این حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانیم- که همین هم هست، بعثت پیغمبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از لحاظ اهمیت، در رأس همه‌ی حوادث بزرگ و کوچک تاریخ بشر قرار میگیرد.
هیچ حادثه‌ای از قبیل انقلابهای بزرگ، مرگ‌ها و حیات‌های ملتها، پدید آمدن اشخاص بزرگ، از بین رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مکتب‌های گوناگون، اهمیتش برای بشریت، به اندازه‌ی بعثت‌های انبیا نیست؛ همچنان که امروز شما می‌بینید، ماندگارترین شکل‌های فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکل‌هایی است که ادیان به آنها داده‌اند و تا ابد هم همین‌طور خواهد بود. اگر چه امروز بسیاری از کسان در عالم هستند که مستقیماً خود را در پرتو اشعه‌ی بعثت نبی اکرم قرار نداده‌اند - یعنی غیرمسلمانان - اما همان‌ها هم از برکات این بعثت، تاکنون منتفع شده‌اند.
بی‌شک علم و تمدن بشر، خلقیات نیکو در میان انسان‌ها، عادات خوب و بسیاری از این مقوله چیزها، اگر ظاهراً هم به ادیان متصل نباشد، در ریشه‌ی اصلی، جوشیده‌ی از ادیان و معارف الهی است و در رأس آنها بعثت نبی مکرم اسلام است؛ لیکن درعین‌حال همه‌ی بشریت - در آینده هم بیشتر - از این برکات استفاده خواهند کرد. بنابراین بزرگترین، مهمترین و برجسته‌ترین حادثه در تاریخ بشر، این بعثت است.
خدای متعال به برکت اسلام، به برکت توجه به معنویت اسلام و توجه به پیام سیاسی اسلام، ما را از آن رنجها خلاص کرد؛ یعنی بعثت برای این نبود که یک عده مردم، عقیده‌ای را در ذهن خودشان حفظ کنند و اعمال شخصی را انجام دهند، اما نظام اجتماعی، تحت حاکمیت دشمنان خدا و اندادالله باشد! بعثت آمد تا زندگی مردم را شکل دهد. بحمدالله این کار در نظام اجتماعی اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده کرد و ثمرات شیرین آن را هم چشید.
بنده احساس میکنم که ما احتیاج داریم که در زمینه‌ی اخلاق و تزکیه و تهذیب، بر روی نفوس خودمان و نفوس دیگران کار کنیم. نوسازی معنوی نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران، این مجاهدت بزرگ را لازم دارد و این هم یکی از پیامهای مهم بعثت است.

 نظر دهید »

مبعث پیامبر (صلی الله علیه وآله ) و اتحاد مسلمانان

15 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به اتفاق همه مذاهب اسلامی، در سن چهل سالگی و طبق وعده‌ای که از انبیاء و صالحین گذشته رسیده بود، در غار حرا، هنگامی‌که به عبادت خداوند مشغول بودند، مورد عنایت خاص پروردگار قرار گرفت و با پیام جبرئیل أمین، مبنی بر خواندن آیاتی از کلام الله مجید: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ …[علق/1] بخوان به‌نام پروردگارت كه آفريد…» دارای نور نبوّت شدند و از همان لحظه، شروع به انجام رسالت خویش نمودند و با تبلیغ آن برای نزدیک‌ترین افراد خانواده‌اش، اولین گام را در این مسیر برداشتند. در دوران قبل از رسالت نیز به عنوان یک فرد مصلح و پاک‌سرشتی که به امانت‌داری شهرت خاص پیدا کرده بود، در میان مردم زندگی می‌کرد و هرگز سراغ بت‌پرستی نرفت.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از آن‌که به رسالت مبعوث شدند، علاوه بر کمالات سابق، تکلیف هدایت جامعه را نیز به‌دوش کشیدند و جمیع خطرات آن را به جان خریدند. رسالت و ابلاغ کلام خداوندی در میان جامعه بت‌پرستان و کسانی‌که با زنده به‌گور کردن دختران خود، بویی از انسانیت نبرده بودند، کاری بس دشوار و طاقت‌فرسا بود، که تحمل سختی‌های آن جز از پیامبر خدا بر نمی‌آمد.
رسول اکرم در فرازی از سخنان خود به این مسئله اشاره نمودند و در مقایسه خود با دیگر پیامبران الهی، آزار و اذیت به خودشان را بسیار فراتر از مشقات سایر پیامبران الهی در مواجهه با مردم عصر خویش بیان می‌نمودند: «ما أوذي نبي مثل ما أوذيت.[1] هیچ پیامبری به اندازه من آزار و اذیت ندید.»
اما آن‌چه مهم است این‌که ایشان در مقابل آن همه هجمه‌های دشمنان، تسلیم نشدند و ثابت و استوار باقی ماندند و رسالت خویش را تا مرز «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا.[مائده/3] امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‌] آيينى برگزيدم.» پیش بردند.
امروز نیز تنها بسنده کردن به برپایی مراسمات جشن مبعث و تولد پیامبر، چندان راه به‌جایی نخواهد برد. مسلمانان باید با پرهیز از اختلافات درون مذهبی و به‌دست آوردن اتحاد منسجم و هم‌چنین تحمل رنج و مشقات فراوان در گسترش و نشر معارف اسلامی، آن را به تمام جهان صادر کنند و در این راه از همه چیز خود، مایه بگذارند.

[1]. علامه مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی بیروت، ج39، ص56

 نظر دهید »

منزلت معلم از دیدگاه مقام معظم رهبری

13 اردیبهشت 1395 توسط فروتن


معلم کسی است که انسان را آن چنان پرداخت می‌کند که گوهر وجود و نورانیت او،‌ تلالو کند و خود را نشان دهد. ببینید این شغل چقدر عظیم و با ارزش است!‌
- معلم یعنی کسی که در دل انسان یک چراغی …

- معلم کسی است که انسان را آن چنان پرداخت می‌کند که گوهر وجود و نورانیت او،‌ تلالو کند و خود را نشان دهد. ببینید این شغل چقدر عظیم و با ارزش است!‌

- معلم یعنی کسی که در دل انسان یک چراغی را روشن می‌کند و او را از جهالتی به دانایی و معرفتی رهنمون می‌شود.

- معلمان و کارگران، انسان‌هایی هستند که عمر خود را در کاری صرف می‌کنند که آن کار پیش خدای متعال گرامی و عزیز است.

- شما هستید که در داخل مدارس خودتان، این کودک را از هفت سالگی تحویل می‌گیرید و در هجده، نوزده سالگی تحویل دانشگاه می‌دهید. اساسی‌ترین و مهمترین دوران عمر این کودک، با شما معلمان است.

- مسئولان آموزش و پرورش، از وزیر تا سطح معلم و مدیر مدرسه، به معنای حقیقی کلمه برای بنده عزیزند.

- من با همه دل، احترام و تکریم خودم را به معلمان عزیز عرض می ‌کنم. معلمان و استادان در سر تاسر کشور بدانند که من یکی از قدرشناس‌ ترین مخلصان آنها هستم.

- علاوه بر مسائل مادی، ارتقای جایگاه و منزلت معلمان و مدیران مدارس باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

- قشر دیگری که شما مدیران و مسئولان آموزش و پرورش با آنها سر و کار دارید، معلمانند،‌ که ادامه سلسله پیامبرانند. معلمی را نباید دستکم گرفت. شما با قشر وسیع و بزرگ معلمان که مستقیما با دل ها و مغزها و روح‌های جوانان ما مواجهند و این عناصر بسیار گرانبها در دستان آنها قرار دارند، سر و کار دارید.

- تکریم و بزرگداشت معلم به معنی واقعی کلمه آثار مثبتی را در فرهنگ جامعه بر جای می‌گذارد و تعلیم و تربیت را در کشور رایج می‌کند. در فرهنگ اسلامی خضوع و ارادت شاگرد در برابر معلم توصیه شده است، چرا که در چنین فضایی تعلیم و تربیت رواج پیدا خواهد کرد. امروز جامعه‌ ما در مورد تکریم مقام معلم در حال بازگشت به اصالت اسلامی خود است و معلمان نیز باید قدر و منزلت خود را بدانند، به معلم بودن اهمیت بدهند و آن را افتخار بزرگی برای خود بدانند.

- همه انسان‌های یک جامعه پیشرفته و یک جامعه اسلامی، ‌رهین معلمند.

- همه دست‌های قدرتمندی که تاریخ را به حرکت در آورده‌اند، به دست معلمان قدرت پیدا کرده‌اند‌؛ معلمان بوده‌اند که آنها را کارآمد کرده‌اند؛ والا اگر مراقبت و مهربانی و زحمت و تلاش معلم پشت سر بسیاری از استعدادها نباشد، در وجود انسان‌ها دفن خواهد شد و از بین خواهد رفت؛ بنابراین معلم را باید قدر دانست.

- معلم مقام بسیار بالا و والایی دارد.

- (معلمان) خیلی باید مورد تکریم قرار گیرند.

- باید مقام معلم در جامعه به گونه‌ای باشد که اگر از یک جوان بپرسند شما می‌خواهید در آینده چکاره شوید، بگوید معلم.

اگر جامعه معلمان در یک کشور، عزیز و گرامی داشته شوند، این فقط عزیز داشتن یک عده از مردم نیست‌؛ این عزیز داشتن علم و تعالی و پیشرفت است؛ عزیز داشتن انسان است. اینکه در کشور از معلمان تجلیل می‌شود. صرفا لفاظی و تعاریف نیست. معنای این حرف‌ها و این گفتن‌ها این است که فضای عمومی کشور قدر علم و تعلیم و آدم شدن و عالم شدن را بدانند. این - حرف‌ها برای این است که کلاس درس، معلم درس و پدید آورنده علم و درس، گرامی داشته شود. ملتی که قدر علم و آموزش و معلم و اهمیت فرهنگ را نداند، به هر کجا هم برسد، آسیب‌پذیر است. از لحاظ مادی هر رشدی هم بکند، قابل سرنگون شدن و شکست خوردن است.

- در درجه اول، مسئولان امر و در درجه دوم، همه آحاد مردم، قدر معلم را بدانند.

- هرچه برای معلمان تلاش شود، جا دارد. این تلاش هم فقط مسئله معیشت نیست - اگرچه مسئله معیشت هم رکن مهمی است که باید به آن توجه کرد - بلکه کرامت و حرمت هم مطرح است. حرمت معلمی در جامعه باید احیاء شود؛ آن چنان که اسلام برای معلم معین کرده است. گمان نمی‌کنم هیچ فرهنگ و مجرای فکری و دینی‌ای، به قدر اسلام برای معلم اهمیت و ارزش و کرامت قائل شده باشد. ما باید کاری کنیم که معلم در دل‌های خانواده‌ها و آحاد مردم و جوانان و دانش‌آموزان‌مان همان کرامت و ارزش را داشته باشد. البته این، تدابیری لازم دارد. باید کارهای فرهنگی در این زمینه انجام گیرد.

- جامعه معلمان، امروز یک جامعه‌ خوشنام در کشور ما است … معلمان ما بیدار و هوشیارند و قدر خدمت و خوشنامی خودشان را می‌دانند.

 نظر دهید »

مبعث یعنی چی ؟ هدف از بعثت چیه؟

13 اردیبهشت 1395 توسط فروتن


«مبعث» از ريشه‌ى «ب ع ث» است و چند معنا برای آن شده است يكى از معانى آن ارسال (فرستادن) است.
از دیگر معانى که برای مبعث شده است «احياء» (زنده كردن) و «اثاره» (برانگيختن مردگان)،می باشد.(1)

(1)لسان العرب ج‌2، صص‌116 و 117

لی خمسة اطفی بهم نار الجحیم الحاطمه ………. المصطفی و المرتضی وابناهما و الفاطمه

حکیم از این پست تشکر کرده است.

و هدف انبیاء الهی از بعثت چیست؟

درقران کریم دو هدف عمده از بعثت انبیا بیان شده است

1.(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ)
«به راستى كه پيامبران را با پديده‏هاى روشن‏گر فرستاديم و همراه آنان كتاب و ميزان نازل كرديم، تا مردم به دادگرى برخيزند و آهن را كه در آن نيروى سخت و سودهاى فراوان براى مردم است، پديد آورديم».

2.(وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)؛
«و به راستى در هر امتى، پيامبرى فرستاديم كه خداوند را بندگى كنيد و از پيروى طاغوت دورى جوييد».(2)

البته در قرآن اهداف دیگری هم بیان شده امام ما بیشتر از جنبه حدیثی به این موضوع می نگریم
در احادیث هم به برخی دیگر از اهداف انبیاء اشاره شده:
آقا امیر المومنین ع در نهج البلاغه می فرماید:

فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَه، وَ وَاتَرَ اِلَیْهِمْ اَنْبِیَائَهُ، لِیَسْتَاْدُوهُمْ مِیثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ، وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»:

خداوند رسولانش را در میان انسان ها مبعوث ساخت، و پیامبرانش را پى در پى به سوى آنها فرستاد تا وفاى به پیمان فطرت را از آنها بخواهند و نعمت هاى فراموش شده او را یادآورى کنند، و با تبلیغ فرمان خدا، حجت را بر آنها تمام نمایند و گنجینه هاى عقول را آشکار سازند».(3)

(1)سوره حديد آيه 25.
(2)سوره نحل آيه 36.
(3)نهج البلاغه، خطبه 1.

 نظر دهید »

ارزش و مقام معلم در نگاه آیت الله مصباح یزدی

13 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

«آیت الله مصباح یزدی (رییس مؤسسه ‌آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ) با بیان این که اگر شناختی برای انسان صورت می گیرد به برکت معلم است، گفت: معلم می تواند به شاگرد خود بفهماند که خوشی در دنیا خلاصه نمی شود بلکه خوشی های آخرتی نیز وجود دارد، معلمان می توانند مردم را متوجه زندگی پس از مرگ و سعادت ابدی کنند. وی افزود: علم به اندازه ای مطلوب است که اگر افرادی در این مسیر به انسان کمک کنند استحقاق احترام دارند، تلقی همه این است که مطلوبیت علم نیاز به دلیل ندارد اما می توان برهان منطقی قوی ارائه کرد که علم سبب کمال انسان است.

وی ادامه داد: هر انسانی که سالم بوده و از مسیر انسانی انحراف پیدا نکرده می تواند شکرگزاری را در خود بیابد، یکی از بزرگ ترین راه های تربیتی که قرآن از آن برای هدایت انسان ها استفاده می کند بیدارکردن حس شکرگزاری است.

آیت الله مصباح یزدی با بیان این که هرکس در ساختن وجود انسان و رسیدن به کمالات وجودی مؤثر باشد باید شکرگزار او باشیم، ابراز داشت: در این مسیر هرکس مؤثرتر باشد شکر او واجب تر است، از این رو شکر معلم یک شکر کاملا طبیعی به شمار می رود چون معلم عامل اعدای رسیدن انسان به خوبی ها و سعادت است.

وی عنوان کرد: قرآن از علم و معلمی به عنوان بهترین صفات انبیا یاد می کند، پس از انبیا کسانی که واسطه هستند محتوا و تفاسیر وحی به مردم را بیان کنند بالاترین حق را دارند، واسطه های فیض پدر و مادرهای معنوی انسان به شمار می روند. هر اندازه تأثیر علم در سعادت انسان و شکرگزاری واسطه فیض در جامعه ای مورد توجه قرار گیرد موفق تر خواهد بود، عموم مردم بیشتر به آثار مادی و دنیوی علم توجه دارند. کسانی هستند که دستگاه ارزشی آنها کودکانه و مادی است و حتی اگر به سنین بالا نیز برسند صرفا درآمد و احترام را مدنظر خود قرار می دهند که شاید اکثریت مردم روی زمین این چنین باشند؛ عده ای دیگر فقط به خوشی های دنیا فکر نمی کنند و به زندگی ابدی نیز توجه دارند؛ از این رو علومی را در نظر می گیرند که افزون بر دنیا، آخرت را نیز تأمین می کند اما عده ای دیگر ذوب در نیات الهی بوده و تنها رضایت خداوند را مدنظر قرار می دهند.اگر شناختی برای انسان صورت می گیرد به برکت معلم است، گفت: معلم می تواند به شاگرد خود بفهماند که خوشی در دنیا خلاصه نمی شود بلکه خوشی های آخرتی نیز وجود دارد، معلمان می توانند مردم را متوجه زندگی پس از مرگ و سعادت ابدی کنند.مراتبی برای انسانیت وجود دارد که دنیا و آخرت را در یک کفه بگذارند با نمودی از این نعمت قابل قیاس نیست، این گونه می شود که انسانی همانند امام حسین(ع) می تواند از بالاترین چیزها و فرزندان خود بگذرد، اگر این معرفت برای انسان به وجود بیاید مسائل برای او آسان می شود.

وی ادامه داد: حضرت امام نسبت به شهید مطهری می فرماید که او فرزند و حاصل عمر من است که نشنیدیم که درباره شخص دیگری گفته باشند، بهترین شخصی که می توانیم معرفی کنیم که نماد علم و معلمی است شهید مطهری به شمار می رود.»

 نظر دهید »

بعثت در کلام حضرت فاطمه (سلام الله علیها )

08 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

«پروردگار بزرگ، به پایان همه کارها دانا بود و بر دگرگونی های روزگاردر محیط بینا و به سرنوشت هر چیزی آشنا. محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پیغمبر که درود خدا بر او باد، دید که هر فرقه ای دینی گزیده و هرگروه در روشنایی شعله ای خزیده و هر دسته به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که می شناسند از خاطر سترده اند. پس خدای بزرگ تاریکی ها را به نور محمد روشن ساخت و دل ها را از تیرگی کفر بپرداخت و پرده هایی را که بر دیده ها افتاده بود، به یکسو انداخت.»

 نظر دهید »

​هدف از بعثت در کلام حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)

08 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

خداوند، حضرت محمد (صلی الله علیه وآله ) را به حق برانگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها رهایی بخشد و به پرستش خود راهنمایی کند و آنان را از پیروی شیطان نجات دهد و به اطاعت خود کشاند.

پس خداوند، رسولان خود را در میان مردم برانگیخت و پیامبرانش را پیاپی به سوی آنها فرستاد تا از مردم ادای عهد و پیمان فطرتی را که با پروردگارشان بسته بودند، بخواهند و نعمت فراموش شده او را به ایشان یادآوری کنند و با تبلیغ دلایل روشن، وظیفه رسالت را انجام دهند و نیروی عقل های مردم را که زیر غبار کفر و شرک و گمراهی پنهان شده بود، برانگیزانند و به کار اندازند و آیات بزرگ الهی را به ایشان بنمایانند.

خدای سبحان برای وفای به وعده خود و کامل گردانیدن دوران نبوت، حضرت محمد را مبعوث کرد؛ پیامبری که از همه پیامبران، پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود. نشانه های او شهرت داشت. و تولدش بر همه مبارک بود.

 نظر دهید »

مهمترین پیام بعثت.

08 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

توحید، اصلی ترین و مهم ترین پیام بعثت است. فراگیری این اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دین توحید شناخته می شود. در قرآن کریم، اصل توحید، ساختار کلی همه آیات است و نخستین پیام همه پیامبران پیشین نیز اصل توحید بوده است: «پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر آنکه به وی وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید».(انبیاء: 25)
از سوی دیگر، توحید فقط راه حلی برای بحران های دوران جاهلیت نبوده است. توحید، شعار محض نیست. توحید؛ یعنی نفرت و دوری و نفی همه طاغوت ها. توحید؛ یعنی تکیه نکردن به هیچ قدرتی جز قدرت و عظمت الله. با این مفهوم، انسان قرن 21، بیش از هر زمان دیگر به این اصل حیاتی نیاز دارد. بشر امروز، با طاغوت ها و بت های درونی و بیرونی خود، از هر گونه پیشرفت و سعادت واقعی بازمانده است. توحید؛ یعنی نپذیرفتن هیچ گونه بی عدالتی. با این وصف، از شخصی ترین رفتار انسان تا قانون گذاری برای حکومت جهانی، جایگاه اجرای اصل توحید است. بدون توحید و مبارزه با قدرت های بیگانه، تمدن امروز نه تنها ارزشی ندارد، بلکه سرعت سقوط انسان را چند برابر خواهد کرد.

 نظر دهید »

اهمیت اعتکاف.

06 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

آیت ا… وحید خـراسانی: اعتکاف حبس نفس است.

آیت ا… جوادی آملی: اعتکاف برای رفع مشکلات است.

آیت ا… مکارم شیرازی: «اعتکاف» از جهاتی شبیه مراسم حج است.

آیت ا… سبحانی: اعتکاف به ماه رجب خلاصه نشود.

 

 نظر دهید »

ماه رجب در کلام علما، مراجع تقلید و بزرگان دین

06 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری در فضیلت ماه رجب می فرمایند: ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنى‌ام. پیغمبر خدا می فرماید که: «انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّة». بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلوده‌ایم. استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم. حلول این ماه را به شما تبریک عرض می کنیم. ان‌شاءاللَّه که بر ما و شما این ماه مبارک باشد و از این ماه وقتى وارد ماه شعبان می شویم، بخشى از کار را به توفیق الهى انجام داده باشیم.
همچنین معظم له جای دیگر اظهار می دارند: رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است…در این سه ماه، آن‌چه مى‌توانید، براى ذخیره‌گیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همه‌ى چیزهاى جامعه این‌گونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و تر و تازه است.

آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آیت الله العظمی جوادی آملی اظهار می دارند: ماه پربرکت رجب در پیش است، تا می‌توانید در ماه رجب روزه بگیرد، مخصوصا کسانی که قدرت جوانی دارند، از روزه‌های این ایام و مبعث و ایام اعتکاف فراموش نشود، درس و بحث گوشه‌ای از کار است، اساس کار جای دیگر است، اگر این اساس کار را رعایت بکنیم، آن وقت لذت علم و طهارت را می‌چشیم، اگر لذت طهارت را بچشیم هیچ چیزی جای آن را نمی‌گیرد، اگر عالم را به وی بدهیم، برایش گزنده است.
همچنین حضرت آیت الله جوادی آملی در ماه رجب سفارش می کند: درست است که بعضی از کارهای بدی که کردیم از ما ظرفیت را گرفته است ولی ظرفیت‌ده همچنان بخشنده است از او ظرفیت طلب کنید, استحقاق طلب کنید, لیاقت طلب کنید و بعد از خداوند مسئلت کنید که به این ظرفیت, پاسخ مثبت بدهد و مظروف را عطا کند.

آیت الله العظمی وحید خراسانی
این مرجع تقلید شیعیان درباره فضیلت ماه رجب اظهار می دارند: روزه هفت روز اول ماه رجب، باعث بسته شدن هفت در جهنم خواهد شد و سفارشات زیادی در روایات شیعه بر اهمیت این ماه شده است.
همچنین وی با تاکید بر لزوم برپایی عزاداری در سوم رجب شهادت امام هادی علیه السلام و اهمیت سوگواری در این روز معتقد است: اراده امام هادی علیه السلام متصل به اراده خدای متعال است؛ به طوری که عنایت امام دهم به شیعیان ویژه می‌باشد و باعث نجات خیلی‌ها از هلاکت گشته است.

آیت الله العظمی شبیری زنجانی
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی در فضیلت ماه رجب می فرماید: همان گونه که از روایات به دست می آید ثواب اعمال خیر در ماه رجب زیاد است. پس بهتر است انسان در این ماه مبارک عبادتی را برگزیند که آن عبادت افضل از سایر عبادات است. یکی از عباداتی که ما را به انجام آن تشویق کرده اند همین رسیدگی به نیازمندان و رفع گرفتاری آنهاست. همه ما باید نسبت به مشکل اطرافیان خود احساس وظیفه کنیم.

 نظر دهید »

* توصیه برای کسانی که امسال می‌خواهند اولین تجربه اعتکاف را داشته باشند.

01 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

در حدیث قدسی خداوند به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «یَا أَحْمَدُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ قَالَ أُحِبُّ اللَّهَ أَحَبَّنِی حَتَّى یَأْخُذَ…. وَ یَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیْتاً»؛ هر کس که بگوید من خدا را دوست دارم، خدای متعال می‌فرماید شرط دوست داشتن من این است که انسان، مسجد را خانه خودش بداند. لذا امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: نشستن در مسجد بهتر از نشستن در بهشت است، چرا که نشستن در بهشت موجب رضایت من است و نشستن در مسجد موجب رضایت خداست و من به دنبال رضایت الهی هستم. هرچند این امور منحصر به شخص حضرت امیر(ع) است، اما به هر حال ما نیز می‌توانیم از ایشان الگو بگیریم.

اینکه در مسجد باشیم و فقط نماز بخوانیم، روزه بگیریم خیر، امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لَیسَ الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ»؛ عبادت به بسیار بودن نماز و روزه نیست، سپس ادامه می‌دهند: «إنّما العبادة التفکّر فی أمر الله عزّ وجلّ»؛ یکی از بهترین کارها تفکر پیرامون خدای متعال و عالم آفرینش است. «أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ خداوند در این آیه می‌فرماید: آیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین و چیزهایی که آفریده است، نمی‌اندیشید. درباره جایگاه خودمان در هستی تفکر کنیم. تفکر در امور و احوالات خویش، اینکه چه وضعیتی داریم، چه اندازه آروزهایمان برآورده شده، چه نعمت‌هایی که خداوند به من داده و من اصلاً متوجه نشدم.

روزی فرد نقاشی آنقدر محو نقاشی‌ای که کشیده بود شد، برای اینکه بتواند بهتر تصویری که کشیده است را ببیند، عقب عقب حرکت کرد تا جایی که نزدیک بود از بالای پشت بام به پایین بیفتد، فرد دیگری او را دید با خود گفت اگر بخواهم نقاش را صدا بزنم ممکن است بیفتد، اگر بخواهم جلوی روی او ظاهر شوم موجب وحشت او خواهد شد، لذا بهترین کاری که به ذهنش رسید این بود که خطی روی نقاشی او بکشد و در این هنگام بود که آن فرد به خود آمد و شروع کرد به دعوا کردن!

گاهی اوقات خط‌خطی‌هایی در زندگی ما مشاهده می‌شود که خدای متعال می‌گوید من می‌خواهم اصلِ تو را نجات دهم، تو ظاهر کار را می‌بینی! هیچ‌کس به اندازه من بنده‌ام را دوست ندارد. من خالق تو هستم، چه کسی می‌تواند به اندازه من، تو را دوست داشته باشد. بنابراین محدودیت‌هایی که ما فکر می‌کنیم محدودیت است، در حقیقت مصونیتی از جانب خداست و منجر به حفظ شدن ما می‌شود.

اعتکاف فرصت زیبایی است که انسان با خدا خلوت کند و تصمیمات آینده‌اش را با خالق یکتا مطرح کند و در میان بگذارد و به ذات الهی نزدیک شود. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «اشد الغصص فوت الفرص»؛ بالاترین غصه‌ها از دست دادن فرصت‌هاست.

 نظر دهید »

بهترین ره آورد اعتکاف؟

01 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

* اعتکاف چه ره‌آوردی می‌تواند برای انسان داشته باشد؟ مخصوصاً در دنیای پرهیاهوی امروزی که جوانان آنقدر غرق در مسائل و مشکلات متعدد هستند که کمتر فرصت اینچنی مثلاً سه روزه پیدا می‌کنند؟

یکی از مطلوبات انسان، عبادت با خداست و میل بر پرسش در فطرت انسان وجود دارد. شاید برخی بخواهند این میل را در درون خود کور کنند و فردی به ظاهر آزاد و بی‌قید باشند، اما در مواقع سختی و مشکلات، رجوع آنها به سوی خداوند خواهد بود. توجه به مال دنیا و دینداری از جمله مواردی است که در ذات انسان وجود دارد.در روایات آمده است که اوقات خود را در شبانه‌روز به چند نوبت تقسیم کنیم، بخشی را به معیشت و رزق حلال، بخشی هم برای لذت‌های حلال و بخشی هم برای پرستش خداوند و خلوت کردن با او.

داستان معروفی است که حضرت موسی(ع) برای مناجات می‌رفتند، جوانی آمد نزد ایشان و گفت خدایی که می‌گویی بندگان گنهکارش را مجازت می‌کند بگو مرا مجازات کند، من که خدای تو را نمی‌پرستم. حضرت موسی(ع) به مناجات رفت و برگشت، اما درباره گله این فرد چیزی به محضر خداوند عرض نکرد. خداوند متعال سؤال کرد ای موسی! آیا بنده‌ای از بندگان من پیغامی برای من نداد؟ عرض کرد چرا، اما من از گفتن آن حیا کردم. خداوند فرمود برو به این بنده ما بگو بالاترین مجازات تو آن است که لذت مناجات و عبادت را از تو گرفته‌ام!

گاهی اوقات بعضی افراد بر این باور هستند که زرنگی می‌کنند و العیاذبالله به خدا دهن‌کجی می‌کنند در حالی که لذت مناجات و بندگی خدا از آنها گرفته شده است. لذا این خلوت کردن با خداوند یکی از بهترین مواهبی است که پروردگار متعال به برخی از بندگانش عنایت فرموده‌اند.

انسان آرامش می‌خواهد. تمام تلاش‌هایی که مثلاً برای خرید خانه، ماشین، ازدواج، بچه‌دار شدن و … داریم، در واقع برای به دست آوردن آرامش است، اما در واقع دغدغه‌هایی پشت سر هریک از این موارد، وجود دارد. خداوند می‌فرماید: من آرامش را در ذکر خودم قرار دادم «أَلَا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، اگر می‌خواهید به آرامش برسید فقط با ذکر من است.

اگر بخواهیم پای درد دل بعضی از کسانی که در اعتکاف شرکت می‌کنند بنشینیم، می‌بینیم شاید اعتقاد باطنی نداشته باشند و فقط حضورشان در اعتکاف، صوری بوده، در ظاهر گرفتارند یا با تشویق یکی از دوستانشان به اعتکاف آمده باشند ولی بعد از اینکه اعتکاف تمام می‌شود،‌ فکر می‌کنند یک گم‌گشته‌ای داشته‌اند که در این اعتکاف یافته‌اند و غیر از حوائج مادی و دنیوی به آن آرامشی که می‌خواستند به آن دست یافته‌اند.

بهترین زمان برای شروع «مراقبه» زمان اعتکاف است.

دوم اینکه فرصت خوبی برای تفکر است. انسان به فکر کردن و اینکه بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت و مبدأ و معاد و ارتباط آنها با هم نیاز دارد. انسان نیاز دارد اندکی هم با خودش صحبت کند که البته تمام این‌ها سلسله‌وار به هم وصل است و بحث مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه که چهار شرط مرابطه است را داشته باشد و فرصت خوبی است که با خودش شرط کند بعد از این سه روز به این اعمال خویش ادامه دهد و هر روز مراقب شرط‌هایی که با خود گذاشته باشد، شب بنشیند حساب و کتاب کند تا چه حدی موفق بوده و سپس معاتبه یعنی جاهایی که قصور داشته، خود را مورد عتاب قرار دهد که چرا اینگونه عمل کرده است.

به طورکلی، اعتکاف فرصت خوبی است تمام سالکان و بزرگان می‌گویند اگر کسی می‌خواهد به درجات عالی عرفان برسد، بهترین راه آن همین مراقبه است و بنده می‌گویم بهترین زمان برای شروع مراقبه زمان اعتکاف است چرا که انسان با خود خلوت می‌کند و قصد و نیتی برای عبادت دارد، انسی هم پیدا می‌شود و باید آن را غنیمت شمرد.نشستن در مسجد بهتر از نشستن در بهشت است.

 نظر دهید »

اهمیت اعتکاف

01 اردیبهشت 1395 توسط فروتن

اعتکاف، محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت‏ به امت اسلامى است. اعتکاف، بیرون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى ‏گیرد. اعتکاف، گریز از لذت گرایى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دنیاگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى، محاسبه نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات‏ اعتکاف است. اسلام، فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، اما اعتکاف را بعنوان فرصتى براى بازگشت‏ به خویش و خداى خویش قرار داد، تا کسانى که از هیاهو و جنجال هاى زندگى مادى خسته مى ‏شوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند .اعتکاف شرایطی را فراهم می کند تا انسانها با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر، به زندگى خود ادامه داده ، خود را براى صحنه‏ هاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند ، همیشه با یاد خدا تلاش کنند ، خود را در محضر پروردگار ببینند ، از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.

 نظر دهید »

وظیفه سالک در بهترین شبها

25 فروردین 1395 توسط فروتن

مرحوم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در باب سیر و سلوک عارفانه کتابی به نام “المراقبات فی اعمال السنه” نگاشته اند ، ایشان در اهمیت ماه رجب و خصوصاً شب لیله الرغائب  بیان داشته اند :بر سالک مراقبت لازم است که پیش از فرا رسیدن اینگونه شب های شریف و اوقات عزیز بیش از دیگر شبها و وقتها به بازرسی و بررسی احوال خویش پردازد و برای پاکسازی خویش از گناه و ناروایی کوشش کند، به گونه ای که هنگام ورود به این شبها و اوقات دیگر گناه و آفتی برای او باقی نمانده باشد، تا سبب شود از تجارت عبادتش زیان ببیند و از احیا و شب زنده داریش بی بهره ماند و از روشنایی و نوری که به عبادت کنندگان می رسد، طرفی نبندد. و از این بدتر مبادا مانند بنده ای باشد که سلطان او را گرامی می دارد و به مجلس خاص و خلوت انس خویش دعوت می کند تا هم لطف و کرم و بخشش و دهش خویش بر او ببارد، هم او را همنشین و همدم خویش و گزیدگان خویش سازد، آن غلام بدان مجلس حاضر می شود اما از سلطان روی می گرداند و در خانه او به دشمن دل می بندد و با این کار خویش را شایسته هر خواری و خذلانی می کند و آن همه کرامت و شرافتی که در انتظارش بود را به خست و خفت می فروشد.

نیز برسالک مراقب است که بیشتر از ” چه اندازه عبادت کردن” به ” چگونه عبادت کردن” دل سپارد و بیش از ” فزونی کمیت” به ” حسن کیفیت” آن همت بندد. در دعا و مناجات، زبان و بیانی و الفاظی را برگزیند که خواری و خاکساری او و نیاز و زاری او را هر چه بیشتر بنمایاند و بر این نکته تاکید ورزد که خداوند او را تشریفها بخشیده و منتها نهاده که بار تکلیف بندگی و عبادت بر دوشش نهاده است.

بر سالک است هنگام دعا بیشتر بر این صفات خدا که “کریم العفو” است و با بزرگورای از خطای بندگان می گذرد و “مبدل السیئات بالحسنات” است و بدیهای بندگان را با نیکی پاسخ می دهد، تکیه و تاکید کند. و به محمد(ص) و آل او توسل یابد و آن عزیزان را شفیع خویش سازد، باشد که سفیدرویی آن عزیزان عذرخواه سیاهرویی ما گردد و سرانجام شب را با توسل به صاحبان معصوم شب به پایان برد و اصلاح حال خویشن را از آنان بخواهد.

اگر نخستین شب رجب، شب جمعه نیز باشد سزاور است که اعمال لیله الرغائب نیز در آن شب به جا آورده شود. از پیامبر روایت شده که فرمود: از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید. این شب را فرشتگان لیله الرغائب نامیده اند. در این شب آنگاه که یک سوم شب بگذرد، فرشتگان همه در اطراف کعبه گرد آیند، خداوند بدانها می فرماید: فرشتگانم هرچه از من می خواهید بخواهید! می گویند: خدایا خواسته ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی! خداوند می فرماید: بخشودم.

رغائب جمع رغیبه و به معنی چیزی که مورد رغبت و میل است. این لغت همچنین معنای عطا و بخشش فراوان را نیز داراست. «لیله الرغائب» شبی است که عطاء و بخشش پروردگار بسیار است و بندگان با روی آوردن به بارگاه احدیت و خشوع، شایستهٔ دریافت و عطا و کرم بی حساب می‌شوند.

 

 نظر دهید »

​ليلة الرغائب و نام‌گذاري ملائکه الهي

25 فروردین 1395 توسط فروتن


عارف کامل و واصل مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی، استاد اخلاق و عرفان امام خميني(ره) نيز در کتاب “المراقبات” خویش می‌نویسد: «نخستین شب جمعه ماه رجب را “لیلة الرغائب” نامند زيرا در این شب فرشتگان بر زمین نزول می‌کنند.. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: از اولين شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» می‌نامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که مقداری از شب گذشت، هیچ فرشته‌ای در آسمان‌ها و زمین نمی‌ماند مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع می‌شوند.»

ايشان سپس درباره اعمال این شب می نویسد: «بهتر است کسی که این حدیث را می شنود، در این شب، زیاد بر فرشتگان صلوات فرستاده تا تکلیفی را که آیه تحیت (سوره نساء، آیه 68) برای صلوات فرستادن به عهده ما گذاشته به اندازه توانایی انجام داده باشد.»

 نظر دهید »

فضیلت شب آرزوها

25 فروردین 1395 توسط فروتن

بدان كه اولين شب جمعه ماه رجب را «ليلة الرغاب» (يعنى شب دلدادگان) میگويند و براى آن عملى با فضيلت بسيار از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله وارد شده كه آن را سيّد در كتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل كرده اند، بعضى از فضيلت آن اينكه به سبب انجام آن گناهان بسيار آمرزيده مى شود، و نيز نمازى در آن وارد شده كه هركه آن را به جای آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نيكوترين صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گويا به سوی او میفرستد، پس به او میگويد: اى حبيب من تو را بشارت باد كه از هر شدّت و سختى نجات يافتى، بنده میگويد تو كيستى؟ به خدا سوگند من چهره اى زيباتر از چهره تو نديدم، و سخنى شيرين تر از سخن تو نشنيدم، و بويى بهتر از بوی تو نبوييدم! ! پاسخ ميدهد: من ثواب آن نمازم كه در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردی امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا كنم، و مونس تنهايى تو باشم، و هراس را از تو برگيرم و هنگامی كه در صور (شيپور قيامت) دميده شود، در عرصه قيامت سايه اى بر سرت خواهم افكند، پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو جدا نخواهد شد.
كيفيت اين نماز چنين است: اولين پنجشنبه ماه رجب را روزه میدارى، چون شب جمعه داخل شود، ما بين نماز مغرب و عشا، دوازده ركعت نماز بجاى مى آورى، هر دو ركعت با يك سلام به اين ترتيب كه در هر ركعت يك مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده مرتبه «سوره توحيد» می خوانى و هنگامى كه از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى گويى: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] .
خدايا! بر محمّد پيامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرستسپس به سجده میروى و هفتاد مرتبه ميگويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روحآنگاه سر از سجده بر می دارى و هفتاد مرتبه مى گويى: رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ پروردگارا! مرا بيامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من میدانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگ ترىدوباره به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روحسپس حاجت خود را میطلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد.


آگاه باش زيارت حضرت رضا عليه السّلام در ماه رجب مستحب است، و انجام آن در اين ماه امتياز خاصى دارد، همانگونه كه انجام عمره در ماه رجب فضيلت دارد تا جايى كه روايت شده انجام آن در اين ماه، در فضيلت همتاى حج است و نيز نقل شده: حضرت سجاد عليه السّلام در ماه رجب به عمره مشرّف شده بود، و شب و روز نزد كعبه نماز میخواند، و در حالى كه پيوسته در سجده بود اين ذكر از زبان ايشان شنيده میشد: عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ گناه از بنده ات بزرگ شده، پس بگذر گذشت از سوى تو زيبا باشد.

 نظر دهید »

چه کسانی در ماه رجب امیدوار باشند؟

18 فروردین 1395 توسط فروتن

شخصي خدمت حضرت امام صادق عليه السلام رسيد و عرض كرد: براي ماه رجب به من دعايي ياد بدهيد كه خداوند متعال مرا به آن نفع ببخشد. امام فرمودند: دعاي «يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ» هر روز از ماه رجب بعد از نمازهاي يوميه بخوان.

هفتمين ماه از سال هجري قمري «رجب» نام دارد كه نبايد فضيلت آن را به فراموشي سپرد زيرا در ميان ماه‌هاي دوازده ‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههاي ديگر از حرمت و قداست ‏برخوردار مي‌باشد، در واقع چهار ماه در قرآن كريم با تعبير «حرام‏» يعني برخوردار از حرمت ‏ياد شده است كه يكي از آن‌ها ماه رجب است و در آن قتال و كشتار حرام مي‌باشد.

در باب فضيلت ماه رجب بسيار سخن گفته شده و احاديث و روايات زيادي در اين باره رسيده است. روزه گرفتن در اين ماه مستحب و ثواب ويژه دارد براي هر كدام از روز‌ها و شب‏‌هاي اين ماه نيز اعمال مخصوصي ذكر شده است.

اما يكي از اعمال مستحبي كه ماه رجب المرجب ذكر شده دعاي مخصوص اين ماه يعني «يا من ارجوه لكل خير و آمن سخطه عند كل شر، يا من يعطي الكثير بالقليل، يا من يعطي من سئله…» برگرفته از روايتي از امام صادق عليه السلام است كه شخصي به خدمت ايشان رسيد و عرض كرد: براي ماه رجب به من دعايي ياد بدهيد كه خداوند متعال مرا به آن نفع ببخشد. امام فرمودند: اين دعا را «يا من ارجوه لكل خير» هر روز از ماه رجب بعد از نمازهاي يوميه بخوان.

درباره اين دعا نيز شرح و تفاسير مختلفي توسط علما و مفسران نوشته شده است كه در ادامه شرح كوتاه حجت الاسلام سيد محمد انجوي‌نژاد بر دعاي ماه رجب را كه به زباني ساده و صميمي بيان شده است مي‌خوانيد:

«يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ» يعني وقتي به ماه رجب مي‌رسيم، از لحظه شروع ماه رجب ديگر توقعمان از خداوند تبارك و تعالي فقط و فقط خير است.

«وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ» و ايمن هم به شما مي‌دهد.

* «و آمن سخطه» به چه معناست؟ يعني در اين ماه خداوند تبارك و تعالي بساط سخط – بساط غضب - را كلاً تعطيل مي‌كند. پس چه قدر فرصت عجيبي است. بعضي وقت‌ها بعضي فرصت‌هايي كه در ماه رجب هست، در خيلي از شب‌هاي مهم سال هم نيست. پس بايد قدر بدانيم اين فرصت ارزشمند را.

«يا مَنْ يُعْطِى الْكَثيرَ بِالْقَليلِ» خداوند تبارك و تعالي هميشه اين طور پاداش و جواب كار خوب را مي‌دهد، يعني شما كاه كه مي‌بريد، كوه به جايش مي‌دهد. اين خدا خدايست كه وقتي خيلي كم هم مي‌بريم، خيلي زياد عكس العمل نشان مي‌دهد. تا جايي كه بعضي وقت‌ها احساس مي‌كنيم كه آيا واقعا با من است!!

«يا مَنْ يُعْطى مَنْ سَئَلَهُ» در اين ماه خداوند تبارك و تعالي هر كس كه صدايش بزند را جواب مي‌دهد.

«يا مَنْ يُعْطى مَنْ لَمْ يَسْئَلْهُ» اگر شما بدانيد در ماه رجب قرار داريد و ماه رجب با ماه‌هاي ديگر فرق مي‌كند، اما فراموش كنيد كه دعا كنيد، خداوند تبارك و تعالي يك چيزي در اين ماه به شما مي‌دهد.

«و من لم يعرفه» دامنه را باز مي‌كند؛ حتي كساني كه خدا را نمي‌شناسند، در ماه رجب بهره‌اي مي‌برند.

۱- «مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ» كساني كه خدا را نمي‌شناسند، اين‌ها طبقه‌اي هستند كه از رحمت عمومي ماه رجب بهره مي‌بردند.

۲- «مَنْ لَمْ يَسْئَلْهُ» كساني كه از طبقه خصوصي ماه رجب هم بهره مي‌بردند. مي‌داند ماه رجب است ولي حواسش نبوده و صدا نزده است.

۳- «مَنْ سَئَلَهُ» خاص الخاص هستند. كساني هستند كه چون خدا را در ماه رجب صدا مي‌زنند، اين صدا زدنشان باعث مي‌شود خداوند به صورت خاص نگاه كند. يكي از بر‌ترين صدا‌ها هم در اين شعر آمده است: «ماه رجب و ماه نزول بركات است پيوسته سرود رجبييون صلوات است». كلاس دعا كردن در ماه رجب نسبت به ماه‌هاي ديگه فرق مي‌كند. اگر وقتي شما بداني كه ماه رجب است و بداني با ماه‌هاي ديگر فرق مي‌كند اما دعا كردن را فراموش كني، خداوند تبارك و تعالي يك چيزي در اين ماه به تو مي‌دهد.

«اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِيّاكَ» حالا كه خودت در را باز گذاشتي و دستور العمل دادي كه: ملائكه من در ماه رجب باز است و هيچ مانعي نيست، يعني رسماً خدا ابلاغ داده درهاي ماه رجب باز است و هيچ كس ممنوع الورود نيست و تا در‌ها باز است وارد شويد و بهره ببريد. حالا بگو ببينم بنده من چه مي‌خواهي؟

«جَميعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَ جَميعَ خَيْرِ الاْخِرَةِ» هر چه خوبي در دنياست و هر چي خوبي در آخرت است در اين ماه، من از تو مي‌خواهم. شما برويد در كل دعاهاي ماه رمضان حتي دعاي شب قدر بگرديد، اين جمله را پيدا نمي‌كنيد. ماه رمضان خيلي خوب است، اما ماه رجب ماه زرنگ‌هاست. چون زرنگ‌ها كمتر هستند و مشتري ماه رجب هم كمتر است.

در ادامه دعاي ماه رجب دو قبضه در خواست و دعاي ديگر هم مي‌خواهيم و اين ‌‌نهايت بنده نوازي است.

«وَاصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى اِيّاكَ جَميعَ شَرِّ الدُّنْيا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ» من نبينم مشكلات دنيا و آخرت. «صرف» يعني روي برگردانم و هيچ كدام از مشكلات دنيا و آخرت را نبينم. چرا؟ «تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» چون خودت گفتي اين ماه، ماه منت گذاشتن، نرم گرفتن، آرام بودن، چشم پوشي كردن، گذشتن، بخشيدن خروار به دينار، بخشيدن كوه به كاه است.

«فَاِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَيْتَ وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِكَ يا كَريمُ» براي اينكه از در خانه تو اگر همه چيز را به من بدهي، سر سوزني كم نمي‌شود. ما بنده‌ها اگه در خانه كريم‌ترين كريمان هم برويم، اگر فقط يك ريال به ما كمك كند يك ريال از اموالش كم مي‌شود. اما در خانه تو كه مي‌ياييم، هيچ چيز كم نمي‌شود.

پس اين ماه فرصت اعطاء و بخشش‌هاي مطلق است، با خيال راحت بگوييم: آمديم غرق در گناهيم، دست خالي هستيم، اميدمان اين است كه اولاً تمام گناهانمان را پاك مي‌كني، ثانياً همه چيز هم مي‌دهي.

لذا خيلي قدر ماه رجب را بدانيم و بخوانيم:

يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ؛ اى كه براى هر خيرى به او اميد دارم.
وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ؛ و از خشمش در هر شرى ايمنى جويم
يا مَنْ يُعْطِى الْكَثيرَ بِالْقَليلِ؛ اى كه مى‌دهد (عطاى) بسيار در برابر (طاعت) اندك
يا مَنْ يُعْطى مَنْ سَئَلَهُ؛ اى كه عطا كنى به هر كه از تو خواهد.
يا مَنْ يُعْطى مَنْ لَمْ يَسْئَلْهُ؛ اى كه عطا كنى به كسى كه از تو نخواهد.
وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ؛ و نه تو را بشناسد
تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً؛ از روى نعمت بخشى و مهرورزى
اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِيّاكَ؛ عطا كن به من به خاطر درخواستى كه از تو كردم
جَميعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَ جَميعَ خَيْرِ الاْخِرَةِ؛ همه خوبى دنيا و همه خوبى و خير آخرت را
وَاصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى؛ و بگردان از من به خاطر‌‌ همان درخواستى كه از تو كردم
اِيّاكَ جَميعَ شَرِّ الدُّنْيا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ؛ همه شر دنيا و شر آخرت را
فَاِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَيْتَ؛ زيرا آنچه تو دهى چيزى كم ندارد (يا كم نيايد)
وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِكَ يا كَريمُ؛ و بيفزا بر من از فضلت اى بزرگوار
يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ؛ اى صاحب جلالت و بزرگوارى
يا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ؛ اى صاحب نعمت و جود
يا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَيْبَتى عَلَى النّارِ؛ اى صاحب بخشش و عطا حرام كن محاسنم را بر آتش دوزخ»

 2 نظر

فرشته ی داعی کیست؟

18 فروردین 1395 توسط فروتن

پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله )  در بيان عظمت و اهميت ماه رجب مى فرمايد: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته اى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوت كننده، هرشب تا به صبح گويد: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغولند; خوشا به حال كسانى كه با ميل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مى فرمايد: من همنشين كسى هستم كه با من همنشين باشد، و مطيع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است; هركس مرا در اين ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چيزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدايت جويد، هدايتش كنم.1

1- فضائل الأشهر: 31

 نظر دهید »

یادآوری پیام سال رهبری!

16 فروردین 1395 توسط فروتن

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
یا مقلّب القلوب و الأبصار. یا مدبّر اللّیل و النّهار. یا محوّل الحول و الأحوال. حوّل حالنا الی احسن الحال.

السّلام علی الصّدّیقة الطّاهرة، فاطمة المرضیّه، بنت رسول الله، صلّی الله علیه و آله. و السّلام علی ولیّ الله الأعظم، ارواحنا فداه و عجّل الله فرجه.

عید نوروز را به همه‌ی خانواده‌های ایرانی و افراد ایرانی در هر نقطه‌ی عالم تبریک عرض میکنم. عیدتان مبارک باشد هم‌میهنان عزیز. بخصوص به خانواده‌های عزیز شهیدان، به جانبازان عزیز، به خانواده‌های محترم آنها، و به همه‌ی ایثارگران تبریک عرض میکنم و یاد شهیدان بزرگوارمان و یاد امام عزیزمان را گرامی میدارم.

سالی که شروع شد -سال ۹۵- هم در آغاز و هم در پایان، متبرک به نام مبارک حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. هم اولِ این سال منطبق بر ولادت آن بزرگوار با ماه‌های قمری است، هم آخر این سال. بنابراین امیدواریم که ان‌شاءالله سال ۹۵ به برکت حضرت زهرا سال مبارکی باشد برای ملت ایران، و از معنویات آن بزرگوار و از راهنمائی‌های آن بزرگوار و از زندگی آن بزرگوار درس بگیریم و بهره‌مند شویم.

سالی که تمام شد -سال ۹۴- مثل همه‌ی سالهای دیگر، آمیزه‌ای از شیرینیها و تلخیها و فرازها و فرودها بود؛ طبیعت زندگی همین است؛ از تلخی حادثه‌ی منا تا شیرینی راهپیمائی ۲۲ بهمن و انتخابات هفتم اسفند؛ در تجربه‌ی برجام، از امیدهائی که برانگیخت، تا نگرانیهائی که در کنار آن هست؛ همه‌ی اینها جزو حوادث سال بود، و همه‌ی سالها همین جور است.

سالها و ایام عمر انسان، مشتمل بر فرصتهائی است و مشتمل بر تهدیدهائی است. هنر ما باید این باشد که از فرصتها استفاده کنیم و تهدیدها را هم تبدیل به فرصت کنیم. سال ۹۵ پیش روی ما است. در این سال هم مانند همیشه، فرصتها و تهدیدهائی وجود دارد. همه باید تلاش کنند تا بتوانیم از فرصتهای این سال به معنای حقیقی کلمه استفاده کنیم و کشور از اول تا آخرِ این سال تفاوتهای محسوسی پیدا کند.

امیدهائی وجود دارد برای سال ۹۵. انسان به مجموعه‌ی اوضاع که نگاه میکند، امیدهائی را مشاهده میکند. البته برای تحقق این امیدها باید تلاش کرد، باید کار شبانه‌روزی کرد و باید بی‌وقفه سعی و کوشش کرد. اصل قضیه این است که ملت ایران باید بتواند کاری بکند که خود را در مقابل تهدیدهای دشمنان و دشمنیهای آنها، از آسیب‌پذیری خارج کند. ما باید کاری کنیم که در مقابل تهدید دشمنان، آسیب‌پذیر نباشیم. آسیب‌پذیری را به صفر برسانیم.

به گمان من مسئله‌ی اقتصاد در اولویت اول است. یعنی وقتی انسان نگاه میکند، در میان مسائل اولویت‌دار، از همه فوری‌تر و نزدیکتر، مسئله‌ی اقتصاد است. اگر به توفیق الهی، هم ملت و هم دولت و مسئولان گوناگون، بتوانند در مسئله‌ی اقتصاد کارهای درست و بجا و متقن را انجام دهند، امید این هست که در مسائل دیگر، مثل مسائل اجتماعی، مثل آسیبهای اجتماعی، مثل مسائل اخلاقی، مثل مسائل فرهنگی هم تأثیرگذار باشند.

در مسئله‌ی اقتصاد، آن چیزی که مهم است و اصل است، مسئله‌ی تولید داخلی است؛ مسئله‌ی ایجاد اشتغال و رفع بیکاری است؛ مسئله‌ی تحرک و رونق اقتصادی و مقابله‌ی با رکود است؛ اینها مسائل مبتلابه مردم است؛ اینها چیزهائی است که مردم آنها را حس میکنند و مطالبه میکنند؛ و آمارها و اظهارات خود مسئولین هم نشان میدهد که این مطالبات مردم و این خواسته‌های مردم بجا و به‌مورد است.

اگر ما بخواهیم مشکل رکود را حل کنیم، مشکل تولید داخلی را حل کنیم، بخواهیم مسئله‌ی بیکاری را حل کنیم، بخواهیم گرانی را مهار کنیم، علاج همه‌ی اینها در مجموعه‌ی مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است. اقتصاد مقاومتی شامل همه‌ی اینها است. میشود با اقتصاد مقاومتی به جنگ بیکاری رفت؛ میشود به جنگ رکود رفت؛ میشود گرانی را مهار کرد؛ میشود در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرد؛ میشود فرصتهای بسیاری را برای کشور ایجاد کرد و از فرصتها استفاده کرد؛ شرطش این است که برای اقتصاد مقاومتی کار و تلاش انجام بگیرد.

گزارشی که برادران ما در دولت به من دادند، نشان میدهد که کارهای وسیعی کرده‌اند؛ منتها این کارها کارهای مقدماتی است؛ کارهائی است در زمینه‌ی بخشنامه‌ها و دستورها به دستگاههای مختلف؛ اینها کارهای مقدماتی است؛ اما آنچه که لازم است ادامه پیدا کند، عبارت است از اقدام کردن و عمل کردن و روی زمین، محصول کار را به مردم نشان دادن؛ این آن چیزی است که وظیفه‌ی ما است؛ که من ان‌شاءالله در سخنرانی شرحش را به آحاد ملت عزیزمان عرض خواهم کرد.

بنابراین آنچه که من به عنوان شعارِ امسال انتخاب میکنم، عبارت است از «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل». این، راه و جاده‌ی مستقیم و روشنی است به سمت آن چیزی که به آن احتیاج داریم. البته توقع نداریم که این اقدام و عمل، در ظرف یک‌ سال همه‌ی مشکلات را حل کند؛ اما مطمئنیم که اگر چنانچه اقدام و عمل به صورت برنامه‌ریزی شده و درست انجام بگیرد، ما در پایان این سال آثار و نشانه‌های آن را مشاهده خواهیم کرد. از همه‌ی کسانی که در این راه تلاش کردند و تلاش میکنند، تشکر میکنم.

 نظر دهید »

مژده

26 اسفند 1394 توسط فروتن

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز / که گرد عارض بستان بنفشه دمید
بهار می گذرد دادگسترا دریاب / که رفت موسم حافظ هنوز می نچشید

 نظر دهید »

​اسفندماه

26 اسفند 1394 توسط فروتن

مطابق گاه شمار یونانی شباط به آخرین ماه زمستان اطلاق می‌شود که به طور تقریبی با اسفند ماه ما برابر است. امام رضا (ع) در رساله ذهبیه در مورد ویژگی‌های اسفندماه می‌فرماید: (شباط) ثمانیة و عشرون یوما تختلف فیه الریاح و تکثر الامطار و یظهر فیه العشب و یجرى فیه الماء فی العود و ینفع فیه اکل الثوم و لحم الطیر و الصیود و الفاکهة الیابسة و یقلل من اکل الحلاوة و یحمد فیه کثرة الجماع و الحرکة و الریاضة؛ شباط بیست و هشت روز است، بادها در آن مختلف مى‏شود باران زیاد می‌بارد، گیاه و علف سر از زمین بیرون مى‏آورد، آب در شاخه‏هاى درختان جارى مى‏شود، خوردن سیر و گوشت پرندگان و شکار و میوه‏هاى خشک شده سودمند است و حرکت و فعالیت و کار در این ماه بسیار نیکو است.

امام رضا (ع) در این بخش از سخنان خود این ماه را مقدمه بهار برشمرده و به خصوصیات طبیعی و جوی آن اشاره می‌کنند و * در اولین توصیه برای این ماه خوردن سیر را توصیه می‌کنند هرچند در بیانی دیگر فرموده اند که در فصل بهار باید از خوردن پیاز و سیر و ترشی پرهیز کرد، اما استفاده از این گیاه را برای آخر زمستان مفید دانسته و فرموده اند: و ینفع فیه اکل الثوم؛ خوردن سیر در این ماه نافع بدن است.

‎در روایات از سیر به عنوان شفای هفتاد نوع بیماری یاد شده و خواص فراوانی برای آن ذکر شده است. در حال حاضر هم از سیر برای کاهش میزان کلسترول و کاهش خطر بروز بیماری‌های قلبی عروقی و نیز برای بهره مندی از خواص ‏ضدمیکروبی آن استفاده می‌شود. امام رضا(ع) در بیانی دیگر می‌فرماید: هر کس می خواهد بادی دامنگیر او نشود، در هر هفت روز، یک بار سیر بخورد.

* دومین توصیه امام رضا (ع) برای این ماه خوردن گوشت پرنده و شکار است. در اواخر زمستان از این جهت که هنوز سرماى زننده آن گاهى ما را تعقیب مى‏کند بدن نسبت به ماه‌هاى بعد محتاج به حرارت بیشترى است و در میان خوراکى‏ها گوشت حرارت زیادترى تولید مى‏کند. از این رو امام رضا (ع) در باره فواید و خواص مفید مصرف گوشت در بیانی دیگر به نقل از امام على (ع) می فرمایند: ذُکِرَ عِندَ النَّبِیِّ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم اللَّحمُ وَالشَّحمُ ، فَقالَ : لَیسَ مِنهُما بَضعَةٌ تَقَعُ فِی المَعِدَةِ إلاّ أنبَتَت مَکانَها شِفاءً ، وأخرَجَت مِن مَکانِها داءً؛ نزد پیامبر (ص) از گوشت و پیهْ یاد شد. فرمودند: هیچ پاره‏اى از این دو در معده جاى نمى‏گیرد، مگر این که در جاى آن، شفا مى‏روید و بیمارى‏اى از آن جا مى‏رود.

* و توصیه سوم امام رضا (ع) برای این ماه استفاده از خشکبار و میوه های خشک است. از این رو می‌فرماید: و الفاکهة الیابسة؛ و خوردن میوه‏هاى خشک مفید است که مراد از میوه‏هاى خشک ظاهرا خشکبار است مانند پسته و بادام و فندق و گردو و سنجد و امثال آن که ما پیش از این در خواص برخی از آنها مثل گردو ، سنجد و … از نگاه امام رضا (ع) سخن گفتیم.

در اسفند ماه به خاطر اختلالاتی که در مزاج پیدا می‌شود، جریان خون مختل شده و پوست بدن دچار مشکل می‌شود و برخی نارسایی‌ها در مفاصل و استخوان‌ها پدید می‌آید که به خاطر همین امام رضا (ع) می‌فرماید: در ماه شباط باید از مقدار مصرف شیرینى کم کرد

بخشی از توصیه های امام رضا (ع) برای این ماه توصیه‌های پرهیزی است که نباید انجام داد. از این رو آن حضرت می‌فرماید: و یقلل من اکل الحلاوة؛ و باید از خوردن شیرینی جات بکاهد. در اسفند ماه به خاطر اختلالاتی که در مزاج پیدا می‌شود، جریان خون مختل شده و پوست بدن دچار مشکل می‌شود و برخی نارسایی‌ها در مفاصل و استخوان‌ها پدید می‌آید که به خاطر همین امام رضا (ع) می‌فرماید: در ماه شباط باید از مقدار مصرف شیرینى کم کرد.
و توصیه آخر امام رضا (ع) برای این ماه افزایش تحرک و ورزش و فعالیت‌های بدنی است. فعالیت‌های بدنی خود به بیدار شدن اعصاب کمک می‌کند چرا که در سرماى زمستان اعصاب به نوعی رخوت دچار شده و سلول‌هاى مرده همچنان در جاى خود مانده‌اند که با حرکت و فعالیت و ورزش احیا می‌شوند.

امام رضا (ع) در بیانی دیگر در مورد تحرک و آثار ورزش در ایجاد نشاط معتقدند که جنبش بیش از اندازه و خسته ساختن اعضای بدن باعث فرسودگی جسم و جان خواهد شد و موجبات حزن و درد را فراهم می‌سازد؛ اما اگر تقلا و جنبش به حد اعتدال باشد باعث نشاط و شادمانی انسان می‌گردد و او از این فعالیت لذت خواهد برد.

 نظر دهید »

عید نوروز از دیدگاه امام صادق (علیه السّلام)

24 اسفند 1394 توسط فروتن

«حضرت امام جعفر صادق – علیه السلام – در بیان اعمال عید نوروز چنین فرموده اند:
در روز نوروز غسل کنید و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوشید و به بهترین بوها خود را خوشبو نمایید. در این روز، روزه بگیرید و بعد از به جا آوردن نمازهای پیشین و پسین و نافله های آن چهار رکعت نماز بخوانید. در رکعت اول بعد از حمد، ده مرتبه سوره انا انزلنا…و در رکعت دوم ده مرتبه سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد ده مرتبه قل هو الله احد و در رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را بخوانید و بعد از نماز سجده شکر را به جا آورید و این دعا را بخوانید:
«اللهم صل علی محمد و آل محمد الاوصیاء و المرضیین و علی جمیع انبیائکه و رسلک بافضل صلواتک و بارک علیهم بافضل برکاتک و صل علی ارواحهم و اجسادهم . اللهم بارک علی محمد و آل محمد و بارک لنا فی یومنا هذا الذی فضلته و کرمته و شرفته و عظمت فطره اللهم بارک لی فیما انعمت به علی حتی لا اشکر احدا غیرک و وسع علی رزقی یا ذالجلال و الاکرام اللهم ما غاب عنی فلا یغیبن عنی عونک و حفظک و ما فقدت من شی ء فلا تفقدنی عونک حتی لا اتکلف ما لااحتیاج الیه یا ذالجلال و الاکرام .» (این دعا دارای سند معتبر می باشد و اگر نماز را هم به جا نیاوردید می توانید دعا را بخوانید)
در کتب غیر مشهور دعای زیر را نیز روایت کرده اند: یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
که در هنگام تحویل سال انسان بر زبان جاری کند و از خداوند تبارک و تعالی بخواهید که او را از خواب بیدار نماید و با تغییری که در فصل پیش ‍ می آید و زمین به اذن الهی زنده می شود حالتهای انسان نیز دچار دگرگونی شود و از دامهای جهالت رهایی یابد و به خداوند نزدیکتر شود.»

 1 نظر

هفت سین آیات قرآن:

24 اسفند 1394 توسط فروتن


ـسلام علی نوح فی العالمین (آیه ۷۹ سوره صافات)
ـ سلام علی ابراهیم(آیه ۱۰۹ سوره صافات)
ـسلام علی موسی و هارون(آیه ۱۲۰ سوره صافات)
ـ سلام علی ال یاسین(آیه ۱۳۰ سوره صافات)
ـ سلام علی المرسلین(آیه ۱۸۱ سوره صافات)
ـ سلام علیکم بما صبرتم(آیه ۲۴ سوره رعد)
ـ سلام هی حتی مطلع الفجر(آیه ۵ سوره قدر)

 2 نظر

نگاهی نو به اعمال سال تحویل

24 اسفند 1394 توسط فروتن


‏(شرح دعای تحویل سال (یا مقلب القلوب و …)‏

یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال

در معارف اسلامى آمده هر روزى که در آن گناه صورت نگیرد عید است چنان که امام صادق علیه‌السلام مى‌فرماید: “کل یوم لا یعصى اللّه فیه فهو یوم عید”

اما در طول سال چند عید وجود دارد که از آداب و ویژگى خاصى برخوردارند مهم‌ترین آنها اعیاد غدیر، فطر و قربان است، که آثار و برکات زیادى دارند روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله و ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز از اعیاد مهم اسلامى به شمار مى‌آیند. عید نوروز که با تحویل سال و چرخیدن یک دور کامل زمین به گرد خورشید شروع مى‌شود، از جمله اعیادى است که جنبه ملى داشته و تاریخ پیدایش آن قبل از اسلام است. این عید با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهره آن مورد موافقت و تأیید ضمنى اسلام قرار گرفت در روایات نیز آمده است که روزى براى حضرت على علیه‌السلام هدیه نوروزى آوردند، فرمودند این چیست؟ گفتند: اى امیرالمؤمنین، امروز نوروز است. حضرت فرمودند: هر روز را براى ما نوروز قرار بدهید.

امام صادق علیه‌السلام درباره این عید فرموده‌اند: “… و هیچ نوروزى نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجى نباشیم زیرا نوروز از روزهاى ما و شیعیان ما است.”

امام خمینى قدس‌سره در یکى از پیام‌هاى نوروزى مى‌فرماید: “این عید هر چند یک عید اسلامى نیست، ولى اسلام آن را نفى نکرده است.”

مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء در جواب این سؤال که اعتقاد شیعه و روش شما درباره روز اول سال (نوروز) چیست؟ چنین نوشتند: نوروز مقتضاى جهان است در بشر و حیوان و جماد، بلکه در آسمان و زمین و هوا و فضا؛ و بر این اساس روایاتى از اهل‌بیت علیهم‌السلام درباره نوروز به ما رسیده که عید گرفتن را تأیید کرده‌اند و نیز به نماز، ذکر و عبادت سفارش نموده‌اند و.

چهار نکته در مورد تحویل سال اشاره کنیم:

نکته اول: تعریف و حالات قلب

واژه قلب 132 مرتبه در قرآن آمده است و در دو معنى استعمال مى‌شود: . عضوى که در سمت چپ بدن قرار گرفته و خون را تصفیه و به همه بدن پمپاژ مى‌کند. 2. روح و نفس که هدایت‌کننده همه اعضاء و جوارح بدن است. قلبى که در دعاى مذکور آمده از نوع دوم، است که داراى حالات مختلف بد و خوب مى‌باشد:

“حالات خوب قلب”

1. قلب سلیم و پاک؛ على علیه‌السلام مى‌فرماید: خداوند وقتى نسبت به بنده‌اى اراده خیر کند قلب سلیم روزى او مى‌گرداند.

2. قلب مطمئنه؛ قرآن مى‌فرماید: “اَلا بذکر اللّه تَطمئن القلوب"، همانا با یاد خداوند دل‌ها آرام مى‌گیرد.

3. قلب نورانى؛ از رسول خدا صلى‌اللّه‌علیه‌وآله در مورد شرح صدر سؤال شد که چیست؟ فرمود نورى است که خداوند در قلب مؤمن قرار مى‌دهد و به وسیله آن سینه‌اش وسعت مى‌یابد.

“حالات بد قلب”

1. قساوت قلب؛ این حالت همراه با بى‌تفاوتى نسبت به احکام خداوند به وجود مى‌آید، قرآن مى‌فرماید: “و جعلنا قلوبهم قاسیة"، دل‌هاشان را سخت گردانیدیم.

2. کور شدن قلب؛ شرّالعمى عمى القلب؛ بدترین کورى، کورى قلب است.

3. انحراف قلب؛ قرآن مى‌فرماید: “فلمَا زاغوا ازاغ اللّه قُلُوبهم"، باز چون از حق روى گردانیدند خدا هم دل‌هاى بى‌نورشان را از سعادت و اقبال بگردانید.

4. مریض شدن قلب؛ قرآن مى‌فرماید: “فى قلوبهم مرض"، دل‌هاى آنها (منافقین) بیمار است. ‌ ‌

در چنین حالاتى باید گفت که قلب مرده است.

عواملى براى به وجود آمدن حالات بد و منفى در قلب وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مى‌شود:

1. گناه؛ در مناجات مى‌خوانیم “و امات قلبى عظیم جنایتى"اى خدا گناهان بزرگ، دل مرا میرانده است” در روایتى پیامبر اکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرماید: گناه بر روى گناه قلب انسان را مى‌میراند.”

2. دلبستگى به دنیا؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: “و اماتت الدنیا قلبه” دنیا قلب او را میرانده است.

امام صادق علیه‌السلام نیز قلب سالم را قلبى مى‌دانند که از دنیا دوستى سالم باشد.”

3.پرخورى؛ از پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله نقل شده است که فرمودند: با خوردن آب و غذاى فراوان دل را نمیرانید، چون دل مانند کشتزار است که اگر آب فراوان به آن داده شود مى‌میرد.

عواملى نیز براى به وجود آمدن حالات خوب در قلب وجود دارد، از جمله:

1. توبه از گناه؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: توبه دلها را پاکیزه مى‌کند و گناه را مى‌شوید.

2. انجام عبادت از قبیل نماز و روزه؛

3. یاد مرگ؛

4. قرآن خواندن؛

پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرمایند: قلب‌ها زنگار مى‌بندند. مانند زنگ زدن آهنى که آب به آن برسد. گفته شد جلاى این‌گونه قلب‌ها به چه وسیله‌اى ممکن است؟ فرمودند: زیاد یاد کردن مرگ و خواندن قرآن.

5. یاد خدا؛ حضرت على علیه‌السلام خطاب به فرزندشان فرمودند: تو را سفارش مى‌کنم به این که قلب خود را با یاد خدا آباد کنى.

6. شنیدن موعظه؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: قلب خود را به وسیله موعظه زنده کن.

7. کم خوردن؛ پیامبر اکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرمایند: هر که خوراکش کم باشد بدنش سالم و دلش پاک مى‌گردد.

8. هم‌نشینى با اهل معرفت؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: “دیدار اهل معرفت آبادانى قلب است.”

9. هم‌نشینى با عاقلان؛ حضرت على علیه‌السلام در جاى دیگرى مى‌فرمایند: آبادانى قلب‌ها در هم‌نشینى عاقلان است.

نکته دوم: چرا باید هنگام تحویل سال دعا کنیم؟

از آنجا که با سپرى شدن زمستان و ورود فصل بهار، طبیعت از حالت مردگى بیرون آمده و به سمت سرسبزى پیش مى‌رود، ما هم از حالت مردگى بیرون بیاییم و از خدا بخواهیم که حال ما را بهترین حالات قرار بدهد.

نکته سوم: بهترین حال کدام است؟

صلاح و فساد انسان بستگى به قلب او دارد، اگر قلب و تمام وجود انسان متوجه خدا باشد، این بهترین حال براى او است که در این صورت مى‌گویند قلبش زنده است.

از جمله نشانه‌هاى آن این است:

1. رحم او زیاد بوده و به فکر دیگران است؛ لذا اگر مشکلى را از یک انسان مشاهده کرد، بى‌تفاوت از کنار آن نمى‌گذرد، بلکه در حد توان جهت رفع آن کوشش مى‌کند.

2. اشک چشم او زیاد است؛ مثلاً با شنیدن مصایب اهل‌بیت علیهم‌السلام اشک او سرازیر مى‌شود.

3. از شب اول قبر مى‌ترسد؛ لذا تلاش مى‌کند خود را آماده نماید.

نکته چهارم: وظیفه ما

هنگام تحویل سال و آداب عید

در ایام عید وظایفى داریم که رعایت آنها سبب رشد و تعالى ما مى‌شود که در اینجا به برخى از آن وظایف اشاره مى‌کنیم:

1. خواندن نیایش تحویل سال؛

با نو شدن طبیعت، از صمیم دل این ندا را برآوریم که: “یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال” اى قلب کننده قلب‌ها و چشم‌ها؛ اى تدبیر کننده شب و روز اى متحول کننده حالات، حال ما را به بهترین حالات متحوّل کن.

2. پوشیدن لباس تمیز؛ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: “هنگامى که نوروز آمد، غسل کن و پاکیزه‌ترین لباس‌هاى خود را بپوش و با خوش‌بوترین عطرها خود را معطر ساز.”

3. گشایش در زندگى خانواده؛

برخى سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام سرپرست خانواده را به سخاوت و گشایش در زندگى در ایّام عید فرا خوانده تا خاطره‌اى شیرین و به یاد ماندنى براى اهل خانه به جاى ماند و حالت جشن و شادى پیدا کند. روزى شهاب به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: “حق زن بر شوهرش چیست؟” حضرت ‌فرمودند: “…هر میوه‌اى که مردم از آن مى‌خورند، باید به اهل خانه خود بخوراند و خوراکى را که مخصوص ایام عید است و در غیر ایام به آنها نمى‌رساند، در ایام عید براى آنان تهیه کند.”

4. روزه گرفتن و برپایى نماز؛ امام ششم علیه‌السلام فرمودند: “چه خوب است که در این روز روزه‌دار باشیم.دستور چهار رکعت نماز، سجده شکر و دعاى مخصوص این روز هم مورد سفارش قرار گرفته است.

5. درس عبرت گرفتن؛ توجه کنیم که وارد بهار شده‌ایم و باید از این دگرگونى طبیعت درس عبرت بگیریم.

6. دید و بازدید؛ از دیگر آداب عید نوروز، دیدار برادران و خواهران مسلمان و آگاهى از شادى‌ها و اندوه‌هاى آنان است. معصوم علیه‌السلام در این باره مى‌فرماید: “این روز نوروز است که مردم در آن اجتماع دارند و همدیگر را ملاقات مى‌کنند تا …” دیدار با خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان عزیز؛ و شادباش گفتن سال نو به آنها در این ایام، داراى اهمیت فوق‌العاده‌اى مى‌باشد.

7.‌ ‌بررسى اعمال گذشته؛ بررسى کنیم که یک سال را چگونه سپرى کردیم و محاسبه‌اى انجام دهیم که چه قدر گناه کرده‌ایم، آبروى چند نفر را بردیم و چقدر کار خیر انجام داده‌ایم؟ اگر اوصاف زشتى در ما هست، در رفع آنها بکوشیم و اگر کارهاى خیرى انجام داده‌ایم، کوشش کنیم که در آینده مداومت داشته باشد. ‌ ‌

8. کینه‌ها را از دل برکنیم؛ با آمدن بهار، باغ دلمان را پر شکوفه کنیم و همراه با باران بهارى زنگار کینه‌هاى گذشته را از دل برکنیم و سعى کنیم این قدرت روحى را در برابر افردى که با آنها دشمنى داریم، بیشتر کنیم و محبت آنها را در قلب خود ایجاد کنیم، اگر چه ممکن است آنها به ما بدى کرده باشند.

9. با کسانى که کدورت داریم آشتى کنیم؛ مؤمن باید سعى کند جلوى کدورت‌ها را بگیرد و این ایام فرصت خوبى براى زدودن کدورت‌هاست، لذا آشتى با آنها خدا را خشنود و پشت شیطان را به خاک مالیده و بنده خدا را خوشحال مى‌کند.

10. رفتن به اماکن مطهره؛ رفتن به اماکن مطهره مثل حرم ملکوتى حضرت امام رضا علیه‌السلام از اهمیت والایى برخوردار است.

11. رسیدگى به فقرا؛ با کمک به فقرا، آنان را در شادى خودمان شریک نمائیم.

12. دورى از اسراف؛ از جمله امورى که توجه بدان لازم و ضرورى مى‌باشد، این است که در مهمانى دادن و پذیرایى، از اسراف جلوگیرى کنیم و بدانیم کمال ما در ولخرجى و سفره‌هاى رنگین آن‌چنانى نیست.»

 

 نظر دهید »

آداب تحویل سال از نگاه بزرگان

24 اسفند 1394 توسط فروتن

حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)

مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی همیشه قبل از تحویل سال مقید بودند که 365 مرتبه دعای «یا مقلّب القلوب» را به‌ طور کامل بخوانند و برای اینکه این دعاها، تا لحظه تحویل سال تمام شود، از یک ساعت قبل از اعلام عید، شروع می کردند و مشغول خواندن این دعای شریف بودند.

ایشان پس از لحظه تحویل سال هم، مقید بودند که اوّلین چیزی که میل می‌کنند تربت امام حسین‌ علیه‌السلام باشد.

یعنی حضرت استاد در دو روز از سال، مقید بودند که اوّلین چیزی که می‌خورند، تربت امام حسین‌علیه‌السلام باشد؛ یکی عید فطر بود که در ابتدای روز با تربت، افطار می‌کردند، و یکی هم نوروز که بعد از تحویل سال، کمی از آن را میل می‌کردند.

آیت‌الله جوادی آملی

آیت الله جوادی آملی توصیه کرده اند: بهترین چیزها در موقع تحویل، خواندن این دعا، با توجه به معنی است: «یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال». ای خدایی که همه چیز در دست تو است، سال خوشی به همه ما عنایت فرما.

در لحظه تحویل سال باید به این نکته توجه کنیم که خودمان به دور شمس دین و قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) بچرخیم، نه این که تنها به این اکتفاء کنیم که زمین به دور خورشید بچرخد؛ زیرا این امر به خودی خود بلوغ نیست.

ایشان همچنین تأکید نموده اند: ترک گناه، تطهیر ظاهر و باطن، نظافت لباس و خانه و محیط کار، تغییر روشهای غلط زندگی به روشهای صحیح، تجلیل از والدین، دید و بازدید و صله ارحام، اداء حقوق الناس، راضی شدن از مردم و راضی نمودن دیگران که به عللی از ما ناراضی باشند، شاد نمودن دلها با بخشش، عیادت مریض، دستگیری از فقرا و مستمندان ، ذکر و توجه قلبی و لسانی به خداوند متعال و توسل به اهل البیت علیهم السلام و … تماما از اموری هستند که از علائم استجابت دعای ما هنگام سال تحویل و تحول و تکامل روح و نفس انسان می باشد.

آیت‌الله مظاهری

آیت الله مظاهری فرموده اند: بهترین چیزها در موقع تحویل، خواندن این دعا، با توجه به معنی است: «یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال». ای خدایی که همه چیز در دست تو است، سال خوشی به همه ما عنایت فرما. و از خداوند متعال با توسل به اهل بیت «علیهم السلام» بخواهید در این سال، تقوا و رابطه با خودش و سلامتی و امنیت، مقدّر شما بکند و فرج حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» انشاءالله حاصل شود.

همچنین محدث قمی در مفاتیح، در آخر دستورات ماهها، نمازی در آن روز نقل می کند و بعد از نماز دعائی و در آن دعا شرافت و کرامت آن عید را نقل می کند که خواندن آن خوب است.

ایشان تاکید می کند: هر کس باید جداً حساب سال را و گذشته را بکند و اگر گناهکار است، جداً توبه کند و با حالت توبه وارد سال شود و باید این آتش اختلاف که در همه خانه ها رفته است، با دامن نزدن به آن خاموش شود و از گذشته ها هیچ حرفی زده نشود و گرمی و اتّحاد خانه و خانواده و مجالس با یگدیگر حفظ شود.

آیت‌الله مبشر کاشانی

آیت االله العظمی مبشر کاشانی در خصوص لحظه تحویل سال می فرمایند: نماز و دعاهای خاصی جهت تحویل سال در مفاتیح الجنان و کتب ادعیه دیگر آمده که سزاوار است به آنها عمل شود، مطلب مهم توجه به لزوم تحول در سیر انفسی انسان است که به تحول در طبیعت باید در انسان ایجاد شود پس باید باتوجه دعا کنیم و بگوییم: “یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالناالی احسن الحال"، مدبر و دبیر آفرینش در حوزه حالات بشری ، مقلب القلوب و الابصار، و در طبیعت مدبراللیل والنهار و محول الحول الاحوال است که با تدبیر خود ، جهان را از حالی به حالی متحول نموده و دو آیت خود “‌‌لیل و نهار"‌‌ را تدبیر می کند تا نظام احسن، مستقر و پایدار باشد.

پس از حضرتش مسئلت می نمائیم که حال ما را به “احسن حال” ‌‌تبدیل نماید زیرا طبیعت بشر به جهت تعاقب و تنازع دو آیت “نفس اماره و لوامه” ‌‌دستخوش تحولاتی می شود که با تمایلات نفسانی و وساوس شیطانی غالبا سیر نزولی داشته و (اسوء الحال) می گردد و فقط اوست که قدرت تحویل اسوءالحال به احسن الحال را دارد. پس از او می خواهیم تا نظام هستی انسان نیز به احسن الحالات تبدیل شود.

آیت‌الله علوی‌ گرگانی

حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی تأکید نموده اند: تحویل سال باید در حقیقت تحول در روح و روان انسانها و زنده شدن نفس غفلت زده انسان باشد همانطور که در عالم طبیعت نیز بیداری طبیعت به وجود می آید و این همان معنای حقیقی یا محول الحول و الاحوال است و لذا در روایات سفارش شده که در هنگام تحویل سال سیصد و شصت مرتبه ذکر یا محول الحول و الاحوال الی آخر خوانده شود که این خود شاید باعث بیداری نفس انسان در این دنیای ظلمانی و پر از فتنه شود و چقدر خوب است که علاوه بر هفت سین باستانی از هفت سین قرآنی که امیرالمومنین علی علیه السلام دستور داده اند استفاده شود و آن این است که: بر روی ظرف چینی با زعفرانی که با گلاب مخلوط شده این هفت ذکر قرآنی نوشته شود:

1. سلام علی آل یاسین

2. سلام علی نوح فی العالمین

3. سلام علی ابراهیم

4. سلام علی موسی و هارون

5. سلام قولا من رب رحیم

6. سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین

7. سلام هی حتی مطلع الفجر.

سپس این نوشته ها با آب شسته شود (که بهتر است آب زمزم و یا باران باشد) و آب جمع شده را به افراد خانواده بنوشانید امید است که باعث دفع بلا و کسب سلامتی در طول سال جدید شود.

 نظر دهید »

اخلاق پيامبر (صلی الله علیه وآله)و نظافت و بهداشت

05 اسفند 1394 توسط فروتن

رسول اكرم(ص) در بيان اهميت نظافت بهداشت تن و رابطه آن با بعد معنوي انسان فرمود: «نظافت از ايمان است، يعني مؤمن پاك و نظيف است كسي كه نظافت را رعايت نكند ايمان كاملي ندارد.»
امام كاظم(ع) در باب رعايت بهداشت و نظافت بدن فرموده: «ده چيز سنت است:
- مسواك دندان
- شستن دهان
- استنشاق بيني
- شانه زدن سر
- ختنه كردن
- ازاله موي عانه و زير بغل
- ناخن گرفتن
- و شستشوي بدن.»
نظافت ظاهر انسان با پاكي روح او پيوندي عميق دارد همان گونه كه جمال ظاهر انسان حكايت از جمال باطن او مي كند.
پيامبر اسلام(ص) خود پيام آور پاكي و نظافت بود. در هنگام ملاقات با او اولين ويژگي اي كه چشم و دل هر بيننده را نوازش مي داد، آراستگي، پاكي و زيبايي ظاهر آن حضرت(ص) بود. قرض كردن به خودي خود امري مكروه است، ولي آن حضرت(ص) به خاطر اهميتي كه براي نظافت و بهداشت تن و خانواده قائل بود فرمود: «هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، ازاله موي عانه را چهل روز به تأخير نمي اندازد، اگر امكان آن را نيافت قرض كند و بيش از اين در اين كار تأخير نكند.»
اگر چه هدف اصلي بعثت انبياء الهي هدايت معنوي و روحاني بشر است ولي از آن جايي كه معنويت انسان با زندگي طبيعي او در هم آميخته است، هرگز ايشان از رعايت و فرمان دادن به زيبائي، بهداشت و پاكي غفلت نورزيده اند و به تمامي موارد حتي ازاله موئي كه در بيني مي رويد، فرمان داده اند.
رسول اكرم(ص) شخصا به پاكيزگي علاقه فراوان داشت و در نظافت بدن و لباس بي نظير بود. علاوه بر آداب وضو، اغلب روزها بدن خود را شستشو مي داد و اين هر دو را عبادت مي دانست. نظافت تن و پاكي اندامش با قدس و طهارت روحش هماهنگ بود و به ياران و پيروان خود تأكيد مي كرد كه سر و صورت، جامه و خانه هايشان راتميز نگه دارند و وادارشان مي ساخت خود را به ويژه در روزهاي جمعه شستشو داده و معطر سازند كه بوي بد از آنها استشمام نشود و آن گاه در نماز جمعه حضور يابند.
مي فرمود: «هر چه قدر مي توانيد پاكيزه باشيد، زيرا يزدان پاك اسلام را بر پاكيزگي بنيان نهاد و جز انسان هاي پاكيزه كسي به بهشت نمي رود.»
يكي از دستورات مهم بهداشتي اسلام، بهداشت دهان و دندان است. تمامي پيشوايان بزرگ ديني رد اين باره تأكيد فراوان فرموده اند. به خصوص در سيره عملي پيامبر بزرگ اسلام(ص) اين مقوله نمود خاصي دارد. خود آن حضرت(ص) هر روز چند بار مخصوصا شب ها پيش از خواب و پس از بيداري و هنگام وضو دندان هايش را با دقت مسواك مي كرد و حتي هنگامي كه در بستر بيماري و در واپسين دقايق عمر خود بود مسواك خواست و دندانهاي خويش را مسواك كرد.
به ياران خويش نيز مي فرمود: «هرگز با دندان هاي زرد و نشسته در مجلس حاضر نشويد و از مسواك كردن و پاكيزه نگاه داشتن دندان هاي خود كوتاهي نكنيد».
همچنين آن حضرت(ص) پيش از صرف غذا و بعد از ان دست و دهانش را مي شست و از خوردن سبزي هاي بد بو پرهيز مي كرد.
درباره مسواك مي فرمود: «هيچ گاه جبرئيل نزدم نيامد، جز آن كه مرا به مسواك سفارش نمود. اگر مردم از فوايد مسواك آگاه بودند، آن را هميشه همراه خويش داشتند و به بستر مي بردند».
«اي علي! با هر وضوئي كه براي نماز مي گيري مسواك بزن».
«دهان هاي شما راهي از راه هاي (گفت و گو) پروردگار است پس محبوب ترين دهان نزد پروردگار خوش بوترين آن است تا مي توانيد دهان هاي خود را خوشبو نمائيد».
«دو ركعت نماز با مسواك برتر از هفتاد ركعت نماز بي مسواك است.»

براي بهداشت و سلامتي بدن اهميت فراواني قائل بود. از پرخوري پرهيز مي كرد و به مسلمانان دستور مي داد قبل از آن كه از غذا سير شوند آن را ترك گويند. عايشه مي گويد: «رسول خدا(ص) در طول عمرش هرگز سير غذا نخورد و مي فرمود: معده خانه بيماري است و تحمل گرسنگي بهترين داروي امراض است».
از ماندن به مدت طولاني در معرض تابش آفتاب پرهيز مي داد و مي فرمود: «آفتاب چهار ويژگي منفي دارد:
- رنگ را دگرگون مي كند
- بوي خوش بدن را به بوي بد تبديل مي كند
- پارچه و لباس را مي فرسايد
- و بيماري مي آورد.»
تطهير با دست راست را نمي پسنديد و از غذا خوردن با دست چپ نهي مي كرد.
اجازه نمي داد كسي ناخن هاي خود را با دندان كوتاه كند.
از لب ترك خورده و محل دسته كوزه آب نمي نوشيد چون محل چرك و ميكروب بود و ديگران را نيز از اين كار بر حذر مي داشت.
مي فرمود: «آفريدگار از كسي كه همنشينش از بوي بد او بيني اش را مي گيرد تنفر دارد.»
بسيار غسل مي نمود. افزون بر غسل هاي مستحب، تمام ده شب آخر رمضان را غسل مي كرد.
جاروب زدن و پاكيزه نمودن حياط خانه را مستحب مي دانست. دوست نداشت ظرف ها به صورت ناشسته رها شوند و مي فرمود: شب ها پيش از خواب روي ظرف ها را بپوشانند.
اجازه نمي داد افراد كنار چاه آب آشاميدني، زير درخت ميوه دار، ميان قبرها، در جاده ها و حياط خانه ها قضاي حاجت كنند.
وقتي عطسه مي كرد دست يا پيراهن اش را جلوي دهان مي گرفت و آهسته عطسه مي كرد.
مي فرمود: «زباله را قبل از فرا رسيدن شب هنگام از خانه خارج نمائيد زيرا جايگاه شيطان (ميكروب) است.»
چون خميازه مي كشيد دست اش را برابر دهانش مي نهاد.
مي فرمود: «(جاروب كه مي زنيد) خاك آن را پشت درب حياط نريزيد و آستانه درب را جاروب كنيد.»

 

 نظر دهید »

عوامل شادی آفرین در زندگی

05 اسفند 1394 توسط فروتن

«راههای دستیابی به شادی در زندگی، موضوعی پرجاذبه و شیرین است که دوستداران بسیاری داشته و خواهد داشت. از آنجا که عوامل فراوانی در این باره وجود دارد و آشنایی با شیوه صحیح و راهکاری ارزشمند، انسان را به سرمنزل مقصود هدایت می­کند، چندین عامل را برگزیده و همراه با نگاهی نو به معارف ناب فرهنگی به هریک می­نگریم:

ثروت و شادی

ثروت و دارایی از دیدگاه معارف دینی، تعریفی روشن و جایگاهی خاص دارد. از یک سو مال «فضل خداوند» (بقره، 198) و وسیله «قوام و برپایی جامعه» معرفی شده است که توان همراهی «سعادت دنیا و آخرت» (قصص، 77) برای انسان را خواهد داشت و از سویی دیگر «ارزش ذاتی» (بقره، 247) نداشته در برابر اراده الهی بی­اثر (آل عمران، 116) دانسته شده است و یا ارزشی اندک در برابر اعمال صالح بدان داده (اسراء، 46) و تنها زینت زندگی (همان) شمرده شده است! در حالی که زیورآلات و زینتهای زندگی ارزشی مستقل نداشته و در کوتاه­مدت از جلوه زیبای خود ساقط می­شوند (سبأ، 34).

با این نگرش، مال و مقام نزد فرعونیان باعث ارزش بوده و ثروت و رفاه با روحیه تجاوزگری، مال دوستی و ترک انفاق همراه گشته که برای آینده حوادث، عاملی کم­ارزش خواهد بود (تکاثر، 1-7).

در صحنه­ های دیگری در قرآن، درباره صاحبان ثروت، دو شخصیت مثبت و منفی ترسیم شده و آثار هریک توضیح داده شده است. نخست ثروت خدیجه عامل ارزشمند غنای رسول خدا و توانایی مالی آن حضرت در تبلیغ رسالت بیان شده است، سپس دارایی سرشار قارون، عامل سرمایه­داری و سرکشی در آیین حضرت موسی معرفی و او به عنوان ثروتمندی منحرف ـ که داستان زندگی وی عبرتی برای دیگران خواهد بود ـ مطرح شده است! (قصص، 83).

افزون بر آن استفاده نادرست از ثروت، عامل سقوط جامعه و خودنمایی و فخرفروشی از آثار سوء دارایی گوشزد شده و در کنار این دو، آتش عذاب الهی پایان کار ثروت­اندوزان زشت­کردار دانسته شده است (معارج، 15-20).

خداوند حکیم، سرانجام خود بین این دو دیدگاه، راه روشنی از بصیرت و بینایی ارائه کرده، «ثروت را علت تام سعادت، شادکامی و خوشبختی» ندانسته، بلکه آن را زمینه­ساز و ابزاری معرفی می­کند که می­تواند در دست صاحبان آگاهی و هوشیاری قرار گرفته و آنان را به ارزشهای والای انسانی، پایندگی و جاودانی برساند، به گونه­ای که نگاه تمام دنیازدگان را خیره ساخته و آنان را دچار حیرت نماید (بقره، 261).

سپس نمونه­های وارسته­ای از ثروتمندان روشن­اندیش را معرفی نموده تا نوع نگاه و نگرش انسانها را برترین عامل در سعادت آفرینی ثروت و دارایی معرفی کند. از این رو «شعیب پیامبر» را ثروتمندی اندیشمند و هوشیار دانسته که به افزایش دارایی، بر بینش آسمانی او می­افزود و هیچ­گاه اسیر دلبستگیهای مادی نگردید، بلکه همواره امیر مال و ثروت خود بود.

سلامتی و شادی

سلامتی و تندرستی نعمت ناپیدایی است که چون از انسان گرفته شود، آثار و برکات آن آشکار گردد. این ویژگی ارزشمند در زندگی چنان گستره­ای دارد که تمام صفات و استعدادهای مادی و معنوی را به ظهور رسانده، زمینه­ساز بهره­گیری از همه داده­های خداوندی می­شود. از این رو رسول اکرم(ص) فرمود: «بهره­مندی در زندگانی حاصل نمی­شود، مگر با تندرستی و سلامتی» .

امیرمؤمنان علی(ع) نیز فرمود: «دو نعمت است که ارزش آن همیشه مجهول است: صحت و امنیت؛ هیچ لباسی برازنده­تر از تندرستی نیست و این موهبت، تنها با کم خوراکی و گرسنگی یافت می­شود»

همه ما انسانهای نابینا، ناقص العضو و فلج را سراغ داریم که کارهای چشمگیری انجام داده و نگاه پرحیرت افراد سالم را به سوی خود جلب کرده­اند.

آرامش خاطر و رضایت از زندگی و شادی

شادمانی در زندگی مصون ماندن از غم و اندوه است. آن­گاه که هریک از ما توان دور کردن غمها و غصه­ها را داشته باشیم و نگرانیها، ناامیدیها و دغدغه­های خاطر خود را از روح خویش بزداییم، آرامشی به ما روی می­کند که ارمغان آن، شادی شیرین و دلپذیر خواهد بود.

بی­گمان احساسات ما، زاده افکار ماست و افکار منفی همیشه زمینه­ساز تخریب و فریب ما خواهند بود. هرگاه به خود اجازه دهیم که اندیشه­های ناشایست و ویرانگر به ما رو کند، راه دشمنی و شکنجه را برای خویش فراهم ساخته­ایم و گاه زمانی به خود می­آییم که اختیار زندگی از دست ما خارج شده است! روزهایی که باید روان ما را آرامش و جسم ما را آسایش بخشد، به لحظه­هایی دردآلود تقسیم کرده­ایم و تنها آشفتگی و تلاطم روح برای خود به دست آورده­ایم.

بیاییم از اکنون مانع هجوم افکار وسوسه­گر، پریشان­ساز و غیر واقعی نسبت به تمامی دوستان و همکاران و آشنایان باشیم؛ زندگی را خوب بنگریم تا خوبیها و خوشیها به ما رو کند. حوادث تلخ گذشته را فراموش کنیم و هرگز با چنگ و دندان به گذشته اندوه­بار خویش آویزان نشویم که نه تنها هیچ پدیده­ای را تغییر نداده­ایم، بلکه به حوادث مرده، اجازه تصرف در امروز و فردای خود را داده­ایم. از امروز هیچ­گاه حوادث غمباری را که پشت سر گذاشته­ایم، بازگو نکنیم و تنها از هریک از آنها تجربه­ای ارزشمند برداشت کرده، بقیه را دور بریزیم. زندگی شاداب و شیرین، آن­گاه در آغوش وجودی ما قرار می­گیرد که پذیرفته باشیم گذشته، گذشته است و آینده هم در دست ما نیست، پس امروز را دریابیم و سرشار از شور و نشاط کنیم. از پیش­بینیهای تیره و تار، با خیالات واهی و آینده­ای همراه با اتفاقات دردناک به شدّت بپرهیزیم و خود را با این وسوسه­های شیطانی آزار ندهیم.

مسافرت و شادی

حضور در یک مکان محدود، انجام کارهای تکراری در هر روز و یکنواختی و یکسانی دیدارها و گفتگوها در زندگی، باعث خستگی جسم، فرسودگی روح و از دست رفتن نشاط و شادی می­شود، به گونه­ای که گاه فشار حوادث روزمره، تاب و توان از آدمی ربوده، زندگی شیرین دیروزی را تلخ و غیر قابل تحمل می­نماید!سیر و سفر، دور شدن از مشکلات روزمره و رهسپار شدن به دیاری دور از غوغای هر روز، تغییر آب و هوا و تنوع در زندگی، زمینه­ساز تجدید قوا، کسب توان و آمادگی روانی در رویارویی با مشکلات شده، همه ما را نشاطی دوباره و سلامتی روحی و جسمی می­بخشد، گرچه این تنوع و جابه­جایی یک روزه باشد. قرآن کریم این مهم را با دعوت «سفر کنید در زمین» (عنکبوت، 20) بیان کرده است، تا آثار و برکات بی­شماری نصیب صاحب بصیرت شود.

رسول اکرم(ص) با بینشی عرشی به این نکته اشاره کرده و فرموده است: «مسافرت کنید تا سالم بمانید» و در سخنی دیگر اهداف سفرهای انسان دانا و عاقل را «تجارت و درآمد»، «تحصیل کمالات» و «تفریح، تفرّج و لذتهای شایسته» بیان کرده­اند.

همان­گونه که امام علی(ع) با اشاره بدان فرمود: برای دستیابی به تکامل و ترقی از وطنهای خود دور شوید و مسافرت کنید که در سفر پنج فایده نهفته است: تفریح و انبساط روحی، تحصیل درآمد زندگی، آموختن دانش و تجربه، یادگیری آداب زندگی و آشنایی با بزرگان و صاحبان فضیلت .

آن حضرت در سخنی آسمانی، زمین و نعمتهای الهی آن را باعث شادی و شادمانی دانسته و این­گونه توصیف می­کند: «زمین به وسیله باغهای زیبای خود، همگان را به سرور و شادی دعوت می­کند و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشیده، در شگفتی فرو می­برد و از زینت و زیوری که از گلوبند گلهای گوناگون آراسته، بیننده را به نشاط و وجد می­آورد».

کار و شادی

به راستی کار و تلاش «سرمایه جاودانی» برای خود، خانواده و جامعه خواهد بود؛ زیرا سستی، تنبلی، بیکاری و بی­حالی بنیان بسیاری از بلاها و بدبختیها بوده، زمینه­ساز حضور اهریمن فساد و تباهی در جامعه خواهد بود.

امام علی(ع) در جمله­ای کوتاه بلندای برکات کار و تلاش را چنین ترسیم فرمود: «بزرگ­ترین تفریح کار است» .

«ولتر»، فیلسوف فرانسوی، براساس همین بینش و باور گفته است: «هرگاه احساس می­کنم درد و رنج بیماری می­خواهد مرا شکنجه کرده، آزار دهد، به کار پناه می­برم؛ کار بهترین درمان دردهای من است؛ کار انسان را از سه بلای بزرگ نجات می­دهد: افسردگی، فساد و تباهی و احتیاج»

پرهیزکاری و شادی

مجموعه «بایدها» و «نبایدها» در فرهنگ حیات بخش اسلام زمینه­ساز «گرایشها» و «گریزها» است و این دو باعث تقوا و تقرب ما خواهد بود. از این رو چندین عامل، زمینه­ساز پرهیزکاری و شادی پایدار و قلبی ما خواهد بود:

1. دوری از گناهان کوچک و بزرگ.

2. انجام واجبات و در حد توان انجام مستحبات؛ به ویژه نماز در اول وقت.

3. باور این حقیقت که «عالم محضر خداست» و هرگونه نافرمانی کوچک، بزرگ محسوب می­شود که در این هنگام نام و یاد خدا کیمیایی آرام بخش و نور آفرین خواهد بود.

4. وضوی دائم.

5. اختصاص ساعتی ویژه برای خلوت با خدای خود و گفتگو با پروردگار مهربان.

6. ارتباط خاص با معصومان(ع) و توسل به آنان برای گره­گشایی مشکلات معنوی و مادی.

7. افزایش آگاهی و هوشیاری حقیقی در عرصه­های مختلف زندگی و مطالعه یا نشست و برخاست با پاکان و صالحان.

ورزش و شادی

ز نیرو بود مرد را راستی/ ز سستی کژی آید و کاستی

جسم و جان ارتباطی دوسویه و مستقیم باهم داشته و دارای تأثیر در دیگری خواهد بود. آنجا که روان آدمی قوی و توانمند باشد، اندوه و ناراحتی جسم را زدوده، آن را توسنی بادپا می­سازد و هرگاه نشاط جسمی وجود داشته باشد، در اثر تلاش و تکاپو راههای خمودی و افسردگی روح محو می­شود. از این رو گفته­اند: عقل سالم در بدن سالم است.

رسول اکرم(ص) فرمود: «ورزش و بازی کنید و تفریح داشته باشید، همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بی­نشاطی دیده شود»

و در سخنی دیگر می­فرماید: «خوب است پسر در خردسالی و نوجوانی بازیگوش و پر جنب و جوش باشد، تا در بزرگی خویشتن­دار، صبور و مقاوم گردد»

امیرمؤمنان علی(ع) ـ که پیشوای تمامی پهلوانان و قهرمانان خداجوی تاریخ است ـ در راز و نیاز خود با خداوند چنین آرزویی را مطرح می­کند: «پروردگارا! اندام مرا در راه خدمت به خودت قوی گردان و دلم را برای عزیمت به سویت محکم ساز» .

آشنایی با دیدگاه اندیشمندان مشهور جهان نیز در این باره جالب توجه است:

«ویل دورانت» می­گوید: «هر فیلسوفی باید مانند افلاطون، ورزشکار باشد و اگر نباشد فلسفه او مورد شک و تردید است» .

بنیامین فرانکلین سیاستمدار و فیزیک­دان آمریکایی بر این باور است: «تنبلی و تن­پروری آن­قدر آهسته حرکت می­کند که فقر به زودی به آن می­رسد و گرفتارش می­سازد»

خوش­رویی و شادی

چهره باز، اخلاق خوب و گفتار شایسته، صفات خجسته­ای است که همه ما انتظار چنین برخوردهایی را از دیگران داریم. این ویژگیها برای انسان چونان نور آفتاب برای گیاهان است؛ همان­گونه که خورشید جان تازه به گیاه می­دهد، روی گشاده، خوی شیرین و گفتار فرح بخش، نوعی سرخوشی، نشاط و سلامت به همراه داشته، افراد را جوان، زنده دل و سرحال نگه می­دارد.

پروردگار بزرگ، ویژگی رسول خود، حضرت محمد(ص) را «نرمی و مهربانی» دانسته و «سنگدلی و خشن بودن» را مایه پراکندگی اطرافیان می­داند (آل عمران، 159) و در سخنی دیگر دین­باوران را به گفتار نیک و پسندیده دعوت می­کند (بقره، 83).

امام علی(ع) تندخویی و عصبانیت را نوعی جنون و دیوانگی دانسته (نهج البلاغه، حکمت 255) و دوستان مؤمن و خالص خود را به اخلاق خوش و سخنانی صمیمی در نشست و برخاستها دعوت می­کند. او خود اهل گفتگوهای شیرین و شوخی و مزاح با اصحاب بود و این روش را در جذب افراد بهتر می­پسندید.

از این رو امام صادق(ع) «تبسّم و لبخند انسان به چهره برادر دینی­اش» را حسنه دانسته (کلینی، 1362ش، ج2، ص188) و در پاسخ به سؤال یکی از اصحاب درباره حسن خلق می­فرماید: «فروتنی کن، خوش سخن باش و با برادرت با خوش­رویی برخورد نما».

بی­شک چنین ویژگیهای والا موجب گردید که پروردگار حکیم پیامبر خود را ستوده و او را دارای «خلق عظیم» بداند (قلم، 4).

بوی خوش، لباس روشن و شادی

آراستگی ظاهری، رایحه روح پرور عطر و لباس روشن و متناسب در رنگ، هریک نشانگر لطافت روحی، آرایه­های فکری، نشاط درونی و شادی روانی است. آموزه­های مذهبی بر جلوه­های زیبا و دل­آرای دین­باوران و خداجویان تأکید فراوانی کرده، بنیان مکتب را بر طراوت و پاکیزگی دانسته، خداوند مهربان را زیبا و خواستار زیبایی معرفی کرده است و او را بیزار از بوی آزار دهنده می­داند.

از این رو برای روی کردن مسلمانان به زینت و آراستگی فرمان داده است: «باید برای برادر مسلمان، خود را زینت دهید و آراسته کنید …»

در سخنی درس­آموز، پیامبر اسلام(ص) ـ که خود الگوی گران­قدری در آراستگی ظاهری، استفاده از بوی خوش و توجه به تناسب و زیبایی نوع پوشش و موهای خویش بود ـ فرموده است: «لباسهای خود را پاکیزه کنید، موهای خود را کم نمایید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنی­اسرائیل چنین نکردند و زنانشان زناکار شدند».

بی­شک تعادل در خودآرایی و استفاده از بوی فرح بخش و لباس روشن، روابط انسانها را با یکدیگر صمیمی­تر ساخته، نوعی طراوت روحی و شادی و نشاط به یکایک افراد می­بخشد. گویی با استشمام بوی خوش، آدمی رایحه بهشت را احساس می­کند و با آن سوی جلوه­های ظاهری طبیعت پیوند می­خورد، از این رو رسول گرامی اسلام(ص) همواره بیش از آنچه برای خوراک خود خرج می­نمود، نسبت به بوی خوش همّت می­گمارد و می­فرمود: «جامه سفید بپوشید که آن نیکوترین و پاکیزه­ترین رنگهاست».

آن حضرت خود، بیشتر از رنگ سفید و بعد از آن زرد روشن و سپس سبز استفاده می­کرد. در دستورهای فقهی نیز مستحب است که نمازگزار لباس سفید بر تن کند و استفاده از رنگ سیاه مکروه دانسته شده است.

شرکت در مجالس نشاط آفرین

سخنان حکیمانه، موعظه­های خالصانه و حکایات عاشقانه چونان آبشار روح بخش و ریزانی است که از آینه دل تمامی کدورتها و تیرگیها را زدوده، صفای خاطر و روشنای روح نصیب انسان می­سازد.

آنان که سراپرده آفرینش را دیده و به دور از ظاهر زیبا و فریبای زندگی، حقایق هستی را می­جویند، نشاط و شادکامی را تنها در دست افشانی و پایکوبی یا آواز و هیاهو ندیده، «طراوت دل و شادی روان» را طلب می­کنند.

نتیجه

اگر انسان بپذیرد که تمامی گفتگوها و نشست و برخاستها در روح تأثیر گزارده، گاه روزها و هفته­ها سستی، نومیدی، بدبینی و حتّی غفلت و جهالت به وی می­بخشد! و یا از آن سو حضور در محافل خوبان، صالحان، و پاکان، رواق وجود ما را معطر، پاک و پرنور می­سازد. افکار شوم و ملال­انگیز را از ما گرفته، بسیاری از مهرها و قهرها را بازیچه دانسته، عظمت و عزّت واقعی ما را تقدیم می­کند؛ بدون آنکه از شادی و شادمانیمان اندکی کاسته شود و یا چین و چروکی در چهره ما پدیدار گردد.

در آن زمان که رشدی برتر و تکاملی افزون­تر یافتیم، تمامی لذّتها را در خوراکیها و همه شادیها را در جشنها و آهنگها جستجو نمی­کنیم، بلکه اینها را وسیله­ای می­دانیم که در صورت استفاده صحیح، خستگیها و کاستیها را از جسم و جان ما بیرون می­کند، و در صورت افراط یا شکافتن مرزهای الهی و انسانی، جز خاکستر خمودی و سیاهی و سستی بر روح و روان ما نخواهد بود.

در این هنگام است که به خوبی احساس می­کنیم گاه قطراتی اشک، چنان آرامش روحی و طراوت باطنی به ما می­بخشد و مشکلات ما را ناچیز جلوه­گر می­سازد، که هیچ مجلس جشنی چنین تأثیری نخواهد داشت و یا آشنایی با سیره و سخن اسوه­های آسمانی و معصومان(ع)، بار سنگین سختیها را، کاسته و ما را هدفمند می­گرداند و تمامی ناهمواریهای زندگی با آرمانی الهی و روحانی هموار خواهد شد. چون الگوهای حقیقی ما در راه دستیابی به هدفهای والا، بیشتر از همگان دچار رنج و سختی شده­اند، اما همه را برای خدا و در راه خدا دیده و تحمل کرده، همواره شادی و نشاط روحی خویش را در سپاس از پروردگار خود بیان کرده­اند و این شادمانی حقیقی و جاودان بوده و خواهد بود. شادمانی و نشاط باعث ارتقای زندگانی انسان گردیده، تحرک، پویایی و نشاط را در انسان و جامعه موجد می­گردد. انسانهای سالم و با ایمان نه ترس و نه اندوهی داشته با طیب خاطر به فعالیت و تلاش مشغول هستند.»

 نظر دهید »

5 اسفند - بزرگداشت خواجه نصير طوسي و روز مهندس

05 اسفند 1394 توسط فروتن

ابوجعفر محمدبن محمد معروف به خواجه نصيرالدين در سال 597 ق در طوس به دنيا آمد. ابتدا علوم عقلي و نقلي و حكمت مشاء و سپس رياضيات، فقه، فلسفه، نجوم و ادبيات را آموخت و در علوم روز به استادي تمام رسيد.

وي چند سال پس از حمله سپاه چنگيزخان مغول، به قلعه اسماعيليه پناه برد و در آن‏جا نيز از تاليف و نگارش باز نايستاد. با غلبه سپاه مغول بر اسماعيليان، وي به خدمت هولاكوخان فرمانرواي وقت مغول پيوست و با استفاده از نفوذ خود، از كشتار مردم و دانشمندان و تخريب آثار فرهنگي و علمي و غارت شهرها و روستاها جلوگيري نمود. پس از فتح بغداد و سقوط عباسيان، خواجه نصير ماموريت يافت تا رصدخانه مراغه را ترتيب دهد. او جماعتي از رياضي‏دانان بزرگ را گردآورد و كار احداث رصدخانه را در سال 657 ق آغاز كرد. خواجه، با اين كار، عالمان بزرگ زمان را كه پراكنده بودند در يك مكان، جمع كرد و همچنين كتابخانه‏اي عظيم در محل رصدخانه مراغه احداث نمود. وي براي تهيه كتاب‏هاي مورد نظر، كتبي از بغداد، شام و شمال آفريقا و اطراف و اكناف ايران فراهم نمود و كتابخانه‏اي با بيش از 400 هزار جلد كتاب، ايجاد كرد. عمر خواجه از اين پس در خدمات علمي گذشت.

وي يكي از بزرگ‏ترين بنيانگذاران كلام شيعه بود و ضمن تاييد حكمت ابن‏سينا، به شرح مشكلات اشارات پرداخت. وي همچنين آثار متعددي را در علوم مختلف به نگارش درآورد كه اخلاق ناصري، تجريد العقايد، زيج ايلخاني، اوصاف الاشراف، اساسُ الاقتباس و تذكره نصيريه و بيش از 60 اثر ديگر در اصول دين، منطق، هندسه، هيئت، نجوم، عروض و شعر از آن جمله‏اند. خواجه نصيرالدين در سال 672 در 75 سالگي درگذشت و در كاظمين به خاك سپرده شد.اين روز را به منزله روزي براي بزرگداشت مهندسان، روز مهندس نيز ناميده‌اند.

 نظر دهید »

چند ویژگی بارز از حضرت زینب ‌(سلام الله علیها)

26 بهمن 1394 توسط فروتن

صبر و بصیرت

«شخصیت زینب ‌(سلام الله علیها) تربیت شده دامان مکتب خانواده و مجموعه‌ای است که افراد این خاندان هر کدام انسان‌های جامعی هستند که تمام فضایل و کرامات اخلاقی در این خاندان جمع شده است.

اگر از منظر علمی، سیاسی، فردی و اجتماعی، شخصیت زینب کبری (سلام الله علیها) را مورد مطالعه قرار دهیم متوجه خواهیم شد که وی از یک جهت شخصیتی کامل، نزدیک معصوم و در عین حال انسانی است که در شرایط بحران، تمام مسیر را به درستی پیموده و آن را مدیریت کرده است.

عالمه غیر معلمه

حضرت زینب (سلام الله علیها) شخصیتی عالمه و از هر جهت علمی بودند که بخشی از این علم بر اثر شاگردی در محضر پدر و مادر بزرگوارشان بوده و بخش دیگر آن لطف و عنایت خداوند بر افرادی است که در مسیر حق قرار می‌گیرند.

ابعاد معنوی و تقوای ملکوتی در مجموع، شخصیت جامعی از حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌سازد که بهترین الگو برای افراد بشر اعم از زنان و مردان به شمار می‌رود از این رو زنان مسلمان و زنان ایرانی باید به وجود چنین الگوئی در دین اسلام افتخار کنند و پیرو مکتب آن بانوی بزرگوار باشند.

بصیرت زینب (سلام الله علیها) علاوه بر مقاومت ایشان موجب شد تا آخرین لحظات در راه حق ایستادگی کرده و مسیر صحیح را برگزیند لذا اگر جامعه امروز ما بخواهد راه صلاح و رستگاری را طی کند باید دو عنصر بصیرت و صبر را در رأس امور خود قرار دهد.

ولایت‌پذیری ویژگی بارز دیگری از حضرت زینب (سلام الله علیها)

ولایت‌پذیری و اطاعت محض از ولی زمان مهم‌ترین ویژگی شخصیتی حضرت زینب(سلام الله علیها) است.

حضرت زینب(سلام الله علیها) شخصیت بزرگواری در تاریخ اسلام است که می‌تواند برای تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد الگوی رسیدن به سعادت و رستگاری باشد.

نکته دیگر در زمینه شخصیت حضرت زینب(سلام الله علیها) و سیره وی، ولایت‌پذیری و اطاعت محض از ولی زمان خود بود به این معنا که وی به طور کامل از امر امام زمان خود در تمام وقایع پیروی می‌کرد

بیشترین شناختی که ما از این بانوی بزرگوار سلاله عصمت و طهارت پیدا کرده‌ایم به پس از واقعه عاشورا برمی‌گردد و در واقع می‌توان گفت اگر واقعه عاشورا نبود، بسیاری از ابعاد شخصیتی حضرت زینب(سلام الله علیها) نهفته می‌ماند.

جامعه امروز ما در چند محور می‌تواند از حضرت زینب(سلام الله علیها) درس بیاموزد که نخستین محور، عبادت وی است که حتی در بحرانی‌ترین شرایط نیز ترک نشد.

نقل شده که حضرت زینب(سلام الله علیها) آنقدر به نماز شب عشق می‌ورزید که حتی در شب یازدهم محرم با همه سختی‌هایی که در روز عاشورا به او وارد شده بود، نماز شب خود را ترک نکرد.

بنابراین تعبد و تحجد حضرت زینب(سلام الله علیها) یکی از بارزترین ویژگی‌های این شخصیت بزرگوار است که برای مرد و زن می‌تواند الگو باشد.

ویژگی دیگر حضرت زینب(سلام الله علیها) شجاعت و شهامت وی است که در میان زنان این ویژگی زینب(سلام الله علیها) بسیار شاخص و بارز بود.

حضرت زینب(سلام الله علیها) در مقام ایستادگی در برابر ظلم و ستم بسیار پایدار و استوار بود و تعداد زیاد دشمنان نتوانست او را از پیروی از ولایت منصرف کند.

حضرت زینب(سلام الله علیها) با استقامت و نشان دادن صبر بی‌بدیل در برابر دشمن در مسیری که امام حسین(علیه السلام) آغاز کرد، جریان کربلا را به یک مکتب جاوید و اثرگذار در تاریخ تبدیل کرد.

بیشترین شناختی که ما از این بانوی بزرگوار سلاله عصمت و طهارت پیدا کرده‌ایم به پس از واقعه عاشورا برمی‌گردد و در واقع می‌توان گفت اگر واقعه عاشورا نبود، بسیاری از ابعاد شخصیتی حضرت زینب(سلام الله علیها) نهفته می‌ماند

در جریان حادثه عاشورا حضرت زینب(سلام الله علیها) صبری از خود نشان داد که بازگو کردن آن برای تمام زنان و مردان می‌تواند بسیار درس‌آموز باشد.

در روز عاشورا هر چند که مصیبت بسیار زیاد بود و حضرت زینب(سلام الله علیها) بسیاری از عزیزانش را از دست داد، اما هیچ‌گاه صبر از کفش نرفت و وظایف خود را در آن شرایط حساس فراموش نکرد.

حضرت زینب(سلام الله علیها) با پیام‌رسانی واقعه عاشورا این واقعه را برای همیشه زنده نگه داشت و پیام شهیدان را به جامعه بشری منتقل کرد.

نکته دیگر در زمینه شخصیت حضرت زینب(سلام الله علیها) و سیره وی، ولایت‌پذیری و اطاعت محض از ولی زمان خود بود به این معنا که وی به طور کامل از امر امام زمان خود در تمام وقایع پیروی می‌کرد.

اگر تلاش‌های حضرت زینب(سلام الله علیها) برای پیام‌رسانی واقعه عاشورا نبود، شاید امروز ما اطلاعات بسیار کمی از واقعه عاشورا داشتیم و این آثار و برکات برای این حادثه اتفاق نمی‌افتاد.»

 نظر دهید »

ای پرستار!

26 بهمن 1394 توسط فروتن

اگر خورشید ایمان گرمابخش دل پرستار باشد، اگر عاطفه پرستار از سرچشمه عاطفه زینبی جاری شود، اگر جویبار رحمت و ایثار پرستار به چشمه تقوای الهی متصل باشد، پرستاری، بالی است برای پرواز در آسمان رضایت خدا.
روز پرستار، روز جاری عاطفه ها، روز درخشیدن ایمان در قلب های مهربان، روز افتخار انسان به انسانیّت گرامی باد.

ای پرستار! تو، پیام آور امیدی که مجاهدت شب زنده دارانِ راه عشق در شفابخشی دستانت تجلّی پیدا می کند.

پرستاری،‌ سایه سفید محبت است در کالبد دلسوزان پاک‌دل.

 نظر دهید »

پرستاردر نگاه مقام معظم رهبری

26 بهمن 1394 توسط فروتن

پرستار، فرشته رحمت برای بیمار است.
حرفه پرستارى، ترکيب عجيبى است: از يک سو، ترکيبى است از رحمت و عطوفت و مهربانى و مراقبت،
و از سوى ديگر، دانش و معرفت و تجربه و مهارت.

 نظر دهید »

شغلی همانند فرشتگان .

26 بهمن 1394 توسط فروتن

 نظر دهید »

میلاد اخترمولا.

26 بهمن 1394 توسط فروتن

زبيت مرتضي (ع) شاه ولايت اختري سر زد
که از نور رخش، ارض و سما را زيب و زيور زد
بود ميلاد زينب (س) آن که اندر روز ميلادش
در آغوش حسينش خنده بر روي برادر زد.

 نظر دهید »

به بهانه میلاد عقیله بنی هاشم.

26 بهمن 1394 توسط فروتن

زينب كبرى (سلام الله علیها) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمد و به دختر خود فاطمه (سلام الله علیها) فرمود:(دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم ).

فاطمه (سلام الله علیها) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (سلام الله علیها) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟رسول خدا (ص) فرمود: (گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند).

در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: (اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند).

ولادت و پرورش زينب(سلام الله علیها )

درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (سلام الله علیها) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده ، و تربيت و پرورش ‍ آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (صلی الله علیها) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و غذاي خود را از وجود مطهر زهراي مرضيه(سلام الله علیها) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پيغمبر، اميرالمؤ منين (علیه السلام ) غذا و خوراك خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاكيزه ، و با سعادت و نيكبختى ، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده ، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤ دب و معلم او ايشان باشند.

گريه جبرئيل بر مصايب زينب (سلام الله علیها)

روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (سلام الله علیها)، حسين (علیه السلام) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد و عرض كرد: (خداوند به من خواهرى عطا كرده است ). پيامبر(صلی الله علیه وآله) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (علیه السلام) پرسيد: (براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟). پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: (اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.)

تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (صلی لله علیه وآله) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله)) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: (اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (علیه السلام) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.)

پيامبر (صلی الله علیه وآله) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (سلام الله علیها) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (صلی الله علیه وآله) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (سلام الله علیها) وارد مى شود، براى زهرا(سلام الله علیها) بيان كرد.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسيد: (اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (سلام الله علیها) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: (پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند)

بشارت تولد زينب و گريه على (علیه السلام)

هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (علیه السلام) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (علیه السلام) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده

اميرالمؤ منين (علیه السلام) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (علیه السلام) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: (بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟)

على (علیه السلام) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: (نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.)كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: (اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود.)

نامگذارى زينب از طرف خداوند

هنگامى كه زينب (سلام الله علیها) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (علیه السلام) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .

در اين ايام حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (علیه السلام) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .

در اين هنگام جبرئيل  فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(صلی الله علیه وآله) ابلاغ كرده و گفت :نام اين نوزاد را (زينب ) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.

فرزند فاطمه

حضرت زينب ، نخستين دخترى است كه از فاطمه (سلام الله علیها) به دنيا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسين (علیه السلام) بزرگترين فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) بوده ، و نيز گفته اند: دليل بر آن است كه راويان حديث و بيان كنندگان اخبار در ايام اضطهار - يعنى روزگار غلبه و چيرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منين - هر گاه مى خواستند از اميرالمؤ منين على (علیه السلام) روايتى نقل كنند مى گفتند:اين روايت از ابى زينب است ، و اينكه اميرالمؤ منين (ع) را به اين كنيه مى ناميدند، براى آن است كه زينب كبرى (س) پس از امام حسن و امام حسين - عليهماالسلام - بزرگترين فرزندان آن حضرت بوده ، و اميرالمؤ منين (علیه السلام) نزد دشمنانش به اين كنيه معروف نبوده است .

تغذيه زينب از زبان پيامبر(صلی الله علیه وآله)

حضرت زينب (سلام الله علیها) مانند دو برادرش حسن و حسين (علیه السلام) از زبان رسول الله (صلی الله علیه وآله) تغذى مى كرد.همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (صلی الله علیه وآله) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (سلام الله علیها) نيز همين عمل را انجام مى داد.

لقب هاى حضرت زينب (سلام الله علیها)

الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود.

ب )الصديقة الصغرى : چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند.

ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :

(( عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.

د) ديگر لقب ها:

از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است .

كنيه حضرت زينب (سلام الله علیها)

كنيه آن عليا حضرت ( ام كلثوم )است ، و اين كه ايشان را ( زينب كبرى )مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است .چنان كه ملقبه به ( صديقه صغرى ) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهراصلوات الله عليهما.

 نظر دهید »

سخنانی در شان حضرت معصومه (علیها السلام)

30 دی 1394 توسط فروتن

امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند: خداوند حرمی دارد که مکه است، پیامبر(صلی الله علیه و آله ) حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی (علیه السلام) حرمی دارد و آن کوفه است و قم ، کوفه کوچک است که از ۸ درب بهشت سه درب آن به قم باز می‌شود – زنی از فرزندان من در قم از دنیا می‌رود که اسمش فاطمه دختر موسی (علیه السلام) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می‌شوند.

امام جواد (علیه السلام) فرمودند: « کسی که عمه‌ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « کسی که آن حضرت را زیارت کند در حالی که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد به بهشت می‌رود.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است.»

 نظر دهید »

مهمترین ویژگی حضرت معصومه سلام الله علیها چه بود؟

30 دی 1394 توسط فروتن

ایشان ویژگی‌های مهمی دارند. از اولیاء خدا هستند. شفیع امت هستند. معصومه اند. معرفت بسیار بالایی دارند. کریمه هستند. واسطه فیض خداوند به مردم هستند. در راستای دفاع از ولايت و اثبات حقانيت اهل بيت (علیهم السلام )يكی از مهمترين راويان حديث غدير خم و حديث منزلت (يا علي انت مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي) هستند.

ايشان اين دو حديث مهم را از فاطمه دختر امام صادق و او از فاطمه دختر امام باقر و او از فاطمه دختر امام سجاد و او از فاطمه دختر امام حسين و او از ام كلثوم دختر حضرت فاطمه زهرا (عليهم و علیهمالسلام) روايت می‌کند. اين سلسله سند در مجموع روايت‌های حديث غدير به روايت «فواطم» مشهور است.

حضرت معصومه (سلام الله علیها) در راستای دفاع از ولايت حضرت رضا (علیه السلام )و به امر ايشان، همراه كاروان از مدينه به سوی خراسان حركت كرد و در نهايت در همين راه به شهادت رسيد و درس بزرگ آن حضرت بر شيعيان اين بود كه هميشه يار و ياور ولايت و ولی خود باشيد. ایشان نیز مانند حضرت زینب (سلام الله علیها )و مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )بهترین یاور امام زمان خویش بودند. خداوند این بانوی کریمه را شفیع همه ما قرار دهد.

 نظر دهید »

نگاه و سيره علما درباره حضرت معصومه سلام الله علیها

30 دی 1394 توسط فروتن

در این باره اگر بخواهم مطلب عرض کنم در حد یک کتاب و بلکه بیشتر می‌شود سخن گفت. مرحوم آيت ‌الله سيّد محمود مرعشى نجفى، پدر آيت‌ الله العظمي سيد شهاب‌الدين مرعشى نجفي (ره) بسيار علاقه‌مند بود كه محل قبر شريف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب كرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پايان رساندن ختم و توسّل بسيار، استراحت كرد. در عالم رؤيا به محضر مقدّس حضرت امام صادق علیه السلام مشرّف شد.

امام به ايشان فرمودند: «عَلَيْكَ بِكَرِيمَةِ اَهْل ِ الْبَيت» يعنى به دامان كريمه اهل بيت چنگ بزن. ايشان به گمان اينكه منظور امام ، حضرت زهرا سلام الله علیهاست، عرض كرد: قربانت گردم، من اين ختم قرآن را براى دانستن محل دقيق قبر شريف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زيارتش مشرّف شوم.

امام فرمود: منظور من، قبر شريف حضرت معصومه سلام الله علیها در قم است. سپس افزود: به دليل مصالحى خداوند مى‌خواهد محل قبر شريف حضرت زهرا سلام الله علیها پنهان بماند؛ از اين رو قبر حضرت معصومه را تجلّى‌گاه قبر شريف حضرت فاطمه زهرا سلام‌ الله عليها قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلام‌الله عليها داده است.

ببینید، خیلی حرف است. قبر حضرت معصومه سلام الله علیها همان جلال و جبروت قبر حضرت زهرا سلام الله علیها را دارد.

مرحوم آیت الله مرعشى نجفى هنگامى كه از خواب برخاست، تصميم گرفت به قصد زيارت حضرت معصومه سلام الله علیها رهسپار ايران شود و همراه خانواده‌اش نجف اشرف را به قصد زيارت كريمه اهل‌بيت ترك كرد.

همچنين مرحوم آيت‌الله العظمی سيد شهاب‌الدين مرعشی نجفی در مدت ۶۰ سالی كه در شهر قم اقامت داشت، سحرها اولين زائر حضرت معصومه سلام الله علیها بود.ايشان در طول سال ـ چه شب‌های سرد زمستان و چه شب‌های گرم تابستان قم ـ قبل از اذان صبح، پشت در حرم به انتظار می‌ايستاد تا پس از باز شدن درها اولين زائر حضرت باشد.

مفسر، فیلسوف و عارف بزرگ مرحوم علامه سيد محمدحسين طباطبايی غروب‌های ماه رمضان با پای پياده با كهولت سن به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می‌آمد و با كيفيتی مخصوص با بوسه بر ضريح آن حضرت روزه خود را افطار می‌كرد سپس به خانه رفته و غذا می‌خورد.

وقتی در عصر مرجعيت عامه آيت‌الله العظمی بروجردی، شاه عربستان به ايران آمده بود و توسط سفير عربستان تقاضای ملاقات با ايشان را نمود، آقا اجازه نفرمودند. اطرافيان گفتند مصلحت است كه شما اجازه ملاقات بدهيد. ايشان فرمودند: او وهابی است اگر به قم بيايد به زيارت حضرت معصومه سلام الله علیها نمی‌رود و اين موضوع هر چند غير مستقيم، توهيني به ساحت ملكوتی ايشان است.

آیت‌الله حسن رمضانی می‌گفت: چندین سال قبل در دانشگاه قم برای تجلیل از مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها گردهمایی تشکیل دادند و از من خواستند که واسطه شوم و حضرت استاد علامه حسن زاده آملی را برای این مجمع دعوت کنم. معمولا حضرت استاد به خاطر کسالت و اشتغالات فراوانشان این دعوت‌ها را قبول نمی‌‌کردند، اما وقتی موضوع گردهمایی را مطرح کردم با کمال صفا و صمیمیت و تمام وجود قبول کردند.

حتی با مسئولین آنجا تماسی نگرفتیم که وسیله‌ای برای حضور استاد در مراسم بفرستند. خود ایشان به محل جلسه تشریف آوردند و به محض حضور در مجلس، جلسه منقلب شد و قرار نبود ایشان سخنی بگویند، اما به راحتی پذیرفتند که سخن بگویند و جمله‌ای که با تمام وجود فرمودند و ابراز کردند و همه را منقلب کرد این بود که اگر برای من ممکن بود برای تجلیل از شخصیتی مانند فاطمه معصومه سلام الله علیها این مسیر را از خانه تا اینجا پیاده و با پای برهنه می‌‌آمدم!

در اینجا خوب است از مرحوم استاد محمد مهدی مهندسی هم یادی بکنم. ایشان از اساتید برجسته حکمت و عرفان در حوزه علمیه قم بود. اگرچه به این عنوان شناخته شده نبود ولی طلاب و اساتید حوزه علمیه قم و مخصوصا شاگردان ایشان توانایی‌های علمی و معنوی ایشان را می‌دانستند. ایشان وقتی به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام مشرف می‌شد، جلوی کفشداری‌ حرم، نگاه می‌کرد اگر کسی متوجه نمی‌شد، دست روی سنگ کفشداری می‌کشید و تبرکا به صورت و محاسن خود می‌کشید تا خاک کفش زائران، به صورت و محاسنش بخورد.

این چه حالتی است؟ این چه عشقی است که علما، بزرگان و اساتید به این بانوی با فضیلت دارند؟ ما باید توجه کنیم و بدانیم چه نعمت بزرگی در اختیار داریم.

در روایتی حضرت معصومه سلام الله علیها از دختر امام صادق علیه السلام روايتى نقل مى‌كند كه سلسله سندش به حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله عليها مى‌رسد كه آن حضرت مى‌فرمايد: حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «آگاه باشيد! هركس با محبّت آل محمّد بميرد شهيد از دنيا رفته است.»

و واضح است که محبت، سنخیت و عمل می‌آورد. انسان اگر محب و عاشق شد سعی می‌کند مثل محبوب و مثل معشوق بیاندیشد و عمل کند. چگونه کسی ادعای محبت اهل بیت علیهم السلام را داشته باشد ولی در عقیده ، اخلاق و رفتار، خود را شبیه آنها نسازد ؟!

ما باید از عقاید ، اخلاق و رفتارهایی که سنخیت و شباهت به عقاید، اخلاق و رفتار معصومان ندارد توبه کنیم، استغفار کنیم و از خدا بخواهیم ما را ببخشد.

*در کنار حضرت معصومه سلام الله علیها امام زادگان دیگری نیز مدفون هستند. آن بزرگواران چه کسانی‌اند؟

سوال خوبی است. چون خیلی از مردم نمی‌دانند كه در كنار قبر شريف حضرت معصومه سلام الله علیها، ديگر بانوان شريفی نيز آرميده‌اند.

وقتی به حرم مطهر ایشان مشرف می‌شویم ابتدا به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها سلام عرض کنیم و سپس به دیگر بانوان حرم. مثلاً گفته شود: السلام علیک یا بنت رسول الله و السلام عليكن يا بنات رسول الله (سلام بر شما ای دختران رسول خدا).

از جمله بانوان مدفون در روضه حضرت معصومه سلام الله علیها؛ زينب دختر امام جواد علیه السلام است. ایشان بعد از وفات حضرت معصومه سلام الله علیها به قم آمد. دیگری، امّ محمد نوه امام جواد علیه السلام است. دیگری، ميمونه، دختر امام كاظم علیه السلام است. در كتاب المجدى، ارشاد مفيد، والمستجاد علامه حلى نامش را در ميان دختران امام كاظم علیه السلام ثبت كرده‏اند. دیگری، میمونه، دختر موسى المبرقع بن ‏على بن ‏موسى بن ‏جعفر علیهم السلام است. دیگری، ام‌اسحاق است. او از بانوان ممتاز شيعه شمرده مى‏شود، ام‌اسحاق نزد محمد بن موسى ‏بن محمد بن على بن‏موسى الرضا علیه السلام به خدمت اشتغال داشت.

محدث قمی می‌گويد: زينب وام محمد و ميمونه دختران امام نهم حضرت جواد عليه السلام در بقعه حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون هستند.

 نظر دهید »

فضایل حضرت معصومه (سلام الله علیها )

30 دی 1394 توسط فروتن

 در مورد فضیلت‌های ایشان باید گفت امام صادق علیه السلام فرموده است: بانويي از فرزندان من در قم از دنيا مى‌رود كه اسمش فاطمه دختر موسى است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت مى‌شوند.

دقت کنید که امام می‌فرماید، به شفاعت ایشان همه شیعیان من وارد بهشت می‌شوند. این نوع بیان، واقعا از فهم عقول عادی خارج است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دیگر امامان علیهم‌السلام، قرآن کریم ، علما، و شهدا هم شفاعت دارند و شفاعت می‌کنند. با این اوصاف باز امام صادق علیه السلام می فرماید به شفاعت حضرت فاطمه دختر موسی، شیعیان وارد بهشت می‌شوند. چه نکته‌ای در این بیان هست، باید تفکر و تدبر شود. ولی هر چه هست، فضیلت بالای آن حضرت را می‌رساند.

روزى عده‏اى از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسش‌هايى ‏داشتند كه مى‏خواستند از محضر امام كاظم علیه السلام بپرسند. امام در سفر بودند و آن‌ها پرسش‌هاى خود را نوشته به دودمان امامت تقديم ‏نمودند. چون عزم سفر كردند براى پاسخ پرسش‌هاى خود به منزل ‏امام شرفياب شدند. امام كاظم علیه السلام هنوز مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، از اين رو حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ آن پرسش‌ها را نوشتند و به آنها دادند.

آنها با مسرت فراوان از مدينه منوره خارج شدند، در بيرون مدينه با امام كاظم علیه السلام مصادف ‏شدند و داستان خود را براى آن حضرت شرح دادند. هنگامى كه امام پرسش‌هاى آنان و پاسخ‌هاى حضرت معصومه سلام الله علیها را ملاحظه كردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» پدرش به قربانش باد.

با توجه به اين كه‏ حضرت معصومه سلام الله علیها به هنگام دستگيرى پدر بزرگوارش خردسال بود، اين داستان از مقام بسيار والا و دانش بسيار گسترده آن حضرت‏ در زمان كودكی حكايت مى‏كند.

امام رضا علیه السلام فرمود: كسى كه معصومه را زيارت كند پاداش او بهشت است. همچنين فرمود: هركس معصومه را در قم زيارت كند، مانند كسى است كه مرا زيارت كرده است و امام جواد علیه السلام فرموده است: كسى كه عمه ام را در قم زيارت كند پاداش او بهشت است.

درباره این فرمایشات باید اندیشید. یک انسان، تا چه اندازه باید محبوب خداوند باشد که چنین مطالب و فضایلی درباره‌اش می‌گویند. آنهم نه یک انسان عادی، بلکه امام معصوم این سخنان را بگوید.

 نظر دهید »

دلیل اعطای لقب «کریمه اهل‌بیت»

30 دی 1394 توسط فروتن

یکی از سؤالاتی که درباره حضرت فاطمه معوصمه(س) مطرح می‌شود این است که چرا این بانوی بزرگوار را کریمه اهل بیت می‌نامند، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این چنین به این سؤال پاسخ می‌دهد:

حضرت فاطمه دختر امام موسی بن جعفر(ع) دارای القاب زیادی هستند.دو لقب مشهور آن حضرت «معصومه» و «کریمه اهل بیت» است، در رابطه با لقب کریمه اهل بیت در کتاب «در حریم حضرت معصومه(س)» این گونه آمده است که: در ایام محبوس بودن پدر بزرگوارش، حضرت موسی بن جعفر(ع) و در روزگار مسافرت برادرش حضرت رضا(ع) در دفاع از حریم ولایت و پاسداری از خط امامت، آن چنان نقش مؤثری ایفا کرد که به «شفیعه روز محشر» و «کریمه اهل بیت پیامبر» اشتهار یافت و در کتاب «فروغی از کوثر»، ذیل عنوان «کریمه اهل بیت» آمده است که: «اولیاء الهی منشاء کرامات و عنایاتی بوده‌اند که آثار یک عمر اخلاص و وارستگی آن‌هاست، از دیر زمان، آستانِ قدس فاطمی منشاء هزاران کرامت و عنایت ربانی بوده است…».

اما به نظر می‌رسد، شهرت این لقب برای حضرت معصومه(س) به واسطه رؤیای صادقه‌ای است که از مرحوم آیت‌الله سیدمحمود مرعشی نجفی(ره) نقل شده است. داستان به این صورت است که مرحوم سیدمحمود مرعشی نجفی متوفای 1328 هجری قمری بسیار علاقه‌مند بود که به هر طریقی شده، محل قبر شریف حضرت صدیقه طاهره(س) را به دست آورد، برای این مقصود، ختم مجرّبی انتخاب کرده، چهل شب به آن مداومت کرد تا شاید خداوند به طریقی او را از محل قبر شریف حضرت زهرا(س) آگاه فرماید، شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان استراحت کرده در عالم رؤیا به محضر مقدس حضرت باقر یا حضرت صادق(ع) مشرف شد.

امام(ع) به ایشان فرمود: «علیک بکریمة اهل البیت»؛ به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن، ایشان به تصور اینکه منظور امام(ع) از «کریمه اهل بیت» حضرت زهرا(س) است، عرضه داشت: بلی! قربانت گردم من نیز این ختم را برای همین گرفتم که محل قبر شریف آن حضرت را به صورت دقیق‌تر بدانم و به زیارتش مشرف شوم، امام(ع) فرمودند: «منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم است»، مرحوم آیت‌الله سیدمحمود مرعشی نجفی هنگامی که از خواب برخاست تصمیم گرفت که رخت سفر ببندد و به قصد زیارت حضرت معصومه(س) رهسپار ایران شود.این جریان در کتاب «کریمه اهل بیت» نقل شده است مؤلف بعد از نقل این جریان در پاورقی کتابش اضافه می کند که: این داستان را مرحوم آیت الله مرعشی چندین بار در ملاقات‌های اینجانب با ایشان از پدر بزرگوارشان نقل کردند و حقیر آن را بدون هیچ گونه تصرفی در اینجا آوردم.

این داستان در کتاب «حرم فاطمیون» و همچنین در کتاب «حضرت معصومه، فاطمه دوم» با اقتباس از کتاب «کریمه اهل بیت(س)» هم نقل شده است. آقای محمدی اشتهاردی بعد از نقل این داستان می‌نویسد: «اقتباس، از کتاب ارزشمند «کریمه اهل بیت(س)» صفحه 43-45، سپس آقای محمدی اشتهاردی ادامه می‌دهد: ماجرای فوق را مرحوم آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی به طور مکرر برای افراد مختلف نقل کرده است. یکی از شاگردان آیت‌الله نجفی می‌گفت: ایشان در درس خود می‌فرمود: علت آمدن من به قم، همین مطلب بود»و در مورد رؤیای مذکور ایشان می‌نویسد: با توجه به اینکه مرجع تقلیدی این رؤیا را از پدر مجتهدش نقل می‌کند و خواب دیدن امام معصوم(ع)، دلیل بر صدق آن خواب است».

در پایان می‌توان نتیجه گرفت که شهرت لقب «کریمه اهل بیت» برای حضرت فاطمه(س) بعد از رؤیای صادقه‌ای است که مرحوم آیت‌الله سیدمحمود مرعشی نجفی آن را نقل کرده است.

 نظر دهید »

سالروز وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)

30 دی 1394 توسط فروتن

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهديد مأمون عباسى سفر تبعيد گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اين كه كسى از بستگان و اهل بيت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

يك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق ديدار برادر و اداي رسالت زينبي و پيام ولايت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.

اين جا بود كه آن حضرت نيز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زينب(س) پيام مظلوميت و غربت برادر گراميشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبيت (ع) را با حكومت حيله گر بنى عباس اظهار مى كرد. بدين جهت تا كاروان حضرت به شهر ساوه رسيد عده اى از مخالفان اهلبيت كه از پشتيبانى مأموران حكومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتيجه تقريباً همه مردان كاروان به شهادت رسيدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نيز مسموم كردند.

به هر حال ، يا بر اثر اندوه و غم زياد از اين ماتم و يا بر اثر مسموميت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بيمار شدند و چون ديگر امكان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسيد: از اين شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببريد، زيرا از پدرم شنيدم كه مى فرمود: شهر قم مركز شيعيان ما است.

بزرگان شهر قم وقتى از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى كه «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى كشيد و عده فراوانى از مردم پياده و سواره گرداگرد كجاوه حضرت در حركت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربيع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى كه امروز «ميدان مير» ناميده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار ميزبانى حضرت نصيب او شد.

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در اين شهر زندگى كرد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستيه به نام «بيت النور» هم اكنون محل زيارت ارادتمندان آن حضرت است.

سرانجام در روز دهم ربيع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پيش از آن كه ديدگان مباركش به ديدار برادر روشن شود، در ديار غربت و با اندوه فراوان ديده از جهان فروبست و شيعيان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجليل فراوان پيكر پاكش را به سوى محل فعلى كه در آن روز بيرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشييع نمودند. همين كه قبر مهيا شد دراين كه چه كسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشكل شدند، كه ناگاه دو تن سواره كه نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پيدا شدند و به سرعت نزديك آمدند و پس از خواندن نماز يكى از آن دو وارد قبر شد و ديگرى جسد پاك و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاك نهان سازد.

آن دو نفر پس از پايان مراسم بدون آن كه با كسى سخن بگويند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.بنا به گفته بعضي از علما به نظر مى رسد كه آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا كه معمولاً مراسم دفن بزرگان دين با حضور اوليا الهي انجام شده است.

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سايبانى از بوريا بر فراز قبر شريفش قرار داد تا اين كه حضرت زينب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولين گنبد را بر فراز قبر شريف عمه بزرگوارش بنا كرد و بدين سان تربت پاك آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبيت (ع). و دارالشفاي دلسوختگان عاشق ولايت وامامت شد."آفتاب” سالروز وفات آن حضرت را به تمام عاشقان حضرتش تسلیت می گوید.

احادیثی پیرامون حضرت معصومه(س)
قال الصادق عليه السلام:
ان للّه حرماً و هو مكه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدينة ألا وان لاميرالمؤمنين عليه السلام حرماً و هو الكوفه الا و انَّ قم الكوفة الضغيرة ألا ان للجنة ثمانيه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فيها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى عليهاالسلام و تدخل بشفاعتها شيعتى الجنة با جمعهم

خداوند حرمى دارد كه مكه است پيامبر حرمى دارد و آن مدينه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است كه از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنيا مى رود كه اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت مى شوند.

 

 نظر دهید »

آسمان آبی (روز هوای پاک)

30 دی 1394 توسط فروتن

زیاده روی های انسان

خداوند، آفرینش انسان را به گونه ای قرار داده که برای زیستن، به تمامی آفریده های او نیاز دارد. از جمله این آفریده ها، هوای پاک و نیاز انسان به آن است تا بدین وسیله به حیات خود ادامه دهد. خداوند با حکمت و تدبیر خود، شرایط محیط زیست انسان را به گونه ای آفریده که تمامی مواهب دست به دست هم دهند و شرایط زیست سالم را برای او به وجود آورند. حرارت خورشید و تابش آن بر دریاها، بخار شدن آب دریاها، وزش بادها، ریزش باران، و وجود گیاهان و جنگل ها در زمین، همه برای این است که انسان از آنها به خوبی استفاده کند و به پرستش خدای تعالی بپردازد. البته زیاده خواهی های انسان همیشه برای او دردسرساز بوده و سبب شده تا نه تنها از این نعمت ها استفاده درستی نکند، بلکه با دست خود به آلوده کردن محیط زیست و از بین بردن این منابع طبیعی بپردازد.

شکر نعمت

خداوند در قرآن کریم خطاب به انسان ها می فرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس گویید و ناسپاسی نکنید». امام علی علیه السلام نیز سپاس گزاری از نعمت ها و فراهم آوردن موجبات خشنودی خدا را، نخستین حق از حقوق خدا می داند. هوای پاک، هوایی است که خداوند با توجه به نیاز انسان ها و دیگر موجودات زنده روی زمین، برای حیات آنها خلق کرده است. خدا با آفرینش انسان ها، حیوانات و گیاهان، عوامل تولید کننده هوای پاک را به وجود آورده، برای هر یک از این موجودات شرایط زیست سالم را فراهم کرده است. آفرینش جوّ زمین به گونه ای که هر یک از موجودات بتوانند نیازهای خود را برطرف سازند، از جمله نعمت هایی است که خداوند به مخلوقات ارزانی داشته است. بنابراین، شکر این نعمت ها بر ما واجب و لازم است و آلوده نکردن این هوای سالم و طبیعی، خود نوعی شکر این نعمت به شمار می آید.

پاسخ به یک سؤال

هنگامی که چندی از شهر و دغدغه های آن دور می شویم و قدم در طبیعت پاک و باصفای روستا می نهیم، دلمان می خواهد همه سلول های بدنمان سلول های تنفسی شوند تا از هوای پاک روستا بهره ببریم. درختان بلندی که شاخه هایشان را به دنبال وزش آرام نسیم به این سو و آن سو می فرستند، آسمان آبی، صدای خوش جویبارها و رقص گندمزارها در باد، همه نشان از وجود خدایی دارند که تمامی آفرینش را مسخر انسان کرده است. او هوای پاک را آفرید تا انسان و دیگر موجودات از آن بهره برند و شکرش را به جای آورند. اما آیا از خود پرسیده ایم اگر آفرینش این همه دقیق نبود و هوای پاک برای تنفس موجودات آفریده نمی شد، چه پیش می آمد؟ پس چرا با دستان خود هوای پاک را آلوده کنیم و از نعمت خداوند استفاده بهینه نکنیم.

رعایت حقوق دیگران

هوا، لازمه حیات است و نیاز به آن بیش از آب و غذاست. در اهمیت هوا همین بس که آدمی می تواند بدون غذا چند روز یا چند هفته زندگی کند، ولی بدون هوا چند دقیقه بیشتر نمی توان زنده بود. استفاده از هوای پاک و سالم، از جمله حقوق طبیعی انسان هاست. امام علی علیه السلام می فرماید: «خداوند پاک حقوق مردم را بر حقوق خود مقدم داشت. پس هر که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، حقوق خدا را رعایت کرده است». آلوده نکردن هوا، یعنی رعایت این حق از حقوق طبیعی مردم که رضایت خدا و رعایت حقوق او را در پی دارد. همان گونه که دوست داریم در هوای پاک و عاری از هرگونه آلودگی نفس بکشیم، باید برای دیگران نیز همین را بپسندیم و از آلوده کردن هوا بپرهیزیم.

کوچک شمردن گناه 

در تعالیم اسلامی، بزرگ ترین گناه، گناهی است که در چشم گنهکار کوچک شمرده شود. آلوده کردن هوا، در نگاه اول شاید گناه محسوب نشود، ولی از بین بردن منابع طبیعی، نوعی زیان رساندن به دیگران و ضایع کردن حق آنان است و این گناهی نیست که آن را کوچک شماریم. آلوده کردن هوا نه تنها سبب زیان رساندن به انسان هاست، بلکه سبب زیان رساندن به همه موجودات زنده ای می شود که در روی کره خاکی زندگی می کنند. ضایع کردن حق مردم و موجودات زنده، در زمره گناهانی است که مانع قبولی اعمال آدمی می شود. بنابراین با انجام هر عملی که سبب آلوده شدن هوای پاک شویم، در حقیقت حقی از حقوق موجودات زنده را از بین برده ایم و این نه تنها مانع قبولی اعمال است، بلکه در روز حسابرسی کیفر سختی را به دنبال دارد.

درسی دیگر از خداشناسی 

خداوند در آیات بسیاری، سخن از نشانه هایی به میان می آورد که برای اندیشیدن بندگان خود فرستاده است. امام صادق علیه السلام نیز برترین عبادت را، اندیشیدن درباره خدا و قدرتش می داند و قرآن کریم، آسمان ها، ستارگان و کهکشان ها را آیات خدا برمی شمارد. همان گونه که آیات قرآن سخن است و از خدا می گوید، آسمان نیز کتاب تکوینی عظیم پروردگار است که با آن پهنای حیرت آورش، از خدا و عظمت و علم و قدرت او خبر می دهد. یکی از راه های اندیشیدن درباره قدرت خدا، تماشای آسمان و ستاره هاست. در روستاها و شهرهای کوچک که از آلودگی هوا خبری نیست، می توان ستاره ها را از ابتدای شب به راحتی مشاهده کرد، ولی در شهرهای بزرگ به علت آلودگی هوا، کمتر می توان این ستاره های درخشان را دید و عظمت خدا را به تماشا نشست.

دخالت انسان در نظم طبیعت 

طبیعت همه چیز خود را با نظم خاصی به وجود آورده است و بدون دخالت انسان، این نظم و ثبات پایدار خواهد ماند. اما انسان با دخالت خود، این ثبات و خود تنظیمی را به هم می زند. طبیعت خود به خود تا حدی می تواند آلودگی هوا را تصفیه کند، ولی اگر آلودگی به حدی رسید که قادر به هضم یا بازیابی آن نشود، مشکل زا می شود. در حال حاضر، انسان با دخالت های خود در نظم طبیعت، قدرت رفع آلودگی را از آن گرفته است؛ به طوری که نمی تواند در مقابل این همه آلودگی هایی که در خاک، آب و هوا پیش می آید، مقاومت کند و روز به روز منابع بیشتری آلوده می شود یا از بین می رود. با توجه به اینکه محیط زندگی انسان به کره زمین محدود می شود و این کره نیز گنجایش محدودی دارد و انسان نخواهد توانست برای رفع نیازهای خود منابع را از جای دیگری بیاورد، باید در حفظ آن کوشا باشد.

تهدید سلامتی

بشر از آغاز زندگی تاریخی خویش، به منظور برآوردن نیازهای اولیه و اساسی خود، به بهره برداری از منابع موجود دست زده است. این روند پیوسته تا امروز مراحل مختلفی را پشت سر نهاده است. تحولات سریعی که علم و صنعت جدید در طی صد سال اخیر ایجاد کرده، حفره ای که در لایه محافظ زمین در قطب جنوب ایجاد شده، و کاربرد گازهای شیمیایی و باکتری های مرگ آور، باعث نامساعد شدن هوای محیط زیست برای همه موجودات کافی نت صورتی روی زمین شده است. افزایش مقدار کربن حاصل از دودکش کارخانه هایی که مواد سوخت فسیلی مصرف می کنند یا کربن حاصل از سوخت خودروها یا سوختن چاه های نفتی و از بین بردن یا آتش زدن جنگل ها که شش های زمین هستند، باعث تشدید حالت گلخانه ای و در نتیجه، گرم شدن بیش از حد کره زمین می شود و این حالت، سلامت موجودات کره زمین را تهدید می کند.

آینده ای تاریک

مواد آلوده کننده هوا ممکن است منشأ طبیعی داشته باشد، مثل دود حاصل از آتشفشان ها یا آتش سوزی های جنگل ها و علفزارها، ولی بیشتر مواد آلوده کننده خطرناک، از فعالیت های انسان سرچشمه می گیرد. آلودگی هوا حد و مرزی نمی شناسد و همراه باد به سراسر دنیا کشیده شده، باعث ریزش باران های اسیدی می شود و باران های اسیدی نیز جنگل ها را نابود می کند. ضایعاتی که در جوّ زمین و بر اثر انباشته شدن گازهای حاصل از جنگ های شیمیایی، دودکش کارخانه ها و به ویژه خودروها به وجود می آید، جبران ناپذیر است. پیدا شدن حفره ای در لایه محافظ زمین یا افزایش حالت گلخانه ای بیش از حد روی سیاره زمین، به سهولت قابل ترسیم نیست. به خصوص کاهش لایه ازون به حدی جدّی و خطرناک است که حتی دانشمندان نمی توانند به طور دقیق پیش بینی آینده آن را کرده، چاره قطعی برای آن بیابند.

بیماری های ناشی از آلودگی هوا

ساکنان شهرهای بزرگ به علت آلوده بودن هوا، اغلب به ناراحتی های دستگاه تنفسی، قلبی، چشمی، آلرژی یا آسم مبتلا هستند.کافی نت صورتی هوای این شهرهای بزرگ و آلوده، موجب سوزش ریه ها می شود. عفونت قسمت های فوقانی دستگاه تنفس، برونشیت و التهاب ریوی، به دلیل وجود ذرات معلق در هواست. آلودگی هوا احتمال ابتلا به سرطان را افزایش می دهد و ضریب هوشی کودکان را پایین می آورد. سر درد، ضعف، سرگیجه، تهوع، اختلال در انتقال اکسیژن به بافت های بدن، ضربان شدید قلب، سکته قلبی و کاهش ظرفیت ششی، از دیگر اثرات آلودگی هوا بر سلامت است. مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا، چهار برابر مرگ و میر ناشی از ایدز است. بیماری های ناشی از آلودگی هوا، چهارمین رتبه مرگ و میر را به خود اختصاص داده است.

پیش گیری از آلودگی

برای داشتن هوای پاک و سالم در عصر کنونی که عصر فن آوری و استفاده از وسایل پیشرفته است، باید اقدامی جدّی صورت گیرد؛ چرا که با افزایش جمعیت، اگر روند آلوده کردن هوا به همین ترتیب پیش رود، به زودی شاهد نابودی لایه ازون بوده و با از بین رفتن آن، محیط زیست نابود می شود. استفاده از وسایل نقلیه عمومی، مترو و دوچرخه، انتقال کافی نت صورتی و ساخت کارخانه ها و پالایشگاه ها به خارج از شهرها، تهیه بنزین با فرمولی که بهتر بسوزد و کمتر آلودگی ایجاد کند، کاشت درختان و ایجاد فضای سبز در شهرها، حفظ و احیای جنگل ها، استفاده از سوخت گاز طبیعی و انرژی هسته ای، سرپوشیده کردن فاضلاب ها برای متصاعد نشدن گازهای ناشی از تجزیه آنها در برابر خورشید، دفع و نابود کردن صحیح زباله ها به ویژه زباله های بیمارستانی و…، از جمله اقداماتی است که با انجام آنها می توان از آلودگی هوا جلوگیری کرد.

فرهنگ حفاظت از محیط زیست

حفاظت از محیط زیست گرچه مسئله ای جهانی است، می توان آن را از سطحی کوچک تر آغاز کرد؛ برای مثال حفاظت از محیط خانه، روستا، شهر، رودخانه و دریاچه در برابر آلودگی. البته در این رابطه بیش از هر چیز لازم است نگرش های خود را درباره محیط، مسائل محیطی و حفاظت از محیط زیست ارزیابی کنیم و مورد تجدید نظر قرار دهیم. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این کار بیش از هر چیز از راه به اجرا درآوردن روندهای تازه تربیتی امکان پذیر است؛ لذا آموزش گروه های انسانی را برای حفاظت از محیط زیست لازم و ضروری می دانند. شعار «حفاظت از محیط زیست، نگاهبانی از زندگانی خویشتن است»، شعاری است که رفتار فردی و اجتماعی را هدایت می کند تا از امکانات طبیعی زندگی استفاده بهینه کرده، آنها را نابود نسازیم.

آلودگی هوا و گیاهان

امروزه با پیشرفت صنعت، هوای بعضی مناطق به قدری آلوده شده که آسمان آبی، به آسمان قهوه ای تبدیل گردیده است. هوای آلوده نه تنها برای انسان ها و حیوانات، بلکه برای درختان و گیاهان هم زیان آور است و حتی در برخی موارد، به محصولات کشاورزی که غذای ما را تشکیل می دهند نیز آسیب می رساند. زندگی انسان و انواع حیوانات روی زمین به طور مستقیم به غیرمستقیم به گیاهان وابسته است و آنها غذای خود را از گیاهان می گیرد. اکسیژنِ اتمسفر زمین، حاصل فعالیت گیاهان است و گیاهان، از تولید کنندگان اکسیژن روی زمین هستند و تصفیه کنندگان هوا به شمار می روند. حال اگر خود آنها مورد تهدید آلودگی از سوی انسان قرار گیرند، چه باید کرد؟ اگر روزی گیاهان در اثر آلودگی از بین بروند، آیا حیاتی وجود خواهد داشت؟

 نظر دهید »

ضرورت داشتن هواي پاك

30 دی 1394 توسط فروتن

از آنجا كه آلاينده‌هاي زيست‌محيطي، انسان عصر حاضر را مورد تهديد قرار داده است، پرداختن به اين موضوع مهم در آستانه آلودگي بالا و غيرقابل تحمل هوا در تهران و ديگر ابرشهرها ضروري به نظر مي‌رسد تا از جهات مختلف مورد بررسي و واكاري مجدد قرار گيرد. ديدن آسمان آبي با ابرهاي سفيد اين روزها براي اكثر مردم، به‌خصوص كساني كه در ابرشهرهايي چون تهران زندگي مي‌‌كنند، بي‌شك به يك آرزو شبيه است.

آلاينده‌هاي زيست‌محيطي غالبا با عامل انساني و عملكرد او در طبيعت ظهور و بروز مي‌كنند، بخش مهمي از اين آلاينده‌ها كه ناشي از سوخت ماشين‌آلات سنگين و سبك، و كارخانه‌ها است موجبات آلودگي هوا و آلودگي صوتي را فراهم مي‌كند. اخيرا طرح آلودگي هوا كه به رسانه‌ها كشيده شده، ابعاد گسترده‌اي به خود گرفته‌ است، اين موضوع از اين نظر كه زنگ خطر را به صدا درآورده و به ما هشداري جدي مي‌دهد مثبت ارزيابي مي‌شود و براي فرهنگ‌سازي جهت مقابله با وضع موجود ضروري به نظر مي‌رسد. پديده آلودگي هوا در مناطق شهري، يكي از رهاوردهاي انقلاب صنعتي است كه از 300 سال قبل شروع و با توسعه صنعتي و زياد شدن شهرها بر ميزان و شدت آن روز به روز افزوده مي‌شود. تكيه اساسي بر منابع انرژي فسيلي از قبيل زغال، نفت، گاز و درنهايت آزاد شدن مواد ناشي از احتراق اين مواد، فرآوردهاي مضر و زيان‌بخشي را به همراه مي‌آورد كه حيات موجودات زنده و به‌ويژه انسان‌ها را تهديد مي‌كند. از نخستين دهه‌هاي قرن بيستم، به‌دنبال مشاهده ارتباط ميان آلودگي هوا و تخريب محيط‌زيست، بسياري از كشورهاي صنعتي پيشرفته، تحقيقات و برنامه‌هاي علمي براي كنترل آلاينده‌هاي بسيار مضر را آغاز كردند، اما متاسفانه در اكثر قريب به اتفاق كشورهاي در حال رشد اين مساله آن‌طور كه بايد مورد توجه قرار گيرد، قرار نگرفت و وضعيت آلودگي هوا در شهرهاي بزرگ روزبه‌روز، رو به وخامت است. آلودگي هوا در اثر چهار عامل اصلي زير، تشديد مي‌شود كه عمدتا از عواقب صنعتي شدن هستند:

- زياد شدن تعداد شهرها و ترويج فرهنگ شهرنشيني

- گسترش ترافيك شهري

- توسعه سريع اقتصادي

- افزايش مصرف انرژي در بخش‌هاي ديگر.

لذا با توجه به موارد فوق، ضروري به نظر مي‌آيد كه براي بسترسازي و اشاعه فرهنگ حفظ و حراست از هواي پاك در كشور بايد شرايطي را براي شهروندان فراهم آورد تا با اطلاع‌رساني به‌موقع مشاركت فعال آنان ميسر شود. علاوه بر آلاينده‌هايي كه بدان اشاره شد، پساب فاضلاب برخي از كارخانه‌هاي صنعتي و واحدهاي توليدي در مسيل‌هاي اطراف شهر رها شده و منبع بيماري‌هاي مختلف مي‌شود. اين عارضه صنعت صرفا به آلودگي رودخانه‌ها و مسيل‌ها و آبراهه‌ها ختم نمي‌شود بلكه هدايت پساب فاضلاب صنعتي به چاه‌ها، آب‌هاي زيرزميني را نيز آلوده مي‌‌كند. اضافه بر زباله‌ها، خاكروبه‌ها نيز در گوشه و كنار مسيل‌هاي شهر، به‌عنوان عوامل مزاحم آلاينده‌هايي همچون غيراستاندارد بودن خودروهاي توليدي و توليد انبوه آنها علاوه بر افزايش ميزان مصرف سوخت عامل مهمي در افزايش منواكسيدكربن هوا محسوب مي‌شود. با وجودي كه شهروندان كلانشهرها به اهميت هواي پاك واقف هستند اما نكات زير مي‌تواند شهرمان را برخوردار از هوايي آبي و پاك كند تا با هواي سالم، شهروند سالم و شهري سالم؛ به مقابله جدي‌تر با آلاينده‌هاي زيست‌محيطي شهرمان بپردازيم.

1- فرهنگ‌سازي براي استقبال عمومي شهروندان به استفاده مطلوب از وسايل نقليه عمومي به جاي تك‌‌سرنشيني از طريق رسانه‌هاي گروهي و متوليان امر آموزش.

2- كاهش و با ثبات نگهداشتن نرخ حمل‌ونقل درون‌شهري با هدف گرايش عمومي به استفاده از وسايل نقليه عمومي با همكاري مسوولان ذيربط.

3- ترويج فرهنگ گازسوز كردن خودروها اعم از شخصي، تاكسي و اتوبوس‌ها و حمايت يارانه‌اي دولت از اين طرح.

4- حفظ توسعه فضاهاي سبز شهري و بهره‌برداري بهينه از آنها با مشاركت جدي شهروندان.

5- هماهنگي‌هاي دلسوزانه و در عين حال مدبرانه دستگاه‌هاي اجرايي ذي‌مدخل در مقابله جدي با تخريب عوارض طبيعي اطراف شهر، ساخت‌و‌سازهاي غيرقانوني، تغيير مسير رودخانه‌ و بستن آبراه‌ها و… .

 نظر دهید »

زنگ خطر برای مادران باردار

30 دی 1394 توسط فروتن

تحقيقات نشان داده است طيف وسيعي از اختلالات و عوارض آلودگي هوا بر دستگاه توليد مثل، بارداي، جنين و نوزاد اثر مي گذارد. همچنيـن تحقيقاتـي در مـردان درخصـوص تغييـرات کيفـي و کمـي اسپـرم صتورت گرفته که نشان دهنده نقش منفي آلاينده هايي مثل سرب، دي اکسيد گوگرد و ذرات معلق است.

بررسي ها نشان مي دهد؛ اثرات آلاينده ها بر جنين شامل عوارضي مانند وزن پايين زمان تولد، تاخير رشد داخل رحمي و مرگ داخل رحمي است که آلاينده هاي منواکسيد کربن، دي اکسيد گوگرد و ذرات معلق، بيشترين تاثير را در اين ميان دارند. ميزان مواجهه مادر با گروهي از ذرات معلق يا هيدروکربـن در هشتميـن مـاه بارداري بـر رشد جنين اثر مستقيم دارد. اين اتفاق بيشتر در نواحي صنعتي و شهرهاي بزرگ بويژه در زمستان رخ مي دهد. از سوي ديگر، تحقيقات نشان مي دهد زنان بيشترين گروه آسيب پذير و در معرض خطر آلودگي هوا در منزل هستند.

 نظر دهید »

اهمیت هوای پاک.

30 دی 1394 توسط فروتن

دیدن آسمان آبی با ابرهای سفید این روزها برای اکثر مردم ، به خصوص کسانی که درابرشهرهایی چون تهران زندگی می کنند ، بی شک به یک آرزو شبیه است.

آلودگی هوا یعنی حضور یک ، چند و یا مخلوطی از آلوده کننده های مختلف در هوای آزاد ، به اندازه ای است که برای انسان مضر بوده و یا موجب زیان رساندن به حیوانات ، گیاهان و اموال شود.

اما پدیده آلودگی هوا در مناطق شهری ، یکی از ره آوردهای انقلاب صنعتی است که از سیصد سال قبل شروع و با توسعه صنعتی و زیاد شدن شهرها بر میزان و شدت آن روز به روز افزوده می شود . تکیه اساسی بر منابع انرژی فسیلی از قبیل زغال، نفت ، گاز و در نهایت آزاد شدن مواد ناشی از احتراق این مواد ، فرآورده های مضر و زیانبخشی را به همراه می آورد که حیات موجودات زنده به ویژه انسانها را تهدید می نماید .

از نخستین دهه های قرن بیستم ، به دنبال مشاهده ارتباط میان آلودگی هوا و تخریب محیط زیست ، بسیاری از کشورهای صنعتی پیشرفته ، تحقیقات و برنامه های علمی برای کنترل آلاینده های بسیارمضررا آغاز نمودند ، اما متاسفانه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای در حال رشد این مسئله آن طور که باید مورد توجه قرارنگرفته و وضعیت آلودگی هوا در شهرهای بزرگ روز به به وخامت می گذارد.

به هر حال آلودگی هوا دراثرچهارعامل اصلی ، تشدید می یابد که عمدتاً ازعواقب صنعتی شدن محسوب می شوند :

زیاد شدن تعدادشهرها و ترویج فرهنگ شهرنشینی .

گسترش ترافیک شهری .

توسعه سریع اقتصادی .

افزایش مصرف انرژی در بخشهای دیگر.

البته عامل اصلی آلودگی هوا در شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران ، افزایش بی رویه مصرف انرژی در کشور است.

آلودگي هوا و مسموميت گياهان

گياهان، قربانيان ناخواسته آلودگي هوا هستند و بر اثر آلودگي هوا مسموم مي شوند. بر اين اساس، با اين که گياهان از عوامل مهم کاهش آلودگي هوا بـه شمـار مي آينـد، ولـي افزايـش مقـدار و غلظت آلوده کننده ها در 10 سال گذشته موجب شده تا گياهان نيز آسيب ببينند. تحقيقات نشان مي دهد يکي از اين عوامل تاثيرگذار، دي اکسيد گوگرد است، اين گاز در فضا اکسيد مي شود و در بخار آب حل مي گردد و به اين ترتيب، اسيدسولفوريک توليد مي کند. اين اسيد باعث افزايش اسيديته باران مي شود و مسموميت موضعي در گياهان به وجود مي آورد. همچنين اين گاز از طريق روزنه ها وارد گياهان مي شود و با آب موجود در گياه، توليد اسيد مي کند که اين اسيد باعث مسموميت گياه، تخريب روزنه ها و مانع فتوسنتز مي شود.

همچنين براساس تحقيقات کارشناسان محيط زيست، آلاينده ازن موجود در هوا مي تواند روي ميزان گل دهي، ميوه و حساسيت به بيماري درختان و گياهان تاثير داشته باشد. اين تحقيقات نشان مي دهد آلاينده هاي موجود در هوا باعث مي شود روزنه هاي برگ گياه از خود، حالت دفاعي داشته باشند و در مقابل آلاينده ها بسته شوند. نوع و درجه واکنش برگ گياه به ازن بستگي به نوع، درجه، شدت و مدت زمان تماس با ازن دارد، به طوري که تماس معين اين لايه معمولا در رطوبت بالا اثر زيادتري نسبت به رطوبت کم دارد، زيرا در رطوبت بالا روزنه ها بيشتر باز هستند و تبادل گازها به آساني صورت مي گيرد.

همچنيـن بـر اثـر آلودگـي هـوا، سبزينـه گيـاه از ميـان مـي رود و باعث مي شود برگ گياه که مواد مورد نياز براي درختان و گياهان را فراهم مي کند، زرد شود. به اين ترتيب مواد غذايي مورد نياز به درختان و گياهان نمي رسد. نشانه هاي مسموميت گياه با آلاينده هاي هوا را مي توان به صورت پلاسيدگي يا مرگ سلول هاي گياه مشاهده کرد که بر اثر تماس با غلظت هاي کم آلودگي در دراز مدت به ريزش گياه منجر مي شود و اين موضوع، حساسيت گياه را نسبت به بيماري افزايش مي دهد و گياه را آسيب پذير مي کند. به اين ترتيب، آلاينده ازن مي تواند باعث کاهش فتوسنتز، کاهش سطح برگ، کاهش امکان بهره وري از آب و کاهش گل و ميوه در گياه شود.

 نظر دهید »

اضطراب با امتحان کارها بکند !

21 دی 1394 توسط فروتن

همه ما پیش از امتحان درجاتی از نگرانی یا تنش را تجربه می کنیم‎

دی ماه با روزهای امتحانی اش، برای خیلی از دانش آموزان زمستان را همراه با اضطراب های تلخ امتحان سردتر می کند. این امر طبیعی است و همه ما پیش از امتحان درجاتی از نگرانی یا تنش را تجربه می کنیم.

در روزهای امتحان ترس و نگرانی کمی لازم است اما نگرانی بیش از حد می تواند در جریان آماده سازی و انجام امتحان ها، مزاحمت ایجاد کند.

اضطراب از آن واژه های مظلومی است كه خیلی ها آن را به كار می برند، بدون آنكه درست معنی آن را بدانند اما استفاده زیاد و حتی غیرواقعی از این كلمه خطرناك است و واقعا اضطراب می سازد. اضطراب امتحان از معروف ترین اضطراب هاست. حال ببینیم شما به عنوان پدر و مادر در ایجاد و رفع این اضطراب ها چه نقشی دارید؟

اضطراب چیست؟
اضطراب، احساس رنج آوری است كه محیط بیرونی یا حالات درونی، آن را به وجود می آورند. اضطراب می تواند عامل حركت و انگیزش باشد و در روی دیگر سكه می تواند بخش اعظم توانایی و آگاهی فرد را با مشكل روبه رو كند. اینكه دانش آموزی نتواند در امتحان آنچه را می دانسته پاسخ بدهد یا كسی كه در آزمون رانندگی شركت می كند، نمی تواند به اندازه ای كه در رانندگی مهارت پیدا كرده، آزمون عملی بدهد، از اثرات اضطراب است. اضطراب اگر حل نشود می تواند به نگرانی های شدید، وحشت، دلهره، سردرد، احساس تهوع، افت تحصیلی و… منجر شود.

کنترل اضطراب در روزهای امتحان
برای كنترل اضطراب امتحان شما به مهارت هایی نیاز دارید كه گاهی یك ماه، گاهی چند هفته، گاهی چند روز و حتی در جلسه امتحان هم می تواند كاربردی و اثرگذار باشد. فراگیری گام های زیر می تواند قبل از رسیدن روز امتحان به كنترل اضطراب امتحان كمك كند:

1- به كمك فرزندتان بروید. اگر می بینید كه زمان برای خواندن كامل كتاب فراهم نیست و این مسئله موجب اضطراب فرزند شما شده است، فصل یا بخش های مهم كتاب را جدا و در مطالعه آن به فرزند خود كمك كنید. اینطور وقت ها اطلاع از بارم بندی قسمت های كتاب خیلی كمك كننده است. وقتی از فرزند خود بخواهید در شرایطی كه دیگر شدنی نیست، همه مطالب را بخواند، همه سؤالات را درست جواب بدهد و هیچ حرفی و سؤالی بدون جواب نماند، بعد از مدت كوتاهی شما و فرزندتان ناامید می شوید و گمان می كنید كه دیگر هیچ راهی باقی نمانده است.

2- بهتر است برای پیشرفت فرزندتان این نكته را بدانید كه شیوه یادگیری فرزند شما چیست. نوع حافظه اش را بشناسید . اگر فرزندتان حافظه كوتاه مدت قوی دارد، روش خلاصه نویسی شیوه مفیدی است. آنهایی كه تصاویر را خوب به یاد می آورند، بهتر است از نمودارها و جدول كمك بگیرند. برای افرادی كه شعر و موسیقی یا كلام موزون را خوب به یاد می سپارند، یعنی حافظه شنیداری قوی دارند، توضیح مطالب برای دیگران و حتی اشیا یا ضبط و دوباره شنیدن آن برای یادگیری در زمان هایی كه فرصت كافی ندارند، خوب است. همچنین طرح تست و سؤال از مطالب، رمز گذاری در به یاد سپاری سریع فرزند شما كمك كند.

4- به فرزندتان یاد بدهید كه در ظاهر خود را شبیه افراد موفق نشان بدهد. بارها دیده اید که افراد با آرامش و بدون اضطراب در شرایط سخت مثلا جلسه امتحان یا كنكور چطور می نشینند؟ مداد و خودكار را چگونه در دست می گیرند؟ چطور نگاه می كنند؟ چگونه لباس می پوشند و…، طبیعی است كه این رفتار می تواند به تقویت اعتماد به نفس او كمك و از میزان اضطراب او كم كند.

5-امتحان را فرصتی برای پیشرفت از نقطه قبلی به جایی بهتر بدانید؛ حتی اگر یك گام باشد. اگر زمانی كه می تواند صرف پیشرفت شود دائم بخواهید به فرزندتان نهیب بزنید كه رقبای تو چنین و چنان هستند، فرصت های پیشرفت او را می سوزانید و چه بسا بذر حسادت را در وجود او می کارید.

کاهش اضطراب های غیرمجاز، وظیفه شما
قدیمی ها می گفتند 5 انگشت مثل هم نیست. نباید توقع داشت كه همه بچه ها در حد طبیعی و با سلامت و به اندازه، اضطراب داشته باشند. والدینی كه رسیدن به یك مسئله مورد علاقه فرزندشان را منوط به گرفتن نمره خاصی در امتحانات كرده اند تا جایی كه كسب نمره خوب در امتحان، تنها راه رسیدن به آن خواسته شده باشد و شكست در آن امتحان به معنی از دست دادن تنها راه نجات تلقی شود، به نوعی به او اضطراب القا می کنند.

پدر و مادرهای آگاه می توانند شیوه های یادگیری و حتی پاسخگویی به امتحانات را به بچه ها بیاموزند. پس به این راه ها در كنار توجه به تغذیه سالم، كم حجم و مقوی شب و صبح امتحان برای بچه ها توجه كنید و به آنها بیاموزید:

* نام خدا را برای شروع فراموش نكنند. مخصوصا ذكر «الابذكرالله تطمئن القلوب» را به آنها یاد بدهید و بگویید كه با این ذكر می توانند آرامش خود را حفظ كنند.

* امید داشتن به تقلب، ذهن را به هم می ریزد و اعتماد به نفس را برای پاسخگویی كم می كند.

* از ترس تمام شدن زمان، برای نوشتن جواب سؤالات عجله افراطی نداشته باشند كه مبادا خود عجله عامل ایجاد اضطراب و پاسخ اشتباه شود.

* به فرزندان خود بگویید كه قدم به قدم پیش بروند و با مرور مداوم سوال ها اضطراب خود را زیاد نكنند.

* باید زمانی را برای مرور بگذارند. از ابتدای جلسه در كنار سؤالات خیلی سخت یا سؤالاتی كه به جواب آنها شك دارند نشانه ای قرار دهند تا بعد از پاسخ به سؤالاتی كه از آنها مطمئن هستند به ترتیب به بقیه سؤال ها برسند.

* آنچه می تواند شور و حركت اضطراب مجاز را به بچه ها تزریق كند، تقویت علاقه آنها به موضوع مورد نیازشان است. مثلا اگر دانش آموزی دلیل اهمیت زبان انگلیسی را نداند چراكه دوست دارد، به او بگویید كه تسلط به زبان انگلیسی برای رانندگی در سفرهای برون مرزی اش چقدر لازم و ضروری است هم علاقه مند می شود و هم با حد مجازی از نگرانی و اضطراب دلواپس یادگیری خود می شود.

و در آخر اینکه گاهی هم حضور والدین به عنوان كسانی كه سهم دلواپسی امتحان ها را به عهده می گیرند و دائم می گویند: «چرا درس نمی خونی»؟ «داره دیر می شه»! «مگه تو امتحان نداری؟» و… باعث می شود كه دانش آموز مسئولیت مراقبت از امتحان یا كارهای مهم اش را به عهده نگیرد،پس لازم است کمی از دور به فرزندانتان بنگرید و بگذارید،برنامه ریزی کردن را یادبگیرند، آنها امتحان های سخت تری هم در زندگی آینده شان دارند.

 نظر دهید »

 توصیه های مهم عملکرد بهتر در امتحانات

14 دی 1394 توسط فروتن


برای عملکرد بهتر در امتحان توصیه های زیر را بکار بندید:

۱- با آمادگی کامل و به موقع در سر جلسه امتحان حاضر شوید. وسایل مورد نیاز مثل مداد، خودکار، ماشین حساب، لغت نامه و ساعت را به همراه داشته باشید. با این کار همه چیز در دسترس شما خواهد بود و نیازی به قرض گرفتن وسایل دیگران پیدا نخواهید کرد.

۲- با اطمینان خاطر و آرامش کامل در امتحان شرکت کنید. مثبت اندیشی کنید. همواره این جملات را در ذهن خود تکرار کنید: ” من برای امتحان کاملا آماده ام و به خوبی از عهده آن برمی آیم. ” نگرانی را از خود دور کنید. هر گاه احساس نگرانی کردید، چند نفس عمیق بکشید تا آرام شوید. قبل از امتحان با دوستانتان راجع به اضطراب و دلشوره صحبت نکنید. بهتر است بدانید که نگرانی همچون یک بیماری مسری قابل سرایت به دیگران است.

۳- آرام ولی هوشیار باشید. اگر حق انتخاب دارید، مکان مناسبی را برای نشستن انتخاب کنید. نیمکتی را انتخاب کنید که بر روی آن فضای کافی برای کار داشته باشید. به پشتی نیمکت تکیه دهید و راحت باشید.

۴- در ابتدا نگاهی گذرا به سؤالات بیندازید. حدودا ۱۰% از وقت خود را برای این کار صرف کنید. کلمات کلیدی ( در سؤالات ) را مشخص کنید و برای پاسخ دادن به سؤالات زمانبندی کنید. در حالیکه سؤالات را می‌‌خوانید، نکاتی که به ذهنتان می‌‌رسد و می‌‌توانید مفید باشد را در کنار آنها یادداشت کنید.

۵- برای پاسخگویی به سؤالات از یک برنامه منظم پیروی کنید. ابتدا به سؤالات ساده تر پاسخ دهید و بعد به آنها که نمره بیشتری دارند. سپس به ترتیب به سوالاتی پاسخ دهید که:

- مشکل تر هستند.

- جواب دادن به آنها وقت بیشتری می‌‌گیرد.

- نمره کمتری دارند.

۶- در امتحانات تستی برای انتخاب پاسخ درست دقت کنید.

- ابتدا پاسخهایی را که می‌‌دانید اشتباه است، کنار بگذارید.

- اگر تست نمره منفی ندارد، از بین پاسخهای باقی مانده، پاسخ صحیح را انتخاب نمایید و یا حدس بزنید.

- اگر امتحان نمره منفی دارد و شما دلیل خاصی برای انتخاب پاسخ خود ندارید، حدس نزنید.

- شک نکنید، معمولا اولین گزینه ای که انتخاب می‌‌کنید، پاسخ صحیح است. پس پاسخ خود را تغییر ندهید، مگر اینکه واقعا به نتیجه قطعی رسیده باشید.

۷- در امتحانات تشریحی، قبل از پاسخ دادن به سؤالات خوب فکر کنید.

- ابتدا نکات مهمی را که راجع به سؤالات به دهنتان می‌‌رسد، در چرک نویس یادداشت کنید.

- این نکات را به ترتیب شماره گذاری کنید.

- سپس آنها را تنظیم کرده و پاکنویس کنید.

۸- در پاسخ به سؤالات تشریحی، به اصل موضوع بپردازید و حاشیه نروید.

- در جمله اول موضوع اصلی را بیان کنید.

- مقدمه ای برای آن بنویسید.

- سپس موضوع را با جزئیات بیشتری شرح دهید.

- به سؤال توجه کنید و فقط به آنچه از شما خواسته شده پاسخ دهید. از توضیحات غیر ضروری و مثالهای اضافی بپرهیزید.

۹- ۱۰% از وقت امتحان را برای مرور مطالب کنار بگذارید.

- برای ترک کردن جلسه امتحان عجله نکنید.

- در انتها تمام سؤالات را مرور کنید.

- مطمئن شوید که به تمام سؤالات پاسخ داده اید.

- پاسخ‌ها را یک بار دیگر بخوانید و در صورت لزوم جمله بندی، املای کلمات و … را تصحیح کنید.

۱۰- وقتی نتیجه امتحان را گرفتید، آن را بررسی کنید.

- به اشکالات خود توجه کرده و سعی کنید در آن زمینه بیشتر مطالعه کنید.

- برای امتحانات آخر سال، سؤالات امتحانات کلاسی را دوره کنید تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنید.

- بهترین روش یادگیری را که برای شما مؤثر بوده، انتخاب کنید.

- روشهایی که برای شما کارآیی لازم را نداشته، کنار بگذارید.

- سعی کنید بهترین روش را پیدا کرده و بر روی آن تمرین کنید تا به نتیجه مطلوب برسید.

 نظر دهید »

حکم مراسم لعن

02 دی 1394 توسط فروتن

 نظر دهید »

دغدغه اهل علم درامر پژوهش.

24 آذر 1394 توسط فروتن


در دنیای امروز، دانایی یکی از محور‌ها و شاخص‌های اصلی پیشرفت و تعالی هر جامعه به شمار می‌رود. سنجش سطح دانایی به میزان تولید و مصرف اطلاعات و گسترش دانایی به دسترسی سریع و آسان به منابع علمی موثق وابسته است. دانسته‌های ما یا با مطالعه منابع اطلاعاتی موجود و یا بنا به پژوهش‌هایی که خود انجام می‌دهیم، به دست می‌آید.لذا پژوهش فعالیتی منسجم برای رسیدن به ‌شناختی روشن‌تر از مفاهیم پیرامون ماست. در مجموع پژوهش راهی برای گسترش مرزهای دانش و گشودن افق‌های تازه برای آیندگان است. چرا که پژوهشگر با استفاده از ابزارهای گوناگون به مشاهده دقیق‌تر و عمیق‌تر پدیده‌های پیرامون خود می‌پردازد؛ و با نگاهی نقادانه و موشکافانه به پیرامون خود می‌نگرد و برای رفع مشکلات جامعه و ارائه بهترین راهکارهای عملی، اطلاعات موثقی در اختیار متولیان امور می‌گذارد.امروزه هدایت طلاب به سوی روش حل مسئله و بررسی و پژوهش در فرآیند تحصیل امری بسیار مهم است چرا که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: « مطالب را تحلیل کنید، نه اینکه فقط شنونده و بعد گوینده باشید».

مسئله مهمی که نظام آموزش موجود حوزه را خدشه دار نموده است تأکید بر آموزش و انتقال علوم حوزوی توسط اساتید ، و به ذهن سپاری صرف مطالب و باز پس دادن آن در قالب امتحان کتبی و شفاهی، دریافت نمره و ارتقاء رتبه تحصیلی بالاتر می باشد. ولی آنچه که بعد از مدتی بر ذهن طلبه استیلاء پیدا می کند فراموشی مطالب بدلیل نگاه آموزشی حافظه مداری و انتقال دانش، آموزش و انباشت مطالب در ذهن است .چرا که در فرایند یادگیری علوم، گفتن، شنیدن و حفظ کردن مطالب مانع یادگیری ، خلاقیت وکاوشگری است و خلاف فطرت فراگیران می باشد . این شیوه یاد دهی- یادگیری منجر به نتایج نامطلوبی چون مفید واقع نشدن آموزش های حوزوی در زمینه های ادبیات عرب، فقه ، اصول و … ؛ رواج استفاده طلاب از شرح ها ، تلخیص ها ، ترجمه های بی محتوای علمی شده است . امور فوق باعث ایجاد خسارات فراوانی در حوزه های علمیه گردیده است که در این مقال مجال پرداخت به آن نیست . لذا بهترین راه حل برون رفت از این مشکلات اجرای نظام “آموزش پژوهش‌محوراست”،که یکی از راه حل‌های پیش‌گیری از بروز چنین رویدادهایی می باشد.

«حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم ترابی»

 1 نظر

اهمیت و جایگاه تحقیق و پژوهش درآیینه روایات

23 آذر 1394 توسط فروتن

شکي نيست که تحقيق و پژوهش علمي دراسلام اهميت بسيار فراواني دارد و پرواضح است که افکار، انديشه‌ها و آثار محققان و پژوهشگران هر جامعه زير ساخت‌هاي علمي آن جامعه را تشکيل داده، بناهاي علمي و نتايج عملي و تجربي فراواني به همراه دارد. از اين رو، اگر محققان و پژوهشگران ارزش‌هاي خوب و پسنديده اخلاقي را با مسائل پژوهشي خود همراه کنند؛ زير ساخت‌هاي علمي جامعه اثرات و نتايج مثبت و هميشگي خواهند داشت و اگر خداي ناکرده با امور غير ارزشي و غير اخلاقي همراه شوند؛ نتايج منفي و ناپسند به دنبال خواهند داشت؛ لذا در این جا به برخي از آموزه‌هاي اخلاقي اسلام درباره پژوهش اشاره مي‌شود.

1. انگيزه الهي

نخستين مساله‌اي که شايسته و بايسته است پژوهشگران به آن توجه کنند اين است که نيت و انگيزه خود را براي خدا خالص کنند و به خاطر جلب رضاي خدا و تقرب به درگاه او تحقيق و پژوهشي انجام دهند.
زيرا مي‌دانيم که بر اساس نظام اخلاقي اسلام، نيت و انگيزه، به اندازه عمل و بلکه بيشتر از آن اهميت دارد و به همين دليل پيامبر اکرم (ص) فرمود: نيت مومن بهتر از عمل اوست (بحارالانوار ج 70 ص 186) و در جاي ديگر فرمود: ارزش اعمال بستگي به نيت ها دارد و بهره هر کس از عملش مطابق نيت اوست، کسي که به خاطر خدا و پيامبر هجرت کند هجرت به سوي خدا و پيامبر کرده است و کسي که به خاطر رسيدن به مال دنيا يا به دست آوردن همسري هجرت کند بهره‌اش همان چيزي است که به سوي آن هجرت کرده است. (مستدرک الوسائل ج 1 ص 90)
ماهيت هر عملي با توجه به نيتي که فرد در انجام آن داشته مشخص مي‌شود، زيرا اعمال ما، تنها جنبه ظاهري و دنيوي ندارند بلکه متشکل از ظاهر و باطن هستند، به همين جهت، براي ارزش‌گذاري کاري، تنها ظاهرِ خوب کفايت نمي‌کند بلکه بايد باطن آن کار و شخص انجام دهنده آن نيز خوب و پسنديده باشد. به بيان روشن‌تر در ديدگاه اسلام تنها عملي ماندگار و ابدي خواهد شد که با انگيزه الهي و پيروي از او انجام شود لذا براي اينکه تحقيق و پژوهش ما حقيقتا ارزشمند گردد و ما را به سعادت و کمال حقيقي رهنمون سازد نيازمند همراهي با انگيزه الهي و اخلاص در عمل است.
همچنين اگر قصد و نيت الهي و اخروي همراه تحقيق و پژوهش باشد، اجر و پاداش آن، مضاعف خواهد شد.
امام علي عليه‌السلام فرمود: عطاياي الهي به اندازه نيت انسان است. (نهج‌البلاغه / نامه 31)
ذکر اين نکته ضروري است که اگر تحقيق و پژوهش به انگيزه ديگري مانند انگيزه‌هاي ثروت، قدرت و مانند آن صورت پذيرد هر چند ممکن است مدتي دنياي ما و ديگران را آباد کند اما چون در راستاي زندگي حقيقي ما نيست فاقد ارزش حقيقي همه جانبه خواهد بود و سود معنوي براي پژوهشگر نخواهد داشت.

2. توکل

از آموزه‌هاي اخلاقي اسلام، فضيلت توکل است که بر محققين و پژوهشگران شايسته و بايسته است در همه امور زندگي خود از جمله در تحقيقات و پژوهش‌هاي علمي، بر خدا توکل کنند.
توکّل از مادّه وکالت و به معناى سپردن کارها به خدا و اعتماد به لطف اوست و پرواضح است که به معناى دست کشيدن از تلاش و کوشش نيست بلکه انسان تا آنجا که در توان دارد بايد تلاش کند و منزلگاه‌ها را يکى بعد از ديگرى با تمام توان بپيمايد، امّا آنچه از توان او بيرون است به خدا واگذارد و از الطاف جليّه و خفيّه او مدد بطلبد.
امام علي (ع) فرمود: کسى که بر خدا توکّل کند مشکلات در برابر او خاضع، و اسباب براى او سهل و آسان مى‏گردد. (غررالحکم حديث 9028)
و نيز فرمود: کسى که توکّل بر خدا کند شبهات براى او روشن مى‏شود. (غرر الحکم حديث 8985)

3. احترام به پژوهشگران سابق

پژوهش‌هاي نو و جديد ـ در حقيقت ـ نتيجه و محصول زحمات و پژوهش‌هاي پيشينان و دانشمندان گذشته است. پژوهشگران و محققان در هر دوره‌اي با بهره‌گيري از يافته‌ها و پژوهش‌هاي محققان گذشته مي‌کوشند تا کاروان علم و دانش و انديشه را پيش ببرند و افق‌هاي جديدتري به روي خود و بشريت بگشايند. به همين جهت بر هر محقق و پژوهشگر شايسته و بايسته اخلاقي است که از دانشمندان و علماي گذشته به نيکي ياد کرده و زحمات و تلاش‌هاي آنها را فراموش نکند و به تعبير ديگر مراتب اساتيد را مراعات نمايد؛ زيرا دانشمندان و محققان اسبق، اساتيدِ پژوهشگران سابق بودند و پژوهشگران سابق نيز اساتيد و راهنمايانِ انديشوران امروز .
پيامبر اکرم (ص) فرمود: هرکس عالم و دانشمندي را گرامي بدارد مرا گرامي داشته و هر کس مرا گرامي بدارد خدا را گرامي داشته است… (جامع الاخبار ص 39)

4. شهامت و شجاعت در پژوهش

محقق و پژوهشگر بايد در انجام پژوهش و تحقيقات علمي با شهامت و شجاعت قدم برداشته و نبايد به دليل ترس از ناتواني يا ترس از مشکلات احتمالي يا امکانات کم و …. از انجام کارهاي بزرگ خودداري کند. اين مساله تا جايي مهم و اساسي است که از مشورت با شخص ترسو نهي شده است. امام علي (ع) فرمود: هرگز با انسان ترسو مشورت نکن چرا که تو را از کارهاى مهم باز مى‏دارد، و موضوعات کوچک را در نظر تو بزرگ جلوه مى‏دهد. (غرر الحکم حديث 10349)
از طرفي ديگر پژوهشگر بايد شجاعانه دنبال حق و حقيقت باشد و بعد از رسيدن به نتيجه ـ به خاطر اينکه ممکن است بسياري از افراد آن را نپذيرند ـ از مطرح کردن آن نهراسيده و با شجاعت و شهامت از نظريه خود دفاع کند.
امام علي (ع) فرمود: شجاعت زينت است و ترس عيب است. (شرح غرر الحکم ج 7 ص 171)

5. امانت‌داري

امانت‌داري در پژوهش و تأليف، رکن مهمي از حيات علمي و تحقيقي يک جامعه است. هر پژوهشگري اخلاقاً موظف است منبع و مدرک هر مطلبي را که نقل کرده ذکر کند.
همچنين امانت‌داري در تحقيق و پژوهش اقتضا مي‌کند که در نقل‌‌قول‌ها و يا در استنادها به سخن ديگران از قطعه کردن مطالب ـ که مخل مراد کامل آن نقل است ـ پرهيز شود.
امام صادق (ع) فرمود: خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد، مگر اين که راست گويى و اداء امانت نسبت به نيکوکار و بدکار جزو تعليمات او بود. (کافي ج 2 ص 104)
همچنين فرمود: نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنيد (و تنها آن را نشانه ديانت آنها ندانيد) چرا که اين چيزى است که ممکن است به آن، عادت کرده باشد، و هرگاه آن را ترک کند، نگران مى‏شود ولى نگاه به راست‌گويى و امانت‌داري آنها کنيد. (کافي ج 2 ص 105)

6. روحيه حقيقت جويي در پژوهش

شايسته و بايسته است پژوهشگر همواره روحيه حقيقت جويي و حقيقت‌طلبي داشته باشد و همه تلاش و زحمت خود را در کشف حقيقت صرف کند. زيرا حق و حقيقت است که باقي خواهد ماند.

7. پرهيز از کتمان حق

يکي از مهم‌ترين مسائلي که پژوهشگران بايد به آن توجه کنند اين است که نبايد حقايق و مسائل واقعي را که نياز جامعه است کتمان کنند.
پيامبر اسلام (ص) فرمود: هر گاه از دانشمندى چيزى را که مى‏داند سؤال کنند و او کتمان نمايد روز قيامت افسارى از آتش بر دهان او مى‏زنند (بحارالانوار ج 57 ص 301)
در حديث ديگرى از امير مؤمنان على (ع) پرسيدند: بدترين خلق خدا بعد از ابليس و فرعون … کيست؟
امام در پاسخ فرمود: دانشمندان فاسدند که باطل را اظهار و حق را کتمان مى‏کنند و همان‌ها هستند که خداوند بزرگ درباره آنها فرموده: لعن خدا و لعن همه لعنت‏کنندگان بر آنها خواهد بود. (بحار الانوار ج 2 ص 88)

8. پژوهش گروهي و استفاده از مشاوران

از اخلاق پژوهش اين است که تحقيقات علمي تا جايي که امکان دارد به صورت گروهي انجام گردد. زيرا از هر جهت مفيدتر از کارهاي فردي و شخصي است، به عبارت ديگر پژوهشهاي فردي هر چند در جاي خود مفيد و ارزنده است اما اتقان پژوهشهاي گروهي قابل مقايسه با پژوهش‌هاي فردي نيست. اهميت مشورت تا حدي است که رسول گرامي اسلام (ص) - که صاحب علم لدني بود - با اصحاب خود مشورت مي‌کرد.
امير مؤمنان علي (ع) فرمود: بهترين آرا و انديشه‌ها از آن کسي است که از مشورت با ديگران خود را بي‌نياز نبيند. (غرر الحکم و دررالکلم، ج1 حديث 330)
امام حسن (ع) فرمود: هيچ جمعيّتى در کار خود با يکديگر مشورت نکردند مگر اين که به خير و صلاح خويش رهنمون شدند. (تحف العقول ص 164)
به قول مولانا:
اين خردها چون مصابيح انور است / بيست مصباح از يکي روشنتر است
پرواضح است که کار و پژوهش گروهي از مصاديق مشورت و کمک گيري از يکديگر است و همه فوائد مشورت کردن را به همراه خود دارد.

9. پرهيز از شهرت‌طلبي و دنيا خواهي و تمايلات نفساني

براي پژوهشگر و محقق شايسته و بايسته است که در تحقيقات علمي خود از شهرت‌زدگي و دنيا طلبي بپرهيزد. زيرا اين امور موجب دور شدن انسان از حقيقت و سعادت ابدي مي‌شود.
قرآن کريم نکته بسيار مهمي را گوشزد مي کند و مي فرمايد: “مَن کاَنَ يُرِيدُ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتهََا نُوَفّ‏ِ إِلَيهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُون أُوْلَئکَ الَّذِينَ لَيْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ يَعْمَلُون ” (هود/15و16)
کسانى که زندگى دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا بطور کامل به آنها مى‏دهيم و چيزى کم و کاست از آنها نخواهد شد. (ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت و آنچه را در دنيا (براى غير خدا) انجام دادند، بر باد مى‏رود و آنچه را عمل مى‏کردند، باطل و بى‏اثر مى‏شود.
ذکر اين نکته ضروري است که هر کاري اگر به خاطر و هدف هواي نفس و دنيا باشد مذموم است، حتي اگر نماز، روزه و احسان نيز به خاطر هواي نفس و دنيا باشد مذموم و باطل است اما اگر آن کار براي امور اخروي يا براي برپايي احکام دين و يا امور دنيوي که منافاتي با امور معنوي و اخروي ندارد، باشد نه تنها ناپسند نيست بلکه پسنديده و ممدوح نيز مي‌باشد و گاهي در برخي از موارد لازم و واجب نيز خواهد بود. لذا بايد به دنيا به ديده وسيله بنگريم و آن را مزرعه آخرت بدانيم و به هيچ عنوان، دنيا را براي دنيا و لذت هاي زودگذر آن نخواهيم چرا که آخرتي در پيش داريم و بايد آماده سفر گرديم.
چيست دنيا از خدا غافل شدن / ني طلا و نقره و فرزند و زن

10. پرهيز از شتاب زدگي

از آفات بزرگ پژوهش‌هاي علمي، شتاب‌زدگي و عجله بي‌مورد است. زيرا کمترين آفت عجله اين است که مانع درک صحيح موضوع يا مساله مي‌شود به همين جهت پژوهشگران از لحاظ اخلاقي شايسته است از شتاب و عجله دوري کنند.
پيامبر اعظم (ص) فرمود: از عجله بپرهيز؛ زيرا هرگاه عجله کنى نصيب و بهره خود را از دست خواهى داد. (مجموعه ورام ص 255)
اميرالمومنين (ع) فرمود: لغزش‏هاى انسان با عجله افزايش مى‏يابد. (غرر الحکم حديث 9940)

11. پرهيز از دخالت دادن خواسته‌هاي شخصي و گروهي

پژوهشگر نبايد خواسته‌هاي شخصي يا گروهي و … خود را به عنوان پيش فرض تحقيق و پژوهش خود قرار دهد، لذا نيکو و بايسته است که اصل بي طرفي را ـ تا حد امکان ـ در تحقيقات خود مورد توجه قرار دهد.
محقق و پژوهشگر راستين کسي است که خود را تابع نتيجه تحقيق خود بداند نه آنکه حاصل تحقيق خود را تابع اميال خود گرداند.
از همين جاست که تفسير به راي در مورد قرآن کريم به شدت نهي شده است. يکي از معاني تفسير به رأي اين است که شخصي بخواهد باورها و پيش‌فرض‌هاي قبلي خود را بر قرآن تحميل کند و از قرآن براي مطالب خود دليل بيابد به عبارت ديگر شخص در حقيقت نمي خواهد مراد خداوند و منظور قرآن را دريابد بلکه مي‌خواهد مراد و منظور خود را بوسيله قرآن به اثبات برساند.

12. پرهيز از سرقت علمي

يکي از نکات ناشايست اخلاقي در باب اخلاق پژوهش، بحث سرقت علمي است. محققِ با اخلاق هيچگاه مطالب ديگران را به اسم خود منتشر نمي‌کند و حقوق فکري و معنوي افراد ديگر را محترم مي‌شمارد.

13. رعايت اولويت‌ها

از ديگر امور اخلاقي براي پژوهشگران اين است که اولويت‌ها و نيازهاي خود و جامعه را در نظر گرفته و به مسائل مهمتر، اساسي‌تر بيشتر اهميت دهند. زيرا مسئوليت‌ها، وظايف ديني، اجتماعي، فرهنگي، سياسي، و … پژوهشگران به اندازه‌اي زياد است که ديگر امکان رسيدن به مسائل غير ضروري نيست و گزراندن عمر به مسائل غير ضروري و انجام ندادن کارهاي مهم و ضروري تر باعث خسران و ضررهاي غير قابل جبران فردي و اجتماعي است.
امام علي (ع) مي‌فرمايد: علم و دانش بيشتر از آن است که بتواني همه آن را بياموزي و بر آن احاطه پيدا کني؛ پس بايد از هر دانشي بهترين‌هاي آن را برگزيني. (غرر الحکم، حديث 2198)

14. تواضع و فروتني

از ديگر آموزه‌هاي مهم اخلاقي فضيلت تواضع است. پژوهشگران و محققان نيز شايسته است خود را با اين صفت، آراسته کرده و از تکبر و فخرفروشي به شدت بپرهيزند.
پيامبر اکرم (ص) فرمود: تواضع جز بزرگى بر انسان نمى‏افزايد پس تواضع کنيد تا خداوند شما را بلند مقام سازد. (کنزل العمال ح 5719)
اميرالمومنين (ع) فرمود: ثمره و نتيجه تواضع، محبّت است و ثمره و نتيجه تکبّر، دشنام و ناسزاگويى مردم است. (غرر الحکم حديث 4613)
حضرت مسيح (ع) فرمود: به وسيله تواضع، مزرعه علم و دانش آباد مى‏شود نه با تکبّر، همان‌گونه که زراعت در زمين نرم و هموار مى‏رويد نه بر روى کوه. (بحارالانوار ج 2 ص 62)

15. کنار نهادن حب‌ها و بغض‌ها

محقق و پژوهشگر بايد از حب‌ها و بغض‌هاي شخصي و گروهي، خود را برهاند تا در تحقيقات علمي، از رسيدن به حقيقت باز نماند. زيرا شرط اصلي درک حقيقت يک گفتار يا رفتار و يا مساله‌اي نداشتن حب و بغض است، به عبارتي ديگر دوستي‌ها و دشمني‌ها مي‌تواند نگاه‌ها را تغيير داده و انديشه ها را از مسير اصلي منحرف کند. از قديم گفته‌اند:
اگر بر ديده مجنون نشيني / به غير از خوبي ليلي نبيني
سعدي نيز گفته است:
کسي به ديده انکار اگر نگاه کند / نشان صورت يوسف دهد به ناخوبي
وگر به چشم ارادت نگه کني در ديو / فرشته ايت نمايد به چشم کروبي

16. فهم کامل سپس نقد انديشه

يکي از مهم‌ترين و حساسترين مسائل اخلاق پژوهش و نقد اين است که محقق و پژوهشگرِ ناقد که در پي درستي و نادرستي يک انديشه و نظريه است؛ نخستين و مهمترين شرط آن، اين است که آن سخن و مطلب را به درستي فهميده باشد. زيرا نقد بدون فهم دقيق مطلب، در حقيقت نقد ذهنيات خود ناقد است نه نقد آن مطلب يا مساله. (دقت شود)
بنابراين بر هيچ کس از لحاظ اخلاقي شايسته نيست پيش از فهم درست و دقيق يک نظريه و مدعا ـ به صرف تصوري مبهم ، ضعيف يا احتمالي ـ به نقد آن بپردازد.
به جرأت مي‌توان گفت اگر اين آموزه در ميان محققان و پژوهشگران جوامع بشري مراعات گردد بسياري از نقدها و انتقادها از بين مي رود.

17. روحيه انتقاد پذيري

شايسته و بايسته اخلاقي است که پژوهشگران روحيه انتقاد پذيري داشته باشند و اگر منتقدي حرف حق و مطلب صحيحي را تذکر داد آن را با کمال افتخار بپذيرند و از منتقد خود تشکر و قدرداني کنند.
چنانکه صادق آل محمد (ص) فرمود: محبوب‌ترين برادرانم کسي است که عيب‌هايم را برايم گوشزد کند. (بحار الانوار ج 71 ص 282)

 نظر دهید »

نکات لازم برای ارائه یک تحقیق اصولی

23 آذر 1394 توسط فروتن

فرآیند تحقیق :

فرآیندی که برای انجام تحقیق موضوع مشخصی صورت می گیرد، بایستی طبق برنامه ریزی و مرحله به مرحله انجام پذیرد . به نحوی که پژوهشگر پس از رسیدن به پاسخ پرسش های جزیی ، اقدام به یافتن پاسخ سوالات کلی تر کند . از همه مهم تر اینکه فرد محقق در تمام مراحل فرآیند بایستی روی هدف پژوهش تمرکز نموده و آن را مد نظر فعالیت ها قرار دهد . به این ترتیب در روند فرآیند، پرسش های فرعی دیگری نیز پدید آمده و پاسخ دادن به آن ها نیز افزایش یافته و مراحل پژوهش توسعه پیدا می نماید. محقق برای ورود به فرآیند تحقیق بعد از یافتن پرسش علمی یا تعیین موضوع تحقیق و هدف پژوهش ، بایستی برنامه ریزی ، طراحی ، جمع آوری اطلاعات و در نهایت تجزیه و تحلیل آن ها را بداند. در این صورت است که محقق می تواند به فعالیت های پژوهشی خود امیدوار باشد.

پژوهشگر باید برای رسیدن به هدف تحقیق در بین روش های مختلف کیفی و کمی ، بهترین رویکرد را انتخاب نماید .

نگاشتن یک مقاله ی علمی ، نوعی از تحقیقات و پژوهش های رایج می باشد. بنابراین یکی از روش های شناخت فرآیند صحیح یک تحقیق، مطالعه ی مقالات علمی ، در دسترس و قابل اعتماد است.

نگاشت مقاله :

چرا باید بنویسیم‌ و نحوه ی نوشتن علمی چگونه است؟ مسلماً هر کس‌ برای‌ پاسخ‌ به‌ این‌ سۆال‌، دلایلی‌ را ذکر خواهد کرد که‌ در مجموع‌ مهمترین ‌آن ها را می‌توان ‌این گونه‌ برشمرد:

توسط نوشتن می توان‌ مسائل‌ و مشکلات‌ موجود بیان را بیان کرد.

با نوشتن می توان دانش‌ ، تجربه و تخصص خود و یا افراد دیگر را ارائه نموده و آن ها را ثبت کرد.

با نگاشتن ، علم‌ و عمل به یکدیگر ‌ نزدیک تر می شوند.

با نوشتن مداوم ، ورزیدگی‌ در نگارش به وجود خواهد آمد.

نوشتن می تواند دانسته‌های‌ ذهنی را‌ صیقل‌ داده ‌و سبب رفع‌ نواقص‌ گردد.

نگارش صحیح مطالب علمی سبب رشد ایده‌های‌ نو و ایجاد انگیزه‌ پژوهش‌ بیشتر در آن‌ زمینه‌ خواهد گردید.

و در نهایت نگارش باعث رشد و گسترش‌ آگاهی‌های‌ انسان‌ می شود.

ملزومات نگارش:

نوشتن‌ نیز مانند هر کاری‌ نیاز به‌ فراهم‌ کردن‌ یک‌سری‌ مقدمات‌ دارد، و مستلزم‌ رعایت‌ برخی‌ نکات‌ و پیشنیازها است‌. اصولاً خلق‌ یک‌ اثر خوب‌ به‌خصوص‌ اگر قرار باشد در قالب‌ مقاله‌، کتاب‌، پایان‌نامه‌ و… باشد نیاز به‌ سرمایه‌گذاری‌ اولیه‌ و برنامه‌ریزی‌ دقیق‌ دارد تا محصولی‌ ارزشمند و قابل‌ رقابت‌ تولید شود. مهم ترین‌ سرمایه‌ برای‌ نوشتن‌، داشتن‌ مطالعه‌ کافی‌ و برخورداری‌ از دانش‌ لازم‌ در حوزه‌ موضوعی‌ مورد علاقه‌ است‌.

برای‌ نوشتن‌ مقاله‌ به‌ دو صورت‌ می‌توان‌ عمل‌ کرد.

روش‌ اول این‌ است‌ که‌ بخواهیم‌ ابتدا در یک‌ حوزه‌ در باره ی موضوعی‌ تحقیق‌ کنیم‌ و بر اساس‌ نتایج‌ و یافته‌های‌ تحقیق‌ ، مقاله‌ بنویسیم‌.

روش دوم این‌ که‌ مستقیماً موضوع‌ یا مقوله‌ای‌ را به‌ قصد تهیه‌ مقاله‌ انتخاب‌ کنیم‌ و در آن‌ زمینه‌ شروع‌ به‌ نوشتن‌ کنیم‌. برای‌ نوشتن‌ مقاله‌ به‌ این‌ روش‌ می‌توان‌ با مطالعه‌ منابع‌ دایره‌المعارفی‌ شروع‌ کرد. سپس‌ با جستجو در بانک‌های‌ اطلاعاتی‌، ‌ و استفاده‌ از کتاب های شناسایی شده ، می‌توان‌ کتاب‌های‌ تخصصی‌ و منابع‌ اطلاعاتی‌ دیگر از قبیل‌ مقاله‌، پایان‌نامه‌ و… را گردآوری‌ کرد. پس‌ از گردآوری‌ منابع‌ اطلاعاتی‌، ابتدا سرفصل‌ها و مندرجات‌ آن ها مرور شود. پس‌ از آن‌ بخش‌های‌ مهم‌ و مرتبط‌ به‌دقت‌ مورد مطالعه‌ قرار گرفته‌ و از نکات‌ مهم‌ یادداشت‌برداری‌ شود.

انواع‌ مقاله

مقالات‌ را از چند دیدگاه‌ می‌توان‌ دسته‌بندی‌ کرد. یکی‌ از این‌ دسته‌بندی‌ها می‌تواند بر اساس‌ محتوای‌ اطلاعات‌ مقاله‌ باشد که‌ از این‌ منظر مقالات‌ به‌ انواع‌ تحقیقی‌، تحلیلی‌، مروری‌ و گردآوری‌ تقسیم‌ می‌شوند:

– مقاله تحقیقی‌ (پژوهشی‌): برگرفته‌ از تحقیقی‌ است‌ که‌ به‌تازگی‌ پایان‌ یافته‌ است‌ و چون‌ متکی‌ بر یافته‌های‌ تحقیقاتی‌ است‌، گزارش‌ تحقیق‌ نیز به‌ آن‌ گفته‌ می‌شود.

– مقاله تحلیلی‌ یا‌ مقاله‌ نظری‌ ، مقاله‌ای‌ است‌ که‌ نگارنده‌ با استفاده‌ از منابع‌ پژوهشی‌ قبلی‌، نظریه خاصی‌ را در حوزه کار خود مطرح‌ می‌نماید. در این‌ نوع‌ مقاله‌ نویسنده‌ ممکن‌ است‌ نظریه‌های‌ قبلی‌ را گسترش‌ دهد، آن ها را با استفاده‌ از شواهد توسعه داده و به‌شکل‌ دیگری‌ بیان‌ کند یا آن ها را مورد تأمل‌ قرار دهد.

– مقاله مروری‌، این‌ مقاله‌ به‌ تحلیل‌ کلان‌ و ارزیابی‌ و تحلیل‌ نوشته‌هایی‌ می‌پردازد که‌ قبلاً منتشر شده‌ است‌. نگارنده ی‌ مقاله‌ مروری‌ از طریق‌ مقوله‌بندی‌، یکپارچه‌سازی‌، و ارزشیابی‌ متون‌ منتشر شده پیشین‌، سیر پیشرفت‌ پژوهش‌های‌ جاری‌ را در جهت‌ روشن‌ ساختن‌ مسئله‌ای‌ مشخص‌ دنبال میکند.

– مقاله‌ گردآوری ‌نیز‌ صرفاً به‌ گردآوری‌ و انعکاس‌ نقطه‌ نظرهای‌ مختلف‌ مندرج‌ در نوشته‌های‌ مرتبط‌ با موضوعی‌ خاص‌ می‌پردازد و در واقع‌ کار تازه‌ای‌ را عرضه‌ نمی‌کند. تفاوت‌ آن‌ با مقاله‌ تحلیلی‌ این‌ است‌ که‌ به‌ ارائه‌ نظریه‌ جدیدی‌ منتهی‌ نمی‌شود و نیز با مقاله‌ مروری‌ این‌ تفاوت‌ را دارد که‌ الزاماً به‌ سنجش‌ و ارزیابی‌ کلیه‌ آثار قبلی‌ نمی‌پردازد.

البته‌ علاوه‌ بر انواع مقاله های ذکر شده‌، ‌ گونه های دیگری‌ از نوشته‌ها نیز وجود دارند که بیشتر در مجلات عادی منتشر می گردند.

با توجه‌ به‌ این که‌ نوشته‌ حاضر بیشتر بر مقاله‌ تحقیقی‌ تأکید دارد ، لازم‌ است‌ ابتدا اجزاء مقاله‌ تحقیقی‌ و در ادامه‌ شیوه‌ نوشتن‌ این‌گونه‌ مقاله‌ها مورد بحث‌ و بررسی‌ قرار گیرد.

اجزاء مقاله:

۱ – عنوان:

عنوان‌ هر اثر جلوه‌ای‌ از هویت‌ آن‌ اثر است‌؛ خواه‌ اثر هنری‌ باشد یا علمی‌. عنوان‌ در واقع مطالب‌ متن‌ به صورت کاملا فشرده است‌. عنوان‌ باید مختصر، گویا و جذاب‌ باشد تا بتواند علاوه‌ بر ایجاد انگیزه‌ مطالعه‌ در خواننده‌، او را در انتخاب‌ مقاله‌ مورد نیازش‌ راهنمایی‌ کند.

۲- چکیده: ‌

چکیده‌ خلاصه‌ کوتاهی‌ از مقاله‌ همراه‌ با نکات‌ اصلی‌ متن‌ مقاله‌ است‌ و به‌گونه‌ای‌ تنظیم‌ می‌شود که‌ خواننده‌ را در تصمیم‌گیری‌ برای‌ مراجعه‌ یا عدم‌ مراجعه‌ به‌ اصل‌ مقاله‌ قادر می‌سازد. محتوای‌ چکیده‌ حاوی‌ مطالبی‌ است‌ که‌ نویسنده‌ مقاله‌ بر آن ها تأکید ورزیده‌ است‌. طول‌ چکیده‌ معمولاً تابع‌ نوع‌ مقاله‌ ‌ است‌.

۳- مقدمه: ‌

مقدمه‌ سرآغاز هر مطلب‌ یا مبحث‌ است‌ و با اشاره‌ به‌ مسائل‌ و مشکلات‌ موجود در آن‌ زمینه‌، یافته‌های‌ قبلی‌ در باره‌ موضوع‌ مورد بحث‌ را به‌ اختصار شرح‌ می‌دهد و در پایان‌ به‌ ارائه‌ راه‌حل‌ می‌پردازد. درواقع‌ پیوند میان‌ نویسنده‌ و خواننده‌ از طریق‌ مقدمه‌ صورت‌ می‌گیرد و ضروری‌ است‌ که‌ روان‌ و جذاب‌ باشد.

۴- متن‌ اصلی:

متن‌ یا بدنه‌ اصلی‌ مقاله‌ شامل‌ اهداف‌، روش‌ کار، پیشینه‌ پژوهش‌، محدودیت‌ها و نارسایی‌ها، یافته‌ها و نتیجه‌گیری‌ است‌. بنابر این‌ باید پیام‌ اصلی‌ نویسنده‌ را به‌طور مفصل‌ بیان‌ کند به‌ نحوی‌ که‌ خواننده‌ با مطالعه‌ آن‌ بتواند نتیجه‌ مورد انتظار را دریافت‌ نماید. معمولاً پس‌ از بدنه‌ اصلی‌ مقاله‌، یعنی‌ در پایان‌ مقاله‌ یا تحقیق‌ نتیجه ی اصلی تحقیق که در قسمت های مختلف مقاله از جمله در قسمت چکیده نیز بیان گردیده ، نوشته می شود. آخرین‌ بخش‌ مقاله‌ فهرست‌ مآخذ می‌باشد.

شیوه‌ نوشتن‌ مقاله‌ :

برای‌ نوشتن‌ مقاله‌، باید مراحل‌ و اقداماتی‌ را مرحله به مرحله طی‌ کنیم‌ که‌ در این جا به‌ بررسی‌ آن ها می‌پردازیم‌:

۱- مشخص‌ کردن‌ موضوع‌ کلی : داشتن‌ انگیزه‌ لازم‌ برای‌ یافتن‌ موضوع‌ مناسب‌ و توجه‌ به‌ نیازهای‌ جامعه‌ از مسائل‌ مهم‌ در این‌ مرحله‌ است‌.

۲- بررسی‌ و تحلیل‌ موضوع‌ به‌لحاظ‌ ارزشمندی‌ وامکان‌پذیری‌: برای‌ ارزشیابی‌ و امکان‌پذیر بودن‌ نگارش‌ مقاله‌ می‌توان‌ چند سۆال‌ طرح‌ کرد:موضوع‌ مقاله‌ تا چه‌ اندازه‌ ارزشمند و بدیع‌ است‌؟ از چه‌ جنبه‌ای‌ و برای‌ چه‌ کسانی‌ مفید خواهد بود؟ آیا تهیه‌ چنین‌ مقاله‌ای‌ امکان‌پذیر است‌ و موانع‌ ومشکلات‌ احتمالی‌ انجام‌ کار کدام‌ است‌؟ در صورتی‌ که‌ بتوانیم‌ برای‌ این‌ پرسش‌ها پاسخی‌ مناسب‌ بیابیم‌، طبیعتاً مراحل‌ نوشتن‌ آسانتر خواهد بود.

۳- طرح‌ریزی‌ مقدماتی‌ و تدوین‌ ساختار کلی، تهیه‌ فهرست‌ مقدماتی‌ مطالب‌، تهیه‌ عنوان‌ بخش‌های‌ اصلی‌ و فرعی‌، توجه‌ به‌ هدف‌ و طیف‌ مخاطبین‌، هماهنگی‌ بین‌ ساختار و نوع‌ مقاله‌ و مشورت‌ با افراد صاحب‌نظر از مواردی‌ است‌ که‌ در این‌ مرحله‌ باید در نظر گرفته‌ شود.

۴- تعیین‌ برنامه‌ زمانی‌ برای‌ انجام‌ کار (مدیریت‌ زمان‌) زمانبندی‌ مناسب‌ و انجام‌ مرحله‌ به‌ مرحله‌ ی کارها از مسائلی‌ است‌ که‌ تهیه‌ و تدوین‌ مقاله‌ را در مدت‌ زمان‌ از پیش‌ تعیین‌ شده‌ امکان‌پذیر می‌سازد.

۵- جستجو برای‌ یافتن‌ منابع‌ اطلاعاتی‌ : منابع‌ اطلاعاتی‌ ‌ پایه ، شامل‌ دایره‌المعارف‌های‌ موضوعی‌، خلاصه‌ مقالات‌ و… می باشند‌.

۶- جستجو برای‌ یافتن‌ اطلاعات‌ مرتبط‌ (تهیه‌ کتاب شناسی‌ مقدماتی‌): پس‌ از مطالعه‌ و بررسی‌ منابع‌ پایه‌، با استفاده‌ از برگه‌دان‌ کتابخانه‌ و یا از طریق‌ جستجو در شبکه‌های‌ اطلاعاتی‌ می‌توان‌ کتاب شناسی‌ اولیه‌ را تهیه‌ و منابع‌ اطلاعاتی‌ تخصصی‌ را شناسایی‌ و گردآوری‌ کرد.

۷- مطالعه‌ منابع‌ اطلاعاتی‌ مهم‌ و مرتبط‌ برای‌ محدود و مشخص‌ کردن‌ موضوع‌ و رویکرد مقاله‌.

با مطالعه‌ منابع‌ اطلاعاتی‌ اصلی‌ و کلیدی‌ می‌توان‌ دامنه‌ موضوعی‌ را مشخص‌ کرد. علاوه‌ بر این‌ اعتبار و غنای‌ مقاله‌ بستگی‌ به‌ منابعی‌ دارد که‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد.

۸- مطالعه‌ عمیق‌ منابع‌ گردآوری‌ شده‌ و یادداشت‌برداری‌ هدفمند.

۹- مرتب‌ کردن‌ یادداشت‌ها بر اساس‌ فهرست‌ مطالب‌ و بازنگری‌ و پالایش‌ آن ها.

۱۰- نوشتن‌ متن‌ مقاله‌ (نسخه‌ اولیه‌): بهتر است‌ نوشتن‌ مقاله‌ با مطالب‌ ساده‌تر شروع‌ و از حجیم کردن نوشته ها‌ خودداری‌ شود. توجه‌ به‌ هدف‌، ساختار و مخاطب‌ و رعایت‌ انسجام‌ و پیوند منطقی‌ میان‌ بخش‌ها و پاراگراف‌ها و رعایت‌ آیین‌ نگارش‌ صحیح‌ از نکات‌ مهمی‌ است‌ که‌ نویسنده‌ مقاله‌ باید به‌ آن‌ توجه‌ کند.

۱۱- مرور متن‌ اولیه‌ و اصلاح‌ آن‌ (تهیه‌ نسخه‌ دوم‌): پیشنهاد می شود که‌ پس‌ از آماده‌ شدن‌ نسخه‌ اولیه‌، یک‌ یا چند روز مقاله‌ را کنار بگذاریم‌ و پس‌ از آن‌ به‌ بررسی‌ و مرور مقاله‌ بپردازیم‌. هنگام‌ بررسی‌ مقاله‌ باید جملات‌ و پارگراف‌های‌ غیر ضروری‌ حذف‌ شوند و نکات‌ مهم‌ مقاله‌ در مقایسه‌ با مقالات‌ دیگر برجسته‌ شود. توالی‌ و ترتیب‌ مطالب‌ به‌ درستی‌ کنترل‌ شود.

۱۲- مشورت‌ با افراد متخصص‌ و صاحب‌نظر و اصلاح‌ نهایی‌ مقاله.

‌۱۳- تهیه‌ و تدوین‌ چکیده‌، کلیدواژه‌، مقدمه‌ و فهرست‌ مآخذ و در پایان‌ تهیه‌ نسخه‌ نهایی‌ مقاله : نکته‌ قابل‌ تأمل‌ در این‌ مورد این‌ است‌ که‌ تمام‌ موارد ذکر شده‌ در این‌ بند باید پس‌ از اتمام‌ نوشتن‌ متن‌ اصلی‌ صورت‌ گیرد، و در واقع‌ چکیده‌ برگرفته‌ از کل‌ متن‌ است‌، و مقدمه‌ بر اساس‌ متن‌ نوشته‌ شده‌ تهیه‌ ‌گردد، در حالی‌که‌ گاهی‌ اوقات‌ برخی‌ افراد در پاسخ‌ به‌ فراخوان‌ مقالات‌ سمینارها و کنفرانس‌ها ابتدا چکیده‌ یا خلاصه‌ مقاله‌ خود را تهیه‌ و ارسال‌ می‌کنند و اگر چکیده‌ مقاله‌ مورد قبول‌ برگزار کنندگان‌ واقع‌ شد اقدام‌ به‌ تهیه‌ متن‌ کامل‌ مقاله‌ می‌کنند که‌ این‌ کار مسلماً به ساختار و محتوای‌ مقاله‌ لطمه‌ خواهد زد. همچنین‌ در خصوص‌ فهرست‌ مآخذ باید توجه‌ داشت‌ که‌ یکی‌ از اصول‌ اخلاقی‌ و مهم‌ در نگارش‌، استناد به‌ منابع‌ و مآخذی‌ است‌ که‌ در حین‌ کار مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. استناد و ذکر منابع‌ مورد استفاده‌ علاوه‌بر ارج‌ نهادن‌ به‌ آثار دیگران‌، باعث‌ افزایش‌ اعتبار و ارزش‌ اثر خواهد شد.

۱۴- انتخاب‌ مجله‌ مناسب‌ و ارسال‌ مقاله‌ برای‌ چاپ‌ و انتشار آن‌ : توجه‌ به‌ سابقه‌، درجه‌ اعتبار ( علمی‌- پژوهشی‌، ترویجی‌ و…) و خط‌مشی‌ مجله‌ (گرایش‌ موضوعی‌)، مدت‌ زمان‌ انتظار برای‌ چاپ‌ مقاله‌، از نکاتی‌ است‌ که‌ هنگام‌ انتخاب‌ مجله‌ باید مد نظر گرفته‌ شود.
معیارهای‌ کنترل‌ طرح‌ و ساختار اولیه‌ مقاله:

‌اگر بخواهیم‌ بر اساس‌ پژوهشی‌ که‌ در حوزه‌ موضوع‌ مورد علاقه‌ خود انجام‌ داده‌ایم‌، مقاله‌ بنویسیم‌، می‌توانیم‌ با طرح‌ چند سۆال‌ به‌ ارزیابی‌ طرح‌ و ساختار اولیه‌ مقاله‌ بپردازیم‌.
دلیل‌ انجام‌ تحقیق‌ چیست؟
چه‌ فرضیه‌هایی‌ مورد آزمایش‌ قرار گرفتند و چه‌ نتایجی‌ به‌دست‌ آمده است؟
چه‌ روش‌هایی‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ و اطلاعات‌ چگونه‌ جمع‌آوری‌ شده است؟
چه‌ پیشنهادهایی‌ برای‌ انجام‌ این‌گونه‌ پژوهش‌ها در آینده‌ وجود دارد؟
همان طور که‌ می‌دانیم‌ هر نویسنده‌ای‌ به‌ قصد چاپ‌ و نشر مقاله‌اش‌ در مجلات‌ معتبر دست‌ به‌ قلم‌ برده‌ و مطلبی‌ را می‌نویسد. از طرف‌ دیگر می‌دانیم‌ که‌ هر مجله‌ای‌ با توجه‌ به‌ خط‌مشی‌ خود، کیفیت‌ و محتوای‌ مقالات‌ دریافت‌ شده‌ را مورد بررسی‌ و ارزشیابی‌ قرار می‌دهد. بنابراین‌ بهتر است‌ پرسش‌هایی‌ که‌ از طرف‌ داوران‌ مجله‌ برای‌ ارزیابی‌ مقاله‌ مطرح‌ می‌شوند، پیشاپیش‌ از سوی‌ نویسنده‌ مطرح‌ و به‌ آن ها پاسخ‌ مناسب‌ داده‌ شود. این‌ روش‌ علاوه‌ بر صیقل‌ خوردن‌ مقاله‌ باعث‌ می‌شود تا نارسایی‌های‌ احتمالی‌ آن‌ برطرف‌ شده‌ و از استحکام‌ لازم‌ برخوردار گردد.

پیام های پژوهشی

– تربیت دانش‎آموزان و اهمیت این امر از دوران پیش دبستانی و دبستان بسیار ضروری به نظر می‎رسد . اگر این امر به صورت یک ضرورت در دوران ابتدای تحصیل در دانش آموزان بارور گردد ، انجام پژوهش و یافتن پاسخ پرسش برای دانش‎آموزان ملکه ذهن گردیده و به همین ترتیب رشد معرفتی خود را در طول زندگی ادامه می‎دهند. این امر به خصوص در مدارس و مراکز استعدادهای درخشان صورت گرفته و در برنامه های پژوهشی این سازمان به طور مدون و منظم و به روز در رأس امور تربیتی و آموزشی قرار دارد.

– برای تربیت دانش آموز پژوهشگر، مربی پژوهشگر و مسلط به روش های پژوهش نیاز اصلی آموزش و پرورش است. بنابر این اساسی ترین امور برای ساماندهی این هدف مهم ، داشتن و یا فراهم نمودن معلمان پژوهشگر است.

– ترویج تعریف دقیق و صحیح پژوهش از اصول انجام پژوهش صحیح است.

– آموزش و پرورش در راستای پژوهش محور نمودن فعالیت های خود بایستی راه کارهای کوتاه مدت و زود بازده و راه کارهای بلند مدت را تعریف و عملی نماید.

– راه کارهای کوتاه مدت برای عقب نماندن بیشتر ، از انجام فعالیت های کیفی است چرا که توسعه علمی دنیا به سرعت و براساس یافته های پژوهش در حال پیشرفت می‎باشد.

– برای بنیادی کردن فعالیت های پژوهشی در ساختار آموزش و پرورش (اعم از صف و ستاد) راه کارهای بلند مدت بایستی همزمان با اجرای فعالیت های کوتاه مدت ، به صورت علمی و بدون تعجیل در برنامه ها، آغاز گردد.

– با عنایت به این که وزارت آموزش و پرورش و کلیه زیر مجموعه های وابسته از جمله مدارس و دانش‎آموزان یک ارگان بسیار گسترده و در عین حال فرهنگ ساز و مۆثر در تمام فعالیت های کشور است، بنابراین تعریف شاخص های پژوهشی در نهاد آموزش و پرورش نیازمند کارشناسی و نیاز سنجی دقیق می باشد.

– یکی از مهم ترین راه کارها برای عملی شدن نتایج پژوهش های کیفی، نظر قاطع مسئولین تصمیم گیر در آموزش و پرورش از جمله وزیر محترم و زیرمجموعه ایشان در انجام پژوهش ها در آموزش و پرورش و مد نظر قراردادن یافته ها در برنامه ریزی های کلان و خرُد آموزش و پرورش می‎باشد. زیرا انجام این یافته ها قبل از نیاز به پشتوانه مالی نیاز به پشتوانه ی اداری و اجرایی دارد.

– انجام دوره های پژوهشی و ضمن خدمت برای معلمان و معاونان و مدیران مدارس یکی از برنامه های کوتاه مدت و زود بازده برای این ا مر می‎باشد. اما برای توسعه عمیق و پایدار بایستی موضوع پژوهش و پژوهش محوری آموزش و پرورش در دانشگاه ه های تربیت دبیر و مراکز تربیت معلم صورت گیرد ضمن اینکه اگر دانش‎آموزان حال حاضر، پژوهش محور تربیت گردند در نسل بعدی آموزش و پرورش قاعدتاً مشکل اساسی وجود نخواهد داشت. زیر آن ها آینده سازمان جامعه خواهند بود.

 نظر دهید »

فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت تحقیق پژوهش و فناوری

23 آذر 1394 توسط فروتن

مقام معظم رهبری:
- علم و تحقیق کلید قطعی پیشرفت کشور است.

- تحقیق علمی فقط به معنای فراگیری و تقلید نیست، تحقیق ضد تقلید است.

- پیشرفت کشور نیازمند حرکت علمی بسیار قوی است.

- تولید علم و تحقیقات، حیات آینده کشور است.

- برای خدمت رسانی بهتر به مردم، کارهای دقیق پژوهشی لازم است.

عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد.

اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، در جا زدن و با دنیای پیرامون خود به تدریج بیگانه تر شدن است.

 نظر دهید »

تشخیص اولویت درپژوهش.

23 آذر 1394 توسط فروتن

 نظر دهید »

تبین پژوهش.

23 آذر 1394 توسط فروتن

روز پژوهش، روز تبیین اهمیت پژوهش و دانش افزایی آمیخته با اخلاق و معنویت، بر پژوهش گران بلندهمت این سرزمین گرامی باد.

حضرت آیت خامنه ای در اهمیت تحقیق و پژوهش می فرمایند؟

«به تجربه ثابت شده است تا تحقيق و پژوهش انجام نگيرد كار تدريس به نتيجه و ثمر نخواهد رسيد.» و در جای دیگری درباره نفوذ فرهنگ ویرانگر غرب در امر تحقیقات هشدار می دهند و می فرمایند:

«… انسان گاهی در زمینه های تحقیقات در گوشه و کنار که بعضی ها دچار خطاهایی می شوند؛ من می بینم منشأ اغلب این خطاها این است که در یک مسئله به جای این که حجیّت کتاب و سنت و پیش فرض حقانیت نظام اسلامی را در نظر بگیرند و وارد میدان تحقیق بشوند، پیش فرض تفکرات رایج غرب را در نظر می گیرند.»

 نظر دهید »

تحقیق در نگاه رهبری..

23 آذر 1394 توسط فروتن

 نظر دهید »

غنیمت وقت یا پیاده روی اربعین ؟

04 آذر 1394 توسط فروتن

آیا در عصر حاضر، با پیشرفت تکنولوژی، پای پیاده به زیارت حرم مطهر معصومین (علیهم السلام) رفتن از جمله سفر به مشهد مقدس و کربلا جایز است؟ با توجه به حدیثی از امام علی (علیه السلام) درباره وقت شناسی پاسخ دهید .

بدون شک هدر دادن عمر و وقت نزد خردمندان کاری جاهلانه و نکوهیده است . هر انسان بصیر و با درایتی بر این عقیده است که عمر سرمایه بی بدیل انسان است و هیچ کالای با ارزشی با آن قابل مقایسه نیست .

از نظر آموزه های دینی، عمر ارزش ویژه دارد و تلف کردن آن در امور واهی و بی ارزش و غیرماندگار خسارتی جبران ناپذیر است . ولی پرسش اساسی این است که گذران عمر در چه اموری، اتلاف وقت شمرده می شود؟ بی تردید نوع نگرش انسان به جهان هستی و هدف آن و نیز جایگاه انسان در این مجموعه در پاسخ به این پرسش نقش تعیین کننده دارد .

کسی که درکش از چارچوب عالم ماده فراتر نمی رود، همه حقیقت و هستی را در همین محسوسات محصور می داند و رسیدن به فیض زیارت اولیای پاک خداوند را عملی عاقلانه نمی شمارد، سپری کردن عمر در راه زیارت را اتلاف وقت می داند; ولی اگر انسان به دستگاه آفرینش و هدف آن و موقعیت انسان در این نظام به گونه ای دیگر نگاه کند و هدف آفرینش را هدفی بس والا و متعالی بداند، استفاده بهینه از سرمایه عمر و نشاط و جوانی نزد او معنایی دیگر می یابد . چنین انسانی آن لحظه و ساعتی را که از محبوبش غافل گردد و به یاد او نباشد، خسارت و زیان و گناه می شمرد . گواه بر درستی این نگرش، سخن امیر بیان امیرمۆمنان (علیه السلام) است که می فرماید: «ان عمرک مهر سعادتک ان انفذته فی طاعة ربک ؛ اگر عمرت را در راه فرمانبردای پروردگارت سپری سازی، مهریه سعادت و خوشبختی تو است .» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 160، ح 3058)

امام صادق(علیه السلام) به یکی از اصحابشان می‌فرمایند: «کسی که به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام) از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله(علیه السلام) بر می‌دارد، یک حسنه برایش می‌نویسد و یک سیئه از او محو می‌کند. وقتی که به حرم می‌رسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده می‌نویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین می‌نویسد

انسانی که با پای پیاده و در پاسخ به عشق و شور درونی اش به قصد عرض ادب و خاکساری و تحکیم پیوندش با ولی خدا به زیارت حرم مطهر معصومان (علیهم السلام) می رود، چنان اعتقاد دارد که عمرش را در بهترین عمل و عبادت سپری می کند و از این سرمایه خداداد به بهترین روش بهره می برد .

البته اموری که اهمیت و ارزش دارد و پرداختن به آن ها مورد رضای خداوند است، همواره از مطلوبیت یکسان برخوردار نیست . گاه به خاطر شرایط و زمینه های خاص، انجام بعضی امور مهم تر است . در این موقعیت، باید کار پسندیده و نیکویی که اهمیت کم تر دارد، رها گردد و کار با ارزش تر و ضروری تر انجام شود . بنابراین، کاری مانند پیاده به زیارت رفتن مهم و با ارزش است ولی این بدان معنا نیست که در هر شرایط و موقعیتی مطلوب و نیکو است گاه این گونه امور در برابر کارهای مهم تر و ضروری تر قرار می گیرد . در این موقعیت، پسندیده و مورد رضایت حق نیست و حتی می تواند سبب دور شدن از بارگاه مقدسش گردد . البته این که چه اموری لازم تر و ضروری تر است و باید بر امور با ارزش دیگر مقدم شود، در تعالیم دینی و فقه کاملا تعریف شده است . آگاهی از این امور و توان تشخیص کارهای مهم و مهم تر به آگاهی عمیق و همه جانبه از قرآن و روایات معصومان(علیهم السلام) نیاز دارد . این مهم هرگز با مطالعه سطحی و پراکنده احکام و تعالیم اسلام حاصل نمی گردد.

 نظر دهید »

ثواب پیاده‌‌رفتن به زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) به روایت امام صادق(علیه السلام)

04 آذر 1394 توسط فروتن

 

امام صادق(علیه السلام ) درباره ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام ) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام ) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته ، یک گناه از او محو مى‏فرماید ، یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را مامور او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد ،تو از افراد حزب خدا ، حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید ، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.(کامل الزیارات ص134)

 نظر دهید »

آداب اربعین از منظر میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.

04 آذر 1394 توسط فروتن

میرزا جواد ملکی تبریزی که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می‌گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین،‌انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها».(ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه 85)

 نظر دهید »

خاطره ای ازحضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در باره پیاده‌روی روز اربعین.

04 آذر 1394 توسط فروتن

آیت‌الله مکارم شیرازی که در سال‌های 1369 تا 1370 هجری قمری در نجف اشرف ساکن بود دو بار توفیق پیاده‌روی از نجف تا کربلا را داشته است. وی با پای برهنه از مسیر شط (رودخانه) که حدود 20 کیلومتر طولانی‌تر از مسیر کنونی نجف کربلاست و حدود 3 روز به طول می‌انجامید، به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) مشرف شدند.
ایشان می‌گویند: وقتی به یکی از این مُضیف‌ها رسیدیم، صاحب مضیف دعوت و اصرار کرد که مهمان او بشویم و آنجا استراحت کنیم، به او توضیح دادیم که چون امروز کم راه رفته‌ایم و باید مسافت بیشتری را طی کنیم، فرصت ماندن نداریم، پس از کمی اصرار او و امتناع ما، ناگهان صاحب مضیف که معلوم بود چند وقتی است که مهمان برایش نرسیده و از این بابت خیلی ناراحت است، ناگهان چاقویش را در آورد و تهدید کرد که من مدتی است مهمان برایم نیامده است و شما حتماً باید مهمان ما بشوید!.اینقدر مهمانی کردن زائر امام حسین(ع) در نزد اینها اهمیت و ارزش داشت. … البته بالاخره بعد از اینکه توضیح بیشتری برایش دادیم و قول دادیم که از طرف او زیارت کنیم، اجازه داد که ما برویم.

 نظر دهید »

پیاده روی اربعین، بزرگترین و معنوی ترین پیاده روی جهانی است .

04 آذر 1394 توسط فروتن

اربعین، هر سال فریاد می‌زند آنها که نرفته‌اند برخیزند… اربعین وقتی می‌آید، می‌خواهد جامانده‌ها را با خود ببرد… آنهایی هم که امسال می‌خواهند بروند باز خدا به داد دل‌شان برسد؛ اما امان از آنهایی که اربعین َکربلا را دیده‌اند، رفته‌اند، رسیده‌اند و امسال…

«خورشید، رفته رفته رو به سیاهی گذاشته است. حادثه، استخوان‏های تاریخ را خرد کرده است. ایستاده‏ام و حادثه چون رودخانه‏ای جوشان، از سرم گذشته است.

تشنه می‏نگرم. یاخته‏هایم در عطش می‏سوزند. دریا دریا از انبوهی این تاریکی، خاک را رهایی نیست. با جانی بی‏تاب، هفتاد و دو خورشید را چهل غروب غم‏انگیز، پر پر نظاره کرده‏ام. ظلمات، تندتر می‏وزد. بیمناک، چشم به صفحات تاریخ دوخته‏ام. یاد خورشید را خاموشی از پی نخواهد بود. بوی مرگ از تکه‏های خاک می‏وزد.
چهل روز می‏گذرد؛ کرانه بی‏دریغ نور پیدا نیست.
سر بر دیواره‏های فرو ریخته درونم گذاشته‏ام و های‏های می‏گریم.
سیاهی اندوه، مرا فرا گرفته است ـ سیاه‏پوش حادثه تلخ دیروزم ـ .
آسمان دیدگانم سخت بارانی است. ویران‏تر از همیشه، هفتاد و دو ستاره خاموش را با نگاه داغدار خویش دنبال می‏کنم ـ هفتاد و دو یار فروزان ـ
چهل روز می‏گذرد و من هر روز و هر ساعت، بیابان‏های جست و جو را با سر دویده‏ام؛ اما نیافته‏ام جز غم، جز اندوه، جز سرشاری از دردی این چنین.
بر ویرانه‏های درونم می‏بارم. این تاریخ است که بر سر می‏کوبد. هیاهوی اندوه، رهایم نمی‏کند.
چهل روز با پیراهنی از جنس حسرت، بیابان‏های داغ و تفتیده را کاویده‏ام. کاروان نور را در کدام افق خونین، سر بریده بنگرم؟ خورشید، دور است و چشم‏های خاکی‏ام حقیر.
فرات، اندوه مالامال تاریخ است که می‏جوشد سال‏های طولانی تا امروز.
چهل روز می‏گذرد و هنوز زمین، خاکسترنشین حادثه‏ای است که گدازه‏هایش، آسمان‏ها را سوزانده است.
خیمه‏های سوخته، بهار را از نیمه راه پس زده است ـ کبوتران گر گرفته ـ
چهل روز می‏گذرد و همچنان هوای حادثه لبریز است.»« اثر حمیده رضایی»

 نظر دهید »

چند کلامی از دُر دانه حسین بن علی (علیه السلام )

27 آبان 1394 توسط فروتن

 

رقیه در راه شام
کاروان کربلا، از کوفه راهی شام شد، همان کاروانی که اهل بیت پیامبر بودند و به اسیری از کربلا آورده شده بودند، در بین راه که سختی و مشکلات بر رقیه کوچک فشار آورده بود، شروع به گریه و ناله کرد. یکی از دشمنان چون آن فریاد و ضجه را شنید، به رقیه علیهاالسلام گفت: ای کنیز، ساکت باش؛ زیرا این با گریه تو ناراحت می شوم. آن حضرت بیشتر اشک ریخت، بار دیگر آن نامرد گفت: ای دختر خارجی، ساکت باش. حرف های زجر دهنده آن مرد، قلب رقیه علیهاالسلام را شکست، رو به سر پدر فرمود: ای پدر! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام خارجی را هم بر تو گذاردند، پس از این جمله ها، آن دشمن خدا، غضب کرد و با عصبانیت رقیه را از روی شتر بر زمین انداخت.

رقیه در خرابه شام
بعد از ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام، آنان را در خرابه ای نزدیک کاخ سبز یزید جای دادند. روزها آفتاب و شب ها، سرما به شدت آنان را اذیت می کرد. علاوه بر آن، نگاه مردم شام که به تماشای خرابه نشینان می آمدند، داغی جان سوز بود. روزی حضرت رقیه علیهاالسلام ، به جمع شامیان که در حال برگشتن به خانه های خود بودند، اشاره کرد و ناله ای دردناک از دل برآورد و به عمه اش گفت: ای عمه، اینان کجا می روند؟ آن حضرت فرمود: ای نور چشمم اینان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند. رقیه گفت: عمه جان مگر ما خانه نداریم، و زینب علیهاالسلام فرمود: نه، ما در این جا غریبه هستیم و خانه ای نداریم، خانه ما در مدینه است. با شنیدن این سخن، صدای ناله و گریه رقیه بلند شد.

رقیه و خواب پدر
سختی های اسارت، رقیه علیهاالسلام را به شدت می رنجاند و او یک سره بهانه بابا را می گرفت، شبی در خرابه شام و در خواب، پدر را دید، چون از خواب برخاست و چشم گشود، خود را در خرابه یافت و از پدر نشانی ندید. از عمه سراغ پدر را گرفت و زینب علیهاالسلام بسیار گریه کرد و رقیه علیهاالسلام نیز با عمه گریست. آن شب باز صدای عزاداری زنان اهل بیت بلند شد؛ مجلسی که نوحه سرایش رقیه علیهاالسلام بود. از سر و صدای اهل بیت، یزید از خواب بیدار شد و پرسید چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکی سراغ پدرش را گرفته است. یزید دستوری داد، سر پدرش را برای او ببرند.
این دستور یزید نشان از رذالت و شقاوت طینت او بود و برگی دیگر از دفتر مظلومیت های بی شمار اهل بیت را گشود.

پرواز به سوی پدر
وقتی به دستور یزید، سر پدر را برای رقیه علیهاالسلام آوردند، رقیه سر را در بغل گرفت و عقده های دل را باز کرد و هر چه می خواست با سر بابا گفت. آن شب رقیه علیهاالسلام ، گم شده خود را یافته بود، اما بی نوازش و آغوش گرم. پس لب هایش را بر لب های بابا گذاشت و آن قدر گریست تا جان به جان آفرین تسلیم کرد. پشت خمیده زینب علیهاالسلام شکست، رو به سر برادر فرمود: آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم. دیگر کسی ناله های شبانه رقیه علیهاالسلام را در فراق پدر نشنید.

 نظر دهید »

به بهانه ۲۵ آبان، سالروز تشییع ۳۷۰ شهید در اصفهان

27 آبان 1394 توسط فروتن

 

جمعه ۲۴ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۵

عملیات محرم از آغاز بوی کربلا می‌داد؛ بچه‌ها در این عملیات جور دیگر بودند؛ کربلا حس می‌شد؛ رزمندگان حسینی شده بودند؛ تمام طراحی و شناسایی‌ها انجام شده بود؛ فرماندهان از رده‌ی تیپ تا دسته نسبت به عملیات توجیه شدند؛ رزمندگان آمادگی لازم را پیدا کردند و در بعدازظهر روز ۹ آبان ۱۳۶۱ گردان ها یکی پس از دیگری به راه افتادند تا پس از غروب خورشید بر سیاهی‌ها و تاریکی‌ها یورش برند؛ آسمان در هم فرو رفت و خورشید در پس ابرها مخفی شد، نم نم باران بچه ها را بدرقه می‌کرد؛ آرام آرام به بارش باران اضافه می‌شد، وقتی هوا کاملا تاریک شد، رزمندگان پشت خط، آماده‌ی فرمان از قرارگاه ایستادند؛ بارش باران بسیار تند شد و از بین شیارها و تپه‌ها جویبارهایی روانه گشت.

 رودخانه “چیخواب” و ” دویرج” در پیش بود و نیروها و سیلاب‌ها هم هر دو به سمت دویرج در حرکت بودند؛ بعضی از فرماندهان و نیروها بر آب، پیشی گرفتند و خود را به آن سوی رودخانه‌ها رساندند و گروهی ماندند، هوا تاریک بود جز چند نفری که در کنار رودخانه منتظر عبور بودند؛ کسی فرورفتن بچه‌ها را نمی‌دید؛ آنها برای یک لحظه هم توقف نکردند، چون فرمان به حرکت و عبور بود؛ خبر طغیان رودخانه به قرارگاه رسید اما همچنان تاکید بر گذر از رودخانه بود؛ تا اینکه فرماندهان یکی پس از دیگری بر ساحل رودخانه حاضر شدند و دیگر عبور را مصلحت ندیدند، اما کمی دیر شد و حدود دو گردان در رودخانه غرق شدند؛ التهاب رودخانه به سنگر فرماندهی و قرارگاه رسید؛ همه به فکر چاره‌‌ای بودند و در اینجا چاره‌ای جز توقف نبود این محور با یک روز تاخیر و از دست دادن دو گردان عملیات را ادامه داد؛ رودخانه فتح شد؛ “جبل الحمرین” فتح شد؛ تپه ۱۷۵ با تمام اُفت و خیزهایش و تمام مقاومت و جنگ تن به تن به دست رزمندگان افتاد. “زبیدات” و “شرحانی” تسلیم نیروهای اسلام شد؛ و عملیات تا آخر آبان ماه ادامه یافت؛ رودخانه ” دویرج” به خون خانه تبدیل شد؛ آب که فرو نشست در بین گل و لای و شن زارها پیکر لاله‌ها جمع آوری شد و این بار دویرج بود که لاله‌ها را دسته دسته می‌چید تا به ملت ایران و مردم اصفهان هدیه دهد…
مرحله نخست این عملیات شامگاه دهم آبان ۶۱ با همکاری تیپ قمربنی هاشم، لشکر نجف اشرف و ۸۴ خرم آباد از ارتش جمهوری اسلامی با رمز یا زینب (س)ˈ به فرماندهی سردار حسن باقری آغاز شد و یک هفته به طول انجامید.
نیروهای ایرانی توانستند در کمتر از نیم ساعت شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و ۵۵۰ کیلومترمربع از خاک ایران را آزاد و شهرک طیب عراق را تصرف کنند.
بامداد ۱۱ آبان، مرحله دوم عملیات آغاز شد و نیروهای عراقی به محاصره کامل رزمندگان ایرانی درآمدند و ۱۵۰ کیلومتر مربع از زمین های اشغالی آزاد شد و تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند .
شامگاه ۱۵ آبان نیز مرحله سوم این عملیات با هدف تصرف بلندی های غرب حمرین، جاده ها و مراکز مهم عملیاتی آغاز شد و در این مرحله ۳۰۰ کیلومترمربع از خاک عراق و ۳۵ حلقه چاه نفتی تاسیسات عراق به تصرف نیروهای ایرانی در آمد و عملیات محرم صبح ۱۶ آبان خاتمه یافت.
در این عملیات یک‌هزار و ۲۵۰ نفر از شیران بیشه ایران به شهادت رسیدند که بیش از ۷۰۰ نفر آن‌ها از استان اصفهان بودند و سه هزار و ۲۵۰ رزمنده دیگر نیز مجروح شدند.
۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ کاروان شهدای محرم به اصفهان بازگشت؛ تعداد شهدا بیش از حد تصور بود، فرماندهی لشگر امام حسین (ع) از طاقت و تحمل مردم اصفهان در اندیشه بود که حاج حسین خرازی گفت: آنها را در دو یا سه نوبت بفرستید؛ اولین کاروان در ۲۴ آبان به اصفهان رسید؛ کوچه‌ها و خیابان‌ها از حجله شهدا آذین بسته شده بود. مساجد همه پذیرای شهدا بودند؛ در هر محله و کوی و برزن التهاب بود و روحیه بالای مردم و پدر و مادر شهیدان شگفت‌آور بود.
صبح روز موعود فرا رسید؛ ۲۵ آبان ۱۳۶۱ ؛ ۳۷۰ تابوت بر روی دستان مردم به سوی میدان امام در حرکت بود؛ شهدا را از محله‌ها و خیابان‌ها تشییع کردند. حال و هوای آن‌روز، قابل توصیف نبود؛ میدان امام مملو از جمعیت بود؛ همه و همه آمدند تا شهدا را تشییع کنند؛ سه یا چهار روز بعد نیز ۲۵۰ شهید دیگر در این شهر تشییع شد.

 

 نظر دهید »

چرا صفر را صفر نامیده اند؟

25 آبان 1394 توسط فروتن

ماه صفر که بنا به روایتی ، روز اول آن روز واردشدن کاروان اسرای کربلا به شام است و حوادث تلخ دیگری از جمله شهادت دختر 3 ساله امام حسین (علیه السلام)،رحلت جانگداز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) در روز 28 این ماه واقع شده و پایان ماه نیز مصادف با شهادت هشتمین پیشوای شیعیان امام رضا (علیه  السلام) می باشد.

چرا صفر را صفر نامیده اند؟
در نامگذاری این ماه، دو وجه ذکر کرده ‏اند:
1. از «صُفْرَة (زردی)» گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.
2.از «صِفْر (خالی)» گرفته شده؛ زیرا مردم پس از پایان ماه‏های حرام، رهسپار جنگ می‏ شدند و شهرها خالی می‏ شد.
این ماه، معروف به شومی و بدشگونی است. از پیامبر اکرم (ص) درباره ماه صفر، چنین نقل شده است:
هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او می‏دهم.

 نظر دهید »

دعای ویژه ماه صفر.

25 آبان 1394 توسط فروتن

دعای ویژه «ماه صفر» از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود:

یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.

ای سخت نیرو و ای سخت عقوبت! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! در برابر عظمت تو همه آفریدگانت خوار شدند، پس کفایت کن از من شر خلقت را. ای نیکو ده، ای زیبایی بخش، ای نعمت بخش، ای فزون بخش، ای که معبودی جز تو نیست! منزهی تو و من از ستمکاران هستم. پس دعای او (یونس) را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این چنین نجات دهیم مؤمنان را و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش.

 1 نظر

گزیده بیانات حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظلله العالی ) به مناسبت یوم الله 13 آبان

13 آبان 1394 توسط فروتن

تا ذهن مردم از شعار مرگ بر آمریکا پر است تسلط دوباره آمریکا بر این کشور ممکن نیست .
ملت و دولت ایران در کنار یکدیگر از هیچ‌یک از قدرتهای استکباری واهمه ندارد.

سیاست ما سیاست آشتی ناپذیری با آمریکاست .

سیزده آبان روز استوارى ملت ایران در مقابل ترفند استکبار است.

سیزده آبان فرو ریختن هیمنه‏ى سلطه‏ى آمریکائى و استکبار آمریکائى در ایران و در جهان بود.

اوّلین مضمون سیزده آبان عبارت است از رویارویى رژیم امریکا با نهضت اسلامى و بیدارى اسلامى

سیزدهِ آبان، اینهاست؛ یعنى مقابله با زورگویى، دسیسه و استکبار.

روز سیزده آبان یعنی روز اعلام پایداری ملت در برابر آمریکا.

تسخیر لانه‌ی توطئه و جاسوسی جهادی ابتدای بود علیه استکبار جهانی

سیزدهم آبان ، روز تجلی دوباره آزادگی و شجاعت و غیرت انقلابی در ملت مسلمان ماست .

آینده مملکت در دست دانش‌آموزان است .

سیزدهم آبان سال 57 دوران شور و اعتلای مبارزات ضدرژیم و ضد آمریکایی در ایران است .

حکومت آمریکا به عنوان بدترین حکومت دنیا در قلة استکبار قرار دارد.

عزت، رفاه و استقلال این کشور در سایة ایستادگی در مقابل استکبار جهانی بدست آمده است.

آمریکا از رشد انقلابی دانش‌آموزان ما بیمناک است.

 نظر دهید »

آیا زیارت عاشورا معروفه جهت برآورده شدن حاجات مجرب تر است یا زیارت عاشورا غیر معروفه؟

06 آبان 1394 توسط فروتن

پرسش : آیا در صورت کمبود وقت و جهت برآورده شدن حاجات خواندن زیارت عاشورای معروفه با یک لعن و یک سلام بهتر و مجرب تر است یا خواندن زیارت عاشورای غیر معروفه؟

پاسخ اجمالی

از نظر اسلام هر فرد مستحبات را باید به اندازه ظرفیت و نشاط و حضور قلب خود انجام دهد تابتواند ارتباط بهتری را با خداوند و اولیاء گرامیش فراهم آورد. بنا بر این اگر برای کسی نشاط و حضور قلب مناسبی پیدا شد، زیارتی را که معروف تر و طولانی تر است به جا آورد و در غیر این صورت آن زیارت غیر معروفه و یا حتی زیارات و ادعیه مختصرتر از آن را انجام بدهد ، همواره به رحمت خداوند امیدوار باشد.البته در بسیاری از موارد استجابت دعا و برآورده شدن درخواست هایی که ما داریم به مصلحت ما نیست به همین دلیل خداوند حکیم آن را بر آورده نمی کند.

پاسخ تفصیلی

در ابتدا لازم است توجه داشته باشیم که:واجبات، اعمال و عباداتی هستند که خداوند آنها را بر بندگان لازم نموده، و همه پیروان یک مکتب موظف به انجام آنها می باشدکه اگر با حضور قلب انجام شوند ارزش بیشتری دارند اما اگر نتوانیم حضور قلب مطلوب را در آنها داشته باشیم باز بایدحتما به جا آورده شود و حتی در سخت ترین شرایط نیز نباید آنها را ترک کنند .

به عنوان نمونه، نماز واجب حتی در هنگام غرق شدن و یا در هنگام نبرد نیز ساقط نشده بلکه به شیوه ای خاص انجام می شود که به آن نماز غریق و نماز خوف می گویند.

اما در عبادات مستحب که انجام آنها،موجب ثواب و قرب انسان به خداوند و اولیای او می شود کیفیت مهم است. و هر قدر از نشاط و حضور قلب بیشتری برخوردار باشند ، نتیجه بهتری را در پی خواهند داشت .

در اینجا نکاتی چند لازم به تذکر است از جمله:

1 – خداوند متعال به عنوان وظیفه واجب، جز انجام دادن واجبات و ترک امور حرام، از انسان چیز دیگری را درخواست نکرده است و همین مقدار پایبندی به دین را در تحقق وظایف یک مسلمان کافی می داند و به دلیل این که همین مقدار نیز در مرحله عمل، بسیار دشوار بوده و نیاز به عزمی جدی دارد، در روایات ما آمده است: شخصی که تا این اندازه مراقب خویش باشد که به انجام تمام واجبات و ترک تمام امور حرام ملتزم شود از باتقوی ترین افراد به شمار می آید .

2 - انجام مستحبات، امری کاملا داوطلبانه بوده و این خود انسان است که آنها را برای جلب رضایت هر چه بیشتر خداوند انجام می دهد و در احادیث هم وارد شده که خداوند به دلیل همین خصلت داوطلبانه، نزد ملائکه افتخار می نماید. اما همین امر مطلوب باید به مقداری باشد که به واجبات ضرر نزند.

3 - نکته بسیار مهم در انجام مستحبات ، نشاط و حضور قلب انسان در هنگام بجا آوردن آنهاست به عبارت دیگر از نظر اسلام روح عبادات مهم است و عبادت بدون روح ارزشی ندارد و در نتیجه، انجام آن مستحب کوچکی که با حضور قلب و نشاط بیشتری است، بسیار مطلوب تر از انجام مستحبات زیاد و بدون نشاط و شادابی و حضور قلب است تا جایی که در روایت آمده است:” خداوند دعایی را که بدون حضور قلب انجام شود مورد استجابت قرار نمی دهد. و در کتابهای حدیث فصلی به نام “فصل استحباب میانه روی در عبادات هنگام خستگی” وجود دارد.که با بررسی روایات موجود در آن، در می یابیم، زمانی باید به انجام مستحبات بیشتر روی آوریم که نشاط و حضور قلب بیشتری داریم و هر گاه به هر دلیلی خسته بوده و توانایی کمتری داریم، توصیه شده به مقداری باشد که ارتباط قلبی انسان با معبود برقرار سازد و اگر موجب زدگی انسان از دعا و عبادت شود،قطعا نباید انجام بگیرد .

4 - مطلب دیگر، این است که خداوند در راستای آزمودن بندگان خود و این که تا چه حد به معبود خود وابسته بوده و به او اطمینان دارند، پافشاری در دعا و خواهش های مشروع را دوست داشته و از بندگانی که دارای این خصوصیت می باشند به خوبی یاد نموده است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: در دعای خود پافشاری نما، چه دعایت به اجابت برسد و چه نرسد ، زیرا بهر حال خداوند، دلسوز چنین بندگانی است (هر چند دعایشان به مرحله اجابت نرسد) .

و روایت زیبای دیگری در این زمینه وجود دارد مبنی بر این که خداوند به ملائکه می فرماید که: من دعای بنده خود را اجابت نمودم، ولی شما ( که مأمور انجام موضوع اجابت شده هستید ) کمی این کار را به تأخیر افکنید، زیرا من دوست دارم که باز هم خواهش و تمنای بنده خوب خود را بشنوم. بسیاری از اشعار عارفانه که ناظر به عطا و حرمان می باشند، از این روایات سرچشمه گرفته اند .

5 -خواندن دعا و زیارت عاشورا نباید محدود به مواقع گرفتاری و بروز مشکلات باشد، بلکه در تمام حالات باید از خداوند کمک خواست و یا از اولیای او کمک گرفته تا واسطه بین او و خداوند گردند. در روایت ما آمده است کسى که قبل از نزول بلا دعا کند (همیشه با خدای خود در ارتباط باشد)، دعایش هنگام نزول آن اجابت خواهد شد و گفته مى‏شود: صدایى است آشنا و از آسمان پوشیده نمى‏ماند و کسى که در دعا پیشى نگیرد (و فقط هنگام مشکلات به خدای روی آورد)، دعایش هنگام نزول بلا مستجاب نخواهد گردید و ملائکه مى‏گویند: این صدا را نمى‏شناسیم‏.

6 - هر چند توصیه شده که برای گشایش روزی و رفع مشکلات دنیایی نیز از خداوند کمک گیریم و جز او کسی نمی تواند مشکل گشا باشد، ولی سزاوار است که درخواست هایمان را منحصر در امور مادی ننموده و از او تقاضای کمال معنوی را نیز بنماییم تا مصداق آیه ای که معمولا در قنوت ها خوانده می شود گردیم به این مضمون که : خداوندا در در دنیا و آخرت به ما خوبی عطا بنما و ما را از عذاب جهنم برهان.

مطالب فوق، برخی از نکاتی بود که در مورد انجام مستحبات و استجابت دعا بیان گردید که پاسخ پرسش شما و سؤالات مشابه تا حدودی با مطالعة آن روشن خواهد شد .

اما در مورد خواندن هریک از دو زیارت عاشورا که بیان نمودید، مطمئنا اگر عمل بیشتری را با کیفیت بالاتری انجام دهید، نتیجه بهتری خواهید گرفت، ولی همانگونه که خود مؤلف گرانقدر مفاتیح الجنان در ابتدای زیارت عاشورای غیر معروفه بیان نموده است مبنی بر این که این دعا با این که مختصرتر از زیارت معروفه است (برای آنان که شغل مهمی دارند، فوزی است عظیم )، در صورت کمبود فرصت یا خستگی می توانید با حضور قلب بیشتری همان زیارت غیر معروفه که بسیاری از مضامین آن با زیارت معروف، مشابه است را قرائت نموده، یا این که همان زیارت معروف را با یک لعن و یک سلام انجام دهید و مطمئن باشید که خداوند، اعمال خالصانة شما را، هر چند مقدارش در ظاهر کم باشد، بی پاسخ نخواهد گذاشت .

برای اطمینان قلبی شما و نیز برای بیان اینکه زیارت امام حسین (ع) در مقدار بسیار مختصر نیز مفید است، روایتی را به عنوان حسن ختام نقل می نماییم :

حسین بن ثویر می گوید: من و یونس بن ظبیان ، نزد امام صادق (ع) بودیم، یونس خدمت امام عرضه داشت: من بسیاری از اوقات به یاد امام حسین (ع) می افتم ، در این حالت، چه دعایی بخوانم ؟ امام صادق (ع) فرمودند:” سه بار بگو درود خدا بر تو باد ای ابا عبد الله زیرا سلام به او می رسد از راه دور باشد یا نزدیک !.دقت بفرمایید که همین میزان ارتباط اگر با نشاط و شادابی و حضور قلب باشد در تکامل معنوی انسان، بسیار تأثیر گذارتر از دعای طولانی بدون نشاط و خالی از حضورقلب می باشد.

 

 نظر دهید »

سه تضمین برای خواننده زیارت عاشورا

06 آبان 1394 توسط فروتن

سفارش امام صادق(علیه السلام)به صفوان می‌فرمایند:

زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن ، به درستی که من چند چیز برای خواننده آن تضمین می‌کنم :

1 - زیارتش قبول شود.

2 - سعی و کوشش او مشکور باشد.

3 - حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد .

بعد فرمود: ای صفوان ! هرگاه حاجتی برای تو به سوی خداوند متعال روی داد، پس به وسیله این زیارت به سوی آن حضرت توجه کن از هرجا و مکانی که هستی و این دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که برآورده می‌شود و خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.

 نظر دهید »

نکاتی که والدین باید در مجالس عزاداری رعایت کنند.

06 آبان 1394 توسط فروتن

«1- کودک را نباید به مدت طولانی در عزاداری نگه داشت به ویژه در تاریکی.
2- عزاداری نباید مانع بازی او شود حتی بهتر است در یک فضای مناسب بازی کند و صدای روضه غیر مستقیم به او برسد.
3- کودکانی که در سنین پایین هستند و فرق گریه بر امام حسین (ع) با انواع دیگر گریه را نمی دانند از گریه کردن مادران خود ناراحت می شوند و دچار اضطراب و ناامنی می گردند و چه بسا خاطره بد از این مجالس در یادشان باقی بماند. حتی المقدور در مجالسی که روضه ی باز خوانده می شود و یا برخی افراد با فریاد غیر متعارف به خودشان لطمه می زنند حضور نیابید و در مقابل کودک خردسال خود گریه و شیون نکنید و در این ساعات در فضای دیگر با فرزند خود بازی کنید و یا حواس او را پرت کرده و بیشتر در زمان سخنرانی و یا سینه زنی درمجلس حضور یابید.
4- وسایلی مانند پرچم،طبل کوچک،شال و کتابهای عکس دار امامان را در حد توان برای او تهیه کنید.
5- مجالسی را انتخاب کنیم که همخوانی بیشتری با کودکمان دارد و نظر او را دراین مورد ترجیح دهیم و خاطرات خوب، محفل اجتماعی و دوستی های ارزشمندی را برای او فراهم کنیم.
6- کودک باید در مراسم عزاداری هم کودکی کند؛ نباید طوری شود که از این مجالس دلزده شود. نباید انتظار داشت کودکان دراین مجالس مانند بزرگسالان بنشینند و عزاداری کنند.
7- برای کودکان زیر 4 سال حتما مقداری غذا،کاغذ و مداد یا وسایل اسباب بازی کوچک همراه داشته باشید تا حوصله کودک سر نرود.
8- نباید مجالس عزاداری مانع بازی کودکان شود و اگر چند کودک در کنار هم قرار گرفتند اجازه دهیم باهم بازی کنند.
9- باید طوری کودکان را مدیریت کرد که باعث مزاحمت دیگران نشوند . باصبوری و آرامش آنها را همراهی کنیم و از برخورد خشن و تحقیرآمیز خودداری کنیم.
10- از مسئولین هیات ها،بانیان برگزار کنندگان اینگونه مراسم ها (سخنرانان، مداحان و…) درخواست می شود در جلوی جمع به کودکان دایم تذکر ندهند و آنها را درک کنند.
11- قبل از مراسم باعجله و تحکّم فرزندان را آماده نکنیم تا او از حضور در این محافل دلزده و دلسرد شود.صبوری والدین بسیار موثر خواهد بود.
12- نیکی کردن به دیگران را می توان با نذری دادن و اطعام همسایه ها به کودکان یاد داد و انس و الفت با همسایگان را نیز بالا برد که در روایات بسیاری به حق همسایه اشاره شده است.
13- معلمین مدارس بهتر است بار تکلیفی دانش آموزان را در این ایام کمتر کنند تا دانش آموزان بیشتر به محافل عزاداری شرکت کنند.
14- معلمان می توانند رنگ و بوی تکالیف را عاشورایی کنند چه در نقاشی،املاء، انشا و…
15- اگر کودکان سوالاتی از مسایل عاشورا مثل کشته شدن، سر بریدن و از این قبیل موضوعات داشتند لازم نیست اصل واقعه را برای آنها بیان کرد بلکه با زبان کودکانه از مهربانی های امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) و مهر و محبت بین آنها و داستان هایی از دوران کودکی آنها مثل بازی کردن هایشان بهمراه امام حسن(ع) بارسول خدا (ص) و ازاین قبیل داستان ها تعریف کرد و مهر ومحبت آنهارا در دل کودکان بالا برد و ذهن کودک را از موضوع های ناراحت کننده واقعه عاشورا به موضوع دیگری معطوف نمود. در این زمینه کتاب های داستان زیادی در مورد زندگی اهل بیت علیهم السلام در بازار موجود است.»

 نظر دهید »

فواید و اثرات تربیتی ماه محرم و مجالس عزاداری.

06 آبان 1394 توسط فروتن


«1- در این ماه برخی آسیب های فردی و اجتماعی فرزندان را می شود اصلاح کرد و بسیاری از انحرافات آینده فرزندان با شرکت دراین محافل کاهش پیدا خواهد کرد.
2- ازقیام عاشورا و فرهنگ تربیتی آن ایثار و از خودگذشتگی، ظلم ستیزی، یاری کردن مظلوم، دعا و مناجات رامی توان به فرزندان آموخت.
3- از ماه محرم می توان در تشکیل هویت دینی در فرزندان کمک گرفت که این هویت می تواند یک جنبه پیشگیرانه داشته باشد و فرزندان را از ورود به برخی زمینه های آسیب زا آفرین حفظ کند. بخصوص برای نوجوانان که در دوران بحرانی وحساسی قرار دارند.
4- مشارکت کودکان و نوجوانان در عزاداری و سپردن برخی مسئولیت ها، پذیرایی، نصب پرچم و…خاطرات به یادماندنی برای نوجوانان داشته و سالیان سال با او همراه خواهد بود.
5- فضای خانه هم جزء فضای تربیتی ماست و می توان با مشارکت خود فرزندان و بانصب یک پرچم یا کتیبه به آنها نشان دهیم درفضا و ایام خاصی هستیم و با شرکت دادن فرزندان برای انتخاب محل نصب پرچم یا کتیبه هم به شخصیت فرزند احترام گذاشت و هم به این ماه بزرگ.»

 نظر دهید »

غم انگیز ترین حج تاریخ اسلام !

06 مهر 1394 توسط فروتن

فاجعه‌ی مصیبت‌بار امروز در منا که در آن جمع کثیری از ضیوف‌الرّحمان و مؤمنانِ مهاجر الی‌الله از کشورهای گوناگون جان باختند، اندوهی بزرگ در جهان اسلام پدید آورده و عید آنان را عزا کرده است. در میهن عزیز ما نیز ده‌ها خانواده که مشتاقانه در انتظار عزیزان حج‌گزار خود بودند، اکنون به عزای آنان نشسته‌اند.

با قلبی سرشار از غم و همدردی با مصیبت‌دیدگان، این حادثه‌ی اندوه‌بار را به روح مطهّر حضرت رسول اعظم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و به ساحت مقدّس ولیّ‌الله‌الاعظم حضرت صاحب‌الزّمان (ارواحنا فداه) که صاحب‌عزای اصلی است و به همه‌ی بازماندگان و عزاداران در سراسر جهان اسلام بویژه در ایران عزیز تسلیت عرض میکنیم و رحمت خاصّه‌ی خداوند غفور و رحیم و شکور را برای این میهمانان گرامی‌اش و شفای عاجل آسیب‌دیدگان و مجروحان را از درگاه عطوفتش مسئلت مینمایم

 1 نظر

سفارش و تاکید رهبری د ر پی فاجعه منا.

06 مهر 1394 توسط فروتن

۱. مسئولان نمایندگی اینجانب و سازمان حج، تلاش طاقت‌فرسای خود در شناسایی جان‌باختگان و معالجه‌ی مجروحان و اعزام به کشور و خبررسانی سریع را که سراسر امروز بدان مشغول بودند، همچنان ادامه دهند و همه‌ی کسانی که توانایی دارند به آنان کمک کنند.

۲. هر گونه کمک ممکن را به حجّاج دیگر کشورها نیز تعمیم دهند و حقّ برادری اسلامی را به انجام رسانند.

۳. دولت سعودی موظّف است مسئولیّت سنگین خود را در این حادثه‌ی تلخ پذیرفته و به لوازم آن به‌قاعده‌ی حق و انصاف عمل کند. مدیریّت غلط و اقدامات ناشایسته که عامل این فاجعه بوده، نباید از نظر دور بماند.

۴. جان‌باختگان این حادثه ان‌شاءالله مشمول این کلام نورانی قرآنند که: وَ مَن یَخرُج مِن بَیتِه‌ مُهاجِراً اِلَی اللهِ وَ رَسولِه‌ ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ اَجرُه‌ُ عَلَی الله؛ این برای بازماندگان، تسلّای بزرگی است. آنان پس از طواف و سعی و پس از ساعات پُربرکت عرفات و مشعر و در حال انجام مناسک حج به دیدار معبود شتافته‌اند و ان‌شاءالله مورد لطف و رحمت ویژه‌ی احدیّتند.

 نظر دهید »

عید بندگی !

01 مهر 1394 توسط فروتن

«عید قربان » فرصت مغتنمی است برای ترویج فرهنگ بندگی و روز تسلیم ابراهیمیان است در برابر دستورات الهی.

«عید قربان » پرشکوه‌ترین ایثار و زیباترین جلوه تعبد انسان‌ها در برابر خالق یکتاست که حضرت ابراهیم در تاریخ بشریت رقم زد.

«عید قربان » فرصتی برای ترویج فرهنگ بندگی است.

 نظر دهید »

رهيافت‌هايي از دعاي عرفه امام حسين (علیه السلام)

01 مهر 1394 توسط فروتن

1ـ ستايش حق تعالي:

ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري بپاي صنعت او نرسد. بخشنده بيدريغ است. اوست كه بدايع خلقت را بسرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت..

2ـ تجديد عهد و ميثاق با خدا:

پروردگارا بسوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم بسوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اينكه چيز قابل ذكري باشم…….

3ـ خود شناسي:

و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمتهاي بيكرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكيهاي سه گانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچيك از امورم را بخودم وا نگذاشتي….

4ـ راز آفرينش انسان:

ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم بدنيا آوردي. و در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دلهاي پرستاران را بجانب من معطوف داشتي. و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي…..

5ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي:

تا اينكه با گوهر سخن مرا ناطق و گويا ساختي. و نعمتهاي بيكرانت را بر من تمام كردي. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي. تا اينكه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي….

6ـ نعمتهاي خداوند:

آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من. و باحسان عميم خود نسبت به من، تا اينكه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي…

7ـ شهادت به بيكراني نعمت هاي الهي:

الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم. و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم

و به باطن ناديدني نهادم. و پيوستهاي جريان نور ديده ام. و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني ام، و روزنه هاي تنفسي ام، و نرمه هاي تيغه بيني ام. و آوازگيرهاي پرده گوشم و آنچه در درون لبهاي من پنهان است…

8ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي:

گواهي مي دهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه دار باشد………..

9ـ ستايش خداي يگانه:

معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. كه وسعم مي رسد با ايمان و يقين قلبي گواهي مي دهم. و اظهار مي دارم:

حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث برش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد…..

10ـ خواسته هاي يك انسان متعالي:

خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويي تو را مي بينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت بمن عطا فرما!

11ـ سپاس به تربيت هاي الهي:

خداوندا! ستايش از آن تست كه مرا آفريدي. و مرا شنوا و بينا گرداندي! و ستايش سزاوار تست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي. بخاطر لطفي كه به من داشتي والا……

12ـ نيازهاي تربيتي از خدا:

و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شبها و روزها ياري فرماي! و مرا از رنجهاي اين جهان و محنتهاي آن جهان نجات بده و از شر بديهايي كه ستمكاران در زمين مي كنند نگاه بدار………….

13ـ شكايت به پيشگاه خداوند:

خدايا! مرا به كه وا مي گذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كسانيكه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتيكه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟

14ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني:

اي خداي من و اي خداي پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحق و يعقوب، و اي پروردگار جبرئيل، مكائيل و اسرائيل. و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده اش. اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان……

15ـ تو پناهگاه مني:

تو پناهگاه مني، بهنگامي كه راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز مي داري. و اگر پرده پوشي تو نبود از رسوايان بودم…

 نظر دهید »

صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي امام حسين (علیه السلام )

01 مهر 1394 توسط فروتن

حضرت سيدالشهدا، امام حسين (ع) نيز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب از خيمه هاي خود در صحراي عرفات بيرون آمدند و رو به دامن «كوه رحمت» نهادند و در سمت چپ كوه رو به كعبه همايشي تشكيل دادند كه موضوع آن شناخت و سازندگي بود. اين همايش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلكه شناخت توأم با عمل و سازندگي و تزكيه و خودسازي بود. فهرست مطالب آن عبارت بود از:

1ـ شناخت خدا و صفات الهي.

2ـ شناخت خود يا خودشناسي.

3ـ شناخت جهان.

4ـ شناخت آخرت.

5ـ شناخت پيامبران.

6ـ خودسازي با صفات الهي.

7ـ پرورش نفس با كمالات الهي.

8ـ توبه و بازگشت به خداي مهربان.

9ـ دور كردن صفات نكوهيده از خود با تسبيح پروردگار.

10ـ فراگيري راه تعليم و تربيت از خدا.

11ـ شناخت و درخواست بهترين مسئلت ها.

12ـ تبديل خود پرستي نفس به خدا پرستي.

13ـ تبديل خود برتر بيني نفس به تواضع و فروتني.

14ـ تبديل خودخواهي نفس به ايثار و غير خواهي.

15ـ تعليم مفاهيم و ادبيات قرآن.

 نظر دهید »

تسبيحات حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در روز عرفه

01 مهر 1394 توسط فروتن

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ

منزه است خدايى كه عرش او در آسمان و فرمان و حكمش در زمين است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ

منزه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدايى كه در دريا راه دارد

سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ

منزه است خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايى كه در بهشت رحمت او است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ

منزه است خدايى كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايى كه آسمان را بالا برد

سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ

منزه است خدايى كه زمين را گسترد منزه است خدايى كه ملجا و پناهى از او نيست جز بسوى خودش

پس بگو

سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه

منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است

و بخوان توحيد صد مرتبه و آية الكرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو

لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ

معبودى جز خدا نيست يگانه اى كه شريك ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده كند و بميراند

وَيُميتُ وَيُحْيى وَهُوَ حَىُّ لا يَموُتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ

و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد هرچه خير است بدست او است و او بر هر چيز

قَديرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَاَتوُبُ اِلَيْهِ ده مرتبه

توانا است آمرزش خواهم از خدايى كه معبود بحقى جز او نيست كه زنده و پاينده است و بسويش توبه كنم

يا اَللّهُ ده مرتبه يا رَحْمنُ ده مرتبه يا رَحيمُ ده مرتبه يا بَديعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ده مرتبه يا حَىُّ يا قَيُّومُ ده مرتبه يا حَنّانُ يا مَنّانُ ده مرتبه يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمينَ ده مرتبه

 نظر دهید »

جایگاه عرفه در نگاه انبیاء

01 مهر 1394 توسط فروتن

حضرت آدم (ع) در عرفات

مطابق روايتي از امام صادق(ع)، وقتي جد اعلاي ما حضرت آدم (ع) از باغ بهشتي به زمين فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجده بود. جبرئيل (ع)، فرود آمد و پرسيد:

ـ چرا مي گريي، اي آدم؟

ـ چرا نگريم در حاليكه از جوار خداوند به اين دنيا فرود آمده ام؟

ـ به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد.

ـ چگونه ؟

جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحراي عرفات شد. جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن و لبيك گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسيد، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در عرفات دعوت کرد و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:

سبحانك اللهم و بحمدك / لا اله الا انت / علمت و ظلمت نفسي / و اعترفت بذنبي / اغفر لي انك انت الغفور الرحيم.

يعني:

جز تو خدايي نيست / كار بدي كردم و بر خود ظلم نمودم / اينك به گناه خود اعتراف مي‌كنم/ مرا ببخش كه تو بخشنده و مهرباني.

آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا ميکرد و با تضرع اشك مي‌ريخت. وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت… تا اينكه سرانجام بخشيده شد …

حضرت ابراهيم (ع) در عرفات

جبرئيل(ع) در صحراي عرفات، مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) آموخت و حضرت ابراهيم (ع) در برابر او مي فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

پيامبر خاتم (ص) در عرفات

دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام، كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته برخي مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد و پيغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعليم فرمود.

رسول گرامي اسلام (ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماع عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت:

… اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين مکان ملاقات نكنم. شما به زودي بسوي خدا باز مي گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست به صاحبش برگرداند.

اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام ، حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنها امانتهاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند.

… من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.

هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آنرا به رضايت به دست آورده باشد…

 نظر دهید »

توجه خداوند به سه مکان وسه گروه؟

01 مهر 1394 توسط فروتن

خداوند متعال در« روزعرفه»  به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:

1. كربلا و زائران امام حسین (ع).

2. صحرای عرفات (در نزدیكی مكه) و حجاج بیت الله.

3 . هر جا از دنیا كه دستی به سوی او بلند شود و دلی بشكند.

 نظر دهید »

اهمیت عرفه .

01 مهر 1394 توسط فروتن

«بشر و بشیر پسران غالب اسدی» نقل کرده اند: که در عصر روز عرفه در عرفات در محضر امام حسین (علیه السلام )بودیم. آن حضرت با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان بیرون آمد و با نهایت خشوع و خضوع در جانب کوه (جبل الرحمه) رو به کعبه ایستاد و دعای این روز را خواند.

در بخشی از این دعا می خوانیم: «اِلهِی اَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقِیرا فِی فَقْرِی اِلهِی اَنَا الْجاهِلُ فِی عِلْمِی فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی؛ خدایا من در حال توانگری نیازمندم [و فقر ذاتی دارم]؛ پس چگونه در حال نداری نیازمند [تو[ نباشم؟ معبودا! من در حال دانائیم نادانم؛ پس چگونه در حال جهلم نادان نباشم؟»

در بخش دیگری می خوانیم: «مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ وَمَتی بَعُدْتَ حَتّی تَکُونَ الاْآثارُ هِیَ الّتِی تُوصِلَ اِلَیْکَ عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقِیبا؛ کی نهان بوده ای تا محتاج برهانی باشی که بر تو دلالت کند؟ وکی دور گشته ای که آثار و علائم به تو رسانند؟ کور باد چشمی که تو را بر خود رقیب و مواظب نداند!»

کی بوده ای نهان که پیدا کنم تو رپنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدی که منبا صد هزار دیده تماشا کنم تو را

در قسمت دیگری از این دعا می خوانیم: «اِلهِی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِی فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساوِیهِ مَساوِی وَمَنْ کانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِی فَکَیْفَ لا تَکُونُ دَعاوِیْهِ دَعاوِی؛ خدایا! کسی که خوبیهایش [هم] بدی است، چگونه بدیهای او بد نباشد؟ و کسی که حقیقت گوییش صرف ادعا است، پس چگونه دعاوی او صرف ادعا نباشد؟»

همچنین روایتی درباره فضیلت زیارت امام حسین« علیه السلام» نقل است که حضرت باقر «علیه السلام » فرمود: «مَنْ زارَ لَیْلَةَ عَرَفَةَ اَرْضَ کَرْبَلا… وَقاهُ اللّهُ شَرَّ سَنَتِهِ؛ کسی که در شب عرفه زمین کربلا را زیارت کند…، خداوند بلای آن سال را از او دور می کند.»

آن گاه به فضیلت روز عرفه پرداخته و نقل نموده که« روزه آن روز کفاره گناهان هفتاد ساله » می باشد و در آن روز توبه آدم پذیرفته شده است. آن گاه زیارت مخصوصه امام حسین «علیه السلام » در این روز را نقل نموده است.

وی برای روز عرفه دعایی نیز از پیامبر اکرم« صلی الله علیه و آله» و امام موسی کاظم «علیه السلام » نقل نموده و سپس دعای معروف امام حسین «علیه السلام» در روز عرفه را آورده است. و بعد از آن، دعای امام زین العابدین «علیه السلام »در صحیفه سجادیه را نقل نموده است.

آن گاه دعایی از امام صادق «علیه السلام »را با اسنادش نقل کرده که در بخشی از آن می خوانیم: «اَنْتَ الَّذِی لا تَنْسی مَنْ ذَکَرَکَ وَلا تَضِیعُ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ…؛ تو کسی هستی که فراموش نمی کنی کسی را که یادت کند و نابود نمی کنی کسی را که بر تو توکل نماید.»

سپس دعایی به نام مخزون را نقل کرده و بعد از آن دعای دیگری از امام صادق« علیه السلام» را آورده است.

در مصباح، شیخ دعایی را برای ایّام ذی حجّه از اوّل تا شام عرفه نقل نموده که در آغاز آن می خوانیم: «اَللّهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتِی فَضَّلْتَها عَلَی الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها قَدْ بَلَّغْتَنِیها بِمَنِّکَ وَرَحْمَتِکَ فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فِیها مِنْ نَعْمائِکَ؛ خدایا! این ایّامی که آن را بر روزهای دیگر برتری و شرافت دادی، با منّت و رحمت خود، مرا به آنها رساندی؛ پس برکات خویش را بر ما نازل کن و نعمتهای خود را در این روزها بر ما توسعه بده!»

 نظر دهید »

دل های آسمانی .

01 مهر 1394 توسط فروتن

عبادات و دعا رشته اتصال انسان با مبدأ هستی و قدرت لایزال الهی هستند؛ از این رو لذا نمی توان گفت که دعا و عبادات، مخصوص ایّام خاص می باشند؛ اما زمانهایی وجود دارد که فرصت ویژه ای برای ارتباط با خداوند از طریق دعا و راز و نیاز است؛ چرا که رحمت خاص خداوند در آنها از مبدأ اعلی به سوی بندگان سرازیر می گردد و بنده باید تلاش کند خود را در معرض دریافت آن عنایات و رحمتهای ویژه الهی قرار دهد؛ چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی اَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَها؛ به راستی برای پروردگار شما در روزهای روزگارتان عطایا و بخششهایی است، هوشیار باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید.» و قرآن کریم نیز می فرماید: «وَذَکِّرْهُمْ بِاَیّامِ اللّهِ»؛ و روزهای خدا را به آنان یاد آوری کن.»

یکی از این روزها، نهم ذیحجّه یعنی روز عرفه است که می توان آن را روز دعا و نیایش نام نهاد. مخصوصا برای کسانی که توفیق تشرّف به حج و حضور در صحرای عرفات را پیدا کرده اند.

جایگاه روز عرفه

مرحوم شیخ عباس قمی درباره شب عرفه می گوید: «از لیالی متبرّکه و شب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن مقبول و دعا در آن شب مستجاب است. و کسی که آن شب را به عبادت بسر آورد، اجر و پاداش هفتاد سال عبادت را دارد.»

وی در رابطه با روز عرفه نیز می گوید: «روز عرفه از اعیاد عظیمه [و بزرگ] است، هر چند به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگانش را به عبادت و طاعت فراخوانده و سفره های جود و احسان خود را برای آنها گسترده و شیطان در این روز تحقیر و رانده شده و خشمناک است.»

امّا جایگاه والای روز عرفه، در روایات معصومین علیهم السلام بیشتر نمود پیدا می کند که در زیر به نمونه هایی اشاره می شود.

1. برابری با ماه رمضان

ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و مغفرت الهی است؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «… قَدْ اَقْبَلَ اِلَیْکُمْ شَهْرُ اللّهِ بِالْبَرَکَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَةِ؛ ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش به سوی شما روی آورده است.» اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشد و یا این توفیق را پیدا نکرد که خود را در معرض مغفرت الهی قرار دهد، روز عرفه آن قدر عظمت دارد که بتواند جبران ماه رمضان بنماید. در آن روز اگر کسی به درگاه الهی روی آورد، مورد مغفرت خداوند قرار می گیرد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلی قابِلٍ اِلاَّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ؛ کسی که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمی شود، مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.»

2. دعا و برآورده شدن حاجت

امام صادق علیه السلام در جای دیگری می فرمایند: «تَخَیَّرْ لِنَفْسِکَ مِنَ الدُّعاءِ ما اَحْبَبْتَ وَاجْتَهِدْ فَاِنَّهُ (یَوْمَ عَرَفَةَ) یَوْمُ دُعاءٍ وَمَسْأَلَةٍ؛ هر دعایی که دوست داری برای خود بخوان و [در دعا کردن[ بکوش که آن روز (روز عرفه) روز دعا و درخواست است.» و یقینا درخواستها استجابت را در پی دارد.

3. روز بخشش

ابن فهد حلّی در عدّة الداعی روایتی به این شرح برای روز عرفه نقل نموده است:

«وَفِی الْخَبَرِ اَنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالی یَقُولُ لِلْمَلائِکَةِ فِی ذلِکَ الْیَوْمِ یا مَلائِکَتِی اَلا تَرَوْنَ اِلی عِبادِی وَاِمائِی جاؤُا مِنْ اَطْرافِ الْبِلادِ شُعْثاءً غَبْراءً اَتَدْرُونَ ما یَسْئَلُونَ فَیَقُولُونَ رَبَّنا اِنَّهُمْ یَسْئَلُونَکَ الْمَغْفِرَةَ فَیَقُولُ اشْهَدُوا اِنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ؛ در روایت آمده که خدای سبحان به ملائکه در این روز می فرماید: ای فرشتگان من! آیا نمی بینید بندگان و کنیزان مرا که ژولیده و غبارآلود از اطراف شهرها آمده اند؟ و آیا می دانید آنها چه درخواستی دارند؟ ملائکه می گویند: پروردگار ما! آنها مغفرت می خواهند. پس خداوند می فرماید: شاهد باشید که من آنها را بخشیدم!»

4. تغییر شقاوت به سعادت

شیخ عباس قمی نقل نموده که امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم درخواست کمک می کرد. حضرت خطاب به او فرمودند: «وای بر تو! در این روز از غیر خدا سؤال و طلب کمک می کنی، حال آنکه در این روز برای بچّه هایی که در شکم مادر هستند نیز امید فضل خدا می رود که آنها سعید گردند!»

از روایات فوق، به خوبی اهمیت و جایگاه روز عرفه روشن می شود و این نکته استنباط می گردد که این روز، روز دعا و نیایش است. ما هم به اختصار در باره دعا، دعاهای روز عرفه و دعا در عرفات، مطالبی بیان می داریم.

 1 نظر

چند درس مهم از نماز دهه اول ذی الحجه .

25 شهریور 1394 توسط فروتن

اول – خدا از باطن مردم خبر دارد و بر حسب آن پاداش می دهد.

در دهه اول ذی حجه حاجیان در سرزمین وحی به سر می برند. کسانی هم که به شرافت حج نائل نشده اند، می توانند اگر در نیتهای خود صادق باشند می توانند با ثواب آنها شریک باشند. سبب این امر آن است که خدا به نیتها آگاه است و فریب ظاهر مردم را نمی خورد.

کسانی که ایمان خود را از شک محفوظ نگه می دارند، تا آخر گوش به فرمان ولی الهی زمان خود می مانند و بقیه به بهانه های مختلف از راه حق خارج می شوند. مثلا عده ای می گویند لابد اتفاق بدی افتاده که موسی دیر کرده است و یا می گفتند ما که بدون خدا نمی توانیم باشیم، حالا که موسی تأخیر کرده بگذار فعلا گوساله پرستی کنیم تا او برگردد

دوم – حضور موسی علیه السلام در وعده گاه خدا

آیه ای که در نماز بالا خوانده می شود، آیه 142 سوره اعراف است:

«و با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با [افزودن‏] ده شب كامل كردیم، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت، و موسى [هنگامى كه به میعادگاه مى‏رفت‏] به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و به اصلاح برخیز و از راه و روش مفسدان پیروى مكن.»

خلاصه آنکه موسی علیه السلام برای عبادت ویژه و دریافت تورات به مدت سی روز با خدا وعده داشت و به کوه طور رفت و با خدا مناجات می کرد. در مدت غیاب خود، هارون را جانشین خود در میان آنها قرار داد. از انتهای این آیه معلوم می شود که عده ای مفسد هم در میان مردم قوم او وجود داشته اند که موسی علیه السلام درباره آنها به جانشین خود تذکر داده بود.

سوم – حدیث منزلت

در روایات مختلف می خوانیم که پیامبر زمانی که برای جنگ تبوک – در فاصله ای دور از مدینه – حرکت کردند، علی علیه السلام را جانشین خود ساختند. ایشان که همواره در راه خدا و پیامبر دلاوری نموده بود از این که در جنگ شرکت نمی کند ناراحت شد. پیامبر در جواب ایشان فرمودند: راضی نیستی که تو نسبت به من به منزله هارون به موسی باشی بجز آنکه بعد من پیغمبری نخواهد آمد؟این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله به حدیث منزلت معروف است که حاوی یکی از فضایل مهم امیرالمومنین است؛ یعنی داشتن همه مقامات هارون علیه السلام نسبت به موسی علیه السلام مانند برادری، وصایت و جانشینی و عصمت و اولی بودن نسبت به بقیه امت… تنها باید توجه داشته باشیم که علی علیه السلام جزو انبیاء نیست بلکه جزو اوصیاء انبیاء است.

چهارم – تکرار تاریخ قوم بنی اسرائیل در اسلام

پیامبر گرامی فرموده اند که هر آنچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاد در این امت هم – مو به مو - اتفاق خواهد افتاد.

«یَكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلُّ مَا كَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 203»(من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 203)

قرآن به ما می گوید امت موسی علیه السلام در زمانی که ایشان در جامعه حاضر نبود و هارون را به جانشینی نصب فرموده بود دچار تفرقه و بت پرستی شدند و اکثر آنها گمراه شدند.(سوره اعراف، آیات 143 به بعد) با توجه به اینکه علی علیه السلام همان نقش هارون را در امت پیامبر دارد و همه اتفاقات بنی اسرائیل در اسلام تکرار خواهد شد، می توانیم بفهمیم که بعد از پیامبر مردم درباره جانشینی علی علیه السلام دچار گمراهی شدند و اکثرشان راه درست را انتخاب نکردند.

پنجم – ایمان در مواقع شک و ترس و فقر و نقص آزموده می شود.

موسی علیه السلام در وعده گاه مشغول عبادت بود و آنقدر در عبادت خود غرق و متمرکز بود که توصیف آن در روایات سبب حیرت است. حکمت خدا اقتضا نمود که زمان بازگشت موسی علیه السلام از سی روز به چهل روز تبدیل شود. در این ده روز سامری فعالیتهای گمراه کننده خود را انجام داد و هرچند هارون علیه السلام توطئه های او را خنثی می نمود، باز عده زیادی از مردم در گمراهی فرو رفتند. اهمیت پیروی از امام حق در اینجا معلوم می شود.

رشدهای یکجانبه مثلا فقط در مسائل اخلاقی یا عبادی یا فکری یا سیاسی، رشد مورد پسند اهل بیت علیهم السلام نیست؛ بلکه رشد همه خوبیها– هر چند به اندازه ای کم– اما به صورت متعادل و همه جانبه برای ایشان اهمیت دارد

کسانی که ایمان خود را از شک محفوظ نگه می دارند، تا آخر گوش به فرمان ولی الهی زمان خود می مانند و بقیه به بهانه های مختلف از راه حق خارج می شوند. مثلا عده ای می گویند لابد اتفاق بدی افتاده که موسی دیر کرده است و یا می گفتند ما که بدون خدا نمی توانیم باشیم، حالا که موسی تأخیر کرده بگذار فعلا گوساله پرستی کنیم تا او برگردد.

ششم - ارتباط حج با اهل بیت

همه کارها و حرفهای اهل بیت علیهم السلام به یکدیگر مربوط است و هرگز پراکنده و بی ربط نیست؛ بنابراین می آموزیم که میان حج و میان مسأله خلافت و جانشینی پیامبر باید رابطه ای وجود داشته باشد. در این باره می توانید اینجا را مطالعه نمایید.

هفتم – رشد مطلوب دینی رشد همه جانبه است.

با مراجعه به بقیه اعمال این دهه متوجه می شویم که بجز مسأله پیروی از امام حق، حقایقی مثل توحید، یکتا دیدن خدا در دلبر بودن و تسبیح خدا و دعا کردن از او و توجه به او در همه چیز هم در مضمون دعاهای این ایام آمده است. علت، آن است که دین همه جانبه است. به عبارت دیگر هر قدر که از جهت محبت و پیروی پیشروی کنیم، توجه به خدا و انجام اعمال عبادی و توجه به اخلاق هم در ما رشد خواهد کرد. از اینجاست که می توانیم بفهمیم که رشدهای یکجانبه مثلا فقط در مسائل اخلاقی یا عبادی یا فکری یا سیاسی، رشد مورد پسند اهل بیت علیهم السلام نیست؛ بلکه رشد همه خوبیها – هر چند به اندازه ای کم – اما به صورت متعادل و همه جانبه برای ایشان اهمیت دارد.

 نظر دهید »

درس اخلاق آیت‌الله تهرانی ویژه دهه اول ذی‌الحجه .

25 شهریور 1394 توسط فروتن


آیت‌الله مجتبی تهرانی می‌گوید: ارزش اعمالی که انسان در دهه اول ذی‌الحجه انجام می‌دهد از جهاد فی سبیل الله هم بیشتر است؛ مگر این‏ که کسی مال، جان و همه چیزش را در جهاد فی سبیل الله ببرد و هیچ چیز را هم برنگرداند.

 عبادت خدا در دهه اول ذی‌الحجه بالاتر از شب قدر است.

آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید بر جسته اخلاق به مناسبت فرا رسیدن ماه پر خیر و برکت ذی‌الحجه و ایام حج، سفارش‌هایی را برای عاشقان طریق الهی بیان کرده است که مشروح آن در ذیل می‌آید:

انسان باید فرصت‏ طلب باشد!

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین؛

دهه اوّل ماه ذیحجّه از ایامی است که از نظر ارزشی در روایات ما خیلی بر روی آن تأکید شده و حتی آن را با ماه مبارک رمضان مقایسه کرده‏ اند. در یک آیه شریفه آمده است که: «ووَاذْکُرُواْ اللّهَ فِی أَیَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ» ما در روایات داریم که حضرات معصومین علیهم‌السلام می‌فرمایند: ایام معدودات، همان دهه اول ماه ذیحجّه است. در این ایام زیاد خدا را ذکر کنید! حالا من به بعضی از آن روایات اشاره می‌کنم.

در روایتی دارد: قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: «مَا مِنْ أَیَّامٍ أَزْکَى عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَا أَعْظَمَ أَجْراً مِنْ خَیْرٍ فِی عَشْرِ الْأَضْحَى» رسول خدا (ص) فرمود: هیچ ایامی پاکیزه‌تر و بزرگتر از نظر اجر و پاداش در مورد اعمال، از دهه اضحی نیست؛ دهه اضحی هم همین دهه اول ذیحجه است.

«قیل و لا الجهاد فی سبیل الله؟» به حضرت عرض شد که حتی نسبت به جهاد در راه خدا هم این ایّام با فضیلت‏تر است؟ «قال: و لا الجهاد فی سبیل الله الا رجل خرج بنفسه و ماله ثمّ لم یرجع من ذلک بشیء». حضرت فرمودند: ارزش اعمالی که انسان در این دهه انجام می‌دهد از جهاد فی سبیل الله هم بیشتر است؛ مگر این‏که کسی مال، جان و همه چیزش را در جهاد فی سبیل الله ببرد و هیچ چیز را هم برنگرداند؛ یعنی نه مالش بماند و نه جانش… تنها چنین چیزی است که بافضیلت‏تر از این ایّام است. این روایت گویای ارزش این ایام است.

در روایت دیگری از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: «مَا مِنْ أَیَّامٍ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِیهَا أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَیَّامِ الْعَشْر». هیچ روزی نیست که خداوند انجام کار خیر در آن را بیشتر از این ده روز، دوست بدارد.

حالا من می‌خواهم یک تذکر عرض کنم. ما نباید از این امور معنوی و این فرصت‏های روحانی غفلت کنیم!

انسان باید فرصت طلب باشد و به تعبیر علی علیه السلام که فرمود: «اغتنموا الفرص»، فرصت‏ها را غنیمت بشمارد. زمانی خواهد آمد که این فرصت‌ها از دست ما رفته‏است و ما حسرت آن را خواهیم خورد. پس در این ایام نسبت به اعمال صالح و آدابی که وارد شده است غفلت نکنیم! به‏ خصوص ادعیه وارده که همه‏اش جنبه توحیدی دارد را بخوانیم.

اصلاً از این دعاها فهمیده می‏شود که مسئله توحید در این ایام محوریت داشته و باید بگوییم که این دهه، دهه توحید است. راجع به حضرت موسی (سلام الله علیه )  هم آمده است که وعده دیدار او با خداوند، در همین دهه بود، نه ماه رمضان!… اللهم صلّ علی محمد و آل محمد.

 نظر دهید »

تهلیل دهه اول ذی الحجه.

25 شهریور 1394 توسط فروتن

در هر روز از اين دهه، اين تهليلات [ لا اله إلاّ اللّه ها ] را که از امير مؤمنان(عليه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزی ده مرتبه بخواند بهتر است :

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَيالی وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ،

لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَرَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ وَالشَّجَرِ،

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَرِ،

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ،

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِی اللَّيْلِ اِذاعَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ،

لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّياحِ فِی الْبَراری وَالصُّخُـورِ،

لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْيَـوْمِ اِلـی يَـوْمِ يُنْفَخُ فِی الصُّورِ

 نظر دهید »

پنج دعا ویژه دهه ذی الحجه!

25 شهریور 1394 توسط فروتن

 پنج دعايی  که به فرموده امام باقر(عليه السلام) خداوند آن را بوسيله جبرئيل برای حضرت عيسی(عليه السلام) هديه فرستاد، تا در ايّام اين دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنين است :

(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَيْء قَديرٌ

(2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لاشَريکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً .

(3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ، وَلَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ .

(4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيی وَيُميتُ، وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَيْء قَديرٌ .

(5) حَسْبِيَ اللهُ وَکَفی، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَيْسَ وَرآءَ اللهِ مُنْتَهی،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَريءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَهَ وَالاُْولی .

 نظر دهید »

اعمال دهه اول ذی الحجه.

25 شهریور 1394 توسط فروتن

1 ـ امام صادق(عليه السلام) می فرمايد: پدرم حضرت امام باقر(عليه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذی الحجّه(از شب اول ماه تا شب عيد قربان) هر شب ميان نماز مغرب و عشا اين دو رکعت نماز را ترک مکن :

در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را می خوانی، پس از آن آيه 142 سوره اعراف را بخوان : وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثينَ لَيْلَهً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ …. وَلا تَتَّبِعْ سَبيـلَ الْمُفْسِـدينَ . اگر چنين کنی، در ثواب حاجيان، و اعمال حجّ آنها شريک می شوی.

2 ـ روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روايتی از امام موسی کاظم(عليه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذی الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را برای او می نويسد

3 ـ ابوحمزه ثمالی از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب اين دعا را می خواند :

اللَّهُمَّ هَذِهِ الْأَيَّامُ الَّتِی فَضَّلْتَهَا عَلَی الْأَيَّامِ وَ شَرَّفْتَهَا قَدْ بَلَّغْتَنِيهَا بِمَنِّکَ وَ رَحْمَتِکَ فَأَنْزِلْ عَلَيْنَا مِنْ بَرَکَاتِکَ وَ أَوْسِعْ عَلَيْنَا فِيهَا مِنْ نَعْمَائِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهْدِيَنَا فِيهَا لِسَبِيلِ الْهُدَی وَ الْعَفَافِ وَ الْغِنَی وَ الْعَمَلِ فِيهَا بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ يَا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوَی وَ يَا سَامِعَ کُلِّ نَجْوَی وَ يَا شَاهِدَ کُلِّ مَلَإٍ وَ يَا عَالِمَ کُلِّ خَفِيَّهٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَکْشِفَ عَنَّا فِيهَا الْبَلاءَ وَ تَسْتَجِيبَ لَنَا فِيهَا الدُّعَاءَ وَ تُقَوِّيَنَا فِيهَا وَ تُعِينَنَا وَ تُوَفِّقَنَا فِيهَا لِمَا تُحِبُّ رَبَّنَا وَ تَرْضَی وَ عَلَی مَا افْتَرَضْتَ عَلَيْنَا مِنْ طَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ رَسُولِکَ وَ أَهْلِ وِلايَتِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهَبَ لَنَا فِيهَا الرِّضَا إِنَّکَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ وَ لا تَحْرِمْنَا خَيْرَ مَا تُنْزِلُ فِيهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ طَهِّرْنَا مِنَ الذُّنُوبِ يَا عَلامَ الْغُيُوبِ وَ أَوْجِبْ لَنَا فِيهَا دَارَ الْخُلُودِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَتْرُکْ لَنَا فِيهَا ذَنْبا إِلا غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّا إِلا فَرَّجْتَهُ وَ لا دَيْنا إِلا قَضَيْتَهُ وَ لا غَائِبا إِلا أَدَّيْتَهُ وَ لا حَاجَهً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَهِ إِلا سَهَّلْتَهَا وَ يَسَّرْتَهَا إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ يَا عَالِمَ الْخَفِيَّاتِ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ يَا رَبَّ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ يَا مَنْ لا تَتَشَابَهُ عَلَيْهِ الْأَصْوَاتُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا فِيهَا مِنْ عُتَقَائِکَ وَ طُلَقَائِکَ مِنَ النَّارِ وَ الْفَائِزِينَ بِجَنَّتِکَ وَ النَّاجِينَ بِرَحْمَتِکَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ.

 نظر دهید »

فضیلت ماه ذی الحجه.

25 شهریور 1394 توسط فروتن

ماه ذی الحجه برای خودسازی خيلی مهم است ماه، ماه دعا است، ماه راز و نياز با خدا است و يک قدری بيشتر نه فقط روز عرفه، نه فقط دهه اول اصلاً اين ماه، ماه دعا، ماه رابطه، ماه خودسازی است . در يک کلام (به قول بزرگان و عارفان )می توان گفت که می توان در اين ماه راه صد ساله را يک ماهه طی نمود .

فضيلت ماه ذی الحجّه

ماه «ذی الحجّه»، آخرين ماه «سال هجری قمري» است و ماهی است بسيار پربرکت . بزرگان دين هنگامی که اين ماه وارد می شد، اهمّيّت ويژه ای به عبادت در آن می دادند. مخصوصاً در دهه اوّل اين ماه .

در بعضی از روايات آمده است، شب های دهگانه ای که قرآن در سوره «والفجر و ليال عشر» به آن سوگند ياد کرده است، شب های دهه اوّل اين ماه شريف است،و اين سوگند به خاطر عظمت آن است .

روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روايتی از امام موسی کاظم(عليه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذی الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را برای او می نويسد

در حديثی از رسول خدا(صلی الله عليه وآله) می خوانيم که عبادت و کار نيک در هيچ ايّامی به اندازه اين ايّام (ده روز اوّل ماه ذی الحجّه) فضيلت ندارد

وجود دو «عيد» مهمّ اسلامی عيد قربان (عيد اضحی) و عيد غدير (عيد ولايت) و روز « عرفه» و خاطره دعای عجيب و بسيار گرانبهای امام حسين(عليه السلام) در عرفات، شکوه و عظمت خاصّی به اين ماه بخشيده، و سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصاً جوانان پاکدل ) از فضای آکنده از معنويّت اين ماه غافل نشوند و در خودسازی و تهذيب نفس بکوشند که به پيشرفت های مهمّی نائل می شوند .

 نظر دهید »

پیوندی مبارک.

25 شهریور 1394 توسط فروتن

 

آبروی زمین و آسمان ها را در سپیدی پیراهن بخت، ملائک به حجله می برند؛

امشب، دو دریای بی کران به هم می پیوندند و در این وصل بی مانند،

همه اقیانوس های عالم، انگشت به دهان اند…

خداوند از ازل، آغوش مهر این دو عصمت بی پایان را برای یکدیگر

خلق کرد و دامان پرستاره شان را به امید هم آفرید.

امشب، مقدر سال ها پیش رقم خورده هستی اتفاق می افتد و

خشنودی خداوند را کروبیان پای کوب خواهند دید…

این دو گیاه مهر، در سایه سار درخت رسالت، عشق و

ادب و توحید را تلمّذ کردند و هر دو، دست در دست هم نهادند

تاسلاله رسول، بی ادامه نماند.

هم نفس «هل اتی»

عفّت بی پایان روزگار؛ ام ابیها!

امشب که تو همسر صاحب ذوالفقار می شوی و عروس

خانه ابوتراب، امشب که از آغوش پیامبر به خانه امام می روی، همه

زنان عالم به “توی” پاکدامن سعادت پیشه رشک می برند.

امشب که علی کلید خانه اش را در دستان تو می گذارد و تو، همه

نه سالگی رنج کشیده ات را به او تکیه می دهی، امشب که نامت را

کنار نام مرتضی، در آسمان بر تخت می نشانند، چادر سفیدبخت تازه عروست

را بر سر همه عالم بکش تا رایحه وصال تو با آفتاب، کائنات را خجسته کند.

خوشا به حال “کوثر"ی که هم نفس “هل اتی” می شود!

خوشا به حال حیدری که دستان محبوبه حق را در دست خویش می گیرد!

خوشا به حال “شجره طیبه” ای که از این وصل معصوم،

سر بر می آورد و تا ثریا قد می کشد.

 نظر دهید »

عرض تسلیت.

23 شهریور 1394 توسط فروتن

خبر حادثه دلخراش در مکه مکرمه و جان باختن تعدادی از حجاج بیت الله الحرام ، از جمله  حجاج عزیز کشورمان که مایه تاسف و تألم گردید،  ضمن تسلیت به خانواده‌های قربانیان، آرزوی شفای عاجل همه مجروحان را ازخداوند منان خواستاریم.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
آیه قرآن
">

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
نجوم | آپلود
کبوتران زمینی | گالری عکس
بازی آنلاین | قیمت طلا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس